پاورپوینت کامل چرخش هرمنوتیکی در الهیات مدرن ۶۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل چرخش هرمنوتیکی در الهیات مدرن ۶۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل چرخش هرمنوتیکی در الهیات مدرن ۶۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل چرخش هرمنوتیکی در الهیات مدرن ۶۸ اسلاید در PowerPoint :

بحث من عمدتا از نوع مباحث فلسفی اروپای مرکزی و قاره ای است و زبانی هم که به آن ارجاع می دهم، زبان آلمانی است. برای طرح بحث خودم نیازمند طرح چندین نکته به عنوان مقدمه هستم. لازم است تاکید کنم که این مباحث گرچه در الهیات مدرن مسیحی مطرح شده، ولی چنان عناصر مفهومی و اصطلاحی‌ای دارد که به درد ما نیز می خورد.

متن سخنرانی مجتهد شبستری در موسسه مطالعات سیاسی اقتصادی پرسش که به مناسبت روز جهانی فلسفه در تاریخ ۲۶ آذر ۱۳۹۴ ایراد شده است. به کلیه علاقمندان که متن سخنرانی را در بعضی از روزنامه‌ها و سایت‌ها خوانده توصیه می کنیم متن حاضر را که مورد تایید سخنران قرار گرفته و ملاحظات اهل مطبوعات در آن منظور نشده، بخوانند.

***

بحث من عمدتا از نوع مباحث فلسفی اروپای مرکزی و قاره ای است و زبانی هم که به آن ارجاع می دهم، زبان آلمانی است. برای طرح بحث خودم نیازمند طرح چندین نکته به عنوان مقدمه هستم. لازم است تاکید کنم که این مباحث گرچه در الهیات مدرن مسیحی مطرح شده، ولی چنان عناصر مفهومی و اصطلاحی‌ای دارد که به درد ما نیز می خورد.

نکته اول این است که در دنیایی زندگی می کنیم که مرز میان الهیات ها و ادیان فروریخته است و مرزهای درون دینی و برون دینی را نمی توان در همه موارد به وضوح مشخص کرد و قاطعیت های قدیم امروز دیگر نیست. به همین خاطر است که می توان از یک تئولوژی به تئولوژی دیگر برای تحلیل مفهومی که در آن هست،‌پل زد.

نکته دوم این است که در زبان فارسی و عربی اصطلاح وحی را داریم. این تعبیر را گاهی در ترجمه اصطلاح آلمانی

Offenbarung

به کار می برند. این اصطلاح در فارسی تقریبا به معنای آشکار شدن است که ما آن را به وحی ترجمه می کنیم. این ترجمه درستی نیست. وحی و

Offenbarung

(و معادل انگلیسی آن)معنای متفاوتی دارند.

Offenbarung

از الهیات مسیحی بر آمده است.

Offenbarung

در الهیات مسیحی از آشکار شدن خداوند برای انسان به منظور تکمیل یا تطهیر یا نجات دادن انسان سخن می گوید. در الهیات اسلامی بر عکس از وحی سخن می رود اما وحی چنان که در الهیات سنتی ما(پیش از پیدایش فلسفه اسلامی) آمده است، به معنای «الاشاره السریعه الخفیه»(اشاره شتابناک پنهان) است. در قرآن نیز تا جایی که بنده تحقیق کرده ام، وحی به معنای آشکار شدن چیزی نیست. پس بحث ما درباره وحی به معنای الهیات اسلامی نیست، بلکه بحث درباره

Offenbarung

به معنایی است که متالهان مسیحی از آن می فهمند.

نکته سوم این است که در الهیات مسیحی مدرن،‌ بحث های تئولوژیک مبتنی بر تصور فیگوراتیو از جهان نیست تا در این صدد بر آیند که بحث کنند آیا این فیگور(که جهان نامیده می شود) بر چیزی متکی است یا نیست و ظاهر و باطنش چیست و … این حرف ها در الهیات مدرن مسیحی مطرح نیست. جهان بینی هایی نظیر مارکسیسم، هیستوریسیسم، پوزیتویسم و حتی مسیحیت سنتی و ایده آلیسم سنتی جهان را یک فیگور ترسیم می کردند و از این بحث می کردند که این فیگور را چگونه بفهمیم یا تغییر دهیم. منظور از فیگور آن چیزی است که یک ساختار مشخص مجسم معین شکل گرفته قابل اشاره دارد. متناسب با این نگرش در الهیات مدرن مسیحی مفاهیم و اصطلاحات متافیزیکی هم چندان چیزی نمی بینید.

