پاورپوینت کامل خدا زیبا است ۸۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل خدا زیبا است ۸۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خدا زیبا است ۸۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل خدا زیبا است ۸۴ اسلاید در PowerPoint :

جمال، امروزه احتمالاً مغفول مانده‌ترین صفت از صفات الهی است. در عین حال بسیاری از آباء صدر مسیحیت و متفکران قرون وسطی در مباحث خویش پیرامون ذات الهی جایگاهی اساسی برای این صفت قائل شده‌ و معدودی از نویسندگان برجسته متأخرتر، از جمله جاناتان ادواردز و سیمون وی، از آنها پیروی کرده‌اند. در این مقاله زمینه تاریخی و دلایلی را که طبق معمول برای استناد صفت جمال به خداوند،‌اقامه شده است به اختصار مورد بحث قرار می‌دهم، برخی مسائل و مشکلات [این موضوع] را طرح می‌کنم و بحث را با طرح چند پیشنهاد ایجابی به پایان می‌برم.

جمال الهی از نگاه فلسفه دین تحلیلی؛

جمال، امروزه احتمالاً مغفول مانده‌ترین صفت از صفات الهی است. در عین حال بسیاری از آباء صدر مسیحیت و متفکران قرون وسطی در مباحث خویش پیرامون ذات الهی جایگاهی اساسی برای این صفت قائل شده‌ و معدودی از نویسندگان برجسته متأخرتر، از جمله جاناتان ادواردز و سیمون وی، از آنها پیروی کرده‌اند. در این مقاله زمینه تاریخی و دلایلی را که طبق معمول برای استناد صفت جمال به خداوند،‌اقامه شده است به اختصار مورد بحث قرار می‌دهم، برخی مسائل و مشکلات [این موضوع] را طرح می‌کنم و بحث را با طرح چند پیشنهاد ایجابی به پایان می‌برم.

منابع و براهین

خاستگاه استناد زیبایی به خداوند را به لحاظ تاریخی می‌توان به دو منبع اصلی یعنی افلاطون و کتاب مقدس باز برد. مهمترین متن افلاطون همان به اصطلاح «نردبان زیبایی» در رساله مهمانی است که در آنجا سقراط پند کاهنه دیوتیما را نقل می‌کند مبنی بر اینکه دوستداران زیبایی باید از زیبایی تن‌های زیبا به زیبایی جان‌ها [یاروان‌های] زیبا، قوانین زیبا، نهادهای زیبا و معارف زیبا عروج کنند تا به خود زیبایی برسند (

Symposium,

۲۱۰-۱۱،‌). باید توجه داشت که واژه یونانی

Kalos

، همانند واژه

beau

در زبان فرانسه [ویا حُسن در زبان عربی]، مفاد و معنایی گسترده‌تر از «

beautiful

» [یا «زیبا» فارسی] دارد). معمول نویسندگان صدر مسیحیت، برای مثال قدیس آگوستین، این بود که خود زیبایی را با خدا هم هویت می‌گرفتند درست همانطور که «مثال خیر» افلاطون را نیز با استفاده ازتشبیه افلاطون (در

Republic. VI.

۵۰۹) میان این مثال و خورشید، با خدا هم هویت گرفته‌اند.

تأثیرگذارترین نمونه از این بحث‌های صدر مسیحیت در رساله اسماء الهی آمده است؛ ‌این رساله حوالی سال ۵۰۰ پس از میلاد به قلم راهبی سریانی که امروزه به نام دیونوسیوس مزعوم معروف است تألیف شده است. او در این رساله می‌گوید خیر (که به اعتقاد او یکی از اسماء خداوند است) زیبایی نامیده شده است از آن روی که زیبایی را به همه موجودات متناسب با طبایع‌شان، منتقل می‌سازد. به علاوه، خیر «زیبای مطلق و زیبای مافوق همه زیبایی‌ها است. خیر همیشه زیبا است، به طور ثابت و بی‌هیچ تغییری زیبا است…» تنها از یک جزء یا جنبه زیبا نیست زیرا «در ذات خود به طور منحصر و سرمدی زیبا است… در ذات خود منبع فیاض [سرشار] زیبایی هـر مـوجود زیبا است» (

Pseudo – Dionysius,

۱۹۸۷

, IV.

۷).

کامل‌ترین بحث قدیس توماس آکوئیناس درباره زیبایی الهی، در شرح وی بر رساله اسماءالهی،‌به ویژه فصل چهارم،

Lectio

۵، آمده است. او همانند دیونوسیوس مزعوم، خداوند را نه فقط زیبا، بلکه خود زیبایی، منبع زیبایی در همه موجودات توصیف می‌کند. اما نه در این اثر و نه در هیچیک از دیگر آثارش به نظریه‌ای که برخی دیگر از متفکران قرون وسطی مطرح کرده‌اند، قائل نیست؛ بر طبق آن نظریه زیبایی یکی از استعلائیات [مفاهیم متعالی]۱ یعنی از جمله مفاهیمی است که در مورد هر موجود بماهو موجود،‌ صدق می‌کنند. برخی از پیروان متأخر وی هم بر صحت نظر فوق استدلال کرده‌اند و هم بر اثبات اینکه چنین نظری در گفته‌های آکوئیناس مستتر است [یا تلویحاً آمده است].

بیشترین نصوص عهد عتیق که صفت جمال را به خدا نسبت می‌دهند در مزامیر، برای مثال مزمورهای ۲۷:۴، ۷۱:۸، ۹۰:۱۸، ۱۴۵:۵، مذکور است ـ گواینکه باز هم باید در خصوص استفاده از اصطلاح «زیبایی» در اینجا، جوانب احتیاط را رعایت کرد، زیرا اصطلاحات مرتبط به این مفهوم را می‌توان «حلاوت»، «جلال» و «جبروت [یا عظمت]» هم ترجمه کرد. گاهی زیبایی به مکان‌های مرتبط با خدا نسبت داده شده است: برای مثال در مزمور ۵۰:۲، می‌خوانیم: «از کوه صهیون، کمال زیبایی، خدا می‌تابد»؛ اصطلاح

yphee

که در اینجا به کار رفته است، ‌در عبری متأخر، احتمالاً نزدیک‌ترین واژه به «زیبایی» در معنای زیبایی شناسانه کلمه است.

لیکن مهمترین مفهوم کتاب مقدس، در این ارتباط احتمالاً مفهوم «جلال، شکوه

glory

» (همان

kabod

عبری) است. اولین متونی که این اصطلاح را در مورد خدا استعمال کرده‌اند، آن را با پدیده‌های مرئی مانند ابر، آتش و تجلیات خدا بر فراز کوه سینا مرتبط ساخته‌اند (سفر اعداد ۱۴:۲) بعدها به خصوص در مزامیر (فی‌المثل ۹۶:۳) این اصطلاح به طور کلی‌تر به معنای قدرت و شکوه خدا استعمال شده است.

استفاده از این اصطلاح در کتاب مقدس پس زمینه انتساب شکوه الاهی به مسیح، در عهد جدید به خصوص در نامه دوم پولس رسول به قرنتیان ۴:۶ است. در آنجا قدیس پولس شکوه خداوند را شکوهی که از چهره مسیح تابان است، توصیف می‌کند. این نیز به نوبه خود به سنت دور و دراز الاهیات مسیحی می‌انجامد که زیبایی را به خصوص با شخص دوم تثلیث مرتبط می‌سازد. برای مثال، قدیس آگوستین زیبایی را به پسر، به عنوان صورت دقیق پدر و همچنین «کلمه کامل و به تعبیری، صنع خدای قادر و حکیم»(

On the Trinity, VI.

۱۰

.

۱۱) نسبت می‌دهد. همچنین، آ‌کوئیناس آنجا که تحلیل معروف خویش از زیبایی را بر مبنای کمال یا تمامیت، تناسب یا هماهنگی صحیح و درخشش، عرضه می‌کند بلافاصله می‌گوید به حکم این سه ویژگی به حق می‌توان زیبایی را به پسر نسبت داد. (

Summa Thelogiae,

۱

a.

۳۹

.g

) باید گفت این قبیل الاهی‌دانان، نمی‌خواسته‌اند زیبایی را فقط به پسر نسبت دهند، زیرا سنت دور و درازی هم وجود دارد که زیبایی را به روح‌القدس نسبت می‌دهد. با گذشت زمان، الاهیات

مخصوصاً تثلیثی جمال، شکل گرفت، که فی‌المثل می‌گفت جلال پدر در جلال پسر متجلی شده است، و این نیز خود از طریق روح‌القدس، در عالم منعکس و متجلی گشته است. شاید کامل‌ترین شکل این الاهیات را در کتاب جلال پروردگار به قلم هانس اُرس فون بالتازار بتوان یافت.

باید خاطر نشان شد که این الاهیات‌های جمال به هیچ وجه محدود به مسیحیت نیست. سنت‌های عرفانی یهودی متأخر‌، تعلیم عهد عتیق درباره جلال درخشان خداوند و تجلی آن در خلقت را شرح و بسط دادند. آیین هندو تعامل میان زیبایی عالم و حضور زیبایی کریشنای پروردگار را می‌ستاید.

در تبیین‌های خداباورانه سنتی، سه دلیل برای نسبت دادن زیبایی به خداوند اقامه شده است: براهین الاهیات عقلی، استناد به تجربه و مدعیات وحیانی.

