پاورپوینت کامل اندیشه یونانی درنظریه عدالت مسکویه ۶۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اندیشه یونانی درنظریه عدالت مسکویه ۶۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اندیشه یونانی درنظریه عدالت مسکویه ۶۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اندیشه یونانی درنظریه عدالت مسکویه ۶۶ اسلاید در PowerPoint :

در قسمت قبلی نویسنده به عدالت به عنوان یکی از فضایل نفس که در واقع تمام فضایل را در بر دارد و تقسیم عدالت به توزیعی و اصلاحی و تمایز عدالت با نیک خواهی و مقایسه آن با آراء ارسطو پرداخت. در این قسمت نیز وی تلاش می نماید تا به اهمیت و جایگاه پول در تامین عدالت، قوانین عدالت و تقسیمات آن و تفاوتها و تمایزات افکار مسکویه و ارسطو در این زمینه ها توجه نماید. اگر چه در این دو قسمت بیشتر به مشابهتها و اختلاف نظرات میان مسکویه و ارسطو در زمینه عدالت توجه نشان داده ولی از تاثیر اندیشه های افلاطون بر مسکویه نییز غافل نبوده است و بعضاً به آن نیز اشاره می نماید.

ترجمه سید مهدی حسینی اسفیدواجانی

در قسمت قبلی نویسنده به عدالت به عنوان یکی از فضایل نفس که در واقع تمام فضایل را در بر دارد و تقسیم عدالت به توزیعی و اصلاحی و تمایز عدالت با نیک خواهی و مقایسه آن با آراء ارسطو پرداخت. در این قسمت نیز وی تلاش می نماید تا به اهمیت و جایگاه پول در تامین عدالت، قوانین عدالت و تقسیمات آن و تفاوتها و تمایزات افکار مسکویه و ارسطو در این زمینه ها توجه نماید. اگر چه در این دو قسمت بیشتر به مشابهتها و اختلاف نظرات میان مسکویه و ارسطو در زمینه عدالت توجه نشان داده ولی از تاثیر اندیشه های افلاطون بر مسکویه نییز غافل نبوده است و بعضاً به آن نیز اشاره می نماید.

مکافات متناسب

مقایسه جالب دیگر میان ارسطو و مسکویه در مورد مفهوم مکافات متناسب است و آن در جایی است که دو نفر مثلاً یک پارچه فروش و یک درودگر قادر نیستند اقلام و کالاهای خود را که دارای ارزش یکسان باشند با یکدیگر تبادل کنند و تنها راه برقراری توازن و تساوی در معامله آنان، پول است. مقایسه دو قطعه زیر نیز انتقال آشکار افکار ارسطو را به مسکویه به تصویر می کشد:

ارسطو

«در واقع نه بین دو پزشک بلکه میان یک پزشک و کشاورز و یا بطور کلی میان افرادی که متفاوت و نابرابر هستند مبادله صورت می گیرد. اما باید بین آنها تساوی برقرار شود. بنابراین همه چیزهایی که مورد تبادل قرار می گیرند باید به نحوی قابل اندازه گیری باشند. برای همین منظور پول در معاملات راه یافته است و به یک معنا حد وسط می باشد زیرا همه چیز و بیشی و کمی را می توان با پول سنجید. چه تعداد کفش با یک خانه یا مقداری خوراک برابر است ….. اما پول بنا به اعتبار و قرارداد به نوعی حاکی از نیاز است. به همین دلیل است که آن را «نومیسما» (دینار)۴۲ می گویند. زیرا وجود پول، طبیعی نیست و بر اساس قانون (نوموس)۴۳ به وجود آمده است و در قدرت ما است که آن را تغییر دهیم یا بی فایده سازیم. بنابراین وقتی شرایط مساوی باشد و شرایط کشاورز و کفشگر یکسان باشد میزان کار کفشگر با میزان کار یک کشاورز برابر خواهد بود.۴۴