نکته چهارم در الهیات مدرن مسیحی ایمان به معنای اعتقاد به گزاره های مطابق با واقع نیست. یعنی چنین نیست که ایمان به یک سلسله گزاره های مشخص که مطابق با واقع هستند، مطرح باشد. نوعی جهت گیری یا رویکرد مطرح است. حقیقت این رویکرد چنان که خواهیم دید یک تفسیر (

interpretation

) است. این یک رویکرد هرمنوتیکی است. بنابراین در الهیات مدرن مسیحی، ایمان اعتقاد به تصویری از واقعیت گزاره هایی که تصویری از واقعیت می دهند،‌ نیست. الهیات مدرن مسیحی سخن گفتن مسئولانه از این جهت گیری و رویکرد تفسیری است که قابلیت گفت و گو و بحث عقلانی دارد.

آن شاخه از الهیات مدرن مسیحی که اگزیستانسیالیست ها آن را رواج دادند، عناصری را به این جهت گیری تفسیری اضافه کرده است و می گوید این جهت گیری تفسیری گونه ای اعتراف و اعتماد نیز هست. این جهت گیری و رویکرد تفسیری که با تمام وجود انسان انجام می‌شود چند طبقه دیدن جهان را کنار گذاشته و از فراطبیعت (

super nature

) بحث نمی کند. چنانچه فلسفه مدرن نیز در اصل و اساس همین طور است.

اما نکته پنجم این است که برخلاف الهیات سنتی مسیحی در الهیات مدرن از بحث‌های توصیف و تعریف خدا چیزی نیست. بحث روی افعال خدا متمرکز است. در الهیات مدرن مسیحی از این بحث می شود که خدا چه کرده،‌ چه می کند و چه خواهد کرد بحث الهیات مدرن مسیحی سخن از یک سلسله افعال است، افعالی که افعال انسان نیست و افعال خداست و الهیات، حکایت آن افعال به زبانی قابل دفاع است. بحث از افعال کسی است و بحث می شود که آن کس را چه بنامیم، چگونه بنامیم و چگونه از او حرف بزنیم. تعبیر خدا فقط یک قرارداد است!

در الهیات مدرن مسیحی از این بحث می شود که کسی با انسان کار دارد و از این بحث می شود که آن کس کیست؟ مسئله این است که چیزی (یک خطاب، سخنی یا معرفتی یا رحمت و عنایتی و…) از جایی می آید(این را عرفای ما هم می گفتند). الهیات مدرن به قول پل ریکور الهیات مسیحی روایت آن خطاب یا رحمت یا عنایت است. مهم ترین عنصر روایت این است که در روایت سخن از کسی است که آن کس چنین کرده و چنان می کند و چنان خواهد کرد.

بدین ترتیب در الهیات مدرن مسیحی دیگر از خدای فیلسوفان خبری نیست. در الهیات سنتی مسیحیت (از تاریخی به بعد) با زبان فلسفه از خدا حرف زدند، و از مفاهیم فلسفی یونانی استفاده کردند. اما در الهیات مدرن مسیحی از علت العلل و وجوب و امکان و … بحثی پیش نمی آید. به اصطلاح «اله» کنار رفته و از «الوهیت» بحث می شود. متالهان مدرن مسیحی مشغول فهمی از الوهیت هستند. این الوهیت ویژگی های متافیزیکی مشخصی ندارد. وقتی آن ها از اصطلاح «خدا» بحث می کنند، باید توجه کرد که آن‌ها چه در ذهن ما هست یا حتی در الهیات قدیمی سنتی مسیحی هست، در نظر ندارند. من چند سال پیش با یک کشیش مسیحی صحبت می کردم، می گفت زمانی اهتمام ما بر این بود که به مومنین مسیحی بگوییم که چگونه می شود به خدا ایمان داشت چون می توانستیم مشخصا بگوییم خدا چنین و چنان است و توصیف و تعریف مشخص از او بدهیم و ایمان به او را مطالبه کنیم. اما الان مشکل ما این است که از ما می پرسند اصلاً خدا یعنی چه؟ یعنی اساسا چه می گویی؟ این همان حرف نیچه است که گفت خدا مرده است، یعنی دیگر معلوم نیست که خدا کیست؟ مثل آدمی که در تاریخ ملتی گم شده باشد. آن کشیش می گفت وقتی می گویی خدا،‌ می پرسند خدا یعنی چه؟

این تحولات که در الهیات مدرن مسیحی پیدا شده معنای

Offenbarung

را دگرگون کرده است. این یک چرخش هرمنوتیکی است که در معنای «آشکار شدن» در الهیات مدرن مسیحی رخ داده است.

