پاورپوینت کامل بهار عرفان اسلامی ۱۱۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل بهار عرفان اسلامی ۱۱۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بهار عرفان اسلامی ۱۱۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل بهار عرفان اسلامی ۱۱۶ اسلاید در PowerPoint :
کتاب «فصوصالحکم» از کتب مشهور عرفان نظری است و برخی آن را مهمترین اثر ابنعربی شمردهاند. به دلایلی از جمله دشواری فهم و رمزی بودن متن، تا کنون بر این اثر بالغ بر صد شرح نوشته شده که یکی از آنها شرح قیصری است که آن نیز خود نیازمند شرح و بسط است و جناب حجتالاسلام والمسلمین سیدحسن خمینی به این کار همت گماشتهاند و آقای سیدمحمود صادقی تنظیم، تحقیق و نگارش بخش مقدمهاش را عهدهدار شدهاند و آن را در کتابی با عنوان «تحریر توحید» در دسترس عموم قرار دادهاند. ضمناً جناب پیشگفتار مفصلی بر آن افزودهاند که بسیار مفید و راهگشاست و آنچه در پی میآید، بخشهایی ناپیوسته از آن است.
اشاره: کتاب «فصوصالحکم» از کتب مشهور عرفان نظری است و برخی آن را مهمترین اثر ابنعربی شمردهاند. به دلایلی از جمله دشواری فهم و رمزی بودن متن، تا کنون بر این اثر بالغ بر صد شرح نوشته شده که یکی از آنها شرح قیصری است که آن نیز خود نیازمند شرح و بسط است و جناب حجتالاسلام والمسلمین سیدحسن خمینی به این کار همت گماشتهاند و آقای سیدمحمود صادقی تنظیم، تحقیق و نگارش بخش مقدمهاش را عهدهدار شدهاند و آن را در کتابی با عنوان «تحریر توحید» در دسترس عموم قرار دادهاند. ضمناً جناب پیشگفتار مفصلی بر آن افزودهاند که بسیار مفید و راهگشاست و آنچه در پی میآید، بخشهایی ناپیوسته از آن است.
***
برخی محققان، قرنهای دوم تا ششم هجری قمری را دوره اول در تاریخ عرفان اسلامی نام مینهند. دلیل اصلی این نامگذاری نیز ظهور نابغه بیبدیل عرفان در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری قمری است. محمد بن علی بن احمد بن عبدالله حاتم طایی معروف به «محییالدین ابنعربی» در سال ۵۶۰ق دیده به جهان گشود. شیخ اکبر با شخصیتهای بزرگی چون ابنفارض (م۶۳۲ق)، شیخ شهابالدین سهروردی (۵۳۹ـ۶۳۲) و نجمالدین کبری معاصر بوده است. ابنعربی با گنجینهای از آثار علمی و یافتههای شهودی، مباحث و مسائل علم عرفان نظری را تحولی عظیم بخشید؛ به گونهای که بسیاری به حق وی را پدر این علم یا تصوف علمی دانستهاند.۱ در حقیقت تاریخ عرفان را میتوان به دو دوره پیش و پس از ابنعربی تحلیل کرد، چرا که وی با تواناییهای اعجاب انگیز خود، فصلی نو را در گسترش و تعمیق این دانش گشوده است. در حقیقت محییالدین به واسطه نبوغ خاص خود، شهودهای ناب و مقامات ویژه عرفانی را با آموزههای فلسفی همراه نمود و به این ترتیب با بهرهگیری از زبان علمی متداول آن روز، اندیشه عرفانی را به اوج و شکوفایی رساند.
تبیین آموزههای محوری و اساسی «وحدت وجود» و لوازم و پیامدهای آن، به همراه تحلیل عارفانه از چینش نظام هستی در این اندیشه، و نیز طرح مسئله «انسان کامل» و «ختم ولایت» در کتابهای وی، موجب میشود که ظهور ابنعربی را بهار عرفان نظری و رویش دانش تنومند تصوف علمی نامگذاری کنیم.
توجه به این نکته ضروری است که ابنعربی مهمترین آثار عرفانی خود را در نیمه دوم عمر و در قرن هفتم هجری نگاشته است. با این همه نباید فراموش کرد که وی از دوران کودکی شهودهای باطنی شگفتانگیزی داشته است. ماجرای دیدار وی با ابنرشد که خود نیز در کتاب الفتوحاتالمکیه بدان اشاره کرده است، نشاندهنده نبوغ ویژه وی در این دوره است.
نکته حائز اهمیت این است که با ظهور ابنعربی، برای نخستین بار نظام هستیشناختی مستقل بر پایه شهود عارفانه شکل میگیرد. در حقیقت او در آثار متعددش همه فروع، لوازم و مبانی این نظام هستیشناختی را بیان میکند. ابنعربی اگرچه ادعای فلسفهورزی و تأمّل عقلانی ندارد، لیکن چنانکه در آثارش پیداست، با جریانهای فکری معاصر بهدرستی آشناست و به دلیل همین آشنایی، با بهرهگیری از اصطلاحات رایج در میان ایشان، معانی و مفاهیم جدیدی را در عرفان نظری بنیان میافکند. با این همه باید به این امر التفات داشت که اگرچه همه مباحث و مسائل علم عرفان نظری در آثار و نوشتههای متعدد ابنعربی سازمان یافته است، لیکن ظهور و اوجگیری این اندیشه، پس از مرگ وی و با همت شاگردانش، بهخصوص فرزند معنوی او، صدرالدین قونوی صورت پذیرفته است.
نگاهی به احوال و آثار ابنعربی
ابوعبدالله محمد ابنالعربی الطائی الحاتمی۲ در سال ۵۶۰ق (۱۱۶۵م) در مرسیه اندلس (اسپانیا) دیده به جهان گشود؛ پدرش علی ابن محمدبن عبدالله، کارگزاری در حکومت محلی این شهر بود. چنانکه در تاریخ حیات ابنعربی آمده است، مرسیه در سال ۵۶۷ق (۱۱۷۲م) تصرف شد و پدر ابنعربی خانوادهاش را به اشبلیه انتقال داد و خود نیز بار دیگر در دستگاه حکومتی آن شهر به خدمت درآمد. به این ترتیب ابنعربی در محیطی منتسب به حاکمان دیار خود پرورش یافت؛ لیکن در نوجوانی ندایی روحانی وی را به رؤیتی از ذات مقدس حق فراخواند و وی را چنان مسحور خود ساخت که هرآنچه پس از این گفته یا نوشته است، تفصیل آن امر کلی است.
پدر چون از این تحول آگاهی یافت، مسئله را با ابنرشد، دوست فیلسوف خود که قاضی شهر بود، در میان گذاشت و ابن رشد نیز چنانکه ابنعربی روایت کرده است، خواهان ملاقات با وی شد. آنچه میان ابنعربی و ابنرشد در این ملاقات رفته است، در دورههای اخیر محور پژوهشهای بسیاری قرار گرفته است؛ به خصوص شرقشناس شهیر فرانسوی، هانری کربن در تحقیقات خود در این باره کوشیده است شکاف و فاصله گسترده میان ابنعربی و تفکر رایج و رسمی حاکم بر اندیشه اسلامی را در این دیدار نشان دهد.
به هر حال ابنعربی این تحول عظیم و این رؤیت شگرف را در نوجوانی تجربه کرده است و چنانکه خود گفته است ملاقاتش با ابنرشد، پیش از برآمدن موی بر روی وی، صورت پذیرفته است.
