پاورپوینت کامل نظری? هنر قرون وسطا ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نظری? هنر قرون وسطا ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نظری? هنر قرون وسطا ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نظری? هنر قرون وسطا ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint :
پیروان فیثاغورث نخستین کسانی بودند که گفتند تمام طبیعت، ازجمله آثار هنری، ساختاری ریاضی دارند. این باور در دور قرون وسطا معنی خاصی پیدا کرد؛ به این دلیل که این امر با این نظرگاهِ مسیحی سازگاری داشت که خداوند، خالق جهان، فرزانهترین خردمند و منشأ عقل است. این امر با ریشههای یهودیِ مسیحیت نیز سازگار است. ازاینقرار، خداوند نخستین و برترین هنرمند، خالق زیبایی و پرمایگیِ آسمانها و زمین بود. انسانِ هنرمند درگیر کاری شده است مشابه آنچه خداوند انجام داده بود، و از خرد خود در کارش استفاده میبُرد، درست همانند کاری که خداوند انجام داده بود.
زیبایی طبیعی و زیبایی هنر ادام یکدیگرند و زیبایی هردو تجلیای از نظم الهی
پیروان فیثاغورث نخستین کسانی بودند که گفتند تمام طبیعت، ازجمله آثار هنری، ساختاری ریاضی دارند. این باور در دور قرون وسطا معنی خاصی پیدا کرد؛ به این دلیل که این امر با این نظرگاهِ مسیحی سازگاری داشت که خداوند، خالق جهان، فرزانهترین خردمند و منشأ عقل است. این امر با ریشههای یهودیِ مسیحیت نیز سازگار است. ازاینقرار، خداوند نخستین و برترین هنرمند، خالق زیبایی و پرمایگیِ آسمانها و زمین بود. انسانِ هنرمند درگیر کاری شده است مشابه آنچه خداوند انجام داده بود، و از خرد خود در کارش استفاده میبُرد، درست همانند کاری که خداوند انجام داده بود.
بوئتیوس و کاسیودوروس، دو اندیشمند و متفکر برجست قرن ششم میلادی، را غالباً آخرین نمایندگان فرهنگ کلاسیک تلقی میکنند؛ فرهنگی که بهسرعت در اروپای غربی قرن ششم از میان رفت. بنابراین، دور بهاصطلاح «قرون وسطا» در روم غربی را بهطور کلی میتوان به ۹ قرن، میان سالهای ۶۰۰ تا ۱۴۰۰، تعریف کرد. با وجود این، تا اواخر قرن هشتم، پاورپوینت کامل نظری? هنر قرون وسطا ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint بهطور جدی آغاز نشد؛ یعنی هنگامی که اندیشمندان کارولِنژی (این اصطلاح بهدلیل ارتباط آنان با امپراتوری شارلمانی است) برای نخستینبار در قرون وسطای غرب، بررسی مفصلی را از طبیعت و نقش هنرهای دیداری آغاز کردند.
متفکران قرون وسطا در هر موضوعی بهشدت تحت تأثیر نیاکان رومی و یونانی خود بودند. در مورد زیباییشناسی و نظری هنر، مفاهیم و نظریههای اصولی از فیثاغورث، افلاطون، فیلسوفان نوافلاطونی (فلوطین و دینوسیوس دروغین)، آگوستین و ویترویوس به ارث رسید. البته هم ایدههایی که ناشی از این منابع بودند، اگر از پیشْ خاستگاه مسیحی نداشتند، بهشدت رنگ و بوی مسیحی گرفتند.
تأثیر دیگری که غالباً از آن چشمپوشی میشود، بقای فیزیکی بناها و دستساختههای کلاسیک بود؛ بهخصوص در ایتالیا و دیگر قلمروهای مدیترانهای و بقای دستکم برخی از مهارتها که برای تولید این آثار لازم بود. این مهارتها از طریق تماس با بیزانتیوم، و بعداً هم از طریق تمدن درخشان اسلام، بهصورت دورهای تجدید شد. تأثیر بسیار متفاوت آخر، از مضامین هنریای میآمد که از طریق امواج مهاجمان بربر، از قرن پنجم به اینسو، وارد جهان کلاسیک شد.
پیروان فیثاغورث نخستین کسانی بودند که گفتند تمام طبیعت، ازجمله آثار هنری، ساختاری ریاضی دارند. این باور در دور قرون وسطا معنی خاصی پیدا کرد؛ به این دلیل که این امر با این نظرگاهِ مسیحی سازگاری داشت که خداوند، خالق جهان، فرزانهترین خردمند و منشأ عقل است. این امر با ریشههای یهودیِ مسیحیت نیز سازگار است؛ از این جهت که در کتاب حکمت (۱۱: ۲۱) میبینیم که خداوند «همهچیز را براساس مقدار، تعداد و وزن تنظیم کرده است». ازاینقرار، خداوند نخستین و برترین هنرمند، خالق زیبایی و پرمایگیِ آسمانها و زمین بود. انسانِ هنرمند درگیر کاری شده است مشابه آنچه خداوند انجام داده بود، و از خرد خود در کارش استفاده میبُرد، درست همانند کاری که خداوند انجام داده بود.
بااینهمه، کار هنرمند قابل قیاس با کار خداوند، فرازنهترین هنرمندان، نبود. آثار هنریِ انسانیْ محصول خِرد محدود یا فروتر بشر بودند و بنابراین، بهلحاظ هستیشناختی نسبت به اعیان طبیعی در درج پایینتری قرار داشتند. این منظر منطبق با چیزی بود که فلیسوفان قرون وسطا در افلاطون هم خوانده بودند؛ فیلسوفی که افکارش بهواسط سنت آگوستین و فیلسوفان نوافلاطونی منتقل شد و نقش مهمی را در تفکر قرون وسطا ایفا کرد.
بیشترین تأثیر بر فلسفه و الهیات قرون وسطا تا قرن سیزدهم، و حتی در دور احیای فلسف ارسطویی، که نمیتوان همتایی برای آن پیدا کرد، خود تفکر نوافلاطونی و خصوصاً اندیشههای دیونوسیوس دروغین بود. (برای مثال، توماس آگوینای بیشتر افلاطونی بود تا ارسطویی). فلوطین هنر را شیو بازتولید یا فراچنگآوردنِ زیبایی و حقیقتِ غیرقابل رؤیتِ جهان بهصورتی قابل رؤیت درنظر گرفت. اثر هنری برگردانی بود به نظم و ترتیب مادی دانش و فهم هنرمند؛ دانش و فهمی که خودشان برخاسته از روح جهان و نهایتاً از آنِ احدی که فراسوی وجود است. با گذار از «احدِ» فلوطین به «خداوند»، به فلسف نوافلاطونیِ مسیحیِ دیونوسیویس دروغین در قرن پنجم میرسیم. با اینکه بارها و بارها، در قرون وسطا، ریاضتکشان و سختگیران در مورد هنر تردید داشتند، دفاع از هنر در این باور نهفته بود که زیبایی طبیعی و زیبایی هنر ادام یکدیگرند و زیبایی هردو تجلیای از نظم الهی، هم برای حواس و هم برای قو عاقله، است.
این نظریه دربار طبیعت هنر با پیشرفتهایی که در هنرهای دیداری بود تقویت گشت. پیش از این در هنر پیشابیزانسی، بوطیقای دیداریای برآمده بود که تصاویر را بهمنزل بازنمودهایی از جهانِ بدون تغییر و ایدهآلِ روحِ پنهان زیر ظواهر فهم میکرد. با قدرتگرفتن این جریان، پرسپکتیو و رنگآمیزیِ رئالیستی بهطور فزایندهای به نفع اَشکال ثابت، خشک و رنگهای درخشان کنار گذاشته شد. این پیشرفت برای نیازهای شمایلنگاریِ مسیحی بسیار مناسبْ بود و بر روی موزاییک بیانی مشخص یافت. در قرن ششم، نقش هنرهای دیداریْ دیگر بازنمود زیباییِ فیزیکی نبود، بلکه یافتن شباهتهای تصویری و تجسمی برای زندگی و روح بود.
