پاورپوینت کامل ترجمه متون علمی مسلمانان در اروپا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ترجمه متون علمی مسلمانان در اروپا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ترجمه متون علمی مسلمانان در اروپا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ترجمه متون علمی مسلمانان در اروپا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
تلاش برخى از مورخان اروپایى بر این بوده است که تاریخ علوم بشرى را به دو دوره عصر یونانى و نهضت اروپایى (رنسانس) محدود سازند; اما همان گونه که نمى توان یونانیان را پایه گذاران علوم بشرى دانست ـ چرا که آنان نیز در دست یابى به مبانى علوم و تمدن , مرهون تمدن هاى کهن تر از خویش, به ویژه تمدن هاى بین النهرین و سواحل شرقى مدیترانه بودند ـ نهضت علمى اروپا در دوره رنسانس را هم نمى توان حرکتى منفرد برخاسته از جامعه قرون وسطایى اروپا برشمرد. از این رو, غربیان رویکرد اروپا به علم و دانش را در عصر رنسانس, ناشى از بازگشت آنان به علوم یونانى دانسته اند و بدین ترتیب, خود را وارثان علم و دانش یونان تلقى کرده اند.
تلاش برخى از مورخان اروپایى بر این بوده است که تاریخ علوم بشرى را به دو دوره عصر یونانى و نهضت اروپایى (رنسانس) محدود سازند; اما همان گونه که نمى توان یونانیان را پایه گذاران علوم بشرى دانست ـ چرا که آنان نیز در دست یابى به مبانى علوم و تمدن , مرهون تمدن هاى کهن تر از خویش, به ویژه تمدن هاى بین النهرین و سواحل شرقى مدیترانه بودند ـ نهضت علمى اروپا در دوره رنسانس را هم نمى توان حرکتى منفرد برخاسته از جامعه قرون وسطایى اروپا برشمرد. از این رو, غربیان رویکرد اروپا به علم و دانش را در عصر رنسانس, ناشى از بازگشت آنان به علوم یونانى دانسته اند و بدین ترتیب, خود را وارثان علم و دانش یونان تلقى کرده اند.
ترجمه متون علمى مسلمانان در اروپا
رنسانس اروپا که ثمره فعالیت اندیشمندان اروپایى در چند سده پایانى قرون وسطى بود, به حد زیادى مرهون بهره مندى از فرهنگ و تمدن اسلامى بود. رویکرد اروپاییان به ترجمه متون علمى مسلمانان براى رهیابى به معارف بشرى, اساس بسیارى از مطالعات علمى اروپا قرار گرفت.
رنسانس اروپا که ثمره فعالیت اندیشمندان اروپایى در چند سده پایانى قرون وسطى بود, به حد زیادى مرهون بهره مندى از فرهنگ و تمدن اسلامى بود. رویکرد اروپاییان به ترجمه متون علمى مسلمانان براى رهیابى به معارف بشرى, اساس بسیارى از مطالعات علمى اروپا قرار گرفت. از این رو, بسیارى از آثار دانشمندان مسلمان, متون درسى دانشگاه هاى اروپا در عصر رنسانس و پس از آن در عصر انقلاب صنعتى شد. ترجمه این آثار تقریبا همزمان با نبردهاى باز پس گیرى در سده یازدهم میلادى در اندلس آغاز و در طى یک قرن به اوج خود رسید.
واژه هاى کلیدى: علوم در اسلام, ترجمه و انتقال, مراکز ترجمه, مترجمان.
بررسى تاریخ علوم بشرى این حقیقت را آشکار مى سازد که این علوم, مجموعه پیوسته اى هستند که در طى قرن ها زندگى و تجربه بشر پدید آمده اند و به قوم یا تمدن خاصى اختصاص ندارند, بلکه نتیجه تلاش و تجربیات اقوام و ملل مختلف در طى قرون و اعصارند. به این معنا که هر یک از جوامع متمدن در شرق یا غرب عالم, در برهه اى از زمان نقشى در پیشبرد و توسعه این علوم داشته اند و نتیجه کار هر یک مورد استفاده جوامع بعدى قرار گرفته است.
تلاش برخى از مورخان اروپایى بر این بوده است که تاریخ علوم بشرى را به دو دوره عصر یونانى و نهضت اروپایى (رنسانس) محدود سازند; اما همان گونه که نمى توان یونانیان را پایه گذاران علوم بشرى دانست ـ چرا که آنان نیز در دست یابى به مبانى علوم و تمدن , مرهون تمدن هاى کهن تر از خویش, به ویژه تمدن هاى بین النهرین و سواحل شرقى مدیترانه بودند ـ نهضت علمى اروپا در دوره رنسانس را هم نمى توان حرکتى منفرد برخاسته از جامعه قرون وسطایى اروپا برشمرد. از این رو, غربیان رویکرد اروپا به علم و دانش را در عصر رنسانس, ناشى از بازگشت آنان به علوم یونانى دانسته اند و بدین ترتیب, خود را وارثان علم و دانش یونان تلقى کرده اند.
البته آنان معمولا نکته مهمى را مسکوت مى گذارند و آن, نحوه دست یابى شان به مبادى علم و دانش یونانى و پر کردن خلا علمى و فکرى اروپاییان در طى قرون وسطى است; دورانى که تقریبا فعالیت هاى علمى در اروپا متوقف گردید و هرگونه نگارش و تإلیف در زمینه هاى علوم غیردینى تعطیل شده بود و آثار باقى مانده از دانشمندان یونانى از بین رفته بود.
با نگاهى به تاریخ, علت این سکوت را به آسانى مى توان دریافت; زیرا حلقه اتصال اروپاى متمدن به دانش کهن یونانى, تمدن بزرگ اسلامى (به عنوان نماینده تمدن شرق) بود. تاریخ نویسان غربى, در طى صدها سال به واسطه برداشت هاى نادرستى که در میان مسیحیان رایج بود, کارهاى عظیم مسلمانان را کوچک جلوه مى دادند و جعل و تحریف هاى بسیارى در آن وارد مى کردند. ((دکتر رایگرد هونکه)) نویسنده کتاب فرهنگ اسلام در اروپا به نمونه اى از این موارد اشاره کرده است(۱) که حاکى از آن است که برخى نویسندگان غربى خواسته اند نقش تمدن اسلامى را در تاریخ علوم بشرى ناچیز جلوه دهند و وامدارى غرب به تمدن اسلامى را انکار کنند; در حالى که نقش اساسى تمدن اسلامى در رنسانس و تحولات علمى اروپا قابل انکار نیست و این را مى توان از پیدایش نهضت ترجمه علوم اسلامى در اروپا, در اواخر قرون وسطى دریافت ; نهضتى که منجر به رنسانس علمى و فرهنگى در غرب گردید.
به طور قطع, رنسانس علمى و فرهنگى اروپا یکى از بزرگ ترین تحولات تاریخ بشرى است که هنوز با وجود گذشت قرن ها, از آن به عظمت و بزرگى یاد مى شود. اما حقیقت این است که همان گونه که شکل گیرى و تکوین علوم بشرى امرى تدریجى و مستمر بوده, تحول فکرى اروپا نیز نتیجه فعالیت و عملکرد اروپاییان در چند قرن بوده که طلیعه آن به نیمه قرون وسطى باز مى گردد.
ابتداى قرون وسطى را غالبا با انقراض امپراتورى روم غربى و استیلاى قبایل بدوى و بى تمدن شمالى بر سرزمین هاى اروپاى غربى همزمان مى دانند. سیطره ((ژرمن ها))(۲) بر اروپاى غربى, آغاز دوران انحطاط علمى و فرهنگى آن بود که به اصطلاح ((قرون وسطى)) نامیده شده است. ژرمن ها با پذیرش آیین رهبانیت مسیحى که صورت تغییر شکل یافته و تحریف شده تعالیم مسیح (ع) بود و تحت تإثیر آموزه هاى حکماى یونان و رواقیون و کاهنان مصرى قرار داشت, راه هرگونه پیشرفت و توسعه علمى و فکرى را مسدود ساختند.(۳) بدین ترتیب, تحت تإثیر دو عامل: ((بربریت ژرمن ها)) و ((رهبانیت کلیساى ژرمنى)), از پایان سده ششم میلادى به بعد, به مدت پنج قرن فعالیت علمى اى در حوزه علوم طبیعى و تجربى در اروپاى غربى صورت نگرفت و تنها مراکز علمى و فرهنگى آن سامان, کلیساها بودند که توجهشان همواره به پاره اى بحث هاى اسکولاستیک(
schoolastic) (4
) پیرامون فلسفه الهى معطوف بود.
در همین دوران که اروپا در تاریک ترین ادوار فرهنگى و تمدنى خویش به سر مى برد, بزرگ ترین تمدن آن روزگار یعنى تمدن اسلامى در مرزهاى مجاور اروپا مراحل رشد و شکوفایى خویش را مى گذرانید. با این حال, اروپاییان بنا به علل گوناگون ـ که علت عمده آن عدم آگاهى و شناخت از تمدن اسلامى بود ـ رویکرد و توجهى به این گنجینه ارزشمند علم و تمدن نداشتند; حتى در بسیارى از موارد آبإ کلیسا که مردان علم و دین به شمار مى رفتند, به تخطئه, تحقیر و بدگویى از آن اقدام مى کردند!
البته این امر را تا حدى مى توان ناشى از تقابل فرهنگى غرب و شرق دانست. در واقع غربیان خود را برتر از مردم شرق مى دانستند و شرق را فاقد اصالت و جزیى جدا افتاده از اروپا تصور مى کردند.(۵) از این رو, فکر بهره مندى از یک تمدن شرقى هیچ گاه به ذهن آنان خطور نمى کرد! مسإله ى دیگر مربوط به دین اسلام بود; برخى از اربابان کلیسا اسلام را شاخه اى انحرافى از دین مسیح(ع) و فرقه اى همانند سایر فرق عیسوى مى دانستند, در نظر آن ها پیامبر اکرم(ص) اصلاح گرى مرتد و مسلمانان کافرانى بى دین و علوم اسلامى علومى مادى و دنیوى بودند که مانع رسیدن انسان ها به رستگارى مى شدند. بر این اساس, آنان, دانشمندان مسلمان را همانند پیامبر اکرم(ص) مستحق دوزخ و عذاب الهى مى دانستند, این تصور و برداشت اروپاییان از اسلام و مسلمانان را مى توان در منظومه کمدى الهى دانته
dante (1321
ـ ۱۲۶۵ میلادى) به وضوح دید. او جـایگاه پیامبر اسلام را در جهان آخرت در طبقه نهم جهنم مى داند و دانشمندان مسلمانى چون ((ابن سینا)) و ((ابن رشد)) را در کنار کافران دوزخى قرار مى دهد. (۶) همین نگرش قرن ها بر اذهان اروپاییان مستولى بود تا این که آشنایى تدریجى آنان با فرهنگ و تمدن اسلامى, تغییرى در نوع تصور و برداشت آنان پدید آورد که گام نخست ایشان در رویکرد به علوم و تمدن اسلامى بود.
شناخت جدید غربى ها از تمدن اسلامى, مرهون گسترش روابط چند جانبه آن ها (روابط تجارى, زیارتى, سیاحتى و نظامى) با جهان اسلام (در حدود قرن هاى دهم و یازدهم میلادى) بود. از قرن دهم میلادى با حضور ((نورمان))ها
normans
) ) در آب هاى مدیترانه, تجارت دریایى در اروپا با جهان اسلام توسعه یافت. پیشترها, به جهت استیلاى کامل مسلمانان بر دریاى مدیترانه, فعالیت هاى تجارى اروپاییان به سواحل اروپا محدود مى شد.(۷) بنادر ونیز
venezia
) ), پیزا
pizea
) ), جنوا
genova
) ), آمالفى
amalfea
) ), پالرمو
palerme
) ) و مسینى
messine
) ) مراکز مهم تجارى اروپا بودند که با بنادر اسلامى در شمال آفریقا و شرق مدیترانه (مانند مهدیه, طرابلس غرب, قیروان, اسکندریه, صور و صیدا) داد و ستد داشتند.(۸) در طى جنگ هاى صلیبى (۱۲۶۳ ـ ۱۰۸۳ م) روابط تجارى اروپا (به خصوص ونیز) با دوک نشین هاى سواحل شرقى مدیترانه بسیار رونق یافت و شهرهاى اسلامى صور, صیدا, حیفا و طرابلس مراکز عمده تجارت در سرزمین هاى اورشلیم شدند. بازرگانان اروپایى که به این شهرها سفر مى کردند و به جهت شرایط خاص دریانوردى ناچار بودند چند ماه در این شهرها توقف کنند, به سرزمین هاى شرق اسلامى سفر مى کردند تا موونه تجارى خویش را فراهم سازند. (۹) بى شک این روابط گسترده, سهم به سزایى در آشنایى اروپا با تمدن اسلامى داشت.
گذشته از روابط تجارى, اروپاییان در قالب سفرهاى زیارتى و سیاحتى هم به سرزمین هاى اسلامى آمد و شد داشتند. مهم ترین مکان هاى مقدس مسیحیان یعنى زادگاه و موطن عیسى(ع) و آرامگاه مریم مقدس و ((کلیساى قیامت)) در شهرهاى فلسطین واقع بودند که از اوایل فتوحات مسلمانان به سرزمین هاى اسلامى ملحق شده بودند. شهر ((سانتیاگو دو کومپستلا))(
santiago de compostela) (10
) در اسپانیا نیز که از سال ۷۱۱ م / ۹۲ ه” به دست مسلمانان افتاده بود, یکى از این شهرها بود که زایران مسیحى بدان سفر مى کردند. با توجه به تسامح دینى مسلمانان نسبت به اهل کتاب, زایران مسیحى, به جز در چند دوره کوتاه, براى زیارت این اماکن آزاد بودند. از این رو, آنان با مظاهر فرهنگ و تمدن مسلمانان از نزدیک آشنا مى شدند و پس از بازگشت, به شرح و توصیف دیده ها و شنیده هاى خود مى پرداختند. این گزارش ها گاه نیز در قالب ((سفرنامه))ها و یا ((راه نامه))ها به رشته تحریر در مىآمد که قدیمى ترین آن ها مربوط به سال ۱۱۰۳ م است.(۱۱) علاوه بر زایران مسیحى, در قرن هاى دوازدهم و سیزدهم میلادى, سیاحان اروپایى بسیارى نیز به سرزمین هاى اسلامى سفر مى کردند. در قرن سیزدهم هم که سفرهاى آسیایى رونق یافت, سیاحان اروپایى براى رسیدن به سرزمین هاى شرق دور به ناچار از سرزمین هاى اسلامى عبور مىکردند.(۱۲)
گسترش فعالیت هاى نظامى اروپاییان در مرزهاى شرقى و غربى که با تصرف برخى سرزمین هاى اسلامى همراه بود, سومین عامل اساسى آشنایى بیشتر غرب با تمدن اسلامى بود. جنگ هاى مکرر و دایمى ((بیزانس)) با دولت ((حمدانیان)) و دیگر دولت هاى ثغور شام بیش از نیم قرن ادامه یافت که ضمن آن, گاه تا نواحى مرکزى شام هم پیش مىآمدند.(۱۳)
نبردهاى بازپس گیرى(
reconquest
) که در اسپانیا آغاز شده بود و با تصرف شهر طلیطله (تولدو
toledo
) در سال ۴۷۸ ه” / ۱۰۸۵ و سپس اشغال شهر سرقسطه (ساراگوزا
saragoza
) در ۵۱۳ ه” / ۱۱۱۸م دنبال شد,(۱۴) تا استیلاى مسیحیان بر بخش عمده ((شبه جزیره ایبرى)) ادامه یافت. نورمان ها نیز در اوایل قرن یازدهم میلادى مسلمانان را از پایگاه هایشان در جنوب ایتالیا بیرون راندند و پیش از اتمام این قرن, بر جزیره سیسیل استیلا یافتند. در همین ایام, بیزانسى ها نیز جزیره ساردنى (سردانیه
sardenia
) را از مسلمانان باز پس گرفتند.(۱۵) اما از همه مهم تر جنگ هاى صلیبى بود که به دو قرن حضور فعال مسیحیان در قلب سرزمین هاى اسلامى منتهى شد و نقش اساسى در آشنایى مسیحیان با فرهنگ و تمدن مسلمانان داشت.
به هر حال, این شناخت جدید غرب از جهان اسلام و فرهنگ و تمدن آن ـ که تحت علل و اسباب فوق الذکر صورت گرفت ـ با انتقال جنبه هایى از فرهنگ و تمدن اسلامى به اروپا همراه بود که بارزترین آن ترجمه علوم اسلامى در اروپا براى دستیابى به معارف بشرى بود.
آغاز نهضت ترجمه
وجود مراکز علمى و پژوهشى بزرگ در شهرهاى اسلامى و کتابخانه هایى که انباشته از هزاران جلد کتاب بودند موجب شگفتى اروپاییان مى شد و روح خفته تحقیق را در آنان بیدار مى ساخت. اما مشکل اساسى در وهله اول به دست آوردن این کتاب ها و سپس تحصیل آن ها در اروپا بود, زیرا قسمت اعظم این کتاب ها در طى قرون وسطى از بین رفته بود, به طورى که تقریبا هیچ یک از آثار یونانیان در اروپاى غربى یافت نمى شد. (۱۶) از این رو, آنان به سرزمین هاى اسلامى روى آوردند, زیرا ترجمه هاى متون یونانى به زبان عربى در آن جا قابل دسترس تر بود. با این حال, فراهم کردن کتاب هاى عربى نیز چندان آسان نبود. تصور مى رفت که صلیبیان متون اصلى کتب یونانیان یا حداقل ترجمه هاى عربى آن ها را همراه خود به اروپا بیاورند, اما آن ها فقط به قتل و غارت شهرها اکتفا کردند; لذا دانشمندان اروپایى که در تعامل فرهنگى با سرزمین هاى اسلامى بودند, خود به انتقال این متون عربى به اروپا و ترجمه آن ها به زبان هاى اروپایى دست زدند. سرانجام, از این طریق آثار مولفان یونانى نخست از راه ترجمه هاى عربى آن ها و سپس به طور مستقیم از برخى متون یونانى باقى مانده, به اروپا انتقال یافت.(۱۷)
بدین ترتیب, در سده هاى یازدهم و دوازدهم میلادى, نهضت بزرگى در ترجمه کتاب هاى عربى آغاز شد; در ابتدا کار مترجمان اروپایى فقط باز گرداندن متون یونانى از زبان عربى به زبان هاى اروپایى بود, لیکن پس از چندى ترجمه مشروح و تفاسیر مسلمانان بر این متون و تإلیفات اصیل اسلامى نیز آغاز شد. شاید علت اصلى رویکرد اروپاییان به تإلیفات مسلمانان را بتوان در عدم توانایى و استطاعت آنان در درک مطالب موجود در کتب یونانیان و در نتیجه نیازشان به شرح و تفسیر گسترده و قابل فهم مطالب مذکور دانست.
زبان اصلى ترجمه در اروپا, زبان لاتین بود که کلیه آثار ترجمه شده, در نهایت به آن برگردانده مى شد. با این حال, ترجمه به زبان هاى محلى نیز انجام مى شد. این زبان ها در واقع نوعى واسطه و زبان فرعى محسوب مى شدند. زبان هاى ((کاستیلى)) و ((سلتى)) به ویژه در اسپانیا کاربرد داشتند و توسط مترجمان نخستین اسپانیا به کار مى رفتند. ترجمه به زبان فرانسوى نیز در حد بسیار محدودى انجام مى شد. اما مهم ترین زبان فرعى ترجمه, زبان ((عبرى)) بود که یهودیان پرچمدارش بودند.(۱۸)
در آن دوران, شمار یهودیان در سرزمین هاى اسلامى زیاد بود و از میان آن ها دانشمندان بزرگى ظهور کردند که با علوم اسلامى آشنایى کامل داشتند و علاوه بر تإلیف آثار ارزشمند علمى ـ که عمدتا به زبان عربى بود(۱۹) ـ به ترجمه متون عربى اسلامى به عبرى و گاه لاتینى هم اقدام مى کردند. با این حال, ترجمه هاى عبرى آثار اسلامى ـ عربى دیرتر از ترجمه هاى لاتینى آغاز شد; براى مثال ترجمه عبرى کتاب قانون ابن سینا, یک قرن پس از ترجمه آن به لاتینى, یعنى در ۱۲۷۹ میلادى صورت گرفت. کتاب الحاوى محمد بن زکریاى رازى و التصریف ابوالقاسم زهراوى(۲۰) نیز چنین بود. علت این امر, آشنایى کامل یهودیان با زبان عربى و امکان استفاده آن ها از کتاب هاى عربى ـ اسلامى بود, لذا ضرورتى براى ترجمه این آثار به زبان عبرى پدید نمىآورد.(۲۱) با این وجود, در نیمه دوم قرن دوازدهم میلادى, چند تن از مترجمان بزرگ یهودى در اسپانیا ظهور کردند که در جاى خود درباره آن ها سخن خواهیم گفت.
زمینه هاى فعالیت مترجمان
در آغاز رنسانس فکرى اروپا و ظهور اندیشه اومانیستى, به جهت پیدایش نوعى بدبینى در میان اندیشمندان غربى نسبت به علوم دینى ـ که ناشى از عملکرد نادرست اربابان کلیسا بود ـ و نیز نیاز جوامع اروپایى, توجه دانشمندان اروپا بیشتر به علوم طبیعى و تجربى (پزشکى, نجوم, فیزیک, شیمى و …) و علوم نظرى (چون حساب و هندسه) معطوف گردید. لذا اولین آثارى که از عربى ترجمه شد, در همین زمینه ها بود.
در این میان, تفوق و برترى با علوم پزشکى بود. علت آن نیز پیدایش حرکت جدیدى در زمینه پزشکى اخیر در اروپاى غربى بود که بى شک ((مدرسه طب سالرنو(
salerno
)) که بزرگترین مرکز درمانى و پزشکى اروپاى غربى در آن زمان محسوب مى شد را باید طلیعه دار آن بدانیم. پس از آن, مدارس پزشکى دیگرى نیز در مون پلیه(
mont polier
) و شارتر(
chartres
) تإسیس شد. از این رو, کتاب هاى طب اولین آثار عربى بودند که در مدرسه سالرنو به وسیله ((کنستانتین افریقایى
of africa) (( constantin
) ـ در گذشته ۱۰۸۹ ه”. ـ ترجمه شدند(۲۲) و تإثیر به سزایى در شکوفایى علوم پزشکى در این مرکز داشتند.
به دنبال کار کنستانتین, مترجمان دیگر, آثار بسیارى از پزشکان مسلمان را ترجمه کردند که برخى از آن ها کتاب هاى درسى مدارس مذکور قرار گرفتند. از جمله این مترجمان ((یوهان افلاسیوس(
plassius johan
) ـ متوفى ۱۱۰۳ م ـ را مى توان نام برد که هم عصر کنستانتین بود.(۲۳)
در سده دوازدهم میلادى, کار مترجمان علوم پزشکى از اهمیت بیشترى برخوردار بود. گرچه پزشکان اروپایى فعالیت هایى را آغاز کرده بودند, ولى هنوز پزشکى اروپا روى پاى خود نایستاده بود و کاملا وابسته به تجربه هاى پزشکى مسلمانان بود. آثار ارزشمندى از پزشکان اسلامى در این قرن ترجمه شد که از مهم ترین آن ها ترجمه هاى متعددى از کتاب الطب الملکى على بن عباس اهوازى بود که بسیارى از نسخه هاى آن ها هم اکنون در دسترس است.(۲۴) پس از آن, کتاب قانون ابن سینا مهم ترین کتاب پزشکى بود که به لاتینى و سپس به عبرى ترجمه شد و ترجمه آن بارها تکرار گردید. پس از پیدایش صنعت چاپ نیز, قانون از اولین کتاب هایى بود که به چاپ رسید; این کتاب نخست در فوریه ۱۴۷۳ م در ایتالیا منتشر گردید و پس از دو سال تجدید چاپ شد. حتى سومین چاپ آن نیز پیش از انتشار کتاب کوچک جالینوس صورت گرفت(۲۵) (تا سال ۱۵۰۰ میلادى, ترجمه لاتین این کتاب پانزده بار به چاپ رسید, در حالى که کتاب جالینوس فقط دو بار چاپ شد).(۲۶)
ترجمه آثار رازى هم, از کارهاى ارزشمند مترجمان اروپایى بود. طب منصورى او به وسیله ((ژرارد کریمونایى
jerhard of kerimona
) (() به لاتین و یک قرن بعد از عربى به عبرى ترجمه شد. کتاب الحاوى او که دایره المعارفى بزرگ در طب بود, توسط ((فرج بن سالم)) ـ یهودى اسپانیایى ـ به عبرى و سپس به لاتینى ترجمه گردید. ترجمه این آثار شهرت بسیارى را براى رازى به همراه داشت و اروپاییان او را به نام
rasis
شناختند.(۲۷) آثار رازى, پس از چاپ قانون ابن سینا, نخستین آثار اسلامى به چاپ رسیده بودند.(۲۸)
بزرگ ترین رساله جراحى اسلامى یعنى کتاب التصریف ابوالقاسم زهراوى ـ که در اروپا به
avenzoer
معروف بود ـ در همین قرن به لاتین و سپس به عبرى ترجمه شد. هم چنین بسیارى از کتاب هاى ترجمه شده به وسیله کنستانتین آفریقایى در قرن یازدهم, پس از او مجددا ترجمه شد; مانند کتاب هاى زادالمسافر ابن جزار و رسایل حنین بن اسحاق.(۲۹)
بسیارى از آثار پزشکان مسلمان در سده هاى دوازدهم و سیزدهم نیز, همزمان با تإلیف آن ها, به زبان هاى لاتینى و عبرى ترجمه مى شدند. از این قبیل است کتاب کلیات طب ابن رشد و کتاب التیسیر ابن زهر, که نخست به عبرى و سپس به لاتین ترجمه شدند.(۳۰) علاوه بر این ها آثارى از ((ابن نفیس)) در علم تشریح و ((ابن هیثم)) در چشم پزشکى و ((ابن میمون)) در طب عمومى, و کتاب هاى بسیارى در داروشناسى و گیاه شناسى و دامپزشکى, در طى این دوران ترجمه شدند.
پس از پزشکى, کتاب هاى ریاضى بیش از همه مورد توجه مترجمان بودند. اولین آثار ترجمه شده در این زمینه, کتاب هاى بازمانده از یونانیان مانند چهار رساله و پانزده مقاله اصولى اقلیدس و نیز کتاب الاربعه بطلمیوس بودند که از عربى ترجمه شدند. اما در میان تإلیفات مسلمانان از همه مهم تر ترجمه کتاب جبر و مقابله خوارزمى بود که آغازگر علم جبر در اروپا محسوب مى شود. این کتاب دو بار تحت نام هاى
algebra
و
liber algurismy
(یا کتاب الخوارزمى)ترجمه شد که هم اکنون بعضى نسخه هاى آن ها موجود است.(۳۱) هم چنین ترجمه رساله هایى از ((سهل بن بشر)) و ((ابومعشر بلخى)) و نیز آثارى از ((ثابت بن قره حرانى)), ((محمد بن موسى بن شاکر)), ((فرغانى)) و… از کارهاى ارزشمند در زمینه ریاضیات بود.
بدین ترتیب, قسمت اعظم دانش ریاضیات لاتینى از منابع عربى اخذ شد. در آثار قدیمى لاتینى یا ترجمه هاى عبرى, تنها قسمت کوچکى از معلومات ریاضى را مى توان یافت, ولى بخش اصلى آن مستقیما از متون عربى ـ اسلامى گرفته شده است.(۳۲)
فعالیت مترجمان اروپایى در زمینه نجوم و ستاره شناسى ـ که بخش اعظم علم مثلثات و هندسه را نیز در بر مى گرفت ـ بسیار گسترده بود. در این زمینه نیز, قسمت اعظم دانسته هاى اروپاییان از منابع عربى تإمین شد. آن ها ابتدا با ترجمه آثار یونانى نظیر کتاب هاى اقلیدس و بطلمیوس ـ که به زبان عربى موجود بود ـ شروع کردند و پس از آن کتاب هاى دانشمندان مسلمان را ـ آثار نجومى و آثارى که در شرح و تهذیب تإلیفات یونانى نوشته شده بود ـ به لاتین ترجمه کردند. در قرن دوازدهم, تعداد بسیارى از این کتاب ها ترجمه شد, زیرا تصادفا فعال ترین مترجمان این دوره: ((یوحناى اشبیلى(
joan de sevilla
) از علاقمندان به نجوم و ریاضیات بود. به جهت آن که ذکر همه آثار ترجمه شده در این زمینه در این جا میسر نیست, فقط به نام برخى از آن ها اشاره مى کنیم:
– کتاب زیج خوارزمى و شرح فرغانى بر آن.
– کتاب تهذیب مسلمه مجریطى بر المجسطى بطلمیوس و نیز شرح او بر زیج خوارزمى.
– کتاب نجوم بتانى و شرح بیرونى بر آن.
– آثار بنى شاکر و رسایل آن ها در باب اشتباهات نجومى بطلمیوس.
– زیج زرقانى ـ که در اروپا به
arzechel
معروف بود ـ که مبناى زیجهاى طلیطله و لندن قرار گرفت.
– تصحیح البطروجى ـ معروف به
alpetragios
ـ بر کتاب مجسطى, و آثار بسیار دیگرى از ((جابر بن افلح اشبیلى)), ((ثابت بن قره)), ((الکندى)), ((ماشإ الله منجم)) و سایر منجمان و ستاره شناسان مسلمان.(۳۳)
ترجمه این آثار, علم نجوم را که به مدت چندین قرن به دست فراموشى سپرده شده بود در اروپا زنده کرد. فعالیت هاى ستاره شناسان بزرگ اروپایى در عهد رنسانس و شکوفایى علمى اروپا, بر اساس این آثار صورت گرفت. کارهاى دانشمندانى چون ((کوپرنیک
copernic (( (1473
ـ ۱۵۴۳ م) ((کپلر
kepler (( (1571
ـ ۱۶۳۰ م) و…, برگرفته از دانش مسلمانان بود. در واقع, هنگامى که منجمان مسلمان به اصلاح مجسطى بطلمیوس و رفع اشتباهات آن سرگرم بودند, دنیاى لاتینى تازه مطالعه آن را آغاز کرده بود و زمانى که مسلمانان به تخریب آن پرداختند, مردم اروپا تازه آن را کشف کردند.(۳۴)
در زمینه علوم شیمى و فیزیک نیز آثار پراکنده اى از دانشمندان مسلمان ترجمه شد. از مترجمان فعال در این زمینه ((آرتفیوس(
artephius
) بود که کتاب ((خالد بن یزید اموى)) در کیمیا را ترجمه کرد. در قرن سیزدهم نیز کتاب لوح زبرجد از نویسنده اى ناشناس و چند کتاب دیگر در کیمیا ترجمه شد.(۳۵)
در فیزیک, ترجمه کتاب البصایر بطلمیوس از عربى ـ که توسط ((ایوگنیوس((
eugnius
)) انجام شد ـ تحول بزرگى در اروپا پدید آورد. علاوه بر آن, ترجمه آثارى از ((ابن هیثم)) در نورشناسى, ((ثابت بن قره)) در مکانیک و رسایلى از ((کندى)) و ((ابن وافد)) را نیز باید خاطر نشان کرد.(۳۶)
ترجمه آثار فلسفى عربى ـ اسلامى, با تإخیر زمانى زیادى آغاز شد. اولین آثار فلسفى, قریب دو قرن پس از آغاز نهضت ترجمه ـ یعنى در قرون سیزدهم و چهاردهم میلادى ـ به زبان هاى لاتین ترجمه شدند. علت این تإخیر را نیز مى توان در رویگردانى اندیشمندان عصر رنسانس از مباحث نظرى فلسفه و حکمت الهى که مدتها در کلیساها بدان پرداخته شده بود, جستجو کرد.
نخستین مراکز ترجمه در اروپا
انتقال فرهنگ و تمدن اسلامى به اروپا از سه مرکز اصلى صورت گرفت: ((حوزه اسپانیا)), ((حوزه سیسیل و ایتالیا)) و ((حوزه شرق مدیترانه)). در این میان, آن مراکزى که نقش اصلى در نهضت ترجمه علوم اسلامى داشتند, حوزه اسپانیا و حوزه سیسیل بودند. حوزه شرق مدیترانه گرچه طى جنگ هاى صلیبى اهمیت خاصى پیدا کرد, ولى در زمینه ترجمه متون اسلامى جایگاه بلندى نداشت. از این رو در بخشى از مراکز ترجمه, تنها به دو حوزه اسپانیا و سیسیل مى پردازیم.
حوزه اسپانیا
سرزمین اسپانیا ـ و به طور دقیق تر شبه جزیره ایبریا ـ در سال ۹۲ ه” / ۷۱۱ م به دست سرداران مسلمان فتح شد و علیرغم ناهمگونى ساختار جمعیتى و اختلافات سیاسى داخلى و مشکلات خارجى, در کمتر از نیم قرن دولت مقتدر اسلامى در آن پا گرفت. تشکیل دولت اموى در سال ۱۳۸ ه” / ۷۳۶ م سرآغاز شکوفایى فرهنگ و تمدن اسلامى
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 