پاورپوینت کامل پیشینه تاریخی دوازده مقام ایغوری از سفرنامه خواجه غیاث الدین در دوران تیموریان ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پیشینه تاریخی دوازده مقام ایغوری از سفرنامه خواجه غیاث الدین در دوران تیموریان ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پیشینه تاریخی دوازده مقام ایغوری از سفرنامه خواجه غیاث الدین در دوران تیموریان ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل پیشینه تاریخی دوازده مقام ایغوری از سفرنامه خواجه غیاث الدین در دوران تیموریان ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint :

در سال هشتصد و بیست و دو هجری گروهی به نمایندگی دولت تیموریان، در زمان بایسنقر، به چین مسافرت کردند که سفر آنان دو سال و ده ماه و پنج روز به درازا کشید. در این سفر، دیدنی‌ها و اطلاعات سودمندی در زمینه‌های گوناگون از جمله اطلاعاتی پیرامون موسیقی چین و ایغور با خود آوردند که بخشی از آن در کتب تاریخی از ‌جمله مطلع السعدین و زبده التواریخ ثبت شده است. هنگام عزیمت این کاروان سیاسی ـ فرهنگی از هرات، بایسنقر (فرزند شاهرخ) به خواجه غیاث‌الدین – از صاحب‌نامان نقاشی مکتب هرات – سفارش می‌کند تا هر‌چه را روزانه می‌بیند ثبت و یادداشت کند.

در سال هشتصد و بیست و دو هجری گروهی به نمایندگی دولت تیموریان، در زمان بایسنقر، به چین مسافرت کردند که سفر آنان دو سال و ده ماه و پنج روز به درازا کشید. در این سفر، دیدنی‌ها و اطلاعات سودمندی در زمینه‌های گوناگون از جمله اطلاعاتی پیرامون موسیقی چین و ایغور با خود آوردند که بخشی از آن در کتب تاریخی از ‌جمله مطلع السعدین و زبده التواریخ ثبت شده است. هنگام عزیمت این کاروان سیاسی ـ فرهنگی از هرات، بایسنقر (فرزند شاهرخ) به خواجه غیاث‌الدین – از صاحب‌نامان نقاشی مکتب هرات – سفارش می‌کند تا هر‌چه را روزانه می‌بیند ثبت و یادداشت کند. براساس گفته‌ها و نوشته‌های خواجه غیاث‌الدین، مؤلف زبده التواریخ (حافظ ابرو) شرحی از این سفرنامه را ارائه می‌دهد. حافظ ابرو می‌گوید: “و خواجه غیاث‌الدین مذکور از آن روز باز که از دارالسلطنه هرات برعزیمت سفر ختای رفته بود تا روزی که باز آمد به هر موضع که رسیده آن‌چه دیده بود از چگونگی راه، وصفت ولایت و عمارت و قواعد شهرها و عزیمت پادشاهان و طریقه‌ی ضبط و سیاست و عجایبی چند که در آن دیار مشاهده کرده، مجموع بر چند جزو روز به روز به طریق روزنامه ثبت کرده و به جهت آن‌که معتمد علیه بود و بی‌غرض و تعصب نبشته‌ مضمون و محصل آن حکایات [در اینجا] نقل افتاد”(ص ۸۱۸ – ۸۱۹). آن‌چه در زیر آورده می‌شود تکه‌هایی از نکاتی است که حافظ ابرو در زبده التواریخ از گفته ها و نوشته های خواجه غیاث الدین آورده است. شرح این سفر حدود چهل و پنج صفحه است که تنها بخشی از موضوع قوم‌نگارانه‌ی مربوط به موسیقی در این سفر را در این‌جا می‌آوریم. لازم می‌دانم اشارات مفیدی که در حاشیه‌ی موضوع نوشته شده و نگاه موسیقی‌شناسانه‌ی ما از اوضاع و احوال و حوادث را وسیع‌تر می‌سازد، اضافه کنم. متن این چند صفحه که به موضوعات موسیقی و غیره پرداخته، دارای واژگانی است که لازم است معنی آنها همان‌جا در درون متن آورده شود. محتوای متن را به طور ساده نگاشته، سپس توضیحاتی درباره آن ارائه داده و در پایان متن اصلی زبده التواریخ را آورده ایم.

دو واژه‌ی ختن و ختای را ما در ادبیات و جغرافیای تاریخی به کار می‌گیریم. در گذشته، قسمتی از چین را ختای و دشت‌ها و صحاری غربی چین را ختن می‌گفتند. سرزمین ایغور در حوزه غربی چین واقع شده است که غالباً از نگاه جغرافیایی آن را جزء ترکستان شرقی قلمداد می کنند. پیوستگی تاریخ موسیقی مردمان این سرزمین با موسیقی ترکستان غربی و خراسان و ایران به زمان اشکانیان باز می گردد، اما آنچه که امروز در موسیقی این مردمان به دوازده مقام (یا “اون ایکی موغام”) شهرت پیدا کرده، به دوران بعد از ورود اسلام به این سرزمین – در زمان سامانیان و پس از آن – برمی گردد. با این حال، اگرچه تاریخ شکل گیری این دوازده مقام به دقت روشن نیست، اما اشاره خواجه غیاث الدین از کاربرد “دوازده مقام” نشان می دهد که پایه این سیستم از همان زمان تیموریان شکل گرفته است. سیستم دوازده مقام ایغوری در درون شبکه بزرگتر موسیقی های حوزه شرق اسلامی جای می گیرد.

حال بخشی از یادداشت های خواجه غیاث الدین از زبان مورخ زبده التواریخ (حافظ ابرو) را به زبان ساده می آوریم و در پایان، پاره نوشته های حافظ ابرو، که از گفته ها و نوشته های خواجه غیاث الدین نقل شده اند را به طور مستقیم تقدیم می داریم. محتوای گفته ها و نوشته های حافظ ابرو پیرامون موسیقی و حواشی آن از زبان خواجه غیاث الدین چنین است:

هیئت اعزامی در نزدیک مرز چین با نا امنی که در آن سرحد بود، روبرو شده و با سختی از کوه ها، در بارندگی باران و تگرگ خود را به حوالی چین رساندند. کاروان به شهر ترفان رسید؛ اکثر مردمان این شهر کافر بت پرست بودند. او می گوید: پیش از رسیدن به ترفان، خانقاه صوفی آتا، که یکی از سادات شهر ترمذ است را دیدیم و داماد او که حاکم مسلمان نشین قامل [قومول] است را ملاقات کردیم (۸۲۱ – ۳۱)؛ سپس به مجلسی رفتیم که در آنجا انواع خوراکیها را نهاده و خم و خمره های چینی و صراحی های کوچک و بزرگ از نقره و زر، و از چپ و راست گورگه، جماعت مطربان با سازهای یاتوغان و کمانچه و پیبای ختایی و دو گونه نی – که یک گونه از سر آن نواخته و نمونه دیگر از کنار آن – و تنبک ختایی و موسیقار و طبل های دو روی ایستاده که به اصول می زدند و صنج و چهارپاره و دهل بود که همراه آنها بازیگران زیبا روی، که کلاه ها بر سر داشته، آماده اجرا بودند (۸۲۵) …

آنگاه مردم را بنشاندند و جام ها را به سلامتی بگردانیدند، بعد بازیگران را فرمودند تا بازی کنند. هرکدام از آنان ماسک هایی از چهره های حیوانات ساخته و آنرا به صورت زده که کس نمی توانست رخنه و کناره های آنرا تشخیص دهد. رقصندگان بر اصول [روش] ختاییان رقصیدند؛ و در همین هنگام پسران زیبا روی صراحی ها و پیاله ها می گردانیدند و در کنار آن، طبق هایی که فندق و عناب و شاه بلوط و لیمو و خربزه و هندوانه بریده در آنها نهاده بودند، پیش امیر می داشتند (۸۲۶)… هر روز در جایی و هر هفته به شهری، تا به رودخانه قراموران، که رودخانه ای است به بزرگی جیحون و پل بسیار محکم و زیبایی با کشتی بر روی آن بسته بودند، رسیدیم… در این شهر بتخانه ای بود بسیار عظیم، چنانکه از سرحد تا آنجا چنان عمارتی ندیده بودیم و سه خرابات بزرگ هم در این شهر بود، با دختران صاحب جمال (ص ۸۳۴)…

سحرگاهان که هنوز هوا روشن نشده بود، حدود صد هزار آدمی بر بارگاه پادشاه ایستاده بودند. پادشاه از در اول درآمد؛ زمینی آنجا به پهنای سیصد متر (سیصد گز) در دویست و پنجاه متر و جلو آن کرسی او را که سی متر بود، نهاده بودند و بر بالای آن عمارتی و طنبی [به فتحه ط – ن = ایوان] در شصت متر… در بالای کوشک بر پشت دروازه در چپ و راست گورگه [به فتحه گ و گ] و ناقوس نهاده و منتظر بودند تا پادشاه بر تخت برآید. نزدیک به سیصد هزار زن و مرد در آنجا جمع شده بودند و حدود دوهزار مغنی به زبان ختایی آواز می خواندند و پادشاه را دعا می کردند؛ و حدود دوهزار نفر دیگر که زوبین و تبرزین و نیزه و گرز و شمشیر و ناچخ در دست داشتند، آنجا ایستاده بودند (ص۸۳۷)…

خواجه غیاث الدین در اینجا از مراسم اجرای رقص، که از سوی گروه پسران که جامه های زربفت ختایی پوشیده و آرایش های رنگین نموده اند، سخن می گوید. سپس اجرای “اکروبات” بازی چند نفر بر روی چند نی بلند را توصیف می کند و توضیح می دهد که چگونه پسر ده دوازده ساله ای از نی بلندی به ارتفای هفت متر بالا رفته و وانمود می کند که از بالای نی می افتد و آنکس که در زیر، خود را به خواب زده است به طور ناگهانی او را می گیرد و موجب حیرت تماشاچیان می شود. در کنار این نمایش، گروه خوانندگان و نوازندگان با همراهی یکدیگر به اجرای موسیقی می پردازند. در این میان شخصی با ساز یاتوغان دوازده مقام اصل را اجرا می کند که برخلاف آهنگ های ختایی است و یادآور می شود که شخص دیگری پی با می نواخت و فرد دیگری ساز موسیقار را؛ و آنکس که پی با می نواخت، با دست دیگر ساز نی را در دهن داشت و گاهی هم ساز چهارپاره را در دست دیگر؛ که البته هیچ گاه از اصول خارج نمی شد (یعنی فالش نمی نواخت). در پایان، پادشاه به خوانندگان و بازیگران با پول کاغذی و پول نقد پاداش داد، آنگاه خود برخواست و به حرم رفت و ایلچیان را اجازه مرخصی فرمود (ص ۸۴۶).

اولین نکته ای که با آن برخورد می کنیم اشاره خواجه غیاث الدین به “حاکم مسلمان نشین قامل [قومول]” (۸۲۱ – ۳۱) است. قومول، یکی از ولایات ایغور است که با استناد به همین گفته در آن زمان حاکم مسلمان نشین داشته، زیرا همین مردمان مسلمان خود عامل انتقال “دوازده مقام” به این سرزمین بوده اند؛ البته این نکته را باید از گفته دیگرخواجه غیاث الدین برجسته نمود که می گوید بیشتر مردم شهر ترفان بت پرست بودند زیرا آنجا دیار دیگری غیر از دیار قومول است.

ایغور، یا ترکستان شرقی یا سینچیانگ از طریق اقوام قراختائیان، که در قلمرو حد فاصل دولت سامانیان و چین بودند – و سپس با مرزهای سلجوقی و خوارزمی هم سرحد شدند – نقش مهمی در انتقال اسلام و فرهنگ ایرانی و بالتبع موسیقی حوزه غربی تر سرزمین های اسلامی به ایغور را ایفا کردند. پیش از آنکه این مردمان به اسلام روی آورند آئین های زرتشتی، مانوی، مسیحیت، شمنیسم و بودایی داشتند و به زبان فارسی، ترکیک، سغدی، چینی و سانسکریت سخن می گفتند. از این جهت، وقتی گفته می شود “حاکم مسلمان نشین قامل” باید موقعیت آنرا هم از نگاه تاریخی و هم از زاویه فرهنگی بررسی کرد؛ و از این روی هم اسلام را باید عامل انتقال “دوازده مقام” به این سرزمین دانست. البته پیشتر، از زمان اشکانیان تا روی آوردن این مردمان به اسلام (نزدیک به هفتصد سال)، مراودات فرهنگ و موسیقی در این دو قلمرو در جریان بوده، کما اینکه انتقال ساز بربت و شیوه آوانگاری خط آکفونتیک (علامات هجایی کلیسای نستوریان و مانویان در سوریه ) از طریق مانویان و سپس انتقال کمانچه (ارهو) – از حوزه غربی تر قلمرو اسلامی – به همین سرزمین صورت گرفته است. اگر بخواهیم از تاریخ مبادلات موسیقایی میان چین و ایغور از یک سو و فرهنگ ایران و حوزه های غربی تر سرزمین های اسلامی از سوی دیگر سخن بگوییم باید تاریخ موسیقی این سرزمین را به دو دوران پیش و بعد از اسلام تقسیم کنیم زیرا در دوران بعد از اسلام است که رفته رفته مدهای موسیقایی حوزه غربی تر به این سرزمین راه یافته و اگر دقیق تر سخن گفته شود، انتقال مدهای دوازده مقام را باید به دوران مغول و تیموریان محدود نمود.

پژوهش بر روی انتقال سازها و مراوده میان – فرهنگی، بین حوزه چین و ایغور با ترکستان غربی و ایران، از نظر تاریخی، به مراتب پچیده تر از پژوهش بر روی انتقال مدهای موسیقایی، علی الخصوص دوازده مقام، است؛ زیرا انتقال سازها ازغرب ( ایران و خراسان و ترکستان غربی) پیشینه ای چند هزار ساله و پیگیرانه دارند، اما انتقال مدهای دوازده مقام، همانگونه که از همین سند خواجه غیاث الدین هم برمی آید، تصریحاً به دوران تیموریان – و شاید هم دوران مغول – برمی گردد.

در نوشته خواجه غیات الدین، نام سازهایی مانند، گورگه، یاتوغان، کمانچه، پیبای ختایی، دو گونه نی، تنبک ختایی، صنج، چهارپاره و دهل را می بینیم. توضیح هرکدام از این سازها، هم از دید تاریخی و هم از زاویه سازشناسی حائز اهمیتند. وقتی گفته می شود “پیبای ختایی” یعنی این که جایگاه این ساز از گونه های دیگر”پیبا” متمایز شده است، زیرا امروزه در چین چند گونه متفاوت از پیبا وجود دارد و البته نمونه های دیگری هم در ژاپن با نام “بیوا” موجود است که از همین سرزمین به آنجا منتقل شده اند. عبدالقادر مراغی در مورد پیبای ختایی در همان زمان در جامع الالحان می گوید: “و اهل ختای این ساز را بسیار درعمل آورند و کاسه آن را عمیق نسازند بلکه عمق آن کمتر ازعمق آلاتی دیگر باشد” (۱۳۸۷: ۲۲۲). مورخ این سفرنامه، خواجه غیاث الدین، “تنبک ختایی” را از سایر تنبک ها متمایز می سازد و در چند جا به ساز یاتوغان اشاره می کند. نکته ای در باره ساز یاتوغان گفته شود و آن اینکه این ساز شبیه ساز سنتور است و عبدالقادر مراغی در مقاصد الالحان در باره آن می‌گوید: “اما یاتوغان و آن بر هیأت تخته‌ایست مطول و بر آن اوتار کشند و هفده وتر و آن را ساعد نباشد و ملاوی اعنی گوشک‌ها نیز باشد… و این ساز را اهل ختای بسیار در عمل آورند” (۱۳۵۶: ۱۳۴). نکته دیگر اینکه طبل ها را به “اصول” می زده اند. اصول ریتم های از پیش مدون شده اند که به آنها ایقاع می گفته اند و البته امروزهم در موسیقی ترکیه به آنها “اصول” می گویند. اجرای “اصول” در آن سرزمین و در آن زمان حاکی از این است که پراکندگی فرهنگ غنی موسیقی شرق چگونه شبکه داد و ستد خود را گسترش داده است. وقتی که نام کمانچه را در میان سازهای ایغوری می بینیم باید بدانیم که اصلیت این ساز ایرانی است و از ایران به ایغور و از ایغور به چین رفته و نام آن به “ارهو” مبدل شده که “ارهو”هم در زبان چینی یعنی “ساز دو سیمه از خارج آمده” است.

مورخ از گفته خواجه غیاث الدین به اشاره های اتنوگرفیکی تاریخی از رخدادها و دیدنی ها می پردازد و از آن جمله برتخت نشستن پادشاه را چنین توصیف می کند که هنگام جلوس او گورگه و ناقوس می زده اند و یادآور می شود که نزدیک به سیصد هزار زن و مرد در آنجا گرد آمده و حدود دو هزار خواننده و نوازنده، که به زبان ختایی پادشاه را دعا می کردند و به اجرای موسیقی می پرداخته اند، و البته دوهزار نفر دیگر با تبرزین و گرز و نیزه و شمشیر و دیگر آلات جنگی آنجا ایستاده بودند.

نکته در خور توجه این است که چگونه دوهزار آوازه خوان و نوازنده، کار خود را همزمان اجرا می کرده اند؟ گمان این است که اولاً ماهیت اجرای آواز و موسیقی به دعایی صبحگاهی در حق پادشاه اختصاص داشته و مدت زمان اجرا هم کوتاه بوده؛ و دیگر این که سازهای چنین اجرایی سازهای مخصوص بوده اند، زیرا اجرای دوهزار نفر خواننده و نوازنده، در کنار جمعیتی حدود سیصد هزار نفر و در جایگاه پهناوری که صدا بتواند به گوش همگان برسد، کاری فوق العاده است که خود گویای این است که سازها، سازهای کلاسیکی مانند کمانچه و نی و تنبک و پیبا نبوده اند و آواز هم به صورت مونودی (تک خطی) اجرا شده است. اجرای آوازی دوهزار نفر خواننده به صورت دسته جمعی (کر) به مراتب ساده تر و ممکن تر از اجرای همین تعداد با ساز موسیقایی است. حضور سیصد هزار نفر در صبحگاه و اجرای یک گروه موسیقایی دوهزار نفره و آماده باش دو هزار نفر اسلحه به دست، همه از یک استحکام سازمان سیاسی دولتی که یک نفر برفراز آن ایستاده و همه چیز و هرحرکت فردی و اجتماعی را در ید قدرت خود دارد حکایت می کند. خواجه غیاث الدین درهمین سفرنامه گزارش هولناکی از نحوه عقوبت یا اجرای رویه قضایی در ایغور را ارائه می دهد که با چشمان خود دیده است که چگونه در مجازات قضایی انسان را مثله می کنند و یا اعمال عقوبت هایی که حتی خواندن آن موی را بر تن آدمی دشنه می کند (من در دو نوشته ی جداگانه با عنوان های “نمود بتوارگی درموسیقی ایران” و “جامعه شناسی تاریخی و موسیقی ایران” به این نکات پرداخته ام که در جای خود تقدیم خواهد شد). این نکته را در این راستا گفتم، تا بدانیم که، رابطه سلسله مراتب استبداد سیاسی و حضورسیصد هزار نفر در صبحگاه و دوهزار نفر اسلحه به دست و دعای موسیقایی دوهزار خواننده و نوازنده، نقش اساسی و درونی خود را بر روی صورت و ماهیت موسیقی این مردمان برجای نهاده؛ و این شرائطی تاریخی فرهنگی است که مشابه آن نیز، کم و بیش به شکل دیگر، بر سرنوشت موسیقی ایران حکمفرما بوده است (اینها نکاتیست که در دو مقاله یاد شده بالا به آنها اشاره شده است).

به گمانم این قدیم ترین سندی است که از وجود “دوازده مقام” در ایغور سخن می گوید؛ و شاید هم اولین سندی باشد که از اجرای “دوازده مقام” در ایغور گزارش می دهد، چون همانگونه که می گوید: “و دوازده مقام اصل بنمود برخلاف اصول و آهنگ ختاییان” یعنی کسی تا آن زمان آهنگ ها (یا ملودهایی) برخلاف اصول آهنگ های ختائیان را در آنجا اجرا نکرده است. ابتدا ممکن است چنین تصور شود که چون خواجه غیاث الدین در هرات و سمرقند با عنوان “دوازده مقام” آشنا بوده، پس وی این عنوان را هم برای موسیقی ایغور به کار گرفته؛ درحالی که چنین نیست، زیرا او خود تاکید می کند که “این دوازده مقامی که در آنجا نواخته شده خلاف اصول و آهنگ ختاییان بوده” یعنی او به این دانش موسیقایی اشراف داشته، نص گفتار هم همین را می گوید و این دیگر جای تردیدی باقی نمی گذارد. صف “اصل” را هم که برای “دوازده مقام” به کار برده، امروزه آنرا به

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.