پاورپوینت کامل اگر مغولها اروپا را میگرفتند چه میشد؟ ۵۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل اگر مغولها اروپا را میگرفتند چه میشد؟ ۵۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اگر مغولها اروپا را میگرفتند چه میشد؟ ۵۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل اگر مغولها اروپا را میگرفتند چه میشد؟ ۵۶ اسلاید در PowerPoint :
چه میشد اگر خشایارشا جنگ را به یونانیان نمیباخت؟ چه میشد اگر ژاپنیها به پرل هاربر حمله نمیکردند؟ یا اگر کندی ترور نمیشد؟ گروهی از مورخان معتقدند تاریخ را نقاط عطف میسازند و تلاش برای پاسخ به سؤال «چه میشد اگر این نقاط عطف طور دیگری پیش میرفتند؟» به فهم عمیقتر رویدادهای تاریخی کمک میکند.
مرگ یک نفر مسیحیت را نجات داد
ترجمه: فرزانه سالمی – کاوه شجاعی / چه میشد اگر خشایارشا جنگ را به یونانیان نمیباخت؟ چه میشد اگر ژاپنیها به پرل هاربر حمله نمیکردند؟ یا اگر کندی ترور نمیشد؟ گروهی از مورخان معتقدند تاریخ را نقاط عطف میسازند و تلاش برای پاسخ به سؤال «چه میشد اگر این نقاط عطف طور دیگری پیش میرفتند؟» به فهم عمیقتر رویدادهای تاریخی کمک میکند.
تاریخ مجازی، تاریخ واقعنشده یا تاریخ موازی نامهای این نوع تازه از تاریخنگاری است که سعی دارد به سؤال جذاب «چه میشد اگر…» پاسخ دهد. جرمی بهلک و رابرت مکریلد در کتاب «مطالعه تاریخ» این نوع تاریخنگاری را «گمانهزنی درباره آنچه اتفاق نیفتاد، یا میتوانست اتفاق بیفتد، با هدف فهم آنچه که اتفاق افتاد» تعریف میکنند.
سیسیلیا هالند، نویسنده آمریکایی رمانهای تاریخی به این سوال جواب داده که «اگر مغولها اروپا را میگرفتند چه میشد؟»:
روایت حمله مغولها به مناطق مختلف آسیا و ویرانی و تلفاتی که این حملات به جا گذاشتند، حتی در صحبتهای روزمره مردم در این مناطق هم شنیده میشود. اما امروزه کمتر کسی به خطر بزرگی که اشغال اروپا توسط مغولها به همراه داشت توجه دارد. واقعیت این است که اگر مغولها در قرن سیزدهم میلادی اروپا را گرفته بودند، اوضاع این قاره حتی از عصر تاریکی هم بدتر میشد.
در سال ۱۲۴۲ میلادی، مغولها خود را به دروازههای شرقی اروپا رسانده بودند. آنها یک ارتش مسیحی را در لهستان و یکی دیگر را در مجارستان نابود کرده بودند؛ نیروهای خود را به نزدیکی وین و دریای آدریاتیک رسانده بودند؛ و کاملاً به تأسیس بزرگترین امپراتوری سرزمینی در تاریخ دنیا نزدیک شده بودند.
اما مغولها که بودند؟ از کجا آمده بودند و به کجا میرفتند؟ این جنگجویان اسبسوار از استپهای آسیای مرکزی راه درازی را تا اروپا طی کرده بودند. کمانهای ترکیبی خاصی که مورد استفاده مغولها بود، کاملاً بر کمانهای زنبورکی اروپاییها برتری داشت. آنها عملاً ارتشی مدرن در دنیای قرون وسطی به شمار میآمدند و کسی جلودارشان نبود.
مغولها از شهرنشینان، فرهنگ و هر طبقه نخبهای نفرت داشتند. اگر مثالی از دنیای معاصر بخواهید، میتوانید آنها را با خمرهای سرخ در کامبوج مقایسه کنید. اما خمرهای سرخ فقط یک کشور – کشور خودشان – را نابود کردند. در حالی که مغولها مناطق زیادی از آسیا را نابود کردند و نزدیک بود یک قاره دیگر را هم نابود کنند.
برخی تاریخنگاران معتقدند غرب در مواجهه با مغولها در پرتگاهی تاریخی قرار گرفته بود و البته اروپا با خوششانسی از این خطر جان به در برد. اما ماجرا چطور پیش رفت و اگر ماجرا جور دیگری پیش رفته بود چه میشد؟
در آن تابستان سال ۱۲۴۱ میلادی، میشد اسبسوارهایی غریبه را در اطراف وین دید. آنها فقط چند صد کیلومتر تا رود دانوب فاصله داشتند و وین در برابر آنها کاملاً بیدفاع بود. این در حالی بود که مغولها درست پیش از رسیدن به نزدیکی وین، دو ارتش بزرگ شرق اروپا را شکست داده بودند. در ۹ آوریل همان سال، ارتشی از شوالیههای مسیحی ژرمن، لهستانی و تمپلر که مشغول جنگ با مغولها بودند، قربانی درایت مغولها در کمین کردن و تله گذاشتن شده بودند و تقریباً تا آخرین نفرشان از بین رفته بود.
به این ترتیب، ارتش مغولها به فرماندهی «سوبوتای بهادر» یا سوبوتای بزرگ به پیشروی خود در گردنه کوههای کارپاتیا و دشتهای مجار ادامه دادند. سوبوتای بهادر توانسته بود با قدرت فرماندهی خود، نیروهایش را از میان دو رشته کوه و صدها مایل دشت بگذراند. او به عنوان یکی از چهار ژنرال محبوب چنگیزخان شناخته میشد و در فتوحات مغولها در شمال چین تا شرق اروپا، همه جا حاضر بود. او در سال ۱۲۴۱ مرد مسنی بود ولی هنوز نبوغ نظامی خود را حفظ کرده بود.
یک روز بعد از شکست دادن شوالیهها، مغولها مجارستان را هم تحت کنترل خود گرفتند. آنها دشتهای منطقه را شبیه استپهای محل زندگی خودشان میدیدند و دامهای خود را در دشتهای منطقه به چرا گذاشته بودند. در واقع آنها از بهار تا تابستان در این دشتها به استراحت و نیرو گرفتن برای حمله بعدیشان مشغول بودند.
در این میان، غرب اروپا با نگرانی منتظر آنها بود و کاری هم از دستش برنمیآمد. مسیحیان در موقعیت ضعف قرار گرفته بودند و این در حالی بود که دو حاکم قدرتمند در اروپا هم درگیر جنگ قدرت شده بودند: از یک سو امپراتوری روم و فریدریش دوم قرار داشت و از سوی دیگر، پاپها که میخواستند او را به زانو درآورند.
فریدریش که مشغول کشورگشایی در ایتالیا بود، کنترل مناطق ژرمن را به اشرافزادگان سپرده بود و آنها نیز چنان درگیر جنگ قدرت بودند که نمیتوانستند با هم متحد شوند و جلوی مغولها قد علم کنند.
در این میان، قدرت کلی مغولها تحت رهبری تموچین (چنگیزخان) به شدت رو به افزایش بود. او این ایده را وارد ذهن مغولها کرده بود که آنها زاده شدهاند که حاکم دنیا باشند. دامنه فتوحات آنها به تدریج از سرزمینهای شمالی چین و شرق مغولستان به کشورهای اسلامی در غرب و جنوب آسیا رسیده و حتی تا شهرهای روس در اطراف رود ولگا هم کشیده شده بود.
چنگیزخان مغولها را با حسی از وفاداری و اخوت و بیباکی تربیت کرده بود؛ اما در عین حال به آنها قبولانده بود که سرپیچی از دستورات او به معنی سرپیچی از سرنوشت و اراده برای حاکمیت جهان خواهد بود.
اولین نمونههای فتح سرزمینها توسط مغولها در شمال چین رخ داده بود. نیروهای چنگیزخان آنجا یاد گرفتند که چطور به شهرها حمله کنند و علاوه بر ویرانی، آنها را از جمعیت خالی کنند. چنگیزخان قصد داشت مناطق وسیعی از شمال چین را از تمدن و شهرنشینی خالی کند و از آنها به عنوان چراگاه دامهایش بهره ببرد.
پیشروی مغولها به سمت غرب، مدتی بعد آنها را به سمت تمدن شکوفای اسلامی در آسیای مرکزی هم کشاند. خوارزم در این منطقه مرکز شهرنشینی و شکوفایی و زمینهای حاصلخیز بود اما به دستور چنگیزخان، خوارزم و شهرهای مهمی از جمله سمرقند، بخارا، هرات و نیشابور با حمله مغولها نابود شدند.
روش مغولها این بود که شهرها را وادار به تسلیم کنند، سپس همه جا را ویران کنند و مردم را از دم تیغ بگذرانند. آمار تلفات حمله مغولها به شهرهای آسیای مرکزی شوکآور است: یک میلیون و ششصد هزار نفر در هرات؛ یک میلیون و هفتصد و چهل هزار نفر در نیشابور.
چند سال بعد هم حمله مغولها به روسیه آغاز شد. رسم مغولها این بود که بزرگترین پسر خان، فرمانروای بزرگترین سرزمین فتح شده و دورترین سرزمین نسبت به مقر امپراتوری مغول میشد. از آنجا که در زمان مرگ تموچین، پسر بزرگش جوجی هم مرده بود، این میراث به نوه او اتوخان رسید. تحت حاکمیت او بود که نیروهای سوبوتای بهادر به روسیه حمله و شهرهای زیادی را با خاک یکسان کردند و مردم را کشتند. یک سال بعد در سال ۱۲۴۱، مغولها خودشان را به شرق اروپا رسانده بودند.
ارتش مغولها مشخصههای زیادی داشت: مردان مغول سرعت و قدرت مانور زیادی داشتند و تحت نظم و فرماندهی دقیقی عمل میکردند. سلسله مراتب فرماندهی در این نیروها به دقت دنبال میشد و هر کس فقط در صورت اثبات تواناییاش به بالاترین ردهها میرسید. سوبوتای بهادر یکی از این افراد بود.
شایستهسالاری در مساله رسیدن به تاج و تخت هم نقش ایفا میکرد. حتی پیش از مرگ چنگیزخان هم دو پسر بزرگش جوجی و جگتای با هم دشمن بودند و اگر یکی از آنها به فرمانروایی میرسید، دیگری حتماً جنگ بزرگی به راه میانداخت. اما اوکتای (برادر سوم)، مرد محتاطی بود و در نهایت هم او جانشین چنگیزخان شد و دو برادر دیگر تحت فرمانروایی او قرار گرفتند.
در زندگی مغولها، نظم و دیسیپلین هم نقش زیادی داشت. جنگجویان اسبسوار مغول از ابتدا با زندگی جنگی آشنا میشدند و در آن رشد میکردند. هر وقت آنها مشغول نبرد نبودند، به شکار یا تقویت مهارتهای جنگی خود میپرداختند. آنها یاد گرفته بودند که کیلومترها راه را سوار بر اسب طی کنند، شبهنگام در هر جایی اتراق کنند و روز بعد دوباره مسیر خود را در گرمای بیابان یا سرمای کوهستان یا باد و باران ادامه بدهند و در طول مسیر آماده جنگ هم باشند. هر جنگجوی مغول، اسبهای اضافی هم برای خودش
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 