پاورپوینت کامل کتاب‌شناسی و فهرست‌نگاری ۷۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل کتاب‌شناسی و فهرست‌نگاری ۷۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل کتاب‌شناسی و فهرست‌نگاری ۷۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل کتاب‌شناسی و فهرست‌نگاری ۷۲ اسلاید در PowerPoint :

پس به‌طور کلی تولد او [سید جمال] رابطه‌ای با افغانستان ندارد. یعنی او در «کنر» به دنیا نیامده و با پدر خود به «کابل» منتقل نشده و دوست محمدخان شاهزاده افغان آنان را تبعید نکرده و عموزاده‌های سید بر هیچ بخشی از افغانستان حاکمیت نداشته‌اند، و خود افغانها چیزی از او نمی‌دانند چه رسد به اینکه به خاطر نسبت با سیدعلی محدث ترمذی، در قلوب آنان مقام و منزلتی یافته باشد!

پس به‌طور کلی تولد او [سید جمال] رابطه‌ای با افغانستان ندارد. یعنی او در «کنر» به دنیا نیامده و با پدر خود به «کابل» منتقل نشده و دوست محمدخان شاهزاده افغان آنان را تبعید نکرده و عموزاده‌های سید بر هیچ بخشی از افغانستان حاکمیت نداشته‌اند، و خود افغانها چیزی از او نمی‌دانند چه رسد به اینکه به خاطر نسبت با سیدعلی محدث ترمذی، در قلوب آنان مقام و منزلتی یافته باشد!

تمامی اینها اموری است که سیدجمال‌الدین به شاگرد خود شیخ محمد عبده (شارح نهج‌البلاغه) گفته بود تا در پنهان‌کاری و اغفال دشمنان هرچه بیشتر اقدام نماید وگرنه موضوع روشن‌تر از آن است که بشود پنهان کرد و شیعه امامیه را در قبال مصر و رجال آن همین افتخار بس است که آموزگار شخصیتی چون رهبر نهضت معاصر آن شیخ محمد عبده، شاگرد سیدجمال‌الدین باشد.

محمد عبده بارها تصریح کرده هر چه دارد، از سید جمال است و در مقدمه‌ای که بر ترجمه عربی کتاب «نیچریه یا ناتورالیسم» نوشته، اعتراف می‌کند که از توصیف مقام علمی سید ناتوان است و می‌نویسد: «مقام علمی و وسعت فرهنگ او در حدی نیست که قلم من بتواند درباره او چیزی بنویسد. این مرد قدرت فوق‌العاده‌ای در بیان حقایق و مفاهیم علوم، به بهترین شکل را دارد.» و همین شهادت می‌تواند بلندی مقام و عظمت موقعیت سیدجمال‌الدین را در علوم، نشان دهد.

تولد، پرورش و روند آموزش

سیدجمال‌الدین در شعبان ۱۲۵۴ در روستای اسدآباد از توابع همدان به دنیا آمد. خانه یا محل تولد او هنوز موجود است و عموزادگان و دیگر وابستگان معاصر او، آنها که اکنون در اسدآباد به سر می‌برند، آن را می‌شناسند. مادر جمال‌الدین «سکینه بیگم» دختر میرشرف‌الدین حسینی قاضی است. وی به لطف پدرش از پرورش نیکویی برخوردار شد، پدرش به فرهیختن او پرداخت و خود مبانی و مقدمات را بدو آموخت. از همان هنگام نشانه‌های نبوغ در او هویدا بود، از هوش سرشار و تیزبینی، ژرف‌نگری، کنجکاوی برخوردار بود، آنچه از همان نخست نشان‌دهنده دستاوردهای واپسینش بودند. وی حافظه شگفت‌انگیزی داشت که از عوامل اصلی پیشرفتش بود. آنچه در این باره از او نقل می‌شود، شگفت‌آور است.

در سال ۱۲۶۴ با پدرش به قزوین رفت. او در آن هنگام پسری نوجوان بود. آنها دو سال در قزوین ماندند، و در آنجا باز پدرش او را آموزش می‌داد و از دانش و فرهنگ غنی می‌ساخت و با اشتیاقی فراوان در کار آموزش او می‌کوشید تا آنجا که حتی روزهای عید و تعطیل را نیز از دست نمی‌داد.

سید در اوایل سال ۱۲۶۶ق با پدرش به تهران رفت و به خانه حاکم اسدآباد در محله سنگلج وارد شدند. آنگاه جمال‌الدین به خدمت علامه سیدصادق سنگلجی مشرف شد و از محضر او استفاده کرد و همو بود که لباس روحانیت را بر سیدجمال‌الدین پوشاند و عمامه بر سرش نهاد.

