پاورپوینت کامل درباره‌ی پدیدارشناسی روح هگل ۷۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل درباره‌ی پدیدارشناسی روح هگل ۷۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل درباره‌ی پدیدارشناسی روح هگل ۷۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل درباره‌ی پدیدارشناسی روح هگل ۷۰ اسلاید در PowerPoint :

عنوان رایج کتاب پدیدارشناسی روح، البته عنوان اصلی نیست، احتمالاً این عنوان از زمانی رواج یافته است که دوستان هگل از سال ۱۸۳۲ درست پس از مرگ او، نشر کامل آثار وی را آغاز کردند. پدیدارشناسی روح جلد دوم از مجموعه آثار هگل را تشکیل می‌دهد که در سال ۱۸۳۲ منتشر شده است. ویراستار آن یوهان شولتسه،[۲] در پیشگفتارش نوشته است که هگل خود پیش از مرگ ناگهانی‌اش در تدارک تجدید طبع این اثر بوده است.

وظیفه‌ی پدیدارشناسی روح به‌عنوان نخستین بخش سیستم دانش[۱]

عنوان رایج کتاب پدیدارشناسی روح، البته عنوان اصلی نیست، احتمالاً این عنوان از زمانی رواج یافته است که دوستان هگل از سال ۱۸۳۲ درست پس از مرگ او، نشر کامل آثار وی را آغاز کردند. پدیدارشناسی روح جلد دوم از مجموعه آثار هگل را تشکیل می‌دهد که در سال ۱۸۳۲ منتشر شده است. ویراستار آن یوهان شولتسه،[۲] در پیشگفتارش نوشته است که هگل خود پیش از مرگ ناگهانی‌اش در تدارک تجدید طبع این اثر بوده است.

کتاب نخستین بار در سال ۱۸۰۷ و آن هم با عنوان سیستم دانش و بخش نخست، پدیدارشناسی روح[۳] انتشار یافت؛ بدین‌گونه، کتاب دارای یک عنوان اصلی است: سیستم دانش. کتاب در ذیل این سیستم قرار می‌گیرد، ازاین‌رو، مضمون کتاب تنها بر مبنای همین وظیفه‌ی ذاتی‌اش قابل درک است، این وظیفه از حیث ظاهر آن است که نخستین بخش در سیستم و برای آن باشد.

سیستم پدیدارشناسی و سیستم دایره‌المعارف

سیستم دانش از چه روی به‌عنوان بخش مختص پدیدارشناسی روح است؟ این عنوان فرعی چه معنایی دارد؟ پیش از آنکه به این پرسش پاسخ دهیم باید یاد آوریم که این عنوان فرعی کتاب نیز که بعدها تنها عنوان آن شد، کامل نیست، بلکه عنوان کامل اثر در ابتدا چنین بوده است: سیستم دانش، بخش نخست، دانش تجربه‌ی آگاهی.[۴] این عنوان فرعی دانش تجربه آگاهی، بعدها به این صورت تعبیر می‌شود: دانش پدیدارشناسی روح.[۵] از همین جاست که عنوان اختصاری و رایج پدیدارشناسی روح به وجود می‌آید.

پیداست که برای توضیح عنوان باید صورت کامل آن را در نظر داشته باشیم که به دو گونه ظاهر می‌شود و این دو گونه به انحای مختلف گویای یک چیزند. از آنچه گفتیم، ابتدا چنین نتیجه می‌گیریم: بخش نخست سیستم دانش، خود دانش است؛ بدین معنا که این بخش «نخستین بخش دانش» را تشکیل می‌دهد. خصوصیت بخش نخست شاید آن‌گاه برای ما قابل درک شود که آن را در برابر دومین بخش قرار دهیم، لیکن پس از این بخش نخست، بخش دومی از سیستم دانش انتشار نیافته است.

با این وصف، هگل کمی پس از انتشار پدیدارشناسی روح به سال ۱۸۰۷ انتشار یافت. این درست است، اما «منطق» به‌عنوان دومین بخش سیستم دانش انتشار نیافت. آیا می‌توان گفت این منطق در حقیقت همان دومین بخش بازمانده‌ی سیستم است؟ آری و نه. آری، ازاین‌رو که عنوان کامل منطق نیز به ارتباط با سیستم دانش اشاره دارد. عنوان اصلی آن چنین است: «دانش منطق»[۶] و این در نظر ما غیرمعمول و غریب می‌نماید، همچنان‌که در زمان خود نیز چنین می‌نمود است، اما اگر عنوان فرعی کامل بخش نخست («دانش پدیدارشناسی روح») را به یاد آوریم، چنین نیست. بنابراین، سیستم دانش اولاً، دانش پدیدارشناسی روح است و ثانیاً، دانش منطق. این گویای آن است که سیستم به‌مثابه‌ی سیستم دانش اولاً، این سیستم است به‌عنوان پدیدارشناسی و ثانیاً، همین سیستم است به‌عنوان منطق. این هر دو به لحاظ آنکه به نمایندگی از یکدیگر ظاهر می‌شوند و به اعتبار به هم پیوستگی نمایندگی‌شان، کل سیستم در تمامیت واقعیت آنند.

گذشته از این، صرف‌نظر از ارتباط تنگاتنگ پدیدارشناسی روح با منطق از حیث آنچه بدان راجعند، در چندین موضع از پدیدارشناسی روح به‌صراحت به منطق ارجاع داده شده است. ما نه تنها ارجاع‌های پیشاپیش پدیدارشناسی را به منطق، بلکه به عکس، ارجاع‌های منطق به پدیدارشناسی را نیز پیدا می‌کنیم؛ لیکن هگل به‌صراحت در پیشگفتار نخستین مجلد منطق، طبع اول ۱۸۱۲ می‌نویسد: «در باب ارتباط ظاهری {منطق با پدیدارشناسی} باید بگوییم بنابرآن بود (!) که در پی نخستین بخش سیستم دانش که پدیدارشناسی مشتمل بر آن بود، بخش دومی نیز بیاید که مشتمل بر منطق و دو دانش رئال فلسفه، یعنی فلسفه‌ی طبیعت[۷] و فلسفه‌ی روان[۸] باشد و سیستم دانش را ختم کند.»

از اینجا روشن می‌شود که کل سیستم در آغاز، به هنگام انتشار پدیدارشناسی به سال ۱۸۰۷، دو بخش بوده است، اما بخش دوم قرار نبوده که تنها دربردارنده‌ی منطق باشد، بلکه قرار بوده شامل منطق به علاوه‌ی دانش‌های رئال فلسفه باشد. لیکن این کل که بنا بوده است دومین بخش سیستم را تشکیل دهد، چیزی دیگری جز مفهوم تبدیل‌یافته‌ی متافیزیک قدیم نیست، متافیزیکی که مضمون سیستماتیک آن حتی در پرسش‌های کانت نیز یک‌سره مؤثر بوده است: متافیزیک عمومی[۹] – هستی‌شناسی[۱۰] ؛ متافیزیک خاص[۱۱] – علم‌النفس نظری[۱۲]، جهان‌شناسی نظری[۱۳] – خداشناسی نظری. [۱۴]

بخش دومی که می‌بایست پس از بخش نخست بیاید، کل متافیزیک قدیم را اگرچه به‌صورتی تبدیل‌یافته، یعنی آن‌چنان‌که برای موضوع اصولی هگل حصول یافته، دربردارد. این تبدیل را به اختصار چنین می‌توان بیان کرد: کل متافیزیک دو بخش است: ۱. منطق، ۲. فلسفه‌ی رئال. اما این دومی در نزد هگل تنها دو بخش دارد: فلسفه‌ی طبیعت (جهان‌شناسی) و فلسفه‌ی روان (علم‌النفس). جزء سوم که در فلسفه‌ی قدیم بخش تعیین‌کننده بوده است در نزد هگل موجود نیست. البته در فلسفه‌ی رئال، نه در کلیت متافیزیک او، ما خداشناس نظری را در وحدت اصیل با هستی‌شناسی می‌یابیم، این وحدت خداشناسی نظری و هستی‌شناسی معنای حقیقی منطق هگل است.