در حوزه الاهیات عقلی، ‌آکوئیناس در اوائل جامع‌الاهیات، برهانی دو وجهی۲ برای نسبت دادن کمالات به خداوند اقامه می‌کند: خداوند باید به دلیل نفس ذات حضرتش به عنوان موجودی قائم بالذات، همه کمالات را واجد باشد. و [علاوه بر این] خدا باید واجد همه کمالات باشد، زیرا علت کمالات در مخلوقات است و هر علتی باید همیشه کمالات معلول را داشته باشد. (۱

a.

۴.۲) در شرح اسماء الهی این استدلال را به طور خاص در مورد زیبایی به کار می‌بندد. در آنجا می‌گوید خدا زیباترین و زیبای مافوق است،‌ هم به دلیل عظمت مافوق‌اش (همانند خورشید نسبت به اشیاء گرم) و هم به دلیل علیتش به عنوان منبع همه زیبایی‌ها. از آنجا که خدا زیبایی را به عنوان کمالی از آن خود واجد است، می‌خواهد با انتقال دادن صورت۳ خویش [به مخلوقات] زیبایی را بازآفرینی کند [و افزون سازد]. بنابراین، او علت مثالی [یا مثال‌زدنی] همه زیبایی‌های موجودات است(

IV.

۵) به علاوه آکوئیناس در جامع‌الهیات استدلال می‌کند که خدا همه کمالات را در ذات خود داراست و در شرح [اسماء الهی] می گویدکه در ذات خداوند نباید زیبا و زیبایی را ازهم تفکیک کرد زیرا علت اولی به حکم بساطت و کمالش همه چیز را در حالت وحدت [و بساطت] شامل است [و در ذات او کثرت راه ندارد].

استناد به تجربه: براهین الهیات عقلی، همانند براهینی که هم اینک به اختصار آوردیم، حتی اگر هم براهین معتبری باشند، ماهیت جمال‌الهی را مبهم رها می‌کنند. در بهترین حالت، به ما می‌گویند که خدا زیبا یا عین زیبایی است. ولی بسیاری از بحث‌های سنتی درباره این مسأله، به تجربه زیبایی، هم تجربه زیبایی خدا و هم تجربه زیبایی عظیم این جهانی که آن را تجلی شکوه الهی می‌دانند، نیز استناد می‌کنند. یک نمونه از تجربه نوع نخست در رساله درباره دوشیزگی۴ به قلم قدیس گریگوری نیسائی۵ آمده است؛ در آن‌جا داود نبی(ع) را توصیف می‌کند که به قدرت روح‌القدس از خویش به درآمده و در یک حالت مبارک خلسه، جمال بی حد و درک‌ناپذیر، جمالی را که نادیدنی و بی‌شکل و صورت است، مشاهده کرده است (فصل ۱۰). چند صفحه بعد، گریگوری به تبعیت از افلاطون خوانندگانش را تشویق می‌کند تا به مدد روح‌القدس از زیبایی زمینی به شهود خود زیبایی عروج کنند (فصل۱۱).

دیگر تبیین‌های مشابه درباره این نوع شهود زیبایی، اغلب پیش درآمدهایی برای آن شهود خجسته [یا دیدار خداوند]۶ که در منابع عرفانی مذکور است، تلقی شده‌اند. ولی معمولاً گفته‌اند جمال الهی را باید در نوعی تجربه نیرومند از جمال طبیعی یا هنری، که در حقیقت جلوه [جمال] ذات خالق آن است، تشخیص داد. برای مثال صاحب مزامیر [حضرت داود] بانگ برآورد که: «آسمان‌ها شکوه پروردگار را اعلان می‌دارند» (مزامیر، ۱۹:۱). همچنین شاعران متأخر مانند جرارد مانلی هاپکینز۷، شگفتی و شعف خویش از شکوهِ نمایان خداوند در طبیعت را ابراز داشته‌اند.

وحی‌های ادعایی. تجاربی چون تجارب توصیف شده در بالا را می‌توان وحی‌ها [یا انکشاف‌های] خداوند دانست. ولی اصطلاح «وحی» معمولاً در الهیات مسیحی، معنای محدودتری دارد: یعنی بسیاری از الهی‌دانان ترجیح می‌دهند که وحی [یا انکشاف] جمال الهی را به تجلیات شکوه الهی [به معنای مورد نظر] در عهد عتیق که با ظهور این شکوه در تجسد [مسیح] به اوج می‌رسد، محدود کنند یا لااقل چنین مواردی را نمونه‌های معیار [یا هنجارین] آن بدانند. برای نمونه، در نظر بالتازار، مسیح مَثَل اعلای همه زیبایی و بر این ساس توجیه نسبت دادن زیبایی به خداوند است.