پس از چند ماه به عراق مهاجرت کردند. در هنگام ورود به نجف، از مرجع آن روز شیعیان ـ شیخ مرتضی انصاری ـ دیدار کردند. پدر سید پس از دو ماه به اسدآباد بازگشت و سید خود چهار سال در نجف ماند و در آن مدت فقه و اصول و حدیث و تفسیر و کلام و هیئت را نزد استادان زبردست این علوم تلمذ کرد. وی با هوش سرشار و حافظه نیرومندش توانست در همین مدت کم، به پایه بزرگان این رشته‌ها برسد و نام‌آور شود و آنگاه که هنوز جوانی بیش نبود، در محافل علمی نجف درخشید.

در سال ۱۲۷۰ق به هند مسافرت کرد و سپس کشورهای جهان اسلام و بعضی از کشورهای اروپای غربی را مورد بازدید قرار داد. در خلال این سفرها با بسیاری از اخلاق و فرهنگ و خوی ملتها آشنا شد و با شمار فراوانی از پادشاهان و وزیران و بزرگان و امیران و مردان دانش و سیاست و… آشنا شد. در هر سرزمینی فرود آمد انقلابی فکری، آن‌چنان که آتش آن هرگز فرو ننشیند، پدید آورد. زبانهای فارسی، عربی، انگلیسی، ترکی و فرانسه را خوب می‌دانست. وی در خلال این گشت و گذار آوازه‌گر دعوت اسلامی و بیدارکننده ملتها بود.

درگذشت

سلطان عبدالحمید خان او را به استانبول فراخواند و سید در سال ۱۳۱۰ق بدانجا روی آورد و سلطان به ظاهر او را پایگاهی والا داد و بزرگ داشت. خوراک و غذای او از دارالسلطنه فراهم شد. سلطان در پی وحدت کشورهای اسلامی، از اندیشه‌های درست و به‌جای سید بهره می‌برد تا آنکه در شوال سال ۱۳۱۴ق درگذشت و همانجا، در گورستان ویژه دانشمندان و اولیا «شیخلرمزار لغی» به خاک سپرده شد.درباره علت مرگ سید اختلاف است گروهی می‌گویند: او براثر زهری که در قهوه‌اش ریختند، کشته شد و برخی می‌گویند: براثر سرطان فک، درگذشت و این مرض ناشی از یک ماده سمی بود که به دهانش تزریق شد که حالتی مانند سرطان را در او پدید آورد. گروهی سلطان عبدالحمید را متهم می‌کنند که پزشک معالج خود را بر آن داشت که شاهرگش را بزند، گروهی هم گفته‌اند که او به مرگ طبیعی درگذشت. والله العالم.

نوشته‌ها و تألیفات

سید آثار بزرگ و ارزشمندی دارد، از آن جمله: «تاریخ الافغان» به زبان عربی است که یکی از بهترین آثار اوست و چند بار در مصر به چاپ رسیده است، و نیز «رساله ردّ بر نیچریه یا مادّی‌ها» که در حیدآباد دکن هند آن را نوشت و شاگردش، شیخ محمد عبده، به کمک ابوتراب اسدآبادی آن را به عربی برگرداند و پیشگفتاری مفصل بر آن نوشته که در آن زندگینامه استادش را آورده است. مجله سید به نام «العروه الوثقی» بود که با همکاری عبده هیجده شماره از آن منتشر کرد. از دیگر آثار او «الحقائق الجمالیه» و «انتقاد الفلاسفه الطبیعیین» است که در مصر به طور مکرر چاپ شده و همچنین نشریه «ضیاءالخافقین» و جز آن، از جمله آثار قلمی سید است.

در بسیاری از کتابهای فرنگی زندگینامه او را آورده‌اند که به علت ناآشنایی به زبانهای بیگانه، ما را بدانها راهی نیست مگر آنچه به زبان عربی برگردانده شده‌اند؛ مانند: «حاضر العالم الاسلامی» نوشته «لوتروت استوارت» آمریکایی که «عجاج نویهض» آن را به عربی برگردانده و «امیر شکیب ارسلان» بر آن توضیحاتی افزوده است و زندگینامه سید در ضمن توضیحات او آمده است. مورخ مشهور جرجی زیدان نیز در کتاب «اشهر مشاهیرالشرق» زندگینامه او را نوشته و شرقاوی و خاورشناسانی نیز از او یاد کرده‌اند، ولی از همه مفصل‌تر همچنان که اشاره می‌شود، نوشته خواهرزاده جمال‌الدین است. والله من ورائهم محیط.

منزوی کتاب‌شناس و فهرست‌نگار

گفتم که احمد، فرزند شیخ آقابزرگ در آن دیدار حضور داشت و با چای از بنده پذیرایی کرد و پدر گفت که «احمد» مانند علینقلی او را در چاپ بعضی از آثارش یاری داده و این کمک را همچنان ادامه می‌دهد. اکنون بی‌مناسبت نیست که به مناسبت درگذشت احمد، از او یادی بشود و یکی دو خاطره تاریخی را نقل کنم.

احمد منزوی، فرزند برومند شیخ آقابزرگ را پس از نجف اشرف دیگر ندیدم تا اینکه مسئله سلمان رشدی و صدور فتوای تاریخی امام خمینی(ره) درباره اعدام او مطرح شد. وزارت ارشاد و سازمانهای فرهنگی دیگر، افراد و هیأتهایی را برای پیگیری و یا بهتر مطرح شدن مسئله کشورهای اسلامی، انتخاب و اعزام نمود که این جانب نیز به علت آشنایی و ارتباط قبلی با رهبری حرکت‌های اسلامی آنان به‌ویژه جماعت اسلامی به عنوان «سرپرست هیأت اعزامی به پاکستان» انتخاب شدم و همراه شخصیت‌های محترمی چون آیت‌الله جلالی خمینی، مولوی اسحاق مدنی و یکی دو نفر دیگر، عازم پاکستان شدیم و با علما و شخصیت‌های فرهنگی یا سیاسی آن دیار در اسلام آباد، لاهور و کراچی دیدار و گفتگو کردیم و علاوه بر آن با تشکیل جلسات عمومی و مصاحبه‌های مطبوعاتی، اهمیت موضوع را یادآور شدیم و البته برادر عزیزمان شهید صادق گنجی وابسته فرهنگی ایران اسلامی در لاهور در پربار شدن آثار این دیدارها نقش عمده‌ای به عهده داشت و به غیر از خانم بی‌نظیر بوتو که در آن زمان نخست‌وزیر پاکستان بود و وقت ملاقات هیأت ایرانی را، با علم به اینکه بیش از یک هفته در پاکستان نخواهند ماند. به علت کثرت کار و ضیق وقت(!) به دو هفته بعد موکول کرد که روشن بود آمادگی پذیرایی از هیأت و مطرح شدن مسأله سلمان رشدی را ـ که با تردید می‌بایست واکنشی در این باره ابراز کند، ندارد و ما هم از خیر دیدارش، گذشتیم و به همان دیدار علما و مردمی و تشکیل جلسات عمومی بسنده کردیم که به یاری حق در روشنگری علمای سنی و شیعه پاکستان و توده مردم، نقش خاصی را در آن برهه ایفا کرد.

روزی صادق گنجی که بعدها به دست گروه تکفیری جهانکیو در شب تودیع برای بازگشت به ایران در لاهور به شهادت رسید، پیشنهاد کرد که برای آشنایی با کتب خطی کتابخانه «گنج‌بخش» و آقای احمد منزوی که مشغول فهرست‌نگاری آن است، به آنجا برویم. با اشتیاق همراه دوستان به آن محل رفتیم تا هم از چگونگی امر هزاران جلد کتاب خطی موجود در آنجا آگاه شویم و هم با استاد منزوی پس از ملاقات کوتاه در نجف، تجدید دیداری کنیم.

استاد منزوی در محل کارش با یک پیراهن سفید که نوعاً مردمان هند و پاکستان می‌پوشند، با یک زیرشلواری کوتاه در پشت میز کوچکش مشغول فهرست‌نگاری بود و از دیدار دوستان (به قول او) فرهنگ‌دوست، خوشحال شد و شرح مبسوطی درباره کتابخانه‌های پاکستان و نسخ بی‌شمار و فراوان خطی موجود در آن سامان بیان کرد. البته محصول زحمات و کارهای او در پاکستان که ۱۵ سال تمام طول کشید، آثار ارزشمندی است که به یادگار مانده است.

بی‌مناسبت نیست که نخست خلاصه‌ای از آنچه درباره «کتابخانه گنج‌بخش» و کتب خطی موجود در آن تعریف کرد و بعد آن مطالب را در مقدمه جلد اول فهرست نسخه‌های خطی آن کتابخانه آورده است، به طور خلاصه نقل شود.

کتابخانه گنج‌ بخش

در تاریخ یکم آبان ماه ۱۳۵۰ خورشیدی، موافقتنامه‌ای میان دو دولت ایران و پاکستان به امضا رسید که طبق آن «مرکز تحقیقات فارسی ایران و پاکستان» برای بررسی و پژوهش در زبان و ادبیات فارسی ایران و پاکستان در پاکستان تاسیس شد. البته پیش از تصویب آن پیمان‌نامه، آقای دکتر علی اکبر جعفری نخستین مدیر مرکز تحقیقات آغاز به کار کرده بودند و نخستین اقدام ایشان تاسیس کتابخانه مرکز تحقیقات بود.

کتابخانه به بزرگداشت ابوالحسن علی بن‌عثمان هجویری غزنوی (م ۴۶۵قر۱۰۷۳م) نگارنده «کشف‌المحجوب»، معروف به داتا گنج‌بخش به نام کتابخانه گنج‌بخش نامگذاری شد و از همان آغاز کتابخانه در دو بخش کتابهای چاپی و خطی بنیاد نهاده شد… اکنون که این فهرست به زیر چاپ است، شماره مجلدات کتابهای چاپی این کتابخانه ۱۲۴۰۴ و مجلدات نسخه‌های خطی به ۸۰۸۰ نسخه رسیده است…

به طور قطع می‌توان گفت که کتابخانه گنج‌بخش دارای نسخه‌های نایاب و کمیاب ارزشمند بسیاری است

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.