پاورپوینت کامل سخنان گوناگون خداوند ۸۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سخنان گوناگون خداوند ۸۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سخنان گوناگون خداوند ۸۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سخنان گوناگون خداوند ۸۷ اسلاید در PowerPoint :

سخن‌گفتن انسان با خدا و خدا با انسان یکی از موضوعات بنیادین ادیان توحیدی است. نه‌تنها واعظان، متکلمان، عارفان و شاعران در این‌باره سخن‌های بسیار گفته‌اند، حکومت‌های جوامع اسلامی هم در طول تاریخ مدعی بوده‌اند که از جانب خدا سخن می‌گویند، و سخن خدا را به مردم می‌رسانند و حکم آن‌ها حکم خداست. این همان داستان حکومت دینی است که در طول چهارده قرن تاریخ اسلام در اکثر زمان‌ها وجود داشته و حاکمان خود را سخنگوی خدا و نماینده خدا در روی زمین معرفی می‌کرده‌اند.

متن کامل سخنرانی مجتهد شیستری در شب ۲۱ ماه رمضان ۱۳۸۹، حسینیه ارشاد

سخن‌گفتن انسان با خدا و خدا با انسان یکی از موضوعات بنیادین ادیان توحیدی است. نه‌تنها واعظان، متکلمان، عارفان و شاعران در این‌باره سخن‌های بسیار گفته‌اند، حکومت‌های جوامع اسلامی هم در طول تاریخ مدعی بوده‌اند که از جانب خدا سخن می‌گویند، و سخن خدا را به مردم می‌رسانند و حکم آن‌ها حکم خداست. این همان داستان حکومت دینی است که در طول چهارده قرن تاریخ اسلام در اکثر زمان‌ها وجود داشته و حاکمان خود را سخنگوی خدا و نماینده خدا در روی زمین معرفی می‌کرده‌اند.

مطلبی که در اینجا می‌خواهم توضیح دهم این است که چه کسی می‌تواند از سوی خدا سخن بگوید؟ این سؤال را اگر بخواهم خوب توضیح دهم، باید به این پرسش منتقل شوم که درواقع ما انسان‌ها چگونه می‌توانیم سخن خدا را بشنویم؟ کدام سخن و به چه معنا می‌تواند برای ما سخن خدا باشد؟ معنای سخن خدا برای ما انسان‌ها چیست؟ ما دریافتی و تجربه‌ای از سخن انسان با انسان داریم و می‌دانیم و می‌فهمیم که سخن انسان یعنی چه و موقعی که یک انسان با ما سخن می‌گوید چه اتفاقی می‌افتد، ما مسلمان‌ها که این همه ادعا می‌کنیم خدا با من سخن گفته است و می‌گوید و دائماً از هر سو به ما می‌گویند امر خدا این است و نهی خدا این است، آیا به راستی اندیشیده‌ایم که سخن خدا یعنی چه و چگونه سخن، سخن خدا و امر خدا می‌شود؟ آیا چون فقط می‌گویند فلان سخن، سخن خداست ما تعبداً و تقلیداً باید بگوییم خیلی خوب چون شما می‌گویید سخن خداست، پس سخن خداست، بی‌آن‌که خودمان مخاطب خدا قرار بگیریم؟ بدون این‌که خودمان این تجربه را داشته باشیم که خدا با ما سخن می‌گوید؟ در ادیان توحیدی اسلام، ‌مسیحیت و یهودیت، ‌حداقل چهارگونه سخن‌گفتن خدا با انسان مطرح شده است. بامطالعه متون درجه اول این سه دین می‌بینیم از چهارگونه سخن به‌عنوان سخن خدا نام برده شده و چهارگونه سخن خدا با چهار معنا در این ادیان مطرح است.

در ادیان توحیدی اسلام، ‌مسیحیت و یهودیت، ‌حداقل چهارگونه سخن‌گفتن خدا با انسان مطرح شده است. گونه اول سخنی است که خدا از طریق پدیده‌های طبیعت با انسان‌ها می‌گوید. گونه دوم از سخن‌گفتن خدا با انسان، سخن‌گفتن خدا با پیامبران است. گونه سوم سخن او با اولیا و انسان‌های پاک است و گونه چهارم سخن‌گفتن او با همه انسان‌ها است.

گونه اول در این متون گاهی گفته می‌شود سخن خدا و منظور از این تعبیر، سخنی است که خدا از طریق پدیده‌های طبیعت با انسان‌ها می‌گوید. پدیده‌های طبیعت، موجودات و پدیدارهای عالم همه سخنان خدایند. خدا از طریق این‌ها با انسان‌ها سخن می‌گوید و خود را آشکار می‌کند و به انسان‌ها نشان می‌دهد و آن‌ها را به سوی خود جذب و جلب می‌کند. سخن‌گفتن، نوعی اظهارکردن و خود را نشان‌دادن است تا کسی سخن نگفته نمی‌دانید او چیست و کیست و چگونه انسانی است. سخن وسیله آشکارکردن سخنگو به دیگران است. عرفا گفته‌اند خدا از طریق پدیده‌های این عالم با ما چنین سخن می‌گوید که خود را آشکار می‌کند، قدرت، ‌دانش، رحمت و عشق‌ورزی خود را عیان می‌سازد. پدیدارهای طبیعت نمادها و تصویرها و به قول فیلسوفان و عارفان اسماء خدا هستند که خدا در آن‌ها متجلی و ظاهر است. این یک معنا از سخن‌گفتن خداست که در ادیان توحیدی از آن سخن به میان آمده و در این‌باره کتاب‌های بسیاری نوشته شده است. نه‌تنها کتب یهودیان در عهد عتیق و کتب مسیحیان در عهد جدید، بلکه در قرآن ما مسلمان‌ها، هم مکرراً از این سخن‌گفتن خدا مطالبی به میان آمده است. در این کتاب مرتباً گفته می‌شود پدیدارهای طبیعت در این عالم آیات خدا (نمودهای زنده) خدا هستند.۱ این یک معنا از سخن‌گفتن خدا با انسان‌ها است. و من حیفم می‌آید که در این بحث چند بیتی از هاتف را که همین معنا از شنیدن سخن خدا را بیان کرده برای شما نخوانم:

دوش از شور عشق و جذبه شوق، هر طرف می‌شتافتم حیران/ آخر کار شوق دیدارم، سوی دیر مغان کشید عنان/ پیری آن‌جا به آتش‌افروزی، به ادب گرد پیر مغبچگان/ پیر پرسید کیست این؟، گفتند عاشقی بی‌قرار و سرگردان/ گفت جامی دهیدش از می ناب، گرچه ناخوانده باشد این مهمان/ ساقی آتش‌پرست و آتش‌دست، ریخت در ساغر آتش سوزان/ چون کشیدم نه عقل ماند و نه هوش، سوخت هم کفر و هم ایمان/ مست افتادم و در آن مستی، به زبانی که شرح آن نتوان/ این سخن می‌شنیدم از اعضا، همه حتی الورید و الشریان/ که یکی هست و هیچ نیست جز او، وحده لا اله الا هو.

سخن‌گفتن خدا از طریق پدیدارهای طبیعت سخن‌گفتن به زبان انسانی و از طریق کلمات و جملات نیست، ما از پدیدارهای طبیعت به هیچ زبانی از زبان‌های انسانی کلام نمی‌شنویم. اما گونه‌ای سخن است. چراکه سخن در عالم هستی محدود در زبان انسانی نیست. سخن‌هایی در عالم هستی هست که از طریق جملات و کلمات به زبان فارسی یا عربی یا انگلیسی یا هر زبان دیگر شنیده نمی‌شود. آن سخنی که اهل دل از پدیدارهای طبیعت می‌شنوند جملات و کلمات ندارد، اما در نظر عارفان سخن است. چرا سخن است؟ چون در آن خطاب و ارتباط هست. در آن من با تو حرف می‌زنم، هست. در این معنای اول، انسان سخن خدا را از طبیعت می‌شنود.

گونه دوم از سخن‌گفتن خدا با انسان در ادیان توحیدی، سخن‌گفتن خدا با پیامبران است. در کتب عهد عتیق و عهد جدید و قرآن کریم مرتباً می‌خوانیم که خدا با پیامبران سخن گفت. بحث من در این‌جا بحث دین‌شناسانه است نه بحث کلامی. آن‌طور که از بررسی این متون به‌دست می‌آید پیامبران چنین تجربه می‌کردند که خدا با آن‌ها سخن می‌گوید. بنا بر آنچه که از این متون به‌دست می‌آید، این سخن‌گفتن خدا با پیامبران هم باز سخن‌گفتن از طریق جملات و کلمات نبوده است. یعنی این‌طور نبوده که خدا جملاتی را به آن‌ها به زبان عربی یا عبری یا هر زبان دیگر می‌گوید و آن‌ها آن جملات را می‌فهمند. برای این‌که این جملات و کلمات گفته شود زبانی، دهانی، حنجره‌ای و حلقومی و ذهنی و بالاخره یک گوینده انسانی لازم است. خدا که زبان و حنجره و حلقوم و ذهن ندارد که با کلمات و جملات حرف بزند. ما انسان‌ها با کلمات و جملات با یکدیگر سخن می‌گوییم. بنا بر تجربه پیامبران و آن‌طور که آن‌ها نقل کرده‌اند سخن‌گفتن خدا با پیامبران نوع خاص و ویژه‌ای از سخن‌گفتن بوده که فراتر اداء جملات و کلمات بوده است و پیامبران اظهار کرده‌اند که می‌فهمند خدا با آن‌ها سخن می‌گوید. ‌این هم انواع و اقسام داشته است. یکی از بخش های کتاب دلاله الحائرین که نویسنده آن، ابن میمون، فیلسوف و متکلم یهودی است که تحت تأثیر فلسفه مسلمانان عصر خودش بوده، بخش نبوت است. در آن بخش تا آن‌جا که به یاد دارم بسیت و چهار یا بیست و پنج نوع از سخن‌گفتن خدا با پیامبران با استناد به عهد عتیق و عهد جدید آورده شده است. در قرآن مجید هم از سخن‌گفتن خدا با پیامبران مطالب زیادی گفته شده است. ظاهراً در این نوع سخن‌گفتن اگر جملات و کلماتی هم وجود داشته آن اِفهام که از سوی خدا اتفاق می‌افتاده، حقیقتی بوده بیش از ظرفیت این جملات و کلمات و نمی‌توان گفت حقیقت کلام الهی در آن موارد، مفاد همین جملات و کلمات بوده است. آن حقیقت چیزی بسیار فراتر از این بوده است. کسانی که با مطالعات کلامی سروکار دارند و فلسفه زبان می‌دانند منظور من را خوب می‌فهمند. بحث‌های زیادی در این زمینه شده که حقیقت آن سخن که خدا با پیامبران می‌گفته چه بوده است. عده‌ای معتقدند اصلاً‌در آن مقام جملات و کلماتی در کار نبوده است. عده‌ای معتقدند در آن‌جا جملات و کلماتی هم بوده، اما آن جملات و کلمات در خدمت آن حقیقت وسیع‌تر و گسترده‌تر کلام خدا بوده، کسانی هم گفته‌اند حقیقت کلام خدا حداقل برای بعضی از پیامبران چون پیامبر اسلام(ص) همان تجربه تجلی خداوند در موجودات عالم بوده که وی را به قرائت توحیدی جهان قادر می‌ساخت است. آراء گوناگونی در این باب اظهار شده است من خلاصه‌ای از این آراء عمده را در سلسله مقالات «قرائت نبوی از جهان» که در نشانی اینترنتی «معناگرا» و «قرائت» منتشر شده آورده‌ام. سخن‌گفتن خدا با پیامبران نصیب انسان‌های معدودی شده که ما از آن‌ها به پیامبران نام می‌بریم و انسان‌های دیگر بنا بر آنچه در این ادیان هست از این‌گونه سخن خدا محرومند.

گونه سوم از سخن‌گفتن خدا با انسان سخن او با اولیا و انسان‌های پاک است که آن هم به زبان انسانی یعنی از طریق فهماندن با جملات و کلمات نیست و حقیقت آن الهام است. اولیاء خدا هم گونه‌ای سخن خدا را می‌شنوند. آنان(اولیای خدا) این سخن را در دل خود می‌شنوند، در درون خود می‌یابند، آن‌طور که خود اظهار می‌کنند. امیر مؤمنان حضرت علی(ع) درباره این دسته از انسان‌ها و این‌گونه از سخن خدا جملات معروفی در نهج‌البلاغه دارد. «و ما بَرَحَ اللهُ عِزَّ آلائهُ فی‌البُرحه بعد البُرحه و فی ازمان الفَطرات عبادنا جاهم فی فِکرهم و کلّمهم فی ذاتِ عقولهم. فَاستعجلوا بنور یقضه فی‌الابصار والاسماع الافئده». خلاصه این جملات این است که خداوند که نعمات او بر انسان‌ها بسیار گرانقدر است، در زمانی پس از زمانی و در آن زمان‌ها که انبیا حضور نداشتند بندگانی دارد و داشته که در فکر آن‌ها نجوا کرده و در ذات عقل آن‌ها با آن‌ها سخن گفته است. مناجات این نیست که بروند پشت بام با صدای بلند خدا را بخوانند. یا از تلویزیون با صدای بلند دعا پخش کنند. مناجات، نجوا است. نجوا سخن پنهانی است. سخن پنهانی که کسی در گوش کسی می‌گوید. حافظ در ادبیات بسیار زیبایی گاهی این نوع سخن را به تصویر کشیده است. خدا با فکر این بندگان سخن می‌گوید و عقل‌های آن‌ها را مخاطب قرار می‌دهد. آن‌ها چه کسانی هستند؟ آن‌ها اولیا و پاکان هستند. «فاستصحبوا بنور یقظه فی‌الابصارِ والاسماعِ والافئده» وقتی این سخن‌گفتن اتفاق می‌افتد به آن‌ها نوری می‌رسد که چشم‌هایشان و گوش‌هایشان و دل‌هایشان بیدار می‌گردد. در متون ادیان هست که این هم یک نوع سخن‌گفتن است. این سخن‌گفتن هم از طریق جملات و کلمات نیست که انسان‌ها چیزهایی بشنوند و بفهمند. واضح است که این گونه سخن گفتن هم مخصوص انسان‌های ویژه‌ای است که آن‌ها سخن خدا را از درون خود می‌شنوند.

گونه چهارم از سخن‌گفتن خدا با انسان سخن‌گفتن او با همه انسان‌ها است و همان است که در آیه‌ای چون «و إذا قرأ القرآن فستمعوا له» به آن دعوت شده‌ایم. ادیان توحیدی خطاب‌شان به همه انسان‌هاست، نه فقط به اولیا یا انبیا. به همه انسان‌ها می‌گویند ای انسان‌ها سخن خدا را گوش کنید، دعوی آن‌ها این است که خدا با همه انسان‌ها هم سخن می‌گوید آن هم از طریق الفاظ و جملات و ما می‌توانیم آن سخن را که به زبان انسانی است بشنویم. حال ما انسان‌های معمولی چگونه می‌توانیم این‌گونه از سخن خدا را بشنویم؟ دو نظر عمده در این باب را در این‌جا توضیح می‌دهم. یکی از این دو نظر این است که خداوند جملات و کلماتی به زبان انسانی مثلاً عربی به‌صورت غیرعادی و خارج از قوانین طبیعی و خارج از مجرای طبیعی پیدایش سخنان انسانی ایجاد می‌کند و پیامبران آن سخنان مرکب از جملات و کلمات را می‌شنوند یا فرشتگان آن جملات و کلمات را برای پیامبران می‌خوانند و پیامبران هم آن‌ها را برای دیگر انسان‌ها می‌خوانند و این معنای سخن خدا از طریق کلمات و جملات برای همه انسان‌هاست. بنا به این نظر، سخن خدا بودن این جملات و کلمات از آن نظر است که در پیدایش آن‌ها جز خدا هیچ عامل دیگر دخالت ندارد و پیدایش این سخنان خارج از قوانین طبیعت است (معجزه). پس جملات و کلمات این‌چنینی فعل خداست، و سخن خداست و از طریق پیامبران به ما می‌رسد. بنابراین نظر قرآن برای ما مسلمان‌ها به این معنی سخن خداست که قرآن مصنوع خدا است. در این‌جا این پرسش مطرح می‌شود که انسان‌ها چگونه می‌توانند به این حقیقت برسند که متن قرآن مصنوع خدا است تا سخن خدا را از آن بشنوند.

در باب نوع چهارم از سخن‌گفتن خدا با انسان نظری وجود دارد که سخن‌گفتن خدا با همه انسان‌ها با زبان انسانی مربوط به اثرگذاری آن سخن در انسان‌ها است. سه مورد از ویژگی‌های عمده این‌گونه سخن‌ها یکی جنس این سخن هاست. به این معنا سخن خداست که کار خدایی می‌کند. هستی‌بخشی خدا در این سخن‌ها هست. ویژگی دوم این سخنان گوینده این سخن‌هاست و ویژگی سوم هم این است که چنین سخنانی با هیچ سخن علمی،‌فلسفی ریاضی و تاریخی مستدل معارضه مستقیم ندارد نه علمی را ابطال می‌کند، نه فلسفه‌ای را و نه با علوم انسانی درمی‌افتد و …. چون این سخنان با جان آدمی سروکار دارند و آن سخنان با عقل و یا جسم آدمی.

در پاسخ این پرسش عده‌ای گفته‌اند کسی که به قرآن مراجعه می‌کند می‌بیند مثلاً آن چنان خبرهای غیبی در این کتاب هست که هیچ‌کس جز خداوند از آن خبر نداشته و یا این کتاب آن‌چنان مطالب علمی بالا و خارج از دسترس بشر دار

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.