به همین دلیل تمام کالاها باید قیمتی داشته باشند زیرا بدین طریق همواره امکان وقوع معامله و در نتیجه اشتراک منافع به وجود خواهد آمد. پس پول به عنوان یک مقیاس بکار می رود و کالاها را قابل سنجش و معادل می سازد. زیرا اگر تبادلی نباشد هیچ اشتراک منافعی هم نخواهد بود و اگر تساوی و تعادل نباشد هیچ تبادلی هم نخواهد بود و اگر قابلیت اندازه گیری نباشد هیچ تعادل و تساوی هم نخواهد بود.»۴۵

مسکویه

«بعضی می دهند و بعضی می گیرند و در این داد و ستد مکافات مناسب را می طلبند. پس اگر کفشگر محصول درودگر را بگیرد و محصول خود را به او بدهد چنانچه هر دو محصول دارای ارزش مساوی باشند معاوضه رخ داده است. ولی این مانع از آن نمی شود که محصول یکی از محصول دیگری بهتر باشد. در این حالت پول موجب قوام و تساوی میان آنها خواهد شد. پس در این میان پول، معیار عدالت و وساطت ولی بی زبان است. انسان عاقل پول را بکار می گیرد و همه اموری که در معاملات روی می دهد بوسیله آن بر پا می گردد تا کارها درست و منظم و صحیح و عادلانه جاری شود. به همین دلیل نیازمند حکمرانی هستیم که عادل عاقل باشد زیرا با پولی که عدل و بی زبان است نمی توانیم اختلاف میان دو نفر را که با هم خصومت دارند رفع کنیم.»۴۶

بنابراین قانون حد وسط و تساوی را به وجود می آورد. از آنجا که عدالت قانونی مفهومی مادی است می توان به کمک یک کالای مادی یعنی پول آن را بدست آورد. پول حد وسط میان افراط و تفریط را بدست می دهد. مبادله پول منجر به همکاری میان افرادی مانند موجودات مدنی می شود. در مورد دو پیشه ای که دارای دو نوع کار متفاوت هستند نیز پول می تواند نماینده مناسبی باشد که این را هم در کتاب ارسطو و هم در کتاب مسکویه مشاهده کردیم. پول (دینار) با «ناموس» در اصطلاح یونانی که حاکی از «قانون» است مرتبط می باشد. این مطلب بطور تلویحی در کتاب مسکویه وجود دارد. از اندیشه ارسطو نیز فهمیده می شود که کالاها باید دارای قیمت باشند. مسکویه می گوید پول عدل است ولی بی زبان است. از این رو به انسان عاقلی نیازمند هستیم تا تناسب عادلانه را تنظیم نماید. اما اگر این نیز جواب ندهد باید به یک حاکم عادل متوسل شویم. ارسطو این را نمی گوید. بنابراین از نظر مسکویه یک حاکم عادل تحت یکی از تقسیمات عدالت قرار می گیرد. (نگاه کنید به بخش بعدی این مقاله.) خصوصیت سبک ارسطو تحلیلی تر و تفصیلی تر است. عبارات مسکویه کوتاه تر ولی روشن و قابل فهم است. سبک نوشته های این دو جز در برخی موارد مشابه اساساً با هم فرق دارد. مسکویه بجای واژه «ناموس» از واژه «شریعت» استفاده می کند. ارسطو در مثال خود از کفشگر و کشاورز استفاده می کند در حالی که مسکویه از «کفشگر» (إسکاف) و «درودگر» (نجّار) بهره می گیرد. هر دوی آنها «کفشگر» را ذکر می کنند. مسکویه در قطعه دیگری از دو واژه «کشاورز» (فلاّح) و «درودگر» (نجّار) نیز استفاده می کند و بر اهمیت آن برای عدالت اجتماعی (العدل المدنی) و تمدن سازی تاکید می ورزد.۴۷

