پاورپوینت کامل تن‌یافتگی ارواح کرانمند ۹۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تن‌یافتگی ارواح کرانمند ۹۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تن‌یافتگی ارواح کرانمند ۹۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تن‌یافتگی ارواح کرانمند ۹۰ اسلاید در PowerPoint :

یکی از بغرنج‌ترین مفاهیم دستگاه فلسفی هگل، مفهوم روح یا گایست است، این مفهوم بیش از هر چیز در تفسیرهای سیاسی از هگل اهمیت پیدا می‌کند. به طور عمده سه فهم اساسی از گایست را می‌توان در تفاسیر گوناگون مشاهده کرد: فهمی الهیاتی، فهمی ماتریالیستی و فهمی ایدئالیستی. نویسنده در این نوشتار به سمت خوانش چهارمی از مفهوم روح در هگل حرکت کرده است، مفهومی که روح را در انضمامیت زندگی روزمره‌ی هستی‌های متن‌های اندیشه‌ورز و ‎به‌عنوان‎ محصول اندر کنش این هستی‌های در ارتباط با یکدیگر در نظر می‌گیرد؛ بدین‌ترتیب، روح عبارت می‌شود از یک نظم اندیشیده‌ی داده‌شده توسط نهادهای سیاسی فعال در زندگی روزمره‌ی کنشگران حاضر در یک دوره‌ی زمانی و مکانی خاص. مطالعه در کیفیات مربوط به روح در فلسفه‌ی هگل امکان تازه‌ای در تبیین مسائل مربوط به امر سیاسی را برای پژوهشگر اندیشه‌های سیاسی فراهم خواهد کرد. مسئله‌ای که باید گفت دغدغه‌ی بنیادین علوم سیاسی در سال‌های پیش روی دانشگاه ایرانی باید باشد.

نگاهی به مفهوم روح و امر سیاسی در فلسفه هگل (۱)

چکیده: یکی از بغرنج‌ترین مفاهیم دستگاه فلسفی هگل، مفهوم روح یا گایست است، این مفهوم بیش از هر چیز در تفسیرهای سیاسی از هگل اهمیت پیدا می‌کند. به طور عمده سه فهم اساسی از گایست را می‌توان در تفاسیر گوناگون مشاهده کرد: فهمی الهیاتی، فهمی ماتریالیستی و فهمی ایدئالیستی. نویسنده در این نوشتار به سمت خوانش چهارمی از مفهوم روح در هگل حرکت کرده است، مفهومی که روح را در انضمامیت زندگی روزمره‌ی هستی‌های متن‌های اندیشه‌ورز و

به‌عنوان

محصول اندر کنش این هستی‌های در ارتباط با یکدیگر در نظر می‌گیرد؛ بدین‌ترتیب، روح عبارت می‌شود از یک نظم اندیشیده‌ی داده‌شده توسط نهادهای سیاسی فعال در زندگی روزمره‌ی کنشگران حاضر در یک دوره‌ی زمانی و مکانی خاص. مطالعه در کیفیات مربوط به روح در فلسفه‌ی هگل امکان تازه‌ای در تبیین مسائل مربوط به امر سیاسی را برای پژوهشگر اندیشه‌های سیاسی فراهم خواهد کرد. مسئله‌ای که باید گفت دغدغه‌ی بنیادین علوم سیاسی در سال‌های پیش روی دانشگاه ایرانی باید باشد.

واژگان کلیدی

گایست، تجسم‌یافتگی، نفی در نفی، مکان، زمان، امر متناهی، امر نامتناهی

مقدمه

بررسی مفهوم کل در ادبیات فلسفی هگل به طور عمده از مجرای تصوری که او از گایست[۲]

به‌عنوان

روحی در حال پرورندان خود ارائه می

دهد، انجام می

شود.[۳] هگل خود در مقدمه

ای که بر اولین اثر بزرگ خود (پدیدارشناسی روح) می

نویسد، بیان می

دارد که «کل حقیقت است، اما جوهری است که خودش را در جریان خودپروری‌اش کامل می

کند (فلتمن، ۱۹۶۴: ۳۹۰).»