ابن عربی در بیست سالگی برای نخستین بار اندلس را به قصد تونس ترک میکند و این در حالی است که در این سن، بسیاری آثار شیوخ متصوفه و نیز مکتوبات مهم جهان اسلام را مطالعه کرده است. سپس رؤیایی وی را وا میدارد که به شرق سفر کند. در سال ۵۹۷ق (۱۲۰۲م) برای ادای فریضه حج به مکه معظمه رفت و در این بین با مجدالدین اسحاق دیدار کرد و به همراه وی به منطقه آناتولی بازگشت و در طی راه، مدتی در موصل توقف کرد و در آنجا خرقهای تشریفاتی از ابنالجامع دریافت که البته او خود آن را از حضرت خضر(ع) گرفته بود.
شیخ اکبر در طی این سالها نواحی مختلف روم (ترکیه کنونی)، سوریه و مصر امروزی را شهر به شهر سفر کرد و بار دیگر نیز در طی همین سالها به زیارت مکه و مدینه مشرف شد. وی در طی سالهای ۶۰۶ـ۶۰۷ق به همراه مجدالدین اسحاق که از طرف خلیفه مأمور قضاوت در بغداد بود، در این شهر سکونت گزید. سال ۶۰۸ق (۱۲۲۳م) در دمشق رحل اقامت افکند و از آن پس تا واپسین دم حیات به سال ۶۳۸ق (۱۲۴۰م) در آن شهر باقی ماند.
شیخ اکبر همچنین پس از مرگ مجدالدین اسحاق با بیوه او ازدواج کرد و فرزندش صدرالدین قونوی را تحت پرورش و تربیت خود گرفت و قونوی بعدها مهمترین و برجستهترین شاگرد مکتب او گردید.
درباره ابنعربی توجه به این نکته خالی از لطف نیست که وی در طول حیات خود شاگردان چندانی تربیت نکرده است. اگرچه تأثیرات وی را میتوان در آثار بسیاری معاصران ایشان مشاهده کرد، لیکن حقیقت این است که قونوی تنها شاگرد تربیت یافته در محضر ابنعربی است و البته احیاکننده و ساماندهنده مکتب شیخ نیز هم اوست.
با این همه باید توجه داشت که اگرچه شیخ در تربیت تلامیذ متعدد چندان توفیقی نداشته، در نگارش آثار بینظیر عرفانی بسیار موفق بوده است؛ به گونهای که به باور همه اندیشمندان، ابنعربی پرکارترین نویسنده در جهان اسلام بوده است و تا به امروز نیز نویسندهای در عدد آثار نگارشی به وی نرسیده است؛ زیرا برخی محققان شمار آثار وی را تا ۸۴۶ اثر گزارش کردهاند. گرچه بسیاری از این آثار هماکنون در دسترس نیست و در گذر زمان مفقود شده و از بین رفتهاند.
از میان این نوشتههای کوچک و بزرگ، دو کتاب سترگ، درخشش زائدالوصفی یافتهاند؛ در حقیقت دو کتاب «فصوصالحکم» و «الفتوحات المکیه» جامعترین کتابها در باب عرفان نظری محسوب میشوند؛ بهخصوص کتاب سترگ فتوحات، دایرهالمعارف بزرگ عرفانی است که همه مباحث مطرح در عرفان نظری را در خود جای داده است. برخی محققان درباره این کتاب گفتهاند: «تاکنون فقط معدودی از متخصصین مدعی شدهاند که تمامی فتوحات را خواندهاند؛ بماند که خواندن امری است و فهمیدن امری دیگر. آثار ابنعربی هماره در زمره مشکلترین نوشتهها ملاحظه شده است. این امر چند علت دارد. علیالخصوص میتوان به دانش شگفتانگیز، مباحث پیوسته متعالی، دیدگاههای دائم التغییر و سبکهای متنوع شیخ، اشارت نمود. تحلیل و توضیح یک صفحه از فتوحات، چند صفحه متن عربی را طلب میکند و اگر ترجمه چنین متنی به زبانهای غربی منظور باشد، این وظیفه بسیار بغرنجتر میگردد. ممکن است گمان شود که دشواری آثار ابنعربی به واسطه آن است که او آثار اسلاف را بیمورد و به نحوی پیچیده تکرار نموده است؛ ولی در واقع ما با رویکردی از معارف اسلامی مواجه هستیم که به گونهای قابل توجه بدیع و بیمثیل است، چنانکه نمیتوان برای او سلفی را تصور نمود.»۳
به هرحال، با ظهور ابنعربی فصلی نو در تاریخ عرفان اسلامی رقم خورد و از این پس همه حرکتها و پویشهای عرفانی در جهان اسلام، بر محور و مبنای اندیشه ابنعربی شکل میگیرد.
همرهی تا همدلی فلسفه و عرفان
ابنعربی در قامت مبدع علم عرفان نظری همه تلاش خود را بر این اصل معطوف میدارد که لوازم معرفتی مکتب خود را در یک نظام منسجم هستیشناختی (بر پایه شهود) استوار سازد. او اگرچه (چنانکه از محتوای آثارش پیداست) با جریانهای فکری معاصر خود (مانند کلام و فلسفه اسلامی) آشنایی کاملی دارد، هیچگاه ادعای فلسفهورزی نمیکند و همواره راه شهود را در مقامی بالاتر و برتر از مرتبه عقل و فلسفه مینشاند. با این همه آشنایی و تسلط شیخ بر دانش فلسفه و کلام، و نیز دغدغههای جدی هستیشناختی و معرفتی او موجب میشود که وی در پایهریزی مکتب نوبنیاد عرفان نظری، اصطلاحات فلسفی و کلامی رایج در آن عصر را به خدمت بگیرد و با درآمیختن این اصطلاحات با معانی جدید، فصل جدیدی را در معانی واژههای مصطلح فلسفی بگشاید. البته در پی آن فرصت جدیدی را نیز برای گفتگو میان دو دانش فلسفه و عرفان فراهم میآورد.۴
پس از وداع شیخ با جهان خاکی، شاگردان و پیروانش نیز همین راه را پی گرفتهاند؛ در حقیقت شاگردان شیخ کوشیدهاند که میراث برجای مانده از او را در یک نظام منسجم عقلانی ارائه دهند و در این میان صدرالدین قونوی در جامه مرجع اصیل و اولی تفسیر و تشریح آموزههای شیخ، نقشی اساسی و محوری دارد. قونوی با بسیاری بزرگان اهل نظر همدوره بوده و مکاتبات بسیاری نیز با خواجه نصیرالدین طوسی فیلسوف شهیر ایرانی داشته است. در حقیقت قونوی و تلاشهای پیگیر وی را باید طلوع و آغاز همراهی و همزبانی عرفان و فلسفه اسلامی دانست. او با بهرهگیری از هوش سرشار و دانش ممتاز خود، عرفان نظری و تصوف علمی را در جامه یک علم با روش، غایت، موضوع، مسائل و مبادی خاص خود مطرح میکند و مطالب آن را در یک نظام سازمانیافته ارائه میدهد.۵
این روند در میان شاگردان قونوی ادامه مییابد؛ افزون بر اینکه از این پس بیشتر شاگردان قونوی با زبان فارسی نیز آشنایی کاملی دارند و این زبان را نیز به عنوان زبان علمی برای بیان مقاصد علم عرفان نظری میپذیرند. نگاهی کوتاه به تلاشهای علمی شاگردان قونوی این حقیقت را بهروشنی نمایان میسازد که در این دوره تحولی شگرف در مسئله همگرایی فلسفه و عرفان روی داده است. تلاشهای علمی سعیدالدین فرغانی و ملاعبدالرزاق کاشانی موجب میشود که این دوره را نقطه عطفی در این حرکت علمی نام نهیم. تا پیش از تلاشهای علمی این دو عارف نامدار، اصطلاحات و واژگان رایج در زبان اهل معرفت، به دلیل عدم استقرار، گاه معانی مختلفی را تحمل میکرد و این معانی نزد عارفان مختلف متفاوت میگردید، همین امر موجب میشد که آرای ابنعربی و موضع دقیق وی درباره برخی مسائل ظریف، در انبوهی از معانی مطروحه پنهان شود و فهم آرای وی را با ابهام و تشویش همراه سازد.