سه قانون عدالت

بنابراین از نظر مسکویه در مناسبات اجتماعی ـ سیاسی معیار «شریعت» است. در مناسبات اقتصادی معیار پول است. و بالاترین معیار قانونی است که از جانب خداوند آمده است. بر این اساس مسکویه می گوید قوانین عدالت ۴۸ (نوامیس)۴۹ بر سه گونه اند یعنی قانون خداوند (شریعت)، حاکمی که از طرف خداوند حکمروایی می کند (حاکم) و پول (دینار).۵۰ این سه قانون مطابق با سه گونه عدالت هستند. وی می نویسد: «ارسطو می گوید: پول ناموس عادل است. و معنی ناموس در زبان او سیاست و تدبیر و مانند آن است. ارسطو در کتاب معروف خود نیکوماخس می گوید: ناموس اکبر از جانب خداوند تبارک و تعالی است، حاکم، ناموس دوم از طرف خداوند است و پول ناموس سوم است. پس ناموس خداوند تعالی یعنی شریعت پیشوای همه نوامیس است، حاکم که دوم است پیرو آن و پول که سوم است پیرو حکمران می باشد.»۵۱

مسکویه در طبقه بندی خود پول را جزو یکی از سه قانون عدالت می آورد. از نظر ارسطو پول قطعاً اصل عدالت است ولی یکی از سه قانون عدالت شمرده نمی شود. مسکویه در قطعه بالا قول ارسطو را در باب سه قانون عدالت نقل می کند. وی حتی کتاب «اخلاق نیکوماخس» ارسطو را به عنوان منبع خود ذکر می کند ولی نقل قول او درست نیست. چنین عباراتی در کتاب «اخلاق نیکوماخس» نیست و نه در ترجمه (انگلیسی) راس و نه در ترجمه (عربی) اسحق بن حنین نمی توان آن را یافت. بنابراین نتیجه می گیریم که مسکویه آن را از یکی از شروح ارسطو گرفته است. زریق به این نکته اشاره می کند و می گوید: «تنها اشاره ای که در کتاب «تهذیب الاخلاق» به کتاب «اخلاق نیکوماخس» شده همین جا است. اما نقل قول مزبور قرینه دقیقی در این کتاب ندارد. این موضوع حاکی از آن است که مسکویه اخلاق ارسطو را از طریق شروح بعدی آن می شناخت و بسیاری از اندیشه ها و بیانات ارسطو را هم با عقاید اسلامی وفق داده بود.»۵۲ سخن مسکویه دال بر نفوذ یکی از شروح عربی «اخلاق نیکوماخس» می باشد. دانلوپ آن را به فرفوریوس(حدود ۲۳۲ـ۳۰۳م.) نسبت می دهد. بنابراین مسکویه خود را تنها به ترجمه حنین بن اسحاق متکی نکرده بود بلکه به ترجمه و تفسیرهای عربی از ارسطو نیز اتکا داشت. این بدان معنا است که در جریان اسلامی کردن ارسطو برای مسکویه راحت تر بود که از شرحهای نو افلاطونی ارسطو که می توانست با دیدگاه اسلامی سازگار تر باشد اقتباس کند.۵۳ برای مثال مفهوم «قانون خداوند» به عنوان بالاترین قانون در «اخلاق نیکوماخس» یافت نمی شود ولی از شرحی که بر این متن نوشته شده است می توان آن را یافت. ارائه این گونه عناصر بخشی از فرآیند اسلامی کردن بود که مسکویه آن را آغاز کرد.

افکار و اندیشه های ارسطو درباره عدالت «جزئی» به خیرهای خارجی مربوط می شود. این افکار و اندیشه ها صادقانه به ترجمه های عربی منتقل گردید. یکی از تقسیمات عدالت (عدالت توزیعی)، توزیع شهرت و ثروت در میان شهروندان است و دیگری عدالت اصلاحی در ارتباط میان انسانها با یکدیگر است. عدالت اصلاحی یا به معاