پاورپوینت کامل جامعه‌شناسی سلاحی بر ضد نیروهای نظم‌ناپذیر انقلابی ۴۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جامعه‌شناسی سلاحی بر ضد نیروهای نظم‌ناپذیر انقلابی ۴۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جامعه‌شناسی سلاحی بر ضد نیروهای نظم‌ناپذیر انقلابی ۴۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جامعه‌شناسی سلاحی بر ضد نیروهای نظم‌ناپذیر انقلابی ۴۴ اسلاید در PowerPoint :

در زمان مرگ هگل در ابتدای دهه‌ی ۱۸۳۰، رویارویی پوزیتیویستی با بنای عظیم فکری او آغاز شده بود؛ آگوست کنت پیشوای این جریان بود، او در فاصله‌ی ۱۸۳۰ تا ۱۸۴۲ کتاب شش‌جلدی «درس‌های فلسفه اثباتی» را تدوین کرد و در آن با طرح علم جدید جامعه‌شناسی، بنیادهای نظریه‌ی دیالکتیکی جامعه را مورد حمله قرار داد، سپس کتاب چهارجلدی «سیاست اثباتی» که در ۱۸۵۱ تکمیل شد، هدف طرح نظری خود را با صراحت بیشتری تبیین کرد: هدف، خاتمه بخشیدن به هگل‌گرایی و برکنار داشتن نظریه‌ی اجتماعی و سیاسی از آثار «فلسفه‌ی منفی» بود.

درآمدی بر اثبات‌گرایی در جامعه‌شناسی؛

در زمان مرگ هگل در ابتدای دهه‌ی ۱۸۳۰، رویارویی پوزیتیویستی با بنای عظیم فکری او آغاز شده بود؛ آگوست کنت پیشوای این جریان بود، او در فاصله‌ی ۱۸۳۰ تا ۱۸۴۲ کتاب شش‌جلدی «درس‌های فلسفه اثباتی» را تدوین کرد و در آن با طرح علم جدید جامعه‌شناسی، بنیادهای نظریه‌ی دیالکتیکی جامعه را مورد حمله قرار داد، سپس کتاب چهارجلدی «سیاست اثباتی» که در ۱۸۵۱ تکمیل شد، هدف طرح نظری خود را با صراحت بیشتری تبیین کرد: هدف، خاتمه بخشیدن به هگل‌گرایی و برکنار داشتن نظریه‌ی اجتماعی و سیاسی از آثار «فلسفه‌ی منفی» بود. به نوشته‌ی ریتزر: «کنت، فیزیک اجتماعی را برای مبارزه با فلسفه‌ی منفی و هرج‌ومرجی که به نظر او جامعه‌ی فرانسوی را فراگرفته بود، ساخته و پرداخته بود. » (ریتزر، ۱۳۷۴: ۱۷)

اثبات‌گرایی قرن نوزدهم برای مقابله با میراث هگل شکل گرفت. کنت در مبانی فلسفه‌ی هگل اعتراض رادیکال بسامان موجود را می‌دید. اما اندیشه‌ی هگل دنباله‌ی روشنگری و انقلاب کبیر فرانسه است: «هگل به اصول روشنگری و انقلاب تا حدود زیادی پایبند است، هرچند اختلاف‌نظرهایی با روشنگری دارد، اما چارچوب‌های کلی روشنگری را می‌پذیرد، مخصوصاً این اصل روشنگری را که روشنگری یعنی آزاد شدن از قید مرجعیت بیرونی.» (صادقی، ۱۳۸۶: ۸۵) از نظر هگل بشر نمی‌تواند آزاد باشد مگر آنکه بر پایه‌ی قوانینی زندگی کند که آن قوانین ناشی از اراده‌ی او باشد؛ بر پایه‌ی این دیدگاه بنیادین، هگل ادامه‌دهنده‌ی پروژه‌ی روشنگری است. آگوست کنت در وجود هگل تداوم و رادیکالیزه شدن روشنگری را می‌دید و این امر انگیزه‌ی رویارویی او با هگل بود. کنت نه طرف‌دار اصول روشنگری و انقلاب، بلکه هوادار دشمنان آن، یعنی «لویی دوبونالد» و «ژوزف دومیستر» بود. (ریتزر، ۱۳۷۴: ۱۷)

منتقدان محافظه‌کار هگل می‌گفتند فلسفه‌ی او شأن حقیقی بودن را از وضع موجود می‌گیرد و دربرگیرنده‌ی اصل انقلاب است. از نظر هگل، تاریخ، تاریخ ساخت‌های دگرگون‌شونده است، عقل در درازنای تاریخ خود را محقق می‌سازد؛ بنابراین کلیه‌ی صورت‌بندی‌های فکری و اجتماعی گذرا و موقت هستند و اعتبار مطلق ندارند. به نوشته‌ی انگلس: «ارزش راستین و خصلت انقلابی فلسفه‌ی هگل درست در همین جاست که یک بار برای همیشه ضربه‌ی مرگباری بر نهایی بودن تمامی فراورده‌های اندیشه و کنش انسانی وارد کرد. حقیقت در نزد هگل، مجموعه‌ای از اصول جزمی تام و تمام نبود که همین‌که کشف شدند باید صرفاً آن‌ها را حفظ کرد. حقیقت اکنون در فرایند شناخت فراهم می‌آید، در تکامل تاریخی درازمدت علم، بی‌آنکه با کشف به‌اصطلاح حقیقت مطلق به نقطه‌ای برسد که دیگر نتواند به پیش رود و کاری نداشته باشد جز آنکه دست روی دست بگذارد و با شگفتی به حقیقت مطلقی که بر آن دست یافته خیره شود.» (انگلس، ۱۳۸۹: ۱۶)

اندیشه‌ی انتقادی، تاریخی و اجتماعی بودن امور و پدیده‌های انسانی را مطرح می‌سازد و بدین‌ترتیب آن‌ها را نسبی و گذرا معرفی می‌کند. دیالکتیک متضمن این باور است که جهان نه از ساختارهای ایستا، بلکه از فراگردها، روابط، پویایی‌ها، کشمکش‌ها و تعارض‌ها ساخته شده است؛ در مقابل، اثبات‌گرایی به دانشی باور دارد که قواعد ثابت و جاودانه جهان را توضیح دهد. برای کنت آنچه علم شمرده می‌شود، نمی‌تواند تابعی از مقتضیات تاریخی و اجتماعی باشد؛ بنابراین حقیقت یک امر استعلایی است و بیرون از مجموعه‌ی تحولات تاریخی قرار دارد.

اعتقاد هگل این بود که حقیقت برای انسان از راه منبعی خارجی به دست نمی‌آید، بلکه در دیالکتیک، اندیشه و عمل ساخته می‌شود؛ پس نقطه‌ی آغاز شناخت صحیح این است که از دوگانگی ذهن و عین فرا رفته و بر این دوگانگی فائق آییم. (سجویک، ۱۳۹۰: ۹۵) برای هگل چنین نیست که سوژه بتواند در حالتی کنش‌پذیر و منفعلانه و تنها با نگریستن به جهان به حقیقت دست یابد: «نکته‌ی اساسی این است که نزد هگل، خرد چیزی نیست که فیلسوفان معمولاً آن را مراد می‌کرده‌اند، خرد تنها توان فکر کردن و نیروی اندیشیدن نیست. در دیدگاه هگل، خرد یگانگی اندیشه و واقعیت بیرونی است، به بیان دیگر، خرد اتحاد تاریخی سوژه و ابژه است.» (صادقی، ۱۳۸۶: ۱۹۱)

در نقطه‌ی مقابل، پوزیتیویسم بر عینیت پافشاری می‌کند و خرد را تنها ابزار پی بردن به حقیقت بیرونی می‌داند. کنت بر آن بود که علیت طبیعی امور را که مستقل از خواست و اراده‌ی بشری کار می‌کنند، کشف کند. کنت دغدغه‌ی چرایی امور و پدیده‌های اجتماعی را نداشت، بلکه به چگونگی عملکرد آن‌ها علاقه‌مند بود (عالم، ۱۳۸۹: ۴۹۲)؛ او می‌خواست مانند فیزیک‌دان و زیست‌شناسی باشد که از شیوه‌ی معین و یک‌نواخت مکانیسم‌های عالم هستی سر درمی‌آورد، او داعیه‌دار فیزیک اجتماعی بود.

در آرای طبیعت‌گرایانه‌ی کنت، انسان جزء جدایی‌ناپذیر نظام طبیعت است، بر این ‌مبنا، بین نظام طبیعت و نظام اجتماعی هیچ‌گونه تفاوت کیفی و ماهوی در نظر گرفته نمی‌شود، هر رویدادی در جهان باید به کمک اصول فیزیک توضیح داده شود. از نظر کنت جهان دستگاه منظمی است که بخش‌های مختلف آن بر پایه‌ی قواعد تخطی‌ناپذیری کار می‌کنند و هیچ‌چیز نمی‌تواند این نظم را مختل کند. آنچه کنت در مورد گذار انسان مدرن از مرحله‌ی متافیزیکی به مرحله‌ی علمی می‌گوید از فیزیکالیسم وی ناشی می‌شود. در مرحله‌ی علمی حتی خداوند نیز نمی‌تواند در جبر طبیعی امور خللی ایجاد کند، هیچ‌گونه اعجازی در کار نیست. باور به اراده‌ی آزاد، خطای متألهان و فلاسفه‌ی اعصار گذشته است.

در نظام فکری هگل، جریان عینی شدن جهان جریان بیگانه شدن انسان از جهان نیز هست، در ضمن این جریان، کار آدمیان به جایی می‌رسد که آنچه فراورده‌ی بشر است و از برکت او نیز پایدار می‌ماند، قدرتی بیگانه و دارای حیاتی خاص خود پنداشته می‌شود؛ برای آنکه عقل به جای خویش بازگردد باید بر این جریان فائق آمد. بر این اساس، قابل درک است که چرا هگل آزادی و عقل را سخت به هم پیوسته می‌داند. اوضاع و احوالی که به آدمیان امکان می‌دهد خویش و جهان را به شکل راستین بشناسند، همان اوضاع و احوالی است که آدمیان در آن از قید وابستگی دروغین خود به جهان خارج رها شوند. عاقل بودن یعنی پی بردن به اینکه آزادی هدف تاریخ است.

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.