پاورپوینت کامل سیر رشد اندیشه‌های هرمنوتیکی از ابتدا تا دوران معاصر ۸۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سیر رشد اندیشه‌های هرمنوتیکی از ابتدا تا دوران معاصر ۸۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سیر رشد اندیشه‌های هرمنوتیکی از ابتدا تا دوران معاصر ۸۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سیر رشد اندیشه‌های هرمنوتیکی از ابتدا تا دوران معاصر ۸۲ اسلاید در PowerPoint :

پارادایم مسلط بر نقد ادبی، الهیات و مطالعات کتب مقدس، فلسفه، تاریخنگاری و… در روزگار معاصر را می‌توان به نحو خلاصه «گفتمان هرمنوتیکی» خواند. این روزها اشاره به مفروضات هرمنوتیکی را در اکثر حوزه‌های هنر و ادبیات و حتّی فلسفه‌ی علوم دقیقه مشاهده می‌کنیم. مولف در این مقاله‌ی زیبا سیر رشد اندیشه‌های هرمنوتیکی در سنّت اندیشه‌ی غربی را به نحوی خلاصه اما هنرمندانه و پرشور ترسیم می‌کند.

هرمنوتیک چیست؟ – بخش اول

مقدمه‌ی مترجم: پارادایم مسلط بر نقد ادبی، الهیات و مطالعات کتب مقدس، فلسفه، تاریخنگاری و… در روزگار معاصر را می‌توان به نحو خلاصه «گفتمان هرمنوتیکی» خواند. این روزها اشاره به مفروضات هرمنوتیکی را در اکثر حوزه‌های هنر و ادبیات و حتّی فلسفه‌ی علوم دقیقه مشاهده می‌کنیم. مولف در این مقاله‌ی زیبا سیر رشد اندیشه‌های هرمنوتیکی در سنّت اندیشه‌ی غربی را به نحوی خلاصه اما هنرمندانه و پرشور ترسیم می‌کند.

هرمنوتیک هنر تفسیر[۲] است- ما نباید این مسئله را فراموش کنیم بلکه بارها و بارها بدان باز خواهیم گشت، چرا که این جمله، تعریف هرمنوتیک است: هنر تفسیر. اما شاید بهتر آن باشد که به عنوان شروع کار، بر خود واژه‌ی “هرمنوتیک” متمرکز شویم. هرمنوتیک از اسم هرمس[۳] می‌آید. اما هرمس کیست؟ در میان اولین ارجاع‌کنندگان به او می‌توان به افلاطون در دیالوگی به نام “کراتیلوس” اشاره کرد.[۴] این دیالوگ تقریباً بی‌مقدمه با دعوت فردی به نام هرموگنس[۵] از سقراط برای شرکت در مناظره‌ی میان خود و کراتیلوس، آغاز می‌شود. نام کراتیلوس به عنوان یکی از طرف‌های مناظره به کلّ دیالوگ بخشیده شده است. دیگر سوی این مناظره هرموگنس است که نامش را می‌توان به شکلی تحت‌اللفظی پسر هرمس ترجمه کرد. سقراط گمان می‌کند که کراتیلوس با تمسخر نام هرموگنس قصد دست انداختن او را دارد چرا که گمان می‌کرد منظور کراتیلوس این است که هرموگنس «پسر واقعی هرمس نیست، ‌بلکه او (برخلاف هرمس) همیشه به دنبال خوشبختی است و نه هرگز در خوشبختی.»[۶]

هرموگنس”پسر هرمس” معنی می‌دهد. پس خود هرمس کیست؟ یک سر نخ داریم این که هرمس آن چیزی است که هرموگنس نیست چرا که هرموگنس نمی‌تواند پسر واقعی او باشد با این توضیح که هرمس همیشه در جستجوی بخت است و ظاهراً همیشه به آن نیز دست می‌یابد و این دقیقاً همان تفاوتش با هرموگنس است. هرمس در همه حال به دنبال بخت خوش است و همیشه نیز خوشبخت است . همیشه در حال جستجو بودن یعنی همیشه در مسیر بودن یعنی بدون توقف همیشه در حال کوچ‌ بودن. به واقع، ما در پایان این دیالوگ از زبان کراتیلوس می‌شنویم که : «من متمایل به هراکلیتوس هستم.[۷]»[۸] و چرا که نه؟ بحث میان کراتیلوس و هرموگنس تماماً بر سر زبان و نام‌ها‌ست. و به نظر می‌رسد مناظره‌ی میان آن‌ها به ناکجا می‌رفته که از همین رو سقراط را بعنوان طرف سوم وارد بحث می‌کنند بدین امید که او قادر باشد آنها را نجات داده و بدان‌ها در یافتن راه‌حلّ بحث یاری رساند و این کشتی طوفان‌زده را به ساحلی امن رهنمون شود.

اما سقراط، همان‌گونه که انتظارش نیز می‌رود، از این امر سر باز می‌زند. او اظهار می‌دارد: «اگر چنین فقیر و بیچاره نبودم شاید در دوره‌ی تدریس پنجاه درهمی پرودیکوس[۹] که بحث کاملی در گرامر و زبان بود، شرکت می‌کردم…و در آن صورت فوراً آماده‌ی پاسخ‌گویی به مشکلات شما راجع به صحّت نام‌ها می‌بودم اما به راستی من فقط یک دوره‌ی یک درهمی را گذرانده‌ام و از این رو حقیقت را راجع به چنین مسایلی نمی‌دانم.»[۱۰]

این همان شوخ‌طبعی مألوف سقراط است که کاملاً طبیعی می‌نماید. سروش معبد دلفی می‌گفت: از چه رو سقراط داناترین مردم است؟ آیا جز به دلیل این است که تنها کسی است که می‌داند که نمی‌داند؟ پرودیکوس به وضوح سوفیست است؛ کسی که برای پول تدریس می‌کند. برای خوشبختی؟ برای همان خوشبختی‌ای که هرموگنس نمی‌تواند آن را بیابد؟ طنز سقراط در این است که او آن چنان جانب نادانی و بی‌خبری را می‌گیرد که دشمن خونی‌اش، پرودیکوسِ سوفیست، جانب دانایی مطلق را. سقراط اذعان می‌کند که در این حوزه از معرفت، پیچیدگی فراوانی وجود دارد و از این رو بهتر آن است که بحث را تا زمان شنیدن سخنان هر دو طرف باز نگه داریم.

این پیچیدگی فراوانی که سقراط از آن سخن می‌گوید، مربوط به چیست؟ نام‌ها، گرامر و زبان. و از این رو واژگان؛ پس کلام نیز. و آنگاه که شما چنین موضوعی را مورد بررسی قرار می‌دهید، به سان جریان هراکلیتوس در حرکتی بی‌توقف میفتید. (و بعد در روزگار ما در چیزی شبیه به جریان خود‌آگاهی برگسون[۱۱]). پس تعجبی ندارد که هرموگنس همیشه در جستجوی خوشبختی است ولی هیچگاه خوشبخت نیست. آیا در موضوعی چون زبان، خوشبختی ممکن است؟ آیا کسی می‌تواند هیچ‌گاه جریان آن را به چنگ آورده و به بند بکشد؟ آیا کلام چیزی است که متوقف شود و در جایی سکنی گزیند؟ در پایان این دیالوگ، چنان‌چه بخواهد چیزی را نشان دهد، ما می‌شنویم که کراتیلوس چنین زبان می‌گشاید: «خیلی خوب سقراط، اما من امیدوارم که تو خودت به تفکر راجع به این مسئله ادامه دهی.»

راجع به چه مسائلی؟ جایی در این دیالوگ افلاطون (یا سقراط) به شکلی واضح‌تر از هرمس سخن می‌گوید. این چنین: «نام هرمس گمان می‌کنم نمودار سخن گفتن و ترجمه کردن و پیام‌بری و دزدی و مغلطه و سوداگری باشد. چنان که می‌دانی سخنوری و زبان‌آوری هسته‌ی مرکزی همه‌ی آن کارهاست[۱۲]…آن چنانکه به شما ‌گفتم واژه‌ی

eirein

گویای بهره‌گیری از کلام است و در این جا یک واژه هومریِ همیشه در حال تکرار یعنی

hemeisato

وجود دارد که “او نقل کرده است” معنی می‌دهد. با بهره‌گیری از این دو واژه، یعنی

eirein

و

meisastai

، قانونگزار نام خدا را نیز که زبان و کلام را آفریده، شکل داد و ما می‌توانیم تصور کنیم که او به ما بهره‌گیری از این نام را دیکته کرده ‌است. ای دوستان من، او به ما می‌گوید با توجه به این که تشکّل‌بخش حکایات یا کلام است، می‌توانیم به راستی او را “ای‌ره‌مس” (

heirmeis

) بخوانیم.[۱۳] ولی بعدها آن نام را برای آن که زیباتر کنند، دگرگون ساخته و به صورت هرمس درآورده‌اند.[۱۴] ایریس نیز از فعل

eirein

(یعنی گفتن) مشتق شده چرا که او هم پیام‌آور بود.»

شنیده می‌شود که هرموگنس اذعان می‌کند که «پس کراتیلوس حقّ دارد بگوید که من هرمنوگنس نیستم زیرا حداقل از سخنوری مهارتی ندارم.»[۱۵] پسر حقیقی هرمس نه هرموگنس، که پان[۱۶](همه چیز) است؛ اعلام‌کننده‌ی همه چیز و حرکت دهنده‌ی جاودانی هر چیز… به حقّ باید “شبان گله‌ی بُز” نامیده ‌شود؛ پسر دو شکل یافته‌ی هرمس که «بالاتنه‌ای صاف و پایین‌تنه‌ای خشن و شبیه بُز دارد. به هر حال پان اگر پسر هرمس باشد یا از نژاد سخن است یا برادر سخن…»[۱۷] پس از این گفته، حتّی در زمانی که بحث راجع به زبان و کلام ادامه می‌یابد، افلاطون (یا سقراط) موضوع خدایان را آغاز می‌کند.

هرمس در میان رومیان، به نام مرکوری[۱۸] شناخته می‌شد که به همین قیاس او را با کیف یا کیسه‌ی همراهش، با صندل‌ها و کلاه بالدارش و گروه سروش یا کریکیون[۱۹] تشخیص می‌دادند.[۲۰] در اولین سطر ادیسه‌ی هومر، ادیسه همچون هرمس این‌گونه توصیف می‌شود: «ای الهه

ی شعر درباره‌ی دلاوری که هزار چاره‌گری داشت و چون حیلت‌های وی ارگ متبرک تروا را از پای افگند؛ آن همه سرگردانی کشید، شهر ما را دید و به آداب و رسوم آن همه پی برد، با من سخن بگوی.»[۲۱]

هرمسی دیگر نیز وجود دارد، هرمس مثلث‌العظمه[۲۲]، نامی اسطوره‌ای مرتبط با مرحله‌ی معیّنی از رازگشایی‌های فلسفی صوفیانه یا مربوط به نظریه‌ها و راه‌کارهای جادویی؛ کسی که برای مردمان زمان رنسانس فردی واقعی در نظر می‌آمد؛ کشیشی مصری که در عهد باستان، در زمانی بسیار دور، می‌زیسته و تمامی این آثار را خودِ او نوشته است.[۲۳] براساس اعتقاد فرانسس ییتس، متخصص شهیر این دوره، خواننده‌ی رنسانسی در این نوشته‌ها «سرچشمه‌ی خرد بکری را می‌یافت که افلاطون و یونانیان بهترین دارایی‌های فکری خود را از آن استخراج کرده ‌بودند.»[۲۴]

این هرمس است که سن‌آگوستین او را مقایسه می‌کند با اهریمن[۲۵] کلاسیک که یونانیان او را موجودی در حدّ وسط، نه خداوند و نه موجودی فانی بلکه به شکل یک واسطه، ناقل و بنابراین یک پیام‌آور و چنان‌چه بخواهید یک «مترجم»، در نظر می‌گرفتند. در مقابل این اهریمن، هرمس مثلث‌العظمه حضور دارد که متعلّق به یکی از دو طبقه‌ی‌ خدایان است؛ نه آنهایی که به دست خداوند متعال آفریده شده‌اند بلکه آنهایی که دست‌ساز بشرند.[۲۶] رسالت اخگر ملکوتیِ به ودیعت گذاشته شده در انسان آن است که «بازنمایی‌های قابل مشاهده و قابل درکی» از «هیأت خدایان» انعکاس دهد.

هرمس مصری که «مثلث‌العظمه» نامیده می‌شود، درباره‌ی آن اهریمنان اعتقادی دیگر داشت. آپولیوس، اولوهیت آن اهریمنان را انکار می‌کند، ولی هنگامی که می‌گوید آنان جایی را بین خدایان و انسان‌ها اشغال می‌کنند، به گونه‌ای که انسان‌ها وجود آنان را برای وساطت میان خودشان و خدایان ضروری می‌دانند، بین تکریم مناسب برای آن‌ها و تعظیم دینی فرقی قایل نیست. اما آن مصری می‌گوید که برخی از خدایان ساخته‌ی خدایان و برخی دیگر ساخته‌ی انسان‌هایند. هر کس این سخن هرمس را به صورتی که من آوردم، بشنود، آن را به تندیس‌ها مربوط می‌داند؛ زیرا آن‌ها ساخته‌ی دست انسان‌هایند. ولی او می‌گوید که تندیس‌های مرعی و محسوس صرفأ جسم خدایانند و ارواحی برای حلول در آ‌ها فرا خوانده شده‌اند که قدرت دارند به کسانی که احترامات الهی و عبادت‌هایشان را تقدیم آن‌ها می‌کنند آسیب برسانند یا حاجات فراوانشان را برآرند.[۲۷]

مدبّر و آفریننده، پیام‌آور و مترجم، همچون صفات دیگر همان هرمس هستند. آیا او که همیشه یک وجود تبعیدی را تجربه کرده، خداست یا موجودی فناپذیر یا چیزی در حدّ وسط، با عبور از اقلیم‌ها و دوران‌ها، ایجاد پیوندها و در عین حال سرقت دیگران؟ آیا او به مانند کوپید یک اهریمن است یا یک جادوگر؟

سن‌آگوستین

اما سن‌آگوستین برای ما به دلایلی فراتر از ذکر نام هرمس تریس‌مجیوس شهرت دارد. او در کتابش به نام “درباره‌ی دکترین مسیحیت”[۲۸] اصرار می‌ورزد که یادگیری قواعد معیّن برای امر تفسیر، غیرضرور و زائد نیست به خصوص به هنگامی که متن، کتاب مقدّس باشد. او اظهار می‌دارد: این قواعد را می‌توان با توجه به سود و فایده‌ی فراوانی که دارند به مشتاق‌ترین دانشجویان علم واژه‌شناسی آموزش داد. بدین طریق آنان نه تنها با آثار دیگرانی که اسرار نوشته‌های مقدّس را رازگشایی کرده‌اند، آشنا می‌شوند بلکه خود نیز می‌توانند اسراری را برای دیگران بگشایند.[۲۹] البته آگوستین مرد دوران خویش است و از این رو ما می‌باید این سخن او را که: «همه‌ی حقیقت برای کسی است که می‌گوید: من حقیقت هستم.»[۳۰] تصدیق کنیم.

درست به همین شکل، حال براساس این که متن، مقدّس یا دنیوی باشد، این احساس ایجاد می‌شود که برای کشف معنا ما می‌یابد به دو امر: چیزها[۳۱] و نشانه‌ها[۳۲] توجه کنیم.[۳۳] منظور آگوستین از چیزها این است:

آنچه هرگز به عنوان نشانه‌ی چیز دیگری از آن بهره گرفته نمی‌شود: برای نمونه چوب، سنگ ،گلّه و چیزهایی از این دست.اما نه آن چوبی که می‌خوانیم موسی(ع) در دریای تلخ انداخت تا آب آن را شیرین سازد و نه آن سنگی که یعقوب(ع) به سان بالش بدان تکیه می‌داد و نه آن قوچی که ابراهیم(ع) آن را در عوض پسرش قربانی کرده، چرا که اینها اگر چه چیز محسوب می‌شوند اما خود نشانه‌های چیزهای دیگرند. نوعی دیگر از نشانه نیز وجود دارد که هیچ گاه جز به عنوان نشانه به کار گرفته نمی‌شوند: برای نمونه واژگان. هیچ کس واژگان را جز به منظور نشانه‌ای از چیزی دیگر به کار نمی‌برد و از اینجا می‌توان منظور من را از آنچه نشانه می‌خوانم، متوجه شد: مراد این است که این چیزها برای نشان دادن چیزهای دیگر به کار می‌روند. بر همین اساس هر نشانه، خود یک چیز است: چرا که آن چه چیز نیست اصولأ وجود ندارد اما هر چیزی الزامأ یک نشانه نیست.[۳۴]

آگوستین حرفی از هرمنوتیک نمی‌زند اما وجه مشخصه‌ی هرمنوتیک یعنی تفسیر در جای جای این گفتار موج می‌زند؛ به خصوص درباره‌ی تفسیر متون مقدّس. «پس هر آن کس که فکر می‌کند متون مقدّس یا بخشی از آنها را می‌فهمد اما آن‌ها را به گونه‌ای تفسیر می‌کند که گویی تمایلی ندارد عشق دوگانه به خداوند و همنوعانش را نشان دهد، هنوز آن گونه که باید و شاید آن متون را نفهمیده است…. چرا که قصد گفتن این که چه چیزی غلط است در فریب و نیرنگ ریشه دارد…»[۳۵] اما آگوستین راجع به زمان‌هایی که نیاز به تصحیح یک مفسّر است، سخنی به صراحت نمی‌گوید.

آگوستین[۳۶] اظهار می‌دارد: واژگان در میان نشانه‌ها واجد نقشی عمده‌اند اما از آنجا که واژگان به محض رها شدن از دهان از بین می‌روند و بقایی بیش از میزان عمر صدایی که تولید می‌کنند، ندارند، آدمیان با بهره‌گیری از ابزاری چون الفبا، نشانه‌های واژگان را شکل داده‌اند. او تشریح می‌کند که: «بنابراین آواها[۳۷]ی صدا[۳۸] برای چشم قابل‌رویت می‌شوند البته نه به عنوان آواها بلکه با استفاده از نشانه‌های معین.»[۳۹] اینگونه است که نوشتن می‌آید تا سخن[۴۰] را نجات دهد و همین که متن نوشته می‌شود، برای ترجمه به زبان‌های مختلف مهیا می‌شود. از این رو رسالت ما همانا کشف معنای آن چیزی است که نوشته شده است. «خوانندگان عجول و بی‌دقت در اثر ابهامات و تیرگی‌های بسیار و متنوع و خلط معانی با یکدیگر به گمراهی خواهند افتاد؛ و در بعضی موارد حتی به تفسیری رضایت‌بخش هم نخواهند ‌رسید.»[۴۱]

بهترین راه به منظور مهیّا ‌شدن فرد برای رویارویی با یک متن و فهم آن چیست؟ اگوستین پاسخ می

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.