آنچه در ابتدای امر از فحوای گفته

ی هگل برمی

آید این نکته

ی به ظاهر بدیهی است که کل

به‌عنوان

عینی بیرونی بر فراز جهان انسانی

به‌عنوان

وجود جزئی ایستاده است و این جهان را -که در جایگاه وجود جزئی در اندیشه‌های فلسفی هگل قرار دارد شکل می

بخشد؛ پذیرفتن چنین معنایی «کل» را در مقام خدایی قرار می

دهد که بیرون از تاریخ امکان وجود دارد؛ بنابراین به این نتیجه

ی منطقی می

رسد که جهان

به‌عنوان

یک وجود جزئی (کرانمند) پرتویی از تعین آن روح متعالی بیرون از زمان و مکان است، وجودی که ناقص است و درست مانند سایه

های افلاطونی بخشی از حقیقت کلی را نمایان می

کند.

این درست همان تصوری است که ممکن است ادعا کند حقیقت، جانِ اندیشه

ی هگل را شناخته است، تصوری که اندیشه

ی او را به ورطه

ی ایدئالیسم فلسفی می

کشاند، چراکه این حکم هگل را درست مطابق پایه

ای

ترین حکم تمام ایدئالیست

ها می

داند. «فلسفه

ی کلی چنین می

آموزد که کل حقیقی است و حقیقی وجود ندارد» (استیس،۱۳۸۱: ۱۴)؛ و با پذیرفتن این حکم این ادعا را مطرح می‌کند که «کلی آن هستی مطلق و فرجامینی است که بنیاد همه‌ی چیزهاست و جهان را از دل خویش پرورانده و برآورده است» (همان: ۱۶-۱۷) و درست بر اساس همین دو حکم اساسی

اش چنین نتیجه می

گیرد که «کل نه در مکان است و نه در زمان، هیچ جا نیست» (همان: ۱۳)؛ و در نهایت خیال همه را از این بابت که کل را بشود

به‌عنوان

مفهومی در زمان و مکان تصور کرد راحت می

کند. «چراکه در واقع وجود داشتن، یعنی هستی انفرادی یا تشخص و تفرد داشتن. هرچه وجود دارد جزئی است؛ ولی کلی درست آن چیزی است که فرد نیست، پس کلی وجود ندارد» (همان).

شارحان ایدئالیست هگل همواره سعی کرده

اند تا با مطابق کردن پاره

هایی از دستگاه فلسفی فیلسوف انقلاب فرانسه با اصول پذیرفته‌شده

ی ذهنی

شان به دستگاه سرکوبگر و استواری از اندیشه برسند، دستگاهی که عموماً اهداف متصلبانه

ی ایدئولوژیکی آن

ها را مورد حمایت قرار می

دهد، در چنین خوانش

هایی معمولاً شکلی از نظام سیاسی

به‌عنوان

هدفمندی[۴] یا خردِ نهفته در محتوای اندیشه

های هگل توصیف شده است؛ چه در نمونه

های محافظه‌ کارانه

ی مبتنی بر مسیحیت که سعی دارد یک نظریه

ی غایت ‌شناسانه مسیحی را از هگل استخراج نماید، چه در نمونه‌های لیبرالیستی پس از جنگ سرد که لیبرالیسم را

به‌عنوان

نقطه

ی پایانی تاریخ اعلام می

کردند؛ این مسئله همچنین در نمونه

های فاشیستی

اش -که دستگاه سرکوب فاشیسم ایتالیایی را مبتنی بر اندیشه

های هگل توضیح می

داد و تبیین می

کرد قابل تأمل و بررسی خواهد بود.

در این نوشتار سعی خواهیم کرد تا نشان بدهیم چطور گایست برای هگل امری در زمان و مکان است. تا جایی که می‌توان دید در نهایت برای او وجود گایست-

به‌عنوان

امر نامتناهی بدون تصور وجود هستی‌های کرانمند و اشکال خاص با هم بودنشان غیرممکن است. قبل از پرداختن به مسئله‌ی مورد نظر در این مقاله باید سازوکارهای شکل‌گیری روح در تمامیتش را مورد بررسی قرار دهیم؛ این مهم از بررسی مفهوم تن‌یافتگی در هگل آغاز خواهد شد، بعد از آن مفهوم سلبیت در اندیشه‌ی فیلسوف انقلاب فرانسه

به‌عنوان

نیروی سازنده تاریخ و بعد از آن مفهوم هستی کرانمند

به‌عنوان

عنصر اصلی تشکیل‌دهنده‌ ی گایست مورد بررسی قرار خواهد گرفت؛ همچنین در پایان و در بخش نتیجه‌گیری نشان خواهیم داد که چطور و طی چه فرایندی هستی‌های کرانمند به‌عنوان

عناصر جسمیت‌بخش به گایست در جریان عمل سلبی‌شان گایست را محقق می‌کنند.

جسمیت‌یافتگی در فلسفه‌ی هگل

در کل ادبیات فلسفی هگل هر چیزی برای وجود داشتن ضرورتاً باید توسط یک واسطه‌ ی تن‌ یافته‌شده باشد. همچنین درباره

ی وجودهای کرانمند و انسان

به‌عنوان

تنها کرانمند اندیشه‌ورز به این نکته اشاره خواهیم کرد که سوژه‌ ی عقلانی

اندیشنده

تنها می‌تواند به‌صورت جسمیت‌یافته وجود داشته باشد؛ در این معنا به‌درستی می‌توانیم بگوییم که سوژه جسمیت‌یافتگی خودش است. جسمیت ‌یافتگی به این صورت که برای مثال من

به‌عنوان

یک وجود اندیشنده

ی جسم در حال زیستنم هستم (تیلور، ۱۹۷۹: ۲۱). در این بخش تلاش ما بر این خواهد بود تا مباحثی درباره

ی چیستی و چگونگی کیفیات مربوط به این جسمیت‌یافتگی را مطرح کنیم.

همچنین:

تا جایی که ما می‌دانیم یکی از اصول بنیادین اندیشه

ی هگل این است که سوژه و تمام کارکردهای آن، هراندازه که «معنوی»[۵] باشند، به گونه

ای گریزناپذیر تن‌یافته‌اند. تن‌یافتگی سوژه در دو بعد مرتبط با یکدیگر مطرح می

شود: از یک سو همچون «حیوانِ عقلانی»، یعنی موجود زنده

ای که می

اندیشد؛ و از سوی دیگر همچون هستی بیانگر، یعنی موجودی که اندیشیدنش همواره و ضرورتاً خود را در رسانه

ای بیان می

کند (تیلور، ۱۹۷۹: ص ۱۸) در واقع هستی برای هگل عبارت است از مجموعه

ای از نتایج برآمده از عمل نفی‌آمیز هستی‌های کرانمند که در قالب واسطه

هایی تن

یافته‌شده

اند. به بیان بهتر، ما هرگز با چیزی که تن‌یافته نباشد مواجه نخواهیم بود؛ به این معنا خواهیم دید که برای هگل جهان همانا تن‌یافتگی تمامیت «کارکردهای حیاتی» خدا، یعنی شرایط هستی اوست. جهان درعین‌حال، سراسر بیانی از خداست، یعنی چیزی که او برنهاده تا خود را در آن متجلی کند (همان:۵۲). و در اینجاست که می

بینیم ایدئالیسم هگلی به گونه

ی شگفت‌انگیزی پایبند مسائل عملی است (زنوی،۱۳۸۲: ۲۱).

