پاورپوینت کامل تفکر رهایی‌بخش «با» و «بدون» مارکس ۸۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تفکر رهایی‌بخش «با» و «بدون» مارکس ۸۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تفکر رهایی‌بخش «با» و «بدون» مارکس ۸۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تفکر رهایی‌بخش «با» و «بدون» مارکس ۸۵ اسلاید در PowerPoint :

«تفکر رهایی‌بخش با و بدون مارکس» عنوان مجموعه درسگفتارهایی است از مراد فرهادپور که پاییز ۹۳ در مؤسسه پرسش ایراد شد. در این درسگفتارها مفهوم رهایی در تاریخ معاصر جهان عمدتا از نیمه قرن نوزدهم تاکنون بررسی می‌شود. کجا و چگونه رهایی با پروژه فکری مارکس با همه فراز و فرود و تحولاتش ارتباط می‌یابد. فرهادپور در این سلسله بحث‌ها به پروژه‌های جدیدی می‌پردازد که در بطن تفکر رهایی‌بخش وجود دارد و همچنین مسئله رابطه سیاست رهایی‌بخش با امر اجتماعی یا جامعه.

«تفکر رهایی‌بخش با و بدون مارکس» عنوان مجموعه درسگفتارهایی است از مراد فرهادپور که پاییز ۹۳ در مؤسسه پرسش ایراد شد. در این درسگفتارها مفهوم رهایی در تاریخ معاصر جهان عمدتا از نیمه قرن نوزدهم تاکنون بررسی می‌شود. کجا و چگونه رهایی با پروژه فکری مارکس با همه فراز و فرود و تحولاتش ارتباط می‌یابد. فرهادپور در این سلسله بحث‌ها به پروژه‌های جدیدی می‌پردازد که در بطن تفکر رهایی‌بخش وجود دارد و همچنین مسئله رابطه سیاست رهایی‌بخش با امر اجتماعی یا جامعه. تکیه اصلی بر آرای دو چهره است: اتی‌ین بالیبار و ارنستو لاکلائو.‌ دو چهره‌ای که به یک معنا همین دوگانگی «با» و «بدون» مارکس را در دل خود نهفته دارند. قرائت مارکس با تکیه بر تفسیر ماسیمیلیانو تومبا، فیلسوف ایتالیایی معاصر، دنبال می‌شود. آنچه در ادامه می‌آید متن تدوین‌شده جلسه مقدماتی این مجموعه درسگفتارهاست که در آن فرهادپور به کلیاتی از بحث اشاره و چارچوب تاریخی رهایی را مطرح می‌کند. بنابراین، بحث حاضر را باید خلاصه‌ای از ایده‌هایی دانست که طی چندین و چند جلسه بسط یافته‌اند، گرچه به‌تنهایی قابلیت خوانده‌شدن دارند. تلاش می‌شود در فرصت‌های آینده بخش‌های دیگری از این بحث به‌صورت مستقل از یکدیگر ولی در ارتباط مضمونی با هم آماده طبع شوند.

مقوله رهایی را می‌توان از طریق تقابل با مهم‌ترین مفاهیمی توصیف کرد که در جهت‌دهی به کل تاریخ جدید و شکل‌دهی به آنچه ایدئولوژی خوانده می‌شود نقش اساسی دارند: «آزادی» و «عدالت». می‌کوشم تقابل میان این دو را با رجوع به تحول تاریخی آنها و آنگاه بازگشت به مفهوم رهایی نشان دهم.

رهایی باید همه‌جانبه و همگانی و متکی بر رها‌کردن خود باشد و در نتیجه پیوند نزدیکی دارد با «توان‌بخشی به خود»

(

self-empowerment

). برخلاف مفهوم آزادی و سویه‌های سلبی و ایجابی آن – «آزادی از» یا «آزادی برای» – در اینجا از آغاز این دو وجه همراه با هم و درهم‌تنیده‌اند. فراتر از آن، مشخصات رهایی را باید با رجوع به تحقق تاریخی آن در قالب بحث مبارزه طبقاتی و جنبش کارگری مشخص کرد. ولی در وهله اول بهتر است نگاهی انتقادی به دو مفهوم «آزادی» و «عدالت» و نحوه تعبیه‌شدن‌شان در ایدئولوژی‌ها و گفتارهای تاریخ مدرنیته بیندازیم.

۱. بستر تاریخی آزادی

ریشه اصلی مفهوم آزادی در تحولات یا انقلاب‌های لیبرالی است که عمدتا به قرن هفدهم و اروپای شمالی بازمی‌گردند، در پیوند با بستری تاریخی که می‌توان تحت عنوان فرهنگ آنگلوساکسون از آن نام برد. نمونه‌ اولیه آن را در هلند می‌بینیم، در بحث‌های مربوط به آزادی عقیده، تسامح، حکومت قانون که همه در پیوندند با روی کارآمدن و برجسته‌تر‌شدن نقش «قشر سوم» – به معنای بورژوازی، تجار، سوداگران، خرده‌مالکان، حتی کارمندان، بوروکرات‌ها و تکنوکرات‌ها – و همچنین کم‌رنگ‌شدن نقش کلیسا – به ویژه کلیسای متمرکز کاتولیک – و تا حدودی کنترل عملکرد دولت متمرکز و استبدادی. بحران درونی فئودالیسم به شکل‌گیری دولت می‌انجامد اما ساخته‌شدن آن با گذشت زمان به رشد نیروهای اجتماعی جدید و فضای لیبرالی و قانونی دامن می‌زند که فیلسوف اعظم آن جان لاک است. پس از هلند به انگلستان می‌رسیم. در انگلستان گذر از استبداد به حکومت پارلمانی تحت لوای استقرار «حکومت قانون» رخ داد: تأکید بر حقوق ملت (به‌ویژه به لحاظ پرداخت مالیات یا مشارکت در جنگ) در مقابل قدرت دولت که اوج آن انقلاب کرامول در سال ۱۶۴۲ است. نمونه سوم، شکل‌گیری دولت آمریکا از دل جنگ استقلال است که در تقابل با دخالت‌های قدرت مرکزی در انگلستان و با توجه به شکل‌گیری یک جامعه بورژوایی مبتنی بر مالکیت خصوصی (و فاقد هرگونه تاریخ پیشاسرمایه‌داری) رخ داد. در آمریکا به جهت فقدان سابقه فئودالی، حقوق فردی، حکومت قانون، آزادی عقیده و دین به‌سرعت جا افتاد.

با گذر از نمونه اول که شاید به لحاظ تاریخی چندان آشنا نباشد، به دینامیسم درونی ایدئولوژی آزادی می‌رسیم که از همان زمان جزئی از فرآیند کلی ظهور لیبرالیسم و شکل‌گیری سرمایه‌داری بود و سپس با دموکراسی در قالب لیبرال‌دموکراسی و در هیأت حقوق بشر، حکومت قانون، تفکیک قوا و محدودکردن دخالت‌های دولت گره ‌خورد. زمینه این ایدئولوژی اساسا استوار بر آزادی «مرد بورژوای سفیدِ مالک» است؛ یعنی استوار بر مبادله و مشارکت در بازار و آزادی یک سوژه فردی که محتوای آن با منفعت اقتصادی تعیین می‌‌شود. به همین علت جنتلمن‌ها، خرده‌مالکان، تجار و این‌گونه افراد هستند که به عنوان دارندگان حق رأی بر دخالت‌های دولت در عرصه مالیات‌گیری و جنگ حد می‌گذارند و می‌خواهند دولت را به شکل قانونی اداره کنند. پایه اصلی آزادی از همان ابتدا دخالت در بازار است. نگاهی به تاریخ تحول جریان لیبرال نشان می‌دهد گسترش حقوق به حق رأی – سهل‌الوصول‌ترین حق – در وهله اول تنها مختص افرادی است که دارای مالکیت بودند. تنها شخص مالک فرد محسوب می‌شد و دارای حقوقی در نسبت با دولت بود. پس از قرن‌ها مبارزه و درگیری مردم عادی، رفته‌رفته حقوق لیبرالی به حق رأی همگانی گسترش می‌یابد، آن‌هم در ابتدا برای همه مردان (مستقل از اینکه کارگرند یا صاحب ملک و سرمایه) و آنگاه زنان.

الف. دیکنز، جنتلمن و فقیر

عالی‌ترین شکل بروز این تاریخ را می‌توان در چارلز دیکنز یافت. در آثار او به مفهوم جنتلمن برمی‌خورید. جنتلمن بر دارایی استوار است. فرد برخوردار از دارایی شهروند محسوب می‌‌شود و حق رأی و کرامت انسانی و نظایر آن دارد. اگر هلند را کنار بگذاریم، انگلستان و آمریکا سازنده تمدن آنگلوساکسون هستند. در متن رشد لیبرالیسم و شکل‌گیری مفهوم آزادی و تبدیل آن به یک عنصر اساسی و مرکزی در گفتارهای ایدئولوژیک و تاریخی، ملت آزاد تنها ملل آنگلوساکسون به شمار می‌آیند. درحالی‌که بقیه ملل برده‌صفت‌اند یا حس آزادی و کرامت ندارند این آنگلوساکسون‌ها هستند که انقلاب صنعتی می‌کنند، به کشف آمریکا نایل می‌آیند و در صف اول حرکت تمدن قرار دارند چون ذاتا مستقل و آزاد محسوب می‌شوند. آزادی برای آنگلوساکسون‌ها معنایی اساسی دارد که در انقلا‌ب‌ها و نحوه تغییر حکومت آنها تجلی یافته است.

درست همین‌جاست که روی دیگر سکه نمایان می‌شود. گسترش آزادی و حتی تبدیل آن به نوعی حکومت قانون از طریق انقلاب‌هایی که خود را در تقابل با استبداد مطلقه در انگلستان و آمریکا تعریف می‌کردند با نقطه مقابل آزادی یا همان بندگی و اسارت پیوند دارد. این قضیه را می‌توان در دو پدیده مشاهده کرد: برده‌داری و استعمار. به‌علاوه، حرکت به سمت آزادی و ایجاد ملت آزاد غیور که خود قانون خود را تعیین می‌‌کند و جلوی پادشاه خم نمی‌شود، در مرحله اولیه خود که حقوق و آزادی‌ها کاملاً محدود به جماعت دارای مالکیت و شهروندی است هنوز شامل حال کارگران و فقرا نمی‌شود. بنابراین، شاید بتوان پدیده سومی نیز به برده‌داری و استعمار اضافه کرد: فقرا. در فضای رشد تجاری، بحران فئودالیسم و شروع فردگرایی اقتصادی افسارگسیخته، زارعان از زمین‌هایشان کنده می‌شوند و با انبوه فقرای شهری در پاریس و لندن و برلین روبه‌رو می‌شویم. شیوه‌های مهار و استفاده از این پدیده وحشتناک است. در لیبرال‌ترین کشورها مانند انگلستان کل مسئله به گردن تنبلی فقرا انداخته و با این پدیده به خشن‌ترین شکل ممکن برخورد می‌شود. حکومت قانون فقر و بیکاری را جرم به شمار می‌آورد و مجازات گدایی تا حد اعدام تعیین می‌شود. پدیده فقر در رمان‌های دیکنز حضوری بارز دارد گرچه ممکن است به لحاظ تاریخی برای ما چندان آشنا نباشند. اما برخلاف پدیده تهیدستان شهری که امروزه بیشتر معضلی جهان سومی به شمار می‌آیند و رد پایشان از تاریخ مغرب‌زمین زدوده شده است برده‌داری و استعمار دو پدیده کاملاً شناخته‌شده و هنوز بحث‌برانگیزند – هرچند کمتر کسی از پیوند ذاتی آنها با رشد لیبرالیسم در غرب سخن می‌گوید.

ب. برده‌داری، پدران آزاد‌اندیش آمریکا و هلند مداراجو

درست در اوج شکل‌گیری ایالات متحده و پدران آزاداندیش آمریکا که قانون اساسی را بر اساس حقوق فردی و آزادی عقیده و جدایی دین از دولت می‌نوشتند برده‌داری در جریان بود. پدران آزاداندیش خود برده‌دار بودند و نقش مؤثری در رسمیت‌بخشی به این کار به عنوان یک امر طبیعی داشتند که به گفته ایشان حتی انجیل هم آن را تأیید کرده بود. لاک در تنظیم نظام قانونی یکی از ایالت‌های آمریکا (کارولینا) که برده‌داری در آن کاملاً تعبیه و تأیید شده نقش داشت. در جنگ استقلال مسئله برده‌داری به بحث روز بدل شد. انگلیسی‌ها مجبور شدند در دعوای میان انقلابیون آمریکایی و حکومت سلطنتی بریتانیا به این نکته استناد کنند که آزادی‌خواهانی که تا این حد از حقوق فردی دم می‌زنند و شاه بریتانیا را به عنوان مستبد محکوم می‌کنند خودشان برده‌دار هستند و هزاران هزار برده را با فجیع‌ترین وضع نگهداری می‌کنند و این امر در «نظام جمهوری» آنان یک تجارت اساسی است. اما پاسخ انقلابیون آمریکا پرده از حقایق بیشتری بر می‌دارد. کل نظام برده‌داری و انتقال برده‌ها از آفریقا به آمریکا با آن وضع وحشتناک (که حدود ۹۰ درصد تلفات می‌داده تا صنعت پنبه در آمریکا بتواند با کار برده‌ها رونق بگیرد) محصول تلاش هلندی‌ها است – همان طرفداران تسامح و آزادی عقیده که به اسپینوزا اجازه می‌‌دادند کتاب بنویسد و البته این انگلیسی‌ها بودند که بعداً آن را ده‌ها برابر گسترش بخشیدند. بنابراین، بین آزادی به معنای آزادی فرد مالک مداخله‌گر در بازار و آن نوع آزادی که با مبارزات از پایین به گسترش حقوق شهروندی و حکومت قانون می‌انجامد تفاوت بسیار است. ناگفته نماند همین مبارزات مردمی در تقابل با مقاومت شدید طبقات حاکم و دولت در برابر گسترش عرصه شهروندی و حقوق لیبرال و «آزادمردی» صورت می‌گیرد و با توحش سازمان‌یافته مواجه می‌شود. اینجاست که جمله مشهور بنیامین مصداق می‌یابد: «تمامی اسناد و مدارک تمدن، اسناد و مدارک توحش‌اند».

ج. استعمار، ایرلند و انقلاب انگلیس

اما در مورد استعمار بهتر است به وضعیت ایرلند برگردیم. نمونه اولیه‌ای که به پیش از شکل‌گیری کامل امپراطوری بریتانیا و فراگیر شدن نظام استعماری تعلق دارد؛ همان نظامی که از چین و هند تا آفریقا میلیون‌ها انسان را با فرهنگ‌های متفاوت به عنوان انسان درجه دو و سه تحت سلطه مستبد و مطلق‌گرا در می‌آورد و بنیان اقتصادی و حیات اجتماعی آنها را به جهت منافع تجاری و سوداگری و اقتصادی خود نابود می‌کند. تضاد بین ایرلند و انگلستان از زمان ظهور پروتستانیسم جزء نزاع‌های مذهبی بوده است. هنری هشتم کلیسای انگلستان را از کلیسای کاتولیک جدا کرد، یک کلیسای دولتی ساخت و حرکت به سمت دولت مطلقه را آغاز کرد. منتها نکته جالب این است؛ بزرگ‌ترین لشکرکشی به ایرلند دقیقاً پس از پیروزی انقلاب لیبرالی انگلستان و زوال سلطنت مطلقه رخ می‌دهد، یعنی پس از غلبه بر شاه مستبد و پیروزی پارلمان در جنگ داخلی به رهبری کرامول. ارتش کرامول بعد از پیروزی به تدریج از عناصر رادیکال آن تصفیه شد؛ عناصری که کرامت انسانی و آزادی و مقابله با ستم و زورگویی را بیش از حد جدی گرفته بودند و ابتدا آن را به سربازان – در تقابل با قشر افسرها – تعمیم می‌‌دادند و سپس به افراد عادی مانند دهقانان و کارگران. این قشر انقلابی ارتش یکدست‌کننده‌ها (

Levelers

) نام داشتند. پس از قتل‌عام این عناصر در ارتش و کنترل سویه خطرناک انقلابی، بزرگ‌ترین و خشن‌ترین لشکرکشی به ایرلند – که قابل قیاس با تصفیه نژادی و پاکسازی قومی است – توسط همان ارتش برآمده از انقلاب آزادی‌خواه انگلستان رخ می‌‌دهد. شکل ایدئولوژیک این قتل‌عام را حتی در اوایل قرن بیستم در جاهایی از لندن با این عبارت می‌بینیم که: «ورود سگ‌ها و ایرلندی‌ها ممنوع». نتیجه این لشکرکشی داغان‌کردن پایه‌های اقتصادی، انتقال مالکیت زمین‌ها و گرفتن تمام اراضی مرغوب و قابل کشت و اعطای آنها به سپاه پروتستان یا خانواده‌هایی بود که بعداً به عنوان مهاجرنشین آمدند. اقلیت پروتستانی که امروز در ایرلند شمالی است نتیجه همان اقدام است. این کار را ارتش برآمده از انقلاب ضداستبداد انجام داد که نظیرش در هیچ یک از حملات شاهان مستبد انگلستان به ایرلند دیده نمی‌شود. جنگ‌ها در آن دوران (یعنی تا قبل از شکل‌گیری «ملت آزادمردان تحت حکومت قانون») محدود و مربوط به دعوای بین دو آریستوکراسی بود و هیچ‌گاه نتایجی مانند پاکسازی قومی و نژادپرستی و تبدیل ایرلند به یک مستعمره نداشت. چنین قتل‌عامی وجه عمده تعبیه مفهوم آزادی در تاریخ مدرنیته را نشان می‌ده

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.