پاورپوینت کامل رسانه، اخلاق و سیاست در دنیای امروز ۷۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل رسانه، اخلاق و سیاست در دنیای امروز ۷۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رسانه، اخلاق و سیاست در دنیای امروز ۷۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل رسانه، اخلاق و سیاست در دنیای امروز ۷۳ اسلاید در PowerPoint :
جامعه ما (چه در سطوح نخبگان و چه در سطح عامه) از مبانی و مهارتهای گفتگویی متناسب برخوردار نیست و به همین سبب در موقعیتهای مختلف و در سطوح گوناگون، دچار ضعف درگفتگوست. از گفتگو در درون نهاد خانواده تا گفتگو بین گروههای اجتماعی و همچنین بین جامعه و حکومت و در حوزههای مختلف فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و حتی اقتصادی، میتوان شواهد معتنابهی را یافت که نشان میدهد جامعه ما از روزنههای کافی برای ارتباط با یکدیگر برخوردار نیست.
جامعه ما (چه در سطوح نخبگان و چه در سطح عامه) از مبانی و مهارتهای گفتگویی متناسب برخوردار نیست و به همین سبب در موقعیتهای مختلف و در سطوح گوناگون، دچار ضعف درگفتگوست. از گفتگو در درون نهاد خانواده تا گفتگو بین گروههای اجتماعی و همچنین بین جامعه و حکومت و در حوزههای مختلف فرهنگی، سیاسی و اجتماعی و حتی اقتصادی، میتوان شواهد معتنابهی را یافت که نشان میدهد جامعه ما از روزنههای کافی برای ارتباط با یکدیگر برخوردار نیست. به عبارت دیگر چه از منظر روانشناختی، چه از منظر جامعهشناختی و چه از منظر معرفتشناختی، عملا گفتگو در جامعه ما به یک ارزش یا هنجار تبدیل نشده که با استفاده از آن ظرفیتافزایی خاصی رخ بدهد. طبیعتا این امر پدیدهای نیست که دفعتا شکل گرفته باشد و حتما زمینههای تاریخی هم دارد؛ اما در کل آن چیزی که به طور خلاصه از سطح جامعه ایران دریافت میشود، این است که در جامعه ما تمایل به این سمت است که افراد و گروهها و نهادها در درون خودشان سیر میکنند تا بیرون! و داد و ستد و تعامل لازم نوعاً به سادگی شکل نمیگیرد.
اساسا شناخت «دیگری»، یک هنر است؛ اما آیا حاملان و عاملان گفتگو تنها رسانهها هستند؟ به عبارت دیگر این رسانهها هستند که میتوانند توانش گفتگویی در جامعه را افزایش بدهند یا اینکه خود رسانهها هم محصول تقویت توانش گفتگویی هستند؟ نگاه من به فرض دوم نزدیکتر است؛ یعنی اساسا اگر جامعه دچار ناتوانی درارتباط و گفتگو باشد، رسانهها هم دچار ناکارکردی یا کژکارکردی میشوند و به جای اینکه مکان گفتگو بشوند، به اختلالات دامن میزنند. از سوی دیگر اگر جامعه به لحاظ ظرفیتهای گفتگویی توانمند باشد، دارای رسانههای قدرتمند هم خواهد بود؛ چون رسانه شرط لازم برای گفتگوست، اما شرط کافی نیست؛ شرط کافی را عمدتاً نهادها میسازند؛ نهادهایی که گفتگو را تسهیل میکنند. اگر جامعهای دارای نهادهای مدنی و ساختار مدنی قوی باشد، میشود نتیجه گرفت که دارای رسانههای قوی هم خواهد بود، وگرنه ضعف نهادهای مدنی بار اضافی بر دوش رسانهها خواهد انداخت؛ یعنی رسانهها ـ چه مجازی و چه غیرمجازی – حاملان مسئولیتهای نهادهای مدنی میشوند و انتظاراتی در سطح جامعه مدنی از آنها به وجود میآید که اساساً با ویژگیهای یک رسانه تطابق ندارد. در چنین موقعیتی از رسانه این توقع به وجود میآید که به مثابه یک نهاد مدنی یا فرهنگی یا سیاسی یا اقتصادی یا حتی اجرایی ایفای وظیفه کند.