رنسانس کارولنژی
رنسانس کارولنژی حتی پیش از تاجگذاری شارلمان، در سال ۸۰۰ میلادی، در حال اتفاق بود. شارلمان، حاکم امپراتوریِ عظیم بربرها، میخواست تمدن کلاسیک را به غرب بازگردان و به این منظور، اندیشمندان برجست لاتین (یعنی مغرب زمین) را به گِرد خود درآورد. ازجمله آثار نگاشتهشد در این زمان، مربوط به نویسند بینام و نشانی است که بهعنوان
Libri Carolini
[کتاب شارلمانی] شناخته شده است، نویسند کتاب توضیح مفصلی را از طبیعت و عملکرد هنر دیداری انجام داد. انگیز اصلی برای این امر جنبش شمایلشکنی در شرق بود.
شمایلشکنی -جنبشی که به از میان بردن تصاویر مذهبی تعلق داشت- از ادغام پیچید تمایلات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و مذهبیِ مختص امپراتوری بیزانسی سربرآورد و تأثیر ماندگاری بر تاریخ متعاقب هنرهای دیداری در یهود و اسلام گذاشت. شمایلشکنیهای مسیحی دو باور بنیادین داشتند؛ نخست اینکه، عمل شایعِ تقدیس تصاویر مذهبی کفرآمیز است (از عادتهای روانی دوران کافرکیشی که همچنان رواج داشت و در اتهام بتپرستی گاهی اوقات بهکار گرفته میشد) و دوم اینکه، تلاش زیاد برای بازنماییِ خداوند یا هر سویه از الوهیت بهمنزل تصویری دیداری کفرآمیز بود، بنابراین این موضوع بیاحترامی به خداوند بود که فکر کنیم میتوان طبیعتِ او را در صورت مادی بازنمایی کرد. شمایلشکنی هم در قسطنطنیه و هم در امپراتوری در قرنهای هشتم و نهم بسیار قدرتمند بود -حتی با وجود مخالفت علاقهمندانی نظیر یوحنای دمشقی – و ازجمله نتایج آن از میان رفتن تقریباً کامل هنر مذهبی بیزانسی تا آن زمان بود.
شمایلشکنی هیچگونه تأثیر عملیای در غرب نداشت؛ یعنی مردم به استقبالِ از بین بردن تصاویر مذهبی نرفتند. بااینهمه، موجهای فکری آن احساس شد و پاپهای بعدی به محکوم کردن این جنبش پرداختند، بر این مبنا که این تصاویر بهشکل مؤثری باعث پروش افکار مؤمنان برای تأمل عبادی نسبت واقعیتهایی میشوند که این تصاویر به آنها ارجاع میدهند. شورای دوم نیقیه نیز، در سال ۷۸۷ میلادی، موضوع شمایلشکنی را تقبیح کرد. خود شارلمان به فکر آرام کردن پاپها یا احترام گذاشتن به رأی شورا نبود و همچنان از شمایلشکنی حمایت میکرد تا حدی که تقدیس تصاویر را محکوم کرد. اما مؤلفان کتاب شارلمانی، که وظیف آنها نقد و رد کردن نظر شورای نیقیه بود ـ وظیفهای که با اشتیاق بسیار انجام میدادند ـ، سطوری را هم برای دفاع محکم از هنر مذهبی تنظیم کردند.
نتایج آنها این بود که اولاً، جهان احساسات، ازجمله بازنماییهای دیداری، فینفسه دارای ارزش است. جهان احساس شاید فروتر از جهان روح بود، اما بااینوجود، هدیهای از سوی خداوند بود که نباید رد یا از میان برده شود. ثانیاً، هنر دارای منزلتی بود که امروزه به آن خودآیینی میگوییم؛ یعنی بازنمایی بهمنزل بازنمایی ممکن است خوب یا بد باشد، حتی اگر چیزی اشتباه یا غیراخلاقی را بازنمایی کند. سوم اینکه، با وجود این امر، هنر باید آنچه را که صحیح است به تصویر درآورد، از این جهت که اثر هنریای ممکن است در صورت خود خوب و مثبت باشد، اما در مضمون بد و منفی باشد: خوب باشد بهدلیل برتری بازنمودیای که دارد و بد باشد بهدلیل موضوعی که بازنمایی کرده است.
