پاورپوینت کامل سفر بی بازگشت منوچهر ستوده ۲۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سفر بی بازگشت منوچهر ستوده ۲۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سفر بی بازگشت منوچهر ستوده ۲۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سفر بی بازگشت منوچهر ستوده ۲۷ اسلاید در PowerPoint :

منوچهر ستوده از پدری مازندرانی و مادری تفرشی به دنیا آمد. مادرش را در همان جوانی از دست داد. بنابراین پدر منوچهر یعنی خلیل ستوده، در خانه بیشترین تأثیر را بر فرزند ارشدش گذاشته بود. خلیل ستوده معلّم بود ولی ذوق شاعری داشت و عادت داشت مطالب مهم را در دام قلم ثبت و ضبط کند. دست‌نوشته‌ها و اشعار خلیل ستوده، در یک مجلد در دست منوچهر ستوده بود. ناتل بلده نور زادگاه خلیل بود و به همین خاطر منوچهر متولد تهران، به زادگاه پدرش علاقه داشت.

منوچهر ستوده از پدری مازندرانی و مادری تفرشی به دنیا آمد. مادرش را در همان جوانی از دست داد. بنابراین پدر منوچهر یعنی خلیل ستوده، در خانه بیشترین تأثیر را بر فرزند ارشدش گذاشته بود. خلیل ستوده معلّم بود ولی ذوق شاعری داشت و عادت داشت مطالب مهم را در دام قلم ثبت و ضبط کند. دست‌نوشته‌ها و اشعار خلیل ستوده، در یک مجلد در دست منوچهر ستوده بود. ناتل بلده نور زادگاه خلیل بود و به همین خاطر منوچهر متولد تهران، به زادگاه پدرش علاقه داشت.

منوچهر، دانش‌آموز و معلّم مدرسه‌ای شد که روزگاری پدر، متولّی آن بود؛ مدرس البرز. بعدها منوچهر ستوده با دختر خال خود ازدواج می‌کند که او نیز معلم دبیرستان شاهدخت تهران بوده است. منوچهرخان برای معلّمی وارد لاهیجان می‌شود و مدّتی را در آنجا می‌گذراند. هم این‌ها، دست به دست هم می‌دهد تا ایشان به پژوهش در موضوع شمال ایران علاقه‌مند شود. آشنایی و رفاقت او با ایرج افشار در انتشار تحقیقاتش بسیار مؤثّر بود.

در مدرس آمریکایی‌ها درس خوانده بود، امّا هرگز آمریکایی نشد؛ گردش و گشت‌وگذار را هم می‌گفت که از آنان یاد گرفته؛ زمانی که پدرش از متولّیان دبیرستان البرز بود، منوچهر نوجوان چند باری با این مستشاران آمریکایی در گشت و گذارهای اطراف تهران حضور داشت. این نخستین پیمایش‌های ایرانگردی و ایرانشناسی‌اش بود؛ بعدها به تنهایی و یا با دوستانش اطراف تهران را در می‌نوردید.

در یکی از همین سفرهای تک نفره، جفت سفرهای باقی‌ماند عمر خودش را پیدا کرد؛ یعنی ایرج افشار را. می‌گفت: از فراز درّه‌ای می‌رفتم؛ دیدم جوانکی در گوش کوهی تنها نشسته و چای دم کرده و می‌نوشد؛ از او خواستم تا کنارش چای بنوشم و گویا ایرج افشار با مهربانی پذیرایش بوده و همین، زمینه‌ای شد تا آن دو، حدود شصت سال رفیق و شفیق و همسفر و همسفر هم باشند. ستوده می‌گفت: یکی دو ماه از بهار گذشته، بدون هیچ طرح و برنامه‌ای، ماشین را سوار می‌شدیم. پس از طی راه اصلی، بیراهه‌ای را می‌گرفتیم و می‌رفتیم و مشاهداتمان را ثبت می‌کردیم. این، کار هرسال ما بود. طولانی‌ترین سفری که داشتیم، سفر من و افشار با خودروی شخصی به اروپا بود. تمام اروپا را گشتیم و در تمام این مسیر، افشار، رانندگی می‌کرد. البته اروپا و آمریکا برای ستود ایران‌دوست، جذّابیتی نداشته و درعوض دوربین را برداشته و از بیراهه‌های ایران تصویر می‌گرفته و برداشت‌هایش را ثبت می‌ نموده.

می‌گفت: زمانی که نخستین کتابم را در مورد واژگان سمنانی نوشتم، روزی صادق هدایت که از بچه‌محل‌هایمان بود، درب خانه‌مان را زد و به من بابت این کتاب تبریک گفت. امّا گویا استادی به او توصیه کرده بود به جای این پراکنده‌کاری، بهتر است هرکس در مورد سرزمین پدری‌اش بنویسد. منوچهر به اتّفاق ایرج افشار در ایجاد کتابخان مرکزی دانشگاه تهران گام‌های بنیادینی برداشتند. منوچهر ابتدا جغرافیا خواند و در مدرس زبان انگلیسی و تاریخ و جغرافیا درس می‌داد. سپس به ادبیات روی آورد و یکی از نخستین دانش‌آموختگان مقطع دکترای ادبیات شد. در این خصوص پیوسته از یک استاد مسلّم خود حرف می‌زد؛ بدیع‌الزمان فروزانفر. گویا فروزانفر بیشترین تأثیر ادبی را در او گذاشته بود. می‌گفت: سیمین دانشور هم در دور دکتری ادبیات ‌همکلاسش بود. او بیش از آنکه به ادبیات توجه کند به جغرافیا و جغرافیای تاریخی می‌پرداخت.

ادبیات در اواخر عمرش همدم تنهایی‌اش شد. می‌گفت: حافظ مرا آرام می‌کند و هم نیازهای درونی‌ام را برآورده می‌کند. در این اواخر همیشه دیوان حافظی کنار دستش بود. ایرج میرزا را بزرگترین شاعر معاصر می‌دانست و با شاعر بزرگ شعر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.