فرغانی و کاشانی هر دو کوشیدند، هر یک از واژگان مصطلح نزد اهل معرفت را در معنایی خاص به کار گیرند و به هر یک در معنایی خاص استقرار بخشند و معنای مراد از هر یک را به صورتی کاملاً مشخص نمایان سازند. این کوشش در ایجاد همزبانی موجب میشود که آثار مهم نگاشته شده پس از این دو، از اصطلاحات جعل شده ایشان بهره گیرند و راه را برای فهم اندیشههای عرفانی هموار سازند.
افزون بر این، تبحّر، قدرت و قوّت فلسفی شاگردان قونوی، چنانکه گذشت، همزمان بر همگرایی و همراهی میان فلسفه و عرفان میافزاید. نگاشتههای بر جای مانده از کاشانی به درستی نشانگر این حقیقت است که وی از قوّت فلسفی خاصی بهره میگیرد. مقدمه کوتاه وی بر شرح فصوصالحکم خویش، این ادعا را به درستی ثابت میکند.
این حرکت که در این دوره شتاب خاصی نیز میگیرد با ظهور عارفان و محققانی چون داوود بن محمود قیصری، صائنالدین علی بن محمد ترکه و محمدبن حمزه فناری روزهای اوج را تجربه میکند و در نهایت با طلوع خورشید درخشان حکمت صدرایی، صدرالدین محمد شیرازی به قله مرتفع «همدلی» کامل عرفان و فلسفه میرسد.
شرفالدین قیصری
با توجه به توضیح ارائه شده، جایگاه مهم و رفیع شیخ شرفالدین داوود بن محمود قیصری (م.۷۵۱ق) در سیر اندیشه عرفانی مشخص میشود. در حقیقت قیصری در عصری ظهور میکند که مکتب ابنعربی در آن به استواری و استقرار کامل بار یافته است و قیصری نیز با بهرهگیری از این فرصت، فروع و لوازم منطقی این نظام عقلانی را با تلاشهای فلسفی خویش استخراج و سپس تبیین میکند.
قیصری را میتوان برآیند و محصول تلاش همه عارفان محقق تا آن زمان معرفی کرد. عارفان قرن هشتم، تا پیش از محقق قیصری، جملگی از قوت فلسفی خاصی بهرهمند بودند و قیصری نیز افزون بر قوت فلسفی، با آرا و اندیشههای عرفانی اساتید و اساطین علم و عرفان نظری تا آن روز، آشنایی کاملی داشته و البته در نگارش مهمترین کتاب خود (شرح فصوصالحکم) به آثار و نوشتههای ایشان نظر داشته است. دستهبندیهای جدید و منظم وی در مکتب عرفانی ابنعربی و نیز ارائه تحقیقات جدید و طرح آرای و نظرات محققانه خود در آن باب، قیصری را به محققی بزرگ در اندیشه عرفانی مبدل کرده است.
مکتب فکری تشیع و مکتب عرفانی ابنعربی
قرن هشتم هجری با ظهور شخصیتهایی چون کاشانی، قیصری و ابوحامد ترکه، به قرن غنای عقلانی در عرفان نظری مبدّل گردید. این رویداد مهم موجب میشود که قرن هشتم در اندیشه عرفانی تمایز خاصی بیابد. افزون بر این، رویداد دیگری نیز این قرن را در سیر اندیشه عرفانی متمایز میسازد؛ این عامل امتیاز، نزدیکی میان مکتب فکری تشیع و مکتب عرفانی ابنعربی است که آن نیز با ظهور عارف نامدار شیعی، سیدحیدر آملی (۷۱۹ـ۷۸۷ق) رخ میدهد.