خداشناسی نظری با فلسفه‌ی دین یکی نیست، حتی خداشناسی به معنی علم عقاید دینی نیز نیست، بلکه هستی‌شناسی حقیقی‌ترین موجود، حقیقت اعلی بما هی است که برای هگل درعین‌حال با پرسش از وجود موجود به‌طورکلی پیوند دارد. چرایش را در جریان تفسیر ایمان خواهیم دید.

اما اگر قرار بود دومین بخش سیستمی که طرح آن افکنده شده بوده است به ترسیم متافیزیک بپردازد، پس نخستین بخش، یعنی پدیدارشناسی روح چیزی نیست جز تأسیس متافیزیک، یعنی بنیاد بخشیدن بدان؛ نه به معنی «نظریه معرفت»[۱۵] که هگل همان‌قدر با آن بیگانه بوده است که کانت و حتی نه به معنای تأملات متدیک صوری در باب اینکه هرگاه دست به کار می‌شویم چگونه باید آن را به انجام برسانیم، بلکه بنیاد بخشیدن به‌عنوان مهیا ساختن زمینه، یعنی به‌منزله‌ی «اثبات حقیقت موضعی»[۱۶] که متافیزیک اتخاذ می‌کند.

حال چرا دانش منطق صریحاً تحت عنوان دومین بخش سیستم دانش انتشار نیافته است؟ هگل می‌گوید: «اما گسترش ضروری‌ای که منطق می‌بایست به خود بپذیرد مرا بر آن داشت تا آن را به طور خاص و جداگانه منتشر سازم؛ بنابراین، منطق در طرحی گسترش‌یافته نخستین دنباله‌ی پدیدارشناسی روح را تشکیل می‌دهد. پس از این، من تحقیق دو دانش رئال فلسفه را که ذکر آن رفت، منتشر خواهم ساخت.»

بااین‌همه از خود می‌پرسیم آیا این توجیهی برای حذف عنوان اصلی «سیستم دانش» هست؟ اصلاً و ابداً. اگر سیستم طرحی گسترش‌یافته پذیرفته است، درست از همین‌ رو لازم است که تعلق یکایک بخش‌ها به سیستم مورد تصریح قرار گیرد. چنان‌که کل سیستم در صورت نوشتاری‌اش مثلاً بدین‌گونه انتظام می‌یافت: سیستم دانش، بخش نخست: دانش پدیدارشناسی روان؛ بخش دوم، دنباله‌ی نخست: دانش منطق، دنباله‌ی دوم: دانش‌های فلسفه رئال؛ این نه با طرح آغازین منافات می‌داشت و نه با طرح گسترش‌یافته.

چرا حتی در سال ۱۸۱۲ عنوان «سیستم» حذف می‌شود؟ زیرا در آن اثنا، یعنی بین سال‌های ۱۸۰۷ تا ۱۸۱۲، زمینه‌ی تغییری فراهم آمده است. نشانه‌ی تغییری که در ایده‌ی سیستم آغاز شده این است که «منطق» نه تنها فاقد عنوان اصلی می‌شود، بلکه اکنون برای خود استقلال یافته، نه بدان جهت که بسی درازدامن افتاده است، بلکه ازاین‌رو که در طرح در حال تبدل سیستم، کارکرد و جایگاه «پدیدارشناسی» نیز در حال دیگرگون شدن است. از آنجا که «پدیدارشناسی» دیگر بخش نخست نیست، «منطق» نیز دیگر بخش دوم نیست. «منطق» استقلال یافته است، زیرا باید برای پذیرش جایگاهی دیگر در طرحی متفاوت از سیستم که در حال نضج یافتن است، آماده باشد.

اگر تعلیمات تمهیدی فلسفی[۱۷] هگل را هرچند به طور اجمالی در نظر آوریم، می‌توانیم اطلاعی به سال ۱۸۱۲ یا دومین مجلد آن به سال ۱۸۱۶ کسب کنیم.

هنگامی که در سال ۱۸۰۷ پدیدارشناسی روح منتشر شد، هگل دیگر در ینا نبود، او سال ۱۸۰۱ شغل تعلیم خصوصی خود را در فرانکفورت رها کرده و به ینا رفته بود تا نزد شلینگ به دریافت درجه‌ی استادی نایل شود. اگرچه هگل در سال ۱۸۰۵ استاد غیررسمی دانشگاه شد، اما حقوق او آن‌قدر اندک بود که به فاجعه‌ای که سال ۱۸۰۷ در پروس روی داد احتیاج نبود تا او بر آن شود که هزینه‌ی زندگی خود را در جایی دیگر و از طریقی دیگر بجوید. تقاضای او برای استادی در دانشگاه هایدلبرگ در سال ۱۸۰۵ ناکام ماند. هگل پناهگاهی در بایرن پیدا کرد؛ در آن زمان بسیاری، از جمله خود شلینگ، به آنجا کوچ کرده بودند. هگل در بامبرگ[۱۸] به‌عنوان سردبیر روزنامه‌ای به کار مشغول شد، در سال ۱۸۰۸ توانست این شغل را رها کند و به جای آن شغل مناسب‌تر مدیریت دبیرستانی در نورنبرگ را بپذیرد که تا سال ۱۸۱۶ آن را بر عهده داشت. در همین سال بود که بخش دوم منطق او انتشار یافت و هم‌زمان به دانشگاه هایدلبرگ دعوت شد. در روز ۲۸ اکتبر سال ۱۸۱۶ در آنجا نطق ورودی خود را ایراد کرد که به خصوص به جهت بخش پایانی‌اش شهرت یافته است، در آن چنین آمده است:

«ما بزرگ‌ترها که در طوفان‌های روزگار مردانی پخته شده‌ایم، می‌توانیم بگوییم خوشا به حال شما که جوانی‌تان در این ایام واقع شده است که می‌توانید با خاطری آسوده‌تر جوانی خود را وقف حقیقت و دانش کنید. من زندگانی خویش را بر سر راه دانش نهاده‌ام و شادمانم که ازاین‌پس در جایگاهی قرار دارم که می‌توانم به میزانی افزون‌تر و با دامنه‌ی تأثیر گسترده‌تر در کوشش برای ترویج و احیای تعلق خاطر به دانش سهیم شوم و در وهله‌ی نخست در راهنمایی شما بدان مشارکت جویم. امیدوارم توفیق آن را پیدا کنم که شایسته اعتماد شما شوم و بدان دست یابم. اما نخست نباید خواستار چیزی شوم، جز اینکه شما پیش‌تر از هر چیز تنها اعتماد به دانش و اعتماد به خویشتن را فراهم آورید. جرئت رویارو شدن با حقیقت و ایمان به قدرت روان، نخستین شرط فلسفه است. انسان ازآن‌رو که روان است، قادر است و باید خویشتن را شایسته و سزاوار عالی‌ترین امر بداند و نمی‌تواند عظمت و قدرت روان خویش را آن‌چنان‌که بزرگی آن است به اندیشه درآورد؛ با این ایمان هیچ‌چیز چندان سخت و نفوذناپذیر نخواهد بود که خود را به روی او نگشاید. ذات در آغاز مکنون و فروبسته‌ی عالم قدرتی ندارد که بتواند در برابر جرئت شناختن مقاومت نماید؛ عالم باید خود را به روی آن بگشاید و غنا و ژرفای خویش را فراپیش دیدگان او نهد و برای برخورداری بدو بخشد.»

در اواخر سال ۱۸۱۷ دعوت برای تصدی کرسی استادی درس فیشته در دانشگاه برلین که نخستین بار به سال ۱۸۱۶ صورت گرفته بود، تکرار شد. آنچه وی را سرانجام بر آن داشت تا این دعوت ر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.