اینکه بگوییم مؤلفان کتابْ ارزش اخلاقی و زیباییشناختی را با یکدیگر مغشوش کردهاند، تا حد زیادی اشتباه است. متفکران قرون وسطا، که بهشدت تحت تأثیر افلاطونگراییِ اگوستینی بودند، بر این نظر بودند که هم صورتهای برتر، نهایتاً، در کمال متعالی وجود، یکی میشوند. این باور به وحدت هم ارزشها، تراشی بود که احکام زیباییشناختی و هنری آنها را شکل میداد. زشتی هنری بخشی از یک کل بود، جدای از اینکه مرجع آن ناشایست یا کذب باشد.
متفکران کارولنژی در مورد کارکردهای اجتماعی و روانی هنر هم بحث و مناظره کردند و به این نتیجه رسیدند که این عملکردها سه وجه دارند؛ نخستین وجه، این است که هنر نقش آموزشی دارد؛ چراکه بازنماییِ دیداریِ رویدادهای کتاب مقدس و زندگی قدیسانْ راهی برای تعلیم مردم بیسواد بود. دوم اینکه، این تصویرها یادآورهای دائمیای بودند از زندگی روح و هدف نهایی و سرنوشت انسان. سوم اینکه، این آثار هنریْ خان خدا را با زیباییِ خود میآراستند.
این کارکردها، در طول قرون وسطا، به توجیه استاندارد هنرهای دیداری شکل دادند. لازم است این نکته را یادآور شویم که هم این اندیشمندان رابط نزدیک میان هنر و مذهب را در موارد مکان و هدف، مسلّم میدانستند. به بیان بهتر، هنر اصولاً، بهدلیل سودمند بودنش، برای مذهب ارزشمند بود. اما باید به یاد داشته باشیم که همانندسازیِ کاربرد زیبایی و حقیقت با هستیشناسیِ ارزشهای قرون وسطا سازگار بود. در هر مورد، همانطور که فیلسوفان نوافلاطونی گفته بودند، ماهیت اساسیِ هنر این بود که پژواکی از زیباییِ الهی را در صورتی حسی بازتولید کند. کاملاً طبیعی بود که لازم است هنر به آراستن عبادت خدایی بپردازد که زیباییاش در همان هنر متجلی بود.
تأثیر ویترویوس
ویترویوس (قرن نخست پیش از میلاد) کتاب بسیار مشهوری دربار معماری نوشت که تأثیر عمدهای بر پاورپوینت کامل نظری? هنر قرون وسطا ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint، هم در زمان کارولنژی و هم پس از آن، گذاشت. (بیش از ۵۰ دستنوشت قرون وسطایی از کتاب
De Architectura
[در باب معماری] او باقیمانده است.) فیلسوفان قرون وسطا به دلایل مختلفی نظرات ویترویوس را مناسب دیدند؛ نخست، به این دلیل که وی معماری را هنری جامع درنظر گرفت که دیگر هنرها و همینطور هم دانشهای بشری را در زیر چتر خود جمع کرده بود. برای قرون وسطاییان این راهی بود برای اعتبار بخشیدن به کشاندن هم هنرها به خان خدا: نقاشی، پیکرتراشی، سنگکاری، چوبکاری، فلزکاری، رنگآمیزی بر روی شیشه، موسیقی، شیوایی و کلام کتاب مقدس، تزیین لباس کشیشان و جامهای مقدس (حتی در قرون بعدی) و تئاتر. کلیساها ساختمانهای عمومیِ اصلی در قرون وسطا بودند و هم هنرها برای طراحی آنها کنار یکدیگر جمع میشدند؛ نه فقط برای اینکه به خداوند شکوه بدهند، بلکه به شیوهای آن را انجام میدادند که باورها را به بیان درآورند و احساسات هم جوامع، و درواقع جهان مسیحیت بهمنزل یک کل، را متأثر کنند.