مسائل و موضوعات

سه نوع رویکردی که هم اینک به اختصار معرفی شد شبیه به همان رویکردهایی است که در سایر حوزه‌های الهیات و فلسفه دین معمول است و پاره‌ای از اشکالات معمول در این حوزه‌ها نیز در برابرشان عَلَم می‌شود. برهان دو وجهی آکوئیناس این پرسش‌ها را پیش می‌آورد که موجود قائم بالذات چگونه موجودی است [یا ماهیتش چیست] و آیا علت همیشه باید صفات [و کمالات] معلول را واجد باشد و اگر آری، چرا. در مورد استناد به تجربه نیز هم موضوع صحت تجارب عرفانی مطرح است و هم این پرسش مطرح می‌شود که آیا نمی‌توان گفت که صاحب مزامیر، هاپکینز و دیگران فقط تجارب معمول درخصوص زیبایی طبیعی را بر مبنای تجارب دینی‌شان که سابق بر این تجارب بوده است، تفسیر کرده‌اند (ر.ک. مقاله ۴۷، تجربه دینی). و رویکرد الهیاتی سرراست‌تر، سؤالات بسیاری درباره ماهیت وحی (ر.ک. مقاله ۷۴، وحی و کتاب آسمانی) و اینکه چگونه باید وحی را تصدیق کرد و نیز درباره الهیات تجسد (ر.ک. مقاله ۴۷) پیش می‌آورد.

ولی علاوه بر این مشکلات و اشکالات عام، استناد به جمال الهی، مسائل [و مشکلات] خاص خود را نیز دارد. امروزه اغلب گفته می‌شود که زیبایی صرفاً متعلق به [ذوق و] پسند آدمی است و آنچه مورد پسند آدمی است از فردی تا فرد دیگر و از فرهنگی تا فرهنگ دیگر متفاوت می‌شود و به هر تقدیر این مفهوم [از زیبایی]، مفهوم مهجور [و منسوخی] است. یقیناً این مفهوم مشکلات بسیاری مطرح می‌سازد: زیبایی چیست، چرا تعریف زیبایی و داوری درباره آن را، این همه دشوار می‌یابیم، چرا افراد این همه درباره‌اش اختلاف نظر دارند و آیا زیبایی در خود اشیاء است یا نه، آنگونه که [برخی] افراد عقیده دارند، «در دیده ناظر است»؟ زیبایی‌شناسی فلسفی مدرن، ماهیت مبانی حکم زیبایی شناسانه را فقط موضوعی در عداد بسیاری موضوعات دیگر می‌داند و حتی در اینجا نیز فقط سهم ناچیزی به بحث و بررسی درباره زیبایی اختصاص می‌دهد و شاید به بخش اعظم هنر و ادبیات تأسی می‌کند که دیدگاه سنتی را که نقش آن تعظیم زیبایی خلقت است، مردود می‌داند یا مغفول می‌نهد.

گذشته از این ، فکرت جمال الهی ظاهراً مشکلات دیگری هم پیش می‌آورد. عموماً زیبایی را در قالب رنگ‌ها، شکل‌ها، صداها و مانند آن ـ یعنی در قالب امور محسوس ـ تصور می‌کنیم. بنابراین چگونه می‌توان خدا را که جسم یا ماده ندارد، زیبا توصیف کرد؟ البته در مورد دیگر صفات الهی مانند حکمت، قدرت و محبت نیز، مسائل مشابهی مطرح می‌شود. ولی خداباوران در مورد سایر صفات مبنا [و مستمسکی] در اختیار دارند بدین صورت که سعی می‌کنند تا افعال الهی مرتبط با این صفات، برای مثال سیطره حکیمانه خداوند بر عالم، قدرت نمایان او در پدیده‌های طبیعی یا در قدوسیت و محبت عیان شده حضرتش در مشیت او و به اعتقاد مسیحیان در حیات و اعمال مسیح(ع)، را تشخیص دهند. اما در مورد زیبایی، دشوار می‌توان عمل دیگری به جز آفرینش زیبایی در عالم به دست خداوند، در ازای صفت جمال خداوند یافت. کسانی که سعی دارند این پرسش را در اینجا مختومه بدانند مایلند بگویند جمال خدا بیان ناپذیر است و یا این که به بحثی کاملاً صوری (شکلی) در این مورد مبادرت می‌کنند. بدین صورت که برای نمونه تحلیل سه وجهی آکوئیناس درباره جمال را در مورد جمال الهی اطلاق می‌کنند.

تصور می‌کنم که ریشه بسیاری از این مشکلات آن است که ما واژگان درخور برای تأیید [و حمایت از] استناد زیبایی به خداوند، در اختیار نداریم. معم

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.