نکته ششم این که «الهیات» مسیحی با آن چه در عالم اسلام تحت عنوان «کلام و الهیات» اسلامی شکل گرفته بسیار متفاوت است. الهیات مسیحی «تئولوژی» به معنای خداشناسی است. اما کلام اسلامی خداشناسی نیست، بلکه مقومات دیگری دارد. بنابراین نباید تئولوژی را با کلام یکسان گرفت. یعنی نمی توانیم بگوییم به همان معنایی که الهیات اسلامی داریم،‌ الهیات مسیحی داریم. نمی توانیم بگوییم کتاب الهیات ابن سینا شبیه کتاب الهیات آگوستین است. ساختارها و بافت و موضع های حرکت کاملا متفاوت است.

پس از بیان این مقدمات عرض می کنم در آغاز که عناصر اصلی تشکیل دهنده الهیات سنتی مسیحی به وسیله آباء کلیسا بنیانگذاری شد، تلقی این بود که

Offenbarung

یک سلسله اطلاعات است که از سوی خدا به انسان داده می شود. یعنی گزاره هایی صادق، مطابق با واقع درباره جهان و انسان و خدا و گذشته و آینده … به انسان داده می شود. این مرحله اول دریافت از معنای

Offenbarung

بود. در مرحله دوم گفتند که چنین نیست. به خصوص اوایل پیدا شدن فلسفه های اگزیستانس گفتند

Offenbarung

مجموعه ای از اطلاعات نیست که خدا آن ها را در اختیار بشر بگذارد،

Offenbarung

عبارت است از آشکار شدن خدا برای انسان از طریق ظهور عیسی مسیح. یعنی

Offenbarung

نفس این آشکار شدن است و اساس آن گزاره های صادق نیست، بلکه یک حادثه است. این حادثه وقتی رخ می دهد، نتیجه اش این نیست که یکسری گزاره در اختیار انسان قرار می گیرد، بلکه نتیجه اش این است که انسان دگرگون می شود و تولد جدید می یابد. اگزیستانس انسان تغییر می یابد.

Offenbarung

یعنی آشکار شدن خدا در طول تاریخ و این آشکار شدن پس از عیسی(ع) ادامه دارد، زیرا عیسی(ع) در کلیسا حضور دارد و این آشکار شدن امری مستمر است، مثلاً شبیه آن چه ما در «خلق مدام» داریم.

تحول سومی که در معنای

Offenbarung

رخ داد این بود که آشکار شدن، نمی تواند به معنای آشکار شدن خدا در عالم خارج و در یک حادثه معین باشد. این نظر مشکلات متعدد فلسفی و غیر فلسفی دارد. بلکه مطلب از این قرار است که برای انسان شناخت یا تجربه ای از خدا پیدا می شود و انسان از آن به

Offenbarung

تعبیر می کند و این تعبیر یک تفسیر است. انسان شناختی را که برایش پیدا شده به صورت آشکار شدن خداوند تفسیر می کند. این تفسیری از تجربه ای است که انسان درک کرده است. این آخرین سخنی است که در این باب در الهیات مدرن مسیحی از آن بحث می شود. این معنا اولا مفهوم

Offenbarung

را از مشکلات فلسفی متعدد خلاص کرده است و ثانیا فعلا قابل قبول‌ترین بیانی است که از

Offenbarung

ارائه می شود. در ادامه می کوشم تا حدودی به نحوه پیدایش این تحول سوم بپردازم و آن چه می خواهد بگوید را بیان کنم. پاورپوینت کامل چرخش هرمنوتیکی در الهیات مدرن ۶۸ اسلاید در PowerPoint همین است. در آغاز این تحول از این نکته بحث شد که آباء کلیسا از کجا به این نتیجه رسیدند که

Offenbarung

به معنای دادن اطلاعات است؟ پاسخی که به این پرسش داده شد این بود که این بیان (

Offenbarung

به مثابه اطلاعات) یک بیان دفاعی(

apologic

)

بود، یعنی مسیحیان می خواستند بگویند دین ما تنها دین حق است و این سخن را در صورت این مدل بیان کردند که خدا از طریق ظهور عیسی مسیح(ع) اطلاعاتی به ما داده که این اطلاعات در اختیار هیچ بنی بشری نیست و در نتی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.