جسمیت‌یافتگی و هستی کرانمند

هستی کرانمند ضرورتاً یک مجموعه

ی محدود به کیفیات خاصی است، کیفیاتی که در جریان عمل سلبی کرانمندان و

به‌عنوان

نتیجه

ی عمل نفی‌آمیز شناسا در جریان زندگی اجتماعی

اش باید -در کل ادبیات هگل- مورد نظر قرار بگیرد. برای هگل، …خود انسانی از پیش تعیین‌شده نیست؛ طبیعت انسان قرار نیست که بیرون از یک منظر تاریخی مشخص شود. انسان‌ها بر اساس نظر هگل، در جریان زمان و قطعاً در جریان تعامل اجتماعی‌شان با دیگران پرورانده می

شوند (فلتمن، همان، ص ۵۷). درست در همین نقطه از بحث است که می

توانیم ببینیم مفهوم تن‌یافتگی اهمیت خود را پیدا می

کند. تن‌یافتگی برای کرانمند آن وجه قابل مشاهده از عمل -کنش در جریان هر انتخاب ارزش‌گذارانه

اش- است که جهان اجتماعی پیرامونش را دگرگون کرده و

به‌عنوان

یک نتیجه

ی نهایی فردانیت او را درون زندگی اجتماعی تن‌یافته می

کند؛ این تن‌یافتگی از دو وجه قابل بررسی خواهد بود، یکی از این وجوه در درون زبان اتفاق می

افتد. زبان در نظر هگل عنصری عینیت‌بخش، لذا چیزواره

ورز و بیگانگی

آور می

شود (میلان زنوی، ۱۳۸۲،۸۸). بیانگری انسان در زبان به‌واسطه‌ی شکل یگانه

ای که او در هم

نشینی کلمات از پیش موجود، در جملات خاص خودش برای بیان خود مورد استفاده قرار می

دهد قابل مشاهده و بررسی است. همچنین در درون زندگی اجتماعی و با امکاناتی که فرد برای دست یافتن به مقاصد گوناگونش در سطح رفتار و یا دارایی

های دیگرش از خود بروز می

دهد، هریک در نهایت جلوه

هایی از تجسم‌یافتگی او در طول زمان خواهند بود. چنین است که در نهایت خواهیم دید: «خود» برای هگل خودپروری و خودتعیین‌گری است. خودپروری و خودتعیین‌کنندگی

اش نیازمند زمینه‌ای اجتماعی است. (فلتمن: ۶۱)

این بدین معنا خواهد بود که انسان -کرانمند اندیشه‌ورز- برای در نظر گرفتن خودش

به‌عنوان

یک موضوع آگاهی باید به امری تجربه‌شده تبدیل شود. آگاهی این کار را با اظهار کردن خود

به‌عنوان

یک میل انجام می

دهد (آتکینز، ۲۰۰۵: ۶۱)؛ میلی که در دستگاه فلسفی هگل، اگر نه تنها، حداقل مهم

ترین عامل برقراری برهم

کنشی مبتنی بر سلبیت مابین هستی

های کرانمند می

شود. در واقع به‌واسطه

ی حضور همین میل، کرانمندان ناگزیر به برقراری ارتباط با دیگران شدند، رابطه

ای که زمینه

های فراهم آوردن باهم

بودگی آن‌ها را به وجود می

آورد. و این‌گونه است که می

بینیم در نهایت شخصیت یک انسان چیزی مستقل از کنشش نیست و چیزی به‌جز مجموع چیزی که انجام می

دهد در شخصیت او وجود ندارد (مک اینتایر، ۱۹۷۶: ۲۲۱). چیزی که در نهایت -چه تغییراتی را که فرد درون زبان به وجود می

آورد

به‌عنوان

تجسم‌یافتگی او در نظر بگیریم و چه تغییراتی را که در اشکال ممکن عمل کردن را اعمال می‌کند- خواهیم دید که محدوده‌ای تمایزیافته از دیگران را در زمینه

