پاورپوینت کامل سید حسین نصر وآسیب شناسی تمدن اسلامی ۸۸ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سید حسین نصر وآسیب شناسی تمدن اسلامی ۸۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سید حسین نصر وآسیب شناسی تمدن اسلامی ۸۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل سید حسین نصر وآسیب شناسی تمدن اسلامی ۸۸ اسلاید در PowerPoint :

یکی از معارف راهگشا در هرجریان و پدیده ایی آسیب شناسی آن جریان و پدیده است آسیب شناسی با عث می گردد تاپدیده، پویایی و جریان، حیات خود را حفظ کند ودر مقابل نا ملایمات ایستادگی کند؛………. آسیب شناسی تمدن اسلامی از دیدگاه سید حسین نصر از روی اهمیت دارد که او از اندیشمندان مسلمانی است که هم از معار ف اسلامی وزوایای نمدن اسلامی آگاهی دارد وهم تمدن مدرن غرب را که بیشترین سالهای عمرش را در آن سپری کرده ودر مجامع علمی آن حضور مستمر داشته است می شناسد ،آگاهی ازدیدگاه ا و درباره تمدن اسلامی میتواند فضای بازتری را فراروی ماقراردهد تابادیدگانی بازترتمدن اسلامی وچالشهای آن رابشناسیم.

یکی از معارف راهگشا در هرجریان و پدیده ایی آسیب شناسی آن جریان و پدیده است آسیب شناسی با عث می گردد تاپدیده، پویایی و جریان، حیات خود را حفظ کند ودر مقابل نا ملایمات ایستادگی کند؛………. آسیب شناسی تمدن اسلامی از دیدگاه سید حسین نصر از روی اهمیت دارد که او از اندیشمندان مسلمانی است که هم از معار ف اسلامی وزوایای نمدن اسلامی آگاهی دارد وهم تمدن مدرن غرب را که بیشترین سالهای عمرش را در آن سپری کرده ودر مجامع علمی آن حضور مستمر داشته است می شناسد ،آگاهی ازدیدگاه ا و درباره تمدن اسلامی میتواند فضای بازتری را فراروی ماقراردهد تابادیدگانی بازترتمدن اسلامی وچالشهای آن رابشناسیم.

معرفی دکتر نصر

سید حسین نصر در سال ۱۳۱۲ش،۱۹۳۳در خانواده ایی از اطباء مشهور تهران به دنیا آمداو در دوازده سالگی برای ادامه تحصیل به ایالات متحده رفت . در موسسه ماساچوست فیزیک خواندواز دانشگاه معتبر هارواردکارشناسی ارشد زمین شناسی وژئوفیزیک دریافت نمود گرایش او به فلسفه وتاریخ علم باعث شد تا او مدرک دکتری خود را در تاریخ علم در سال ۱۹۵۸یعنی در بیست وپنج سالگی از دانشگاه هاروارد اخذ کند. او همان سال به ایران بازگشت ودر دانشگاه تهران مشغول تحصیل شد .او در کنار تدریس در دانشگاه از محضر اساتید بزرگی چون سید محمد کاظم عصار ،ایه الله سید ابوالحسن قزوینی وعلامه طبا طبایی (ره)در فلسفه وعرفان کسب فیض نمود .در سال ۱۳۵۳ انجمن فلسفه ایران را پایه گذاری کرد او تا سال ۵۷ ش در ایران بود ، پرفسور سید حسین نصر از بزرگترین متفکران وفیلسوفان جهان اسلام است وی در حال حاضر ساکن ایالات متحده ومتصدی اصلی کرسی مطالعات اسلامی در دانشگاه جورج واشنگتن است حاصل هفت دهه از عمر دکتر نصر ، پس از سالها بهره گیری از عالمان ومتفکران برجسته ایرانی وغیر ایرانی صدها کتاب ومقاله در زمینه فلسفه ،عرفان ،دین شناسی ، وتاریخ علم و….به زبانهای فارسی انگلیسی وفرانسه به رشته تحریر در آمده وبسیاری از آنها به زبانهای دیگر نیز ترجمه شده است .بنیان گذاری انجمن فلسفه در ایران ،همکاری با چند دایره المعارف دنیا وبرخی از مجلات معتبر،ایراد سخنرانیهای علمی ،در بسیاری از کشورهای جهان از جمله تلاشهای علمی این دانشمند بزرگ است .

دیدگاه علمی نصر

سید حسین نصراز نمایندگان عمده سنت گرایی با معنای رایج آن در قرن بیستم می باشد کوشش او در احیای سنت درسده جاری مقولات عمده ایی را در بر میگیرد پرداختن اوبه علم قدسی وتلاش برای شنا ساندن معرفت ومعنویت وچالشهای محیط زیست دنیای امروزبا زبانی مدرن وگویا اما سنتی توجه بسیار زیاد محافل علمی در سرتاسر عالم را به خود جلب کرده است .تهاجم او به جنبه های مختلف مظاهر تمدن مدرن غربی با روشی استدلالی و عقلی مجال وسیعی را برای پژوهشگران فراهم آورده تا دیدگاهای او را در عرصه های مختلف مطالعه نمایند ، یکی از عمده تلاشهای او مخصوصا در سالهای اخیر معرفی تمدن اسلامی وشناساندن تمدن غرب( با دیدگاهی که خود ارائه میدارد ) می باشد که مخصوصا در وکتاب اسلام وتنگناهای انسان متجدد وقلب اسلام می توان دید البته ریشه های تفکرات او در باره تمدن غرب واسلام رامی توان در کتاب مختصر –زمینه برخورد فرهنگ وتمدن ایران وغرب- که در چندین دهه قبل نوشته شده است می توان یافت،او در این کتاب می گوید فرهنگ ما مانند سایر فرهنگهای مشرق زمین ،درگذشته مبتنی بز یکنوع انسان شناسی بودکه تمدن غربی بعد از دوره رنسانس بنیاد واساس تفکر خود را بر فراموش کردن آن نهاد نهضتی که در دوره رنسانس به نهضت هومانیسم یا انسان پرستی معروف شد اصل ومبداجدایی تمدن غرب از بقیه تمدنهای شرقی بود .

تعریف تمدن

آقای نصر در کتب مبسوط خود تعریفی از تمدن ارائه نداده است اوتمدن را از ریشه یونانی به معنای شهر می داند

civitas

ودرتعریف خود ازتمدن در یکی از مصاحبه هایش می گوید :تمدن وسیع ترین واحدی است که بشر به آن تعلق دارند تمدن برای من چیز وسیعی است تمدن تمام جوانب حیات مردمی که دور هم جمع میشوند شهر سازی معماری نحوه غذا خوردن پوشاک ،موقعیت اقتصادی وبلاخره روابط بین انسانها ودین وفلسفه را شامل می گردد . ،در مقایسه تمدن با فرهنگ متذکر می شود که شما نمی توانید بگویید تمدن تونسی ، تمدن ایرانی ، تمدن مصری _بلکه هرکدام از اینها فرهنگ هستند و ابراز می داردکه فرهنگ بیشترسازنده جنبه معنوی تمدن می باشد . به بیان دیگر در یک کلیت تمدن می تواند فرهنگهای بسیاری در کنار هم قرار داشته باشد .

تقسیم بندی تمدن

تمدن در دیدگاه سید حسین نصر یک تمدن یگانه(که امروزه غرب سردمدار آن است ) نیست بلکه او حداقل به دو تقسیم بندی از تمدن اشاره می کند وهر دوی آنها را با ویژگیهای ساختاری آنها تعریف می کند وبا دیدگاه خود به نقد می کشد .

۱-تمدن سنتی :از منظر او تمدن سنتی که در مقاطع مختلف ازآن به تمدن شرقی هم تعبیرمیکند درسلطه یا ایده حاکم یا مشیت الهی است که جوهره آن هدایت کننده تمدن مورد نظر است،مردمان این تمدن همواره در فضایی زندکی کرده اند که همانند فضای درون یک دایره است که مرکزی ثابت ومتعالی دارد وزمان را همواره در ارتباط با آغاز _ که همان انجام وجودشان است _ تجربه کرده اند،تمدنهای کهن هرگز مبداومرکز خود را فراموش نمی کنند.

در کتاب معرفت ومعنویت در رابطه با مفهوم سنت چنین میگوید :بعد از گذشت ۶۰-۷۰ سال از پیدایش آثاری درباره ماهیت سنتی در جهان غرب هنوز بسیاری از محافل فهم درستی از سنت ندارد وآن را بارسم ،عادت ،الگوهای فکری موروثی ومانند آن خلط می کنند اصطلاحات بنیادینی چون ذرمه در آیین هندو ، الدین در اسلام ،دائو در آیین دائو و مانند آن پیوندی ناگسستنی با معنای اصطلاح سنت دارند ولی عین آن نیستند هر چند عوالم وتمدنهای پدید آمده از طریق آیین هندو ، یهودیت ،مسیحیت واسلام وهم چنین هر دین اصیل دیگر یک عوالم سنتی است .سنت در معنای فنی اش به معنای حقایق یا اصولی است دارای منشایی الهی که از طریق شخصیتهای مختلفی معروف به رسولان ،پیامبران و….دیگر عوامل انتقال ،برای ابنای بشر آشکار شده ونقاب از جهره آن برگرفته شده است .سنت در معنای کلی تر آن رامیتوان مشتمل بر اصولی که انسان را به عالم بالا پیوند می دهند وبنا براین مشتمل بردین دانست حال آنکه از منظر دیگر دین رامی توان در معنای اساسی اش همان اصولی تلقی کرد که از عالم بالاوحی شده اند وانسان با به مبدا اش پیوند میدهند در این مورد سنت رامیتوان در معنای محدودتر اطلاق وبه کارگیری این اصول دانست .سنت همانند دین در آن واحد هم حقیقت است وهم حضور.در باره تمدن اسلامی در حال حاضر میگوید :بسیاری ازمسلمانان متجدد مانند بسیاری از شرقیان دیگر ،علم تجربی را معادل با تمدن می گیرند ، ودر مورد ارزش همه جوامع بشری وفرهنگ آنها بر این اساس داوری می کنند بی آنکه در این میان یه عبرتهایی که از خود تاریخ علم آموخته میشود هیچ عنایتی داشته باشند بنا براین تصور بر این بوده است که تمدن اسلامی همین که از تربیت دانشمندان تجربی برجسته _بنابر تلقی جهان غرب امروز از وظیفه یک دانشمند غربی _ باز ماند رو به انحطاط گذاشت .

۲-تمدن مدرن :به باور او تمدن غربی در گذشته مبتنی بریک نوع انسان شناسی(شبیه سایر فرهنگهای سنتی مشرق زمین ) بود که تمدن غربی بعد از دوره رنسانس آن تفکر بنیادین را به بوته فراموشی سپردوانسانپرستی ( اومانیسم ) که نوعی شورش علیه خداوند وعالم معنا بود جایگزین آن گردید. در حالی که تاقبل از انقلاب فرانسه تمدن غربی مبتنی بردین بود اما باشکل گیری انقلاب فرانسه ناسیونالیسم فضای فکری وفرهنگی غرب را به تصرف خود در آورد وآهسته آهسته در قرن ایدئولوژی های ایسم ای، مانند فاشیسم ،مارکسیسم ،سوسیالسیم جایگزین آن شد تابلاخره بت دمکراسی‌ پا به عرصه وجود نهاد.ویکسره تمدن غربی رابا طی این مراحل از بنیادهای دینی والهی سنتی آن بیگانه ساخت.بنیادهای که میتوانست راه حلهایی دائمی برای معضلات بین تمدنها در جهان کنونی ارائه دهد.

آسیب شناسی ( تمدنهای سنتی ومدرن)

اومعتقد است هردوتمدن سنتی ومدرن به نحوی در حال سستی و انحطاط اند با این تفاوت که تمدن سنتی به صورت کنش پذیر وتمدن مدرن به شکل فعال بدین سو حرکت می کنند.درباره تمدن سنتی وبه طور مشخص تر تمدن اسلامی چنین می پندارد که اینک تا حدی وحدت جهان اسلام نه فقط از لحاظ سیاسی در هم شکسته است بلکه حتی وحدت دینی وفرهنگی آن نیز در اثر فرسایش ناشی از غربزدگی به طور بی سابقه ایی از میان رفته است .او می گوید شیوع تجددگرایی نه فقط بذر خبط وخطا را در اذهان افراد متاثر از این طرز تفکر افشاند وبنابراین رشته اقتدار اسلام برآنها را سست کرد بلکه در جداسازی بیش از پیش بخشهای مختلف جهان اسلام از یکدیگر نیز موثر افتاد او مینویسد امروزه از ارتباطات آسان وسهل بسیار سخن به میان می آید ولی معتقد است ارتباط فکری وفرهنگی بین بخشهای جهان اسلام امروزه نه تنها کمتر از دوران به یاد ماندنی خلافت اسلامی ،بلکه حتی کمتر از دوران تاخت وتاز مغول می باشد. اودلیل اضمحلال ارتباط تمدنی در جهان اسلام را عدم آگاهی از کلیت تمدن اسلامی وعدم بصیرت به تمامیت آن در نزد نخبگان ومردم عادی می داند ومتذکر می شود:در دورهای که تمدن اسلامی در اوج اقتدار بود یعنی زمانی که تجانس این تمدن حقایق اسلام را در همه سطوح حیات بشری متجلی می ساخت یک مسلمان فهیم می توانست از راه تماس باهریک از مراکز بزرگ نظام اسلامی ، به بصیرتی نسبت به تمامیت این نظام دست یابد. سید حسین نصر تکیه گاه اصلی تمدن اسلامی را وجود به تمام معنای اسلام در زندگی روزمره مردم وحضور آن در تمام زوایای مادی ومعنوی حیات انسان مسلمان می داند وبه این باور است که:اسلام تقریبا طی همه ۱۴ قرن تاریخ خود ، کل فضای زند ه بخشی از عالم را که جهان اسلام نامیده می شود پر کرده وهیچ جای خالی برای عناصری که به حق بتوان آنها را غیر اسلامی خواند باقی نگذاشته است .او واژگان امت اسلامی ودار الاسلام را در تفهیم این مهم کلیدی ارزیابی م کند واز این دوواژه در بیشتر آثار خود به مناسبتهای مختلف استفاده نموده است به گونه ایی که مخاطب را به این سو سوق می دهد که آیا او در صدد تعریف جدید از آن می باشد یا حداقل در فکراحیای دوباره آن است ؟

انحطاط

انحطاط همیشه به معنای سقوط از یک معیار کامل ودر عین حال دنبال کردن سیری است که هم چنان به همان معیار مرتبط است وحال آنکه انحراف جدایی کامل از خود آن معیار است به علاوه دوگونه انحطاط وجود دارد :۱-انحطاط منفعلانه (کنش پذیر ) ۲-انحطاط فعالانه _انحطاط منفعلانه وکنش پذیر همانی است که تمدن سنتی مشرق زمین طی چند قرن گذشته دستخوش آن شده است وانحطاط فعالانه همانی است که غرب متجددبه راه آن رفته ، او معتقد است که خطای شرق منحط (وتمدن اسلامی) این است که دیگر اندیشه نمی کند وخطای غرب منحط این است که زیاده از حد اندیشه میکند !واندیشه اش به خطا می رود شرق به روی حقایق خوابیده است وغرب در میانه خطاها روزگار می گذراند ، او با چنین استدلالی وبه همین دلیل ماهیت فعال جهان غرب رابه چالش کشیده وشرقی ها ومسلمانانی را که با جهد وکوشش بسیار درپی دسترسی به آن هستند نکوهش میکندومی نویسد :بسیاری از شرقیان (مسلمان وغیر مسلمان )این فعالیت را به غلط به معنای زندگی حقیقی گرفته اند، بنا بر تفسیر گروه متجددان فوق الذکر از اسلام می توان گفت سیر قهقرایی اسلام از انحطاط به رنسانس واز رنسانس به انحراف بوده است که یقینا این انحراف مرحله دیگری از انحطاط را نیز در پی داشته است .اما دکتر نصر با خوشبینی خاصی که از دیدگاه سنتی او نسبت به تمدن اسلامی مایه میگیرد بر این حقیقت پای می فشارد که تمامیت سنت اسلامی همواره فوق ای فرایند (انحطاط ) بوده است .او نقش مفهوم فرد مسلمان وبه عبارت دقیقتر خود را در تمامیت تمدن اسلامی پررنگ ارزیابی می کند ومی پندارد که اصلاح حقیقی عالم با اصلاح خود آغاز می شود کسی که برخود ظفر یابد بر عالم هم ظفر می یابد وکسی که مبادی اسلام به تمامی در وجود او احیا شده باشد پیشا پیش اساسی ترین قدم را در جهت رنسانس خود اسلام برداشته است زیرا کسیکه خود در حق احیا شده باشد می تواند دنیای اطراف رانیز باهر وسعتی که آن دنیا داشته باشد به اراده عالم بالا احیا کند.

علت جدایی

مشخصا مرزبندی بین تمدن اسلامی وتمدن غربی از مباحثی است که بعد از رنسانس شکل تازه تری به خود گرفت و رابطه تنگاتنگی با نحوه شکل گیری تمدن مدرن و تاریخ سیر تکاملی آن وبه تعبیرآقای نصرانحطاط فعالانه آن ودر مقابل رکود وخمودگی تمدن اسلامی از معیارهای اصیل وبنیادین اش دارد.او دلیل تخاصم بین این تمدنها را دوری از جنبه های ظاهری وپیام باطنی ادیان می داند .

وی میگوید بر اثر تهاجم تمدن غربی از سده هجدهم به این طرف ،نابودی قسمت اعظمی