ویترویوس بهطور کلی درباب بنیان ریاضیِ تقارن معمارانه و اهمیت هندسه برای ساختمان نیز مطالبی نگاشت؛ نوشتهای که باری دیگر این باور قرون وسطایی را، که نظم و ترتیبی ریاضیگونه و منطقی در عالم دیداری هست، تأیید کرد. ویتروس ادعا کرد که همان نظم و ترتیب ریاضیگونه را در بدن انسان نیز میتوان یافت؛ نظمی که آن را میتوان بهعنوان الگویی برای معماری درنظر گرفت. در بدن انسان، سر یکهشتم، پا یکششم و بازو یکچهارمِ کل بدن بود. «دیگر اعضای بدن نیز اندازهگیریهای درخور خود را دارند. نقاشان دوران باستان و پیکرتراشان مشهور در اینباره به تمایز عظیم و نامحدودی دستیافتهاند». بنابراین، در معماری هم، وجود روابط ریاضی در میان بخشها برای طراحی اثر ضرورت داشت.
این نظرگاهها با یکی از عناصر نوافلاطونیِ کیهانشناسیِ قرون وسطا همخوان بود؛ یعنی با این باور که هرچیزی که در این جهان آفریده شده است، از لحاظ ساختاری با دیگر چیزهای این جهان قابل قیاس است. عالم صغیر و عالم کبیر، جزء و کل، زمین و آسمان، جاندار و غیرجاندار، در پیوند با قیاس کلی هم چیزها بودند. بنابراین، ساختارِ نظم و ترتیبی سیاسیِ مماثل با بدن انسان، همانند سیاستنام جانِ سالزبری، یا مماثلت تقارنهای درون یک کلیسای جامع با بدن انسان، یا تصاویر و تندیسهایی که در آن تناسبات ریاضیگون صحیحی مشاهده میشود، شیوههایی بودند برای تضمین این امر که آنچه وجود انسانی تولید میکند، در انطباق با عالم، فرمان الهی و نظم و ترتیب طبیعت است. همانطور که آکویناس میگوید: ـ که در اینجا بیان معیار دیدگاه قرون وسطایی است –
Ars imitatur naturam in sua operatione
«هنر طبیعت را در عمل خود تقلید میکند».
نظری هنر و زیباییشناختیای که در قرن نوزدهم سربرآورد، در طراحهای اساسیِ خود بدون تغییر باقیماند؛ چرا که از دور قرون وسطا باقیمانده بود، اما با گذشت زمان، اندیشمندان و مکاتب فکری گوناگون سویههای مختلف هنر را بهطور مفصلتر واکاوی کردند. درنهایتِ این امر، مجموعهای عظیم از نوشتهها در مورد هنر و زیبایی بهوجود آورد که بیشترِ آنها در کتاب سترگِ زیباییشناسی قرون وسطا (۱۹۴۶)، نوشت ادگار دِ بروین، بحث شده و از ابهام درآمده است.
اصلاحات صومع کلونی
رنسانس کارولنژی تا بیش از قرن نهم دوام نیاورد. حتی تا پیش از پایان این قرن، بیثابتیِ سیاسی و اقتصادیِ گسترده باعث پراکندگی متفکران کارولنژی و کاهش جدیِ حرکت زندگی فرهنگی شد. بااینحال، در سال ۹۱۰ بود که صومعهای تازه تحت حاکمیت صومع بندیکتی در کلونی ـ در ناحیه بورگونی ـ تأسیس شد که تأثیر بهسزایی بر حفاظت از تعلیم و همینطور بر هنرها گذاشت. آرمانها، و بهخصوص تعهد این صومعه به زندگی، کار و یادگیریِ مؤمنان، تحت رشتهای از راهبان برجسته در غرب اروپا گسترش یافت حتی تا جاییکه در لهستان و اسکاتلند، با از میان رفتن توافق خانههای رهبانی ـ که نقط اوج آن بیش از ۱۰۰۰ خانه بود، رست بهاصطلاح برادران کلونی تشکیل شد.
جنبش کلونی سرانجام منجر به برپایی کلیساهای جدید در مقیاسهای بزرگی شد که همگی به سبک رومانسک بودند. راهبان کلونی تزیین کردن کلیساها با تندیسها را نیز احیا کردند؛ تندیسهایی که در وهل نخست، به واسط سبک بازنماییِ ایستا و خارج از متنی که در دستنوشتههای درخشان بهکار گرفته میشد مشخص میشدند، اما دیری نگذشت که آنها به درج رفیعی از رئالیسم سه بعدی دست یافتند. علاوهبراین، آنها در پیکرتراشی قدری عرفان اعداد وارد کردند؛ بنابراین، میتوان ترکیب یک
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 