پاورپوینت کامل شعر جدولی ۹۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شعر جدولی ۹۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شعر جدولی ۹۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شعر جدولی ۹۶ اسلاید در PowerPoint :

آسیب شناسی نسل خرد گریز

نمی‌‌دانم‌ شما هیچ‌گاه‌ جد‌ول کلمات‌ متقاطع‌ روزنامه‌ها را حل‌ کرده‌اید؟ کمتر کسی‌ است‌ که‌ دست‌ کم‌ یکی‌ دوبار به‌ این‌ کار نپرداخته‌ باشد. در این‌ جدول‌ها، که‌ انواع‌ و اقسام‌ دارد، شما بدون‌ اینکه‌ بدانید در «خط‌ عمودی» چه‌ کلماتی‌ در شرف شکل‌گیری‌ است‌، مشغول‌ پر کردن‌ «خط‌ افقی» هستید و ناگهان‌ متوجه‌ می‌شوید که‌ سر و کله‌ کلمات‌ یا جملاتی‌ ر‌وی خط عمودی پیدا شده‌ است‌ که‌ شما به‌ هیچ‌‌وجه‌ در فکر آنها نبوده‌اید.

آسیب شناسی نسل خرد گریز

نمی‌‌دانم‌ شما هیچ‌گاه‌ جد‌ول کلمات‌ متقاطع‌ روزنامه‌ها را حل‌ کرده‌اید؟ کمتر کسی‌ است‌ که‌ دست‌ کم‌ یکی‌ دوبار به‌ این‌ کار نپرداخته‌ باشد. در این‌ جدول‌ها، که‌ انواع‌ و اقسام‌ دارد، شما بدون‌ اینکه‌ بدانید در «خط‌ عمودی» چه‌ کلماتی‌ در شرف شکل‌گیری‌ است‌، مشغول‌ پر کردن‌ «خط‌ افقی» هستید و ناگهان‌ متوجه‌ می‌شوید که‌ سر و کله‌ کلمات‌ یا جملاتی‌ ر‌وی خط عمودی پیدا شده‌ است‌ که‌ شما به‌ هیچ‌‌وجه‌ در فکر آنها نبوده‌اید.

پاورپوینت کامل شعر جدولی ۹۶ اسلاید در PowerPoint‌ نیز چنین‌ شعری‌ است‌ که‌ «نویسنده» آن‌ از به‌ هم‌ ریختن‌ خانواده‌ کلمات‌ و ترکیب‌ تصادفی‌ آنها به‌ مجموعه‌ بی‌‌شماریی استعاره‌ و مجاز و حتی‌ تمثیل‌ دست‌ می‌‌یابد، بی‌‌آنکه‌ درباره‌ هیچ‌کدام‌ آنها، از قبل‌، اندیشه‌ و‌ حس و حالتی‌ و تأملی‌ داشته‌ باشد. از نوادر اتفاقات‌ اینکه‌ بخش قابل ملاحظه‌ای‌ از این‌ ایماژهای‌ جدولی زیبا و شاعرانه‌ و گاه‌ حیرت‌آورند. عیب‌ این‌ نوع‌ ایماژها در چیز دیگری‌ است‌ که‌ در آسیب‌شناسی بیماری‌های فرهنگی اقوام‌ باید درباره‌ آن‌ سخن‌ گفت‌.

قبل‌ از هر چیز به‌ این‌ جدول‌ بسیار ساده‌ توجه‌ کنید:

۱ـ یک‌ سطر شعر عشق‌ سرودم‌

۲ـ دو رکعت‌ نماز صبح خواندم‌

۳ـ سه‌ ساغر شراب‌ ارغوانی ‌نوشیدم‌

۴ـ چهار قطره‌ اشک‌ شادی گریستم‌

۵ ـ پنج‌ عدد آیینه‌ شفّاف‌ آوردم‌

سطرهای افقی‌ (جمعاً پنج‌ سطر) که‌ محور

Syntagmatic Axis

را تشکیل ‌می‌‌دهند هر کدام‌، به‌ طور مستقل‌، قلمرو قاموسی (= غیر هنری‌ و غیر شعری) زبان‌ است‌؛ یعنی کلمات در آنها، در همان‌ مفهومی‌ که‌ اهل‌ زبان‌ آن ‌را استعمال‌ می‌‌کنند، به‌ کار رفته‌ است‌ (= قلمرو استعمال‌ حقیقی‌)؛ ولی‌ اگر ترتیب‌ عددی کلمات‌ را در سطرها به‌ هم‌ بزنیم‌ و کلماتی‌ از سطر اول‌ و دوم‌ را جابجا کنیم‌، بی‌‌آنکه‌ اندیشه‌ای‌ به‌ کار برده‌ باشیم‌، خود به‌ خود و بر اثر تصادف‌، مقداری‌ «مجاز» (یا ایماژ و صور خیال‌) پیدا می‌‌شود که‌ ما نسبت‌ به ‌آنها هیچ‌گونه‌ آگاهی قبلی‌ نداشته‌ایم‌؛ مثلاً از درهم‌ ریختن‌ دو سطر افقی ۱ و ۲ می‌‌توان‌ چندین‌ تصویر تصادفی‌ به‌ وجود آورد:

اگر جای‌ «وابسته‌های‌ عددی»،‌ «سطر» و «رکعت» و… را عوض‌ کنیم،‌ خواهیم‌ داشت‌:

۱) یک‌ سطر اشک‌ شادی‌ گریستم‌.

۲) یک‌ سطر آیینه‌ شفاف‌ آوردم‌.

۳) دو رکعت‌ شعر عشق‌ سرودم‌.

۴) دو رکعت‌ نماز عشق‌ سرودم‌.

۵) سه‌ قطره‌ شعر ارغوانی‌ خواندم‌.

۶) سه‌ قطره‌ نماز شادی سرودم‌.

۷) سه‌ ساغر شعر عشق‌ خواندم‌.

بقیه‌اش‌ را خودتان‌ پر کنید. غرض‌ آوردن‌ مثالی‌ ساده‌ بود. در تمام‌ این‌هفت‌ سطرـ که‌ از پس‌ و پیش‌ کردن‌ بعضی‌ اجزای‌ محور افقی‌ به طور تصادفی ‌به وجود آمد ـ مقداری استعاره‌ و تصویر دیده‌ می‌‌شود. فعلاً کاری‌ به‌ خوب‌ و بد آنها نداریم‌. در تمام‌ این‌ جمله‌ها زبان‌ از حوزه‌ قاموسی خود خارج‌ شده‌ و به‌ قلمرو «مجاز» و «استعاره» وارد شده‌ است‌.

اگر به‌ جدول‌ اصلی‌ مراجعه‌ کنیم‌، می‌‌بینیم‌ کلمات‌ در سطرهای افقی‌ درخانواده‌ طبیعی‌ خود قرار دارند. یعنی هر کس‌ بخواهد به طور طبیعی پیام‌ خود را برساند می‌‌گوید: «دو رکعت‌ نماز صبح‌ خواندم» و نمی‌‌گوید: «دو رکعت‌ شعر عشق‌ سرودم‌»،‌ چون‌ «رکعت» اختصاص‌ به‌ نماز دارد و فعل‌ آن‌ هم‌ «خواندن» است‌ نه‌ «سرودن». ولی‌ وقتی‌ جای‌ «رکعت» را و جای‌ «سرودن» راعوض‌ کردیم‌ وارد قلمرو استعاره‌ و مجاز شدیم‌، یعنی‌ از عرف‌ قاموسی زبان‌- که‌ مشتر‌ک بین‌ همه‌ اهل‌ زبان‌ است‌- «تجاوز» کردیم‌. «مجاز» هم‌ از همین‌ «تجاوز» حاصل‌ می‌‌شود چنان که‌ «متافورا» و متافرین (

Metapherein

) یونانی‌ هم‌ همین‌ مفهوم‌ «تجاوز و عبور» را دارد.

کلماتی که‌ در کنار هم‌ معمولاً به‌ کار می‌‌روند، از قبیل‌ «ابر و باران‌ و مه‌ و سیلاب» یا «پدر و مادر و خواهر و برادر و خاله‌ و دایه» یا «سرخ‌ و سبز و زرد و بنفش‌ و کبود» یا «حرام‌ و واجب‌ و مکروه‌ و مستحب» یا «تشنگی‌ و گرسنگی ‌و خستگی‌ و آشفتگی» یا «پنجره‌ و در و دروازه‌ و روزنه» یا «قندیل‌ و چراغ‌ و فتیله‌ و شمعدان‌ و شعله» یا «آفتاب‌ و ستاره‌ و خورشید و سپیده‌ و صبح‌ وسحر» یا «غم‌ و شادی‌ و حیرت‌ و تعجب‌ و خشم‌ و نفرت» یا «قبیله‌ و فرقه‌ و حزب‌ و دسته‌ و جماعت» یا «جوانه‌ و برگ‌ و ساقه‌ و شکوفه‌ و گل‌ و گلبرگ» یا «مذهب‌ و دین‌ و آیین‌ و شریعت‌ و عرفان‌ و تصوف» یا «چشم‌ و گوش‌ و لب‌ و ابرو و پیشانی‌ و سر و دست‌ و پا» و یا «نغمه‌ و ترانه‌ و پرده‌ و ملودی‌ و موسیقی ‌و آواز».

تصور می‌‌کنم‌ از قلمرو خانوادگی‌ نامها و اسامی‌ به‌ حد کافی‌، و شاید هم ‌خسته‌‌کننده‌ای‌، مثال‌ آوردم‌. حالا اجازه‌ بدهید برای‌ تکمیل‌ بحث‌، همین ‌سخن‌ را درباره‌ فعل‌ها و مصادر هم‌ قدری‌ مورد توجه‌ قرار دهیم‌: مصادری‌ از قبیل‌ «خوردن‌ و نوشیدن» و «سرکشیدن‌ و مکیدن‌ و بلعیدن» و یا «آمدن‌ و رفتن ‌و دویدن‌ و قدم‌ زدن‌ و رقصیدن‌ و شلنگ تخته‌ انداختن» یا «شکستن‌ و بریدن‌ و دریدن‌ و شکافتن‌«.

می‌‌دانم‌ که‌ خسته‌ شده‌اید؛ ولی‌ اجازه‌ بدهید یک‌ نکته‌ دیگر را هم‌ درباره‌ «وابسته‌های‌ عددی» برایتان‌ بگویم‌. ما می‌‌گوییم‌ «یک‌ جفت‌ کفش‌«،‌ «دو جفت ‌جوراب» یا «یک‌ باب‌ منزل»،‌ «دو باب‌ مغازه» یا «یک‌ بطر شراب‌«،‌ «یک‌ چتول‌ عرق» یا «یک‌ رکعت‌ نماز»، «یک‌ قطره‌ باران» و «یک‌ چکه‌ آب» و در شمارش‌ هر یک‌ از مجموعه‌ها از یک‌ نوع‌ «وابسته‌ عددی» استفاده‌ می‌‌کنیم؛ ‌مثلاً نمی‌‌گوییم‌ «دو رکعت‌ مغازه‌«،‌ می‌‌گوییم‌: «دو باب‌ مغازه‌«. نمی‌‌گوییم‌ «یک ‌چتول‌ جوراب‌«،‌ می‌‌گوییم‌ «یک‌ جفت‌ جوراب‌«.

اینها پارادایم‌های (

Paradigm

) ثابت‌ یا نزدیک‌ به‌ ثابت‌ زبان‌ هستند که‌ در زبان‌های مختلف‌ عالم‌، با تفاوت‌ها و سایه‌ روشن‌هایی خاص‌ خود، همیشه‌ حریم‌ خود را به طور طبیعی‌ حفظ‌ کرده‌اند، مثل‌ خانواده‌هایی‌ که‌ در میان‌ خودشان‌ازدواج‌ می‌‌کنند و کمتر با بیگانه‌ «وصلت» می‌‌کنند.

حال‌ اگر شما بیایید، از روی تعمد، خانواده‌ «باران‌ و ابر و مه‌ و صاعقه‌ و برق‌ و سیل‌ و…» را ـ که‌ همیشه‌ با یکدیگر وصلت‌ می‌‌کنند و خاستگاه‌ طبیعی ‌آنها چنین‌ وصلت‌هایی‌ را ایجاب‌ می‌‌کند‌ـ وادار کنید به‌ ازدواج‌ با خانواده‌ای ‌دیگر، مثلاً خانواده‌ «ایمان‌ و حضور قلب‌ و ولایت‌ و مذهب‌ وایدئولوژی»،‌ عملاً نتایج‌ عجیبی‌ به‌ بار می‌‌آید که‌ غالباً فرزندا‌ن غیر عادی‌ و غالباً ناقص‌الخلقه‌ و گاه‌ «بدیع‌ و نوآیین» از ایشان‌ زاده‌ می‌‌شود: ایمان‌ ابر، حضور قلب‌ رعد، ولایت‌ سیل‌، مذهب‌ صاعقه‌، ایدئولوژی طوفان‌ یا: مثلاً به جای‌ اینکه‌ بگوییم‌ «یک‌ قطره‌ باران‌ بارید»، بگوییم «یک‌ قطره‌ اندوه‌ بارید» یا «یک‌ قطره‌ شادی‌ بارید». همین‌ که‌ شما وابسته‌ عددی‌ «خانواده‌ مایعات» را که‌ «قطره» است‌ به‌ خانواده‌ دیگری‌ که‌ خانواده‌ «شادیی و غم» است‌ داده‌اید، یک‌ رشته‌ تصویرها و استعاره‌هایی‌، خود به‌ خود، حاصل‌ شده‌ است‌ که‌ شما کوچکترین‌ احساس‌ و تأملی درباره‌ آن‌ها نداشته‌اید.

حال با همان‌ دو خانواده‌‌ «باران» و «شادی» یک‌ رفتار دیگر می‌‌کنیم‌. وابسته‌ عددی خانوادگی آنها را از «قطره» به‌ «رکعت» یا «سطر» عوض‌ می‌‌کنیم ‌و می‌‌گوییم‌ «یک‌ رکعت‌ باران‌ آمد» یا «یک‌ سطر باران‌ آمد» یا «دو رکعت ‌شادی حاصل‌ شد». حال‌ اگر به‌ جای «هرمز پسرعموی پرویز است»، بگویید «باران‌ پسرعموی برف‌ است» و یا «موج‌ پدربزرگ‌ سیلاب‌ است» و «دریا دایه‌ طوفان‌ است‌»،‌ به‌ خوب‌ و بدش‌ کاری‌ نداریم‌، مجموعه‌ای‌ تصویر و استعاره‌ حاصل‌ شده‌ است‌ که‌ شما درباره‌ آنها هیچ‌گونه‌ احساس‌ و تأمّل‌ قبلی ‌نداشته‌اید.

تصور می‌‌کنم‌ نیازی‌ به‌ توضیح‌ بیشتر نیست‌ و هر یک‌ از آن‌ خانواده‌ها و صدها خانواده‌ دیگر را می‌‌توانید روی برگه‌هایی‌ استخراج‌ کنید و بدو‌ن هیچ‌گونه‌ تأملی، یکی‌ از این‌ خانواده‌ را با دیگری ترکیب‌ کنید و جمع‌ انبوهی‌ از استعاره‌های «بدیع» را ـ که‌ در ادبیات‌ جهان‌ بی‌‌سابقه‌ است‌! ـ در اختیار داشته‌ باشید.

باید توجه‌ داشت‌ که‌ از همین‌ مقوله‌ مورد بحث‌ ماست‌ وقتی‌ کلماتی‌ که‌ در سالهای‌ اخیر وارد زبان‌ شده‌اند با خانواده‌های‌ کهن‌ همنشین‌ می‌‌شوند، در این ‌گونه‌ موارد علاوه‌ بر امر «بر هم‌ خوردگی نظام خانوادگی» یک‌ امر دیگر هم ‌وجود دارد که‌ گول‌ زننده‌ است‌: فرض‌ بفرمایید کلماتی‌ مثل «گواهی‌ فوت» یا «شناسنامه» یا «احضاریه» یا «تعطیلات» یا «مرخصی» یا «بازنشستگی» وقتی‌ در میدان‌ این‌ عمل‌ جدولی ‌قرار گیرند، غالباً تصاویر جدولی خاصی به‌ وجود می‌‌آورند؛ مثلاً «احضاریه» که‌ مربوط‌ به‌ «انسان‌ و جامعه» است‌ وقتی‌ با «ابر» یا «باران» به‌ کار می‌‌رود:

ـ باد احضاریه‌ ابرها را صادر کرد

ـ صبح‌ برای باران‌ احضاریه‌ فرستاد

یا مثلاً «شناسنامه» با خانواده‌هایی‌ از نوع‌ «بهار» و «نوروز»:

ـ شناسنامه‌ بهار صادر شد

ـ شناسنامه‌ نوروز باطل‌ شد

یا مثلاً «گوا‌هی فوت» و خانواده‌ «برگ» و «خورشید»:

ـ گواهی فوت‌ خورشید را، شب‌ صادر کرد

ـ پاییز گواهی فوت‌ برگ‌ها را صادر کرد

یا «مرخصی» و «تعطیل» با خانواده‌ «خورشید» و «ستاره»:

ـ شب‌ که‌ می‌‌شود، خورشید به‌ مرخصی‌ می‌‌رود

ـ صبح‌ که‌ شد، تعطیلا‌ت ستاره‌ها آغاز می‌‌شود

حتی کلمات‌ فرنگی‌ هم‌ که‌ در بعضی‌ از قشرهای جامعه‌ مفهوم‌ هستند، وقتی‌ با خانواده‌ دیگری ترکیب‌ شوند، ایماژ و استعاره‌ می‌‌آفرینند. مثلاً کلمه‌ ‌استریپ‌تیز (

Striptease

به‌ معنی‌ برهنه‌ شدن‌ به‌تدریج‌) با خانواده‌ «درخت» اگر به‌ کار ببریم‌: درخت‌ در پاییز استریپ‌تیز می‌‌کند!

نفس‌ تازه‌ بود‌ن کلمات‌، یعنی فاقد سابقه‌ تاریخی‌ بودن‌ آنها، سبب ‌می‌‌شود که‌ در این‌ «جدول» خواننده‌ احساس‌ نوعی تازگی‌ بیشتر کند. بازی با این‌ جدول‌، یکی از سرگرمی‌های نسل جدید و بعضی پیران‌ نسل قدیم‌ شده‌است‌ (تمام‌ کاریکلماتورها).

در حقیقت بخش‌ عظیمی‌ از تولیدات‌ ادبی‌ سی‌ ـ چهل‌ سال‌ اخیر شعر فارسی‌ از همین‌ مقوله‌ است‌؛ یعنی‌ حاصل‌ درهم‌ ریختگی نظام‌ خانوادگی‌ کلمات‌ زبان‌ فارسی‌ است‌.

غزل‌ نو!

در قدیم‌ این‌گونه‌ تغییرات‌، گاه‌گاه‌ و از سر نوعی‌ نیازمندی روحی‌ و فرورفتن‌ در اعماق‌ وجود حاصل‌ شده‌ است‌. تعبیر بایزید بسطامی‌ (عشق‌ باریده‌ بود) و تعبیر حلاج (دو رکعت‌ نماز عشق‌) از آن‌ نوع‌ بود. حالا کار به‌ «جدول» کشیده‌ و هر آدم‌ بیکاری‌ که‌ حوصله‌ کار با این‌ جدول‌ را داشته‌ باشد، می‌‌تواند هزاران‌ نمونه‌ از اینها، در هر شبی‌ «خلق‌ کند»،‌ یا بهتر است ‌بگوییم‌ «قالب‌ بزند». در سالهای‌ اخیر چند نفر هستند که‌ سالی‌ چندین‌ دفتر از این‌ قالب‌زنی‌‌ها دارند. و باید همین جا یادآوری‌ کنم‌ که‌ بخش‌ اعظم‌ «غزل‌ نو» که‌ در سالهای‌ اخیر ظهور کرده‌ است،‌ از محصولات‌ همین‌ کارخانه‌ است‌.

اگر بخواهیم‌ به‌ زبان‌ متفکران بزرگ‌ تاریخ‌ اندیشه‌ در سرزمین خودمان‌ این‌ موضوع‌ را بیان‌ کنیم‌، باید بگوییم‌ بایزید و حلاج‌ در آن‌ شطحیات‌ خویش ‌قبلاً تجربه‌ای در قلمرو «کلام‌ نفسی» داشته‌اند و آن‌ کلام‌ نفسی خود را به‌ کلام‌ صوتی و کلام‌ منقوش‌ بدل‌ کرده‌اند؛ اما پدیدآورندگان‌ این‌ ایماژه‌ای جدولی‌، بی‌‌آنکه‌ تجربه‌ کلام‌ نفسی‌ داشته‌ باشند، از طریق بازی‌ با کلمات‌ و آمیزش‌ خانواده‌های‌ دور از هم‌، به‌ قالب‌ زدن‌ این‌گونه‌ حرفها و تصویرها می‌‌پردازند.