ی اجتماعی مورد نظر به وجود می

آورد، مجموعه

ای که

به‌عنوان

یک «هیچی آفریننده» همه

ی نقاط بیرون از خودش را تعیین کرده و خود را تن‌یافته می

بیند. و بر همین اساس است که می

گوییم جسمیت‌یافتگی

اش نه تنها چیزی متفاوت از سوژه

ی عقلانی اندیشنده نیست، بلکه به یک معنا نقطه

ی مخالف او، محدودیت

هایش و ضد خود او نیزمی

باشد (تیلور، ۱۹۷۹: ۲۱)؛ تا جایی که می

توانیم بگوییم که سوژه هم در تضاد با تجسم‌یافتگی‌اش است و هم در همانی با آن (همان).

گفتیم که در فلسفه

ی هگل هر چیزی که هستی متعین داشته باشد یا هرچه که قطعاً موجود باشد حقیقی است؛ حقیقت عبارت است از هستی متعین، فقط تعینات و کیفیات یک چیز آن را حقیقی می

گردانند (استیس، ۱۳۸۱: ۱۸۱)؛ یعنی هرچیز تا جایی که حدی دارد، تا جایی که می

شود آن را نشان داد و بیانگری خاصش را مشاهده کرد برای هگل وجود دارد؛ درست به همین دلیل است که به نظر هگل، هر عمل انجام‌شده

ای یک صفت کلی و به معنایی خارجی پیدا می

کند (همان: ۱۱۱). در واقع وجود بی‌کران تنها به‌واسطه

ی مجموعه اعمالی که در درون زمینه اجتماعی

اش انجام می‌دهد قابل شناسایی است. این نتیجه‌گیری را می

شود این طور بیان کرد: هستی کرانمند تنها تا جایی که به‌واسطه

ی یک واسطه خودش را بیان می

کند تا جایی که وجهی از جسم‌یافتگی دارد برای هگل حائز هستی است؛ بر همین اساس کل پدیدارشناسی را شاید بتوان {بیانگر} حرکت امر خاص در وانهادن قالب تجسدیافته

اش دانست که معنایش با در نظر گرفتن حرکت معکوس آن روشن می

شود؛ حرکت اخیر، امر تمام، تجسدیابی

اش هنگامی به راستی تمام می

شود که به مقام امری خاص، امری که از تجسد برخوردار شده است، دست یابد (ژان وال،۱۳۸۷: ۱۹۹).

هرگاه از هستی کرانمند صحبت می

کنیم منظورمان وجود محدود به کیفیاتی است که همواره در حال ایجاد شدن توسط دیگری خودش

به‌عنوان

بخش نفی‌شده از خودش یا

به‌عنوان

خودش در مقام امر بیرون از او- و در درون یک زمینه

ی اجتماعی است. ما ساخته شده‌ایم یا باید ساخته بشویم به‌وسیله

ی چیزی به غیر از خودمان، خدا، طبیعت، یا جامعه یا ازاین‌دست؛ به این معناست که چیستی ما همواره آن نسبتی است که بین خودمان و چیزهای بیرون از خودمان برقرار می

کنیم، چیزهایی که بر اساس مباحث پیشین در جریان عمل اجتماعی

مان وضع کردیم؛ این همان دیگربودگی است که داغ عمل نفی

آمیز ما را در خود دارند.

ما در واقع فقط از طریق آثارمان است که می

توانیم بدانیم چه هستیم و باز از طریق همین آثار است که ما وجودی برای دیگری یعنی لغیره می

شویم (کریم مجتهدی، ۱۳۸۱: ۱۲۵)؛ و درست به این معناست که هر کرانمندی تا جایی که حائز هستی است موجودی تجسم‌یافته در نتایج اعمالی است که هر روز برای دیگران به نمایش می

گذارد، این اعمال می

توانند کنش

هایی در درون زبان یا در زمینه‌ی اجتماعی و در قبال دیگران در ارتباط با خودش یا درون رابطه

ای باشد که فرد با ابژه

های موجود در طبیعت بی‌ جان برقرار می‌کند. «خارجیت

‎<

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.