در حقیقت نقش بیبدیل و بینظیر سیدحیدر آملی در ادغام و انطباق مکتب محییالدین با معارف شیعی موجب میشود که برخی وی را مهمترین شخصیت در سیر اندیشه عرفانی در قرن هشتم بنامند.۶ هانری کربن شرقشناس شهیر فرانسوی و مدیر انجمن ایرانشناسی فرانسه، پس از سالها تلاش و دقت در آرای سیدحیدر، در مقدمه مبسوط خود بر کتاب ارزشمند جامعالاسرار مینویسد: «اهمیت آثار سیدحیدر آملی از دیدگاه فلسفی با اهمیت آثار ملاصدرا قابل مقایسه است. از این پس بحث در فلسفه شیعی و حتی فلسفه اسلامی، به طور کلی بدون توجه به آثار حیدر آملی امکانپذیر نخواهد بود.»۷
در حقیقت زمینههای موجود در مکتب ابنعربی، در طول زمان، نزدیکی این مکتب به مکتب فکری اهلبیت(ع) را موجب شده بود و در نهایت با تلاشهای بسیار سیدحیدر آملی و پس از او صدرالمتألهین، این نزدیکی به انطباق و در نهایت ادغام این دو مکتب انجامید. مباحث مهم ابنعربی و پیروانش در مسئله انسان کامل و ختم ولایت، در اوج خود با معارف شیعی در مسئله امامت، تطابقی حیرتآور داشته است و سیدحیدر نیز با توجه به این انطباق، مبانی عرفانی آن را با معارف شیعی درهم میآمیزد.
از سوی دیگر، تلاشهای سید حیدر موجب میشود که در فهم شیعه از روایات اهلبیت(ع) نیز تحولی رخ دهد و نگاه شیعه به این روایات از توجه ظاهری، به ابعاد باطنی گسترش یابد و در نهایت نیز جنبههای باطنی مکتب تشیع قوت بگیرد. در حقیقت نگاشتههای برجای مانده از اندیشمندان شیعی مذهب، از این پس بر اثر اندیشه برآمده از تلاشهای سیدحیدر، همواره نگاه به بواطن متون دینی را در نظر داشتهاند، به گونهای که هانری کربن در بخشی از مقدمه خود مینویسد: «حکمت شیعی یکی از بلندترین کاخهای اندیشه و معنویت خود را مدیون اوست.»۸
از سیدحیدر آملی آثار و نوشتههای بسیاری بر جای مانده است، لیکن مهمترین این آثار در حوزه مباحث عرفان نظری به این شرح است: جامعالاسرار و منبع الانوار، نصالنصوص فی شرح الفصوص، اسرار الطریقه و اطوار الحقیقه، رساله نقد النقود فی معرفه الوجود و تفسیرالمحیط الاعظم. سیدحیدر با نگارش این آثار به چند رهاورد دست یافته است: یکی پیوند منطقی تشیع و عرفان، دوم جریان عرفان محییالدینی در شریان حوزه شیعی، سوم پیوند ناگسستنی شریعت، طریقت، حقیقت؛ چهارم بررسی گسترده وحدت شخصی وجود از دو منظر تحلیل فلسفی و تبیین وحیانی و پنجم گامی بلند در جهت نگرش تأویل صحیح قرآن کریم و گسترش نگاه تفسیری.۹
فصوصالحکم، تجلی اندیشه ابنعربی
ابن عربی در میان اندیشمندان اسلامی پرکارترین است و برخی فهرستنویسان بیش از چهارصد اثر بر جای مانده از وی را فهرست کردهاند؛ التجلیات، الفناء فی المشاهده، منزل قطب و الامامین، التراجم، منزل المنازل، مشاهده الاسرار القدسیه، الفتوحات المکی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 