اینکه در جامعه ما احساس میشود ریشه هر اصلاح یا افسادی را در مطبوعات جستجو کرد، به دلیل همین ضعف نهادهای مدنی است؛ یعنی در واقع اگر آموزش و پرورش وظیفه خود را به خوبی انجام نمیدهد، یا نهادهای اجتماعی و نهادهای فرهنگی کار خودشان را بهدرستی انجام نمیدهند و حتی نهادها و سازمانهای اجرایی کشور کارشان را انجام نمیدهند، این انتظار وجود دارد که با تبلیغات، با رسانه، با روابط عمومی و با شبکههای اجتماعی این قصور برطرف شود. در چنین موقعیتی رسانهها تبدیل میشوند به ابزار صرف تبلیغ یا ترغیب یا دستکاری در افکار عمومی! در حالی که قرار بر این است که رسانه محلی باشد برای انعکاس کنشهای صورتپذیرفته، نه اینکه خود به تنهایی کنشگر بشود.
رابطه رسانه و سیاست یک رابطه دوگانه است: هم فرصت به وجود میآورد و هم میتواند تهدید تلقی شود؛ یعنی سیطره سیاست میتواند رسانه راغیر گفتگویی کند یا حداقل ظرفیتهای گفتگویی آن را محدود سازد؛ اما از طرف دیگر اگر سیاست خود را به تبعیت از فضای ارتباطی ملزم کند و به الزامات گفتگو در فضای رسانه تمکین کند، خودش هم دمکراتیزه میشود و توان گفتگوییاش هم افزایش پیدا میکند. درنتیجه میتوان گفت سیاست هم میتواند اختلال و محدودیت در گفتگو ایجاد کند و هم میتواند در شرایطی که خودش در معرض گفتگو قرار میگیرد، به فضای گفتگو کمک کند؛ یعنی قبول میکند که رابطه عمودی از بالا به پایین به رابطه افقی همعرض تبدیل شود.همین که نهادهای قدرت قبول میکنند که با عامه جامعه یا گروههای سازنده افکار و گروههای مرجع از موضع برابر گفتگو کنند، سیاست را از برج عاج به پایین میکشد و در فضای ارتباطی قرار میدهد. به این اعتبار، هر چه ما با گسترش فناوریهای ارتباطی و رسانهها، سیاست را رسانهای شدهتر میبینیم، شاهد خروج سیاست از برج عاج خود و پاسخگو شدن خواهیم بود.
جامعهای که در طول تاریخ خود استبدادزده بوده و حاکمیت استبدادی آن، امکان گفتگو را نمیدهد و اگر هم امکانی بدهد، به صورت واقعی گفتگو نیست و شبهگفتگو جای گفتگو را میگیرد و اساسا برابری در بین طرفین به رسمیت شناخته نمیشود و اهمیت نظر خواستن و نظر دادن و توجه به نظرات وجود نداشته باشد، افراد جامعه را ناتوان از به کار بردن گفتگو تربیت میکند. زبان تابعی از تحولات اجتماعی است. به میزانی که پدیدههای جدید در زیست جامعه تأثیرگذار میشوند، به ازای آنها واژگان ساخته میشود و گفتار به میدان میآید؛ اما وقتی که نظر دادن و نظر خواستن معنایی نداشته باشد، اصلا به چه دلیلی گفتگو میخواهد شکل بگیرد؟ به همین دلیل هم هست که گفتگو در نظام ارزشگذاری اجتماعی ما نیز جایگاه چندان بالایی ندارد. گفتگو زمانی باارزش میشود که از دل آن ارزشی بیرون بیاید، وگرنه وقتی که از زن و شوهر بگیرید تا معلم و شاگرد و از رئیس و مرئوس تا حکومت و جامعه به میزانی که حرف میزنند، بینشان فاصله ایجاد و از یکدیگر ناراحت میشوند، طبیعتا جامعه از گفتگو فاصله میگیرد.
سطوح گفتگو
گفتگو چه به لحاظ مضمون و چه به لحاظ شکل، به سطوح مختلفی تقسیم میشود که اغلب این سطوح هم نازلتر و محدودترند نسبت به گفتگو. «ارتباط»، سطح خیلی پایینتری نسبت به گفتگو دارد؛ به خاطر اینکه گفتگو خلق معنای مشترک بین طرفین است، در حالی که ارتباط انتقال معنای مشترک با نهایت دقت است. همینطور «مذاکره» سطح متفاوتی است که در آن نفع قابل مشاهده و اندازهگیری در نظر گرفته میشود و برای رسیدن به آن مذاکره صورت میگیرد. به همین خاطر گفته میشود که مذاکره زمانی به نتیجه میرسد که در دو طرف احساس رسیدن به موفقیت شکل بگیرد. به عبارت دیگر موفقترین مذاکره را مذاکره برد-برد میدانند، نه اینکه یک طرف احساس کند طرف مقابل را نابود کرده است.
من فکر میکنم راه حل این است که به میزانی که جامعه نسبت به دخالت در امور مؤثر در سرنوشت خود حساس میشود، به همین میزان باید گفتگوها ـ ولو به صورت تخصصی و محدود ـ صورت بگیرد؛ یعنی وقتی که بین دولت و مجلس گفتگو انجام میشود، وقتی که بین دولت و دانشگاهیان گفتگو انجام میشود، وقتی که بین سیاستمداران و روشنفکران گفتگو انجام میشود، ابعاد مختلفی از مسئله مورد گفتگو باز میشود و زبان سیاست که خیلی حقوقی و حرفهای است، سعی میکند در فرهنگ و زبان عامه راه خود را پیدا کند. مثلا میبینیم که دستگاه دیپلماسی کشور به میزانی که وارد رسانه میشود، توفیق هم پیدا میکند. تفاوت مهم دستگاه دیپلماسی امروز ما با قبل، این است که از رسانه استفاده میکند و وارد فضای مجازی میشود. آقای دکتر ظریف در صفحه توییتر و فیسبوک خود فعال است و اساساً سلوک رسانهای خوبی دارد و از روابط محترمانهای با اصحاب رسانه برخوردار است. به همین میزان هم امکان تعامل فراهم میشود؛ منتها از این طرف هم نیازهایی به وجود میآید. این کار خوبی است که دولت و به طور خاص وزارت خارجه برای پوشش فعالیتهای خود از خبرنگاران دعوت میکند؛ اما خبرنگاری که دعوت میشود هم میزان تسلطش بر زبان، دیپلماسی و همچنین موضوع مذاکره مهم است.
این موضوع به بقیه سطوح رسانه هم قابل تعمیم است. اینجاست که مسئله «روزنامهنگاری حرفهای» و «اخلاق حرفهای» اهمیت مییابد. چون در اینجا مترجم رویداد – در معنای عام خود- رسانه است که آن را برای جامعه ومشخصا نهادهای مدنی برساخته میکند. به میزانی که بر کار مترجمی خود مسلط باشد، مسائل و روابط میان دولت و جامعه را تسهیل میکند و این امر را که مذاکره، گفتگو و حتی سازش چیزی منفی نیست، باز میکند. چون از مفهوم تاریخی خود که یک طرف همه چیز را از دست بدهد و یک طرف همه چیز را به دست بیاورد، فاصله میگیرد و تبدیل میشود به اینکه هر کدام یک گام به جلو برمیدارند. این تحول تاریخی زمانی محقق میشود که همه با مابهازای عینی آن دست و پنجه نرم کنند.
هر چقدر امکانها و مکانهای گفتگو در جامعه افزایش یابد، بیشتر میتوانیم بر مسائل سیاسی برجا مانده از گذشته هم غلبه پیدا کنیم؛ یعنی باید فایدهمندی و اثربخشی گفتگو را حکومت، نخبگان و گروههای سیاسی و خود جامعه بپذیرد. برای پذیرش آن هم نمیتوان به یک دستورالعمل اخلاقی کفایت کرد. با شناخت جهان واقعی و شناخت تغییراتی که در جهان ما و جامعه ما رخ داده است، میتوان به این نقطه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 