«کلام‌ نفسی» یکی‌ از مسائل بنیادی الهیات‌ اشعری‌ است‌ که‌ در مسأله‌ حدوث‌ و قدم کلام‌ الهی، اشاعره‌ از آن‌ اصطلاح‌ استفاده‌ می‌‌کنند و تقریباً بیان‌ دیگری‌ است‌ از رابطه‌ ذهن‌ و زبان‌ که‌ از عصر افلاطون‌ تا همین‌ قرن‌ بیستم‌ در اندیشه‌های‌ کسانی‌ مانند واتسن ـ از پیشگامان‌ رفتارگرایی ـ‌ همواره‌ طرفدارانی‌ داشته‌ و اینان‌، بدون‌ استثنا، عقیده‌ داشته‌‌اند که‌ اندیشیدن‌ نوعی ‌سخن‌‌گفتن‌ خاموش‌ است‌. گذشته‌ از اشاعره‌ و ماتُریدیه‌ که‌ مسأله‌ کلام‌ نفسی ‌برای‌ ایشان‌ یکی‌ از مبانی اصلی عقاید الهیاتی بوده‌ است‌، اخوان‌الصفا نیز مفهوم‌ کلام‌ نفسی‌ را با تعبیر «حروف‌ فکریه» مورد توجه‌ قرار داده‌اند و اخطل‌ ـ شاعر عرب‌ (متوفی‌ ۹۲ هجری‌) ـ که گفته‌ است‌: جای سخن‌ دل‌ است‌ و زبان‌ جز نشانه‌ نیست‌:

ان‌ الکلام‌ لفی‌الفُؤاد و انّمار جُعل‌اللسان‌ علی‌ الفؤاد دلیلا، از همین‌ تجربه‌ ارتباط‌ مستقیم‌ ذهن‌ و زبان‌ سخن‌ گفته‌ است‌.

این‌ گونه‌ «فکر»ها یا «تصویر»ها یا «بیان‌»های‌ جدولی‌ از هزاران‌ یکی ‌ممکن‌ است‌ در عرصه‌ تاریخ‌ ادب‌ و زبان‌ باقی‌ بماند. تنها همین‌ در عصر ما نیست‌ که‌ جوانان‌ به‌ «کشف‌ جدول‌ مندلیف‌ واژه‌ها» پرداخته‌اند، در عصر صفویه‌ و در دایره‌ «ردیف‌ها و قافیه‌ها» شاعرانی‌ از نوع‌ «زلالی» و «ظهوری» و… هزاران‌ هزار ازین‌ گونه‌ استعاره‌ها اختراع‌ کرده‌اند که‌ غالباً پیش‌ از خداوند خود مرده‌ است؛‌ زیرا فاقد «کلام‌ نفسی» بوده‌ است‌، ولی‌ «دو رکعت‌ عشق» و «به‌ صحرا شدم‌، عشق‌ باریده‌ بود» بایزید و حلاج‌ پس‌ از ۱۲ قرن‌ و ۱۰‌ قرن ‌همچنان‌ طراوت‌ و تازگی خود را حفظ‌ کرده‌ است؛‌ زیرا خاستگاه‌ آن‌، تغییر آگاهانه‌ خانواده‌ کلمات‌ نیست‌، بلکه‌ برخاسته‌ از «کلام‌ نفسی» گوینده‌ است‌.

کسی‌ که‌ پدربزرگ‌ این‌ مکتب‌ «پاورپوینت کامل شعر جدولی ۹۶ اسلاید در PowerPoint» در زبان‌ فارسی‌ است‌، شاعری است‌ از شعرای‌ عصر صفویه‌ که‌ متأسفانه‌ تاکنون‌ نسخه‌ دیوانش‌ را نتوانسته‌ام‌ به‌ دست‌ بیاورم‌، ولی‌ از همان‌ چند نمونه‌ای‌ که‌ در تذکره‌ها نقل‌کرده‌اند نبوغ‌ این‌ شاعر و پیشاهنگ (

Pioneer

) بودن‌ او را حقّا باید پذیرفت‌:

دندا‌ن چپ‌ دریچه‌ کور است‌

آدینه‌ کهنه‌ بی‌حضور است‌

و از نوادر روزگار اینکه‌ این‌ شاعر تمام‌ خمسه‌ نظامی‌ را، که‌ لابد چندین‌ هزاربیت‌ می‌شود، به‌ همین‌ اسلوب‌ جواب‌ گفته‌ و ظاهراً بخش‌ عظیمی‌ از خانواده‌های‌ لغوی و دستوری‌ زبان‌ فارسی‌ را به‌ «وصلت»های‌ غیرطبیعی ‌واداشته‌ است‌؛ مثلاً «تکلم» را که‌ می‌تواند به‌ فارسی‌ یا به‌ عربی‌ باشد، با «تبسم» جایش‌ را عوض‌ کرده‌ و گفته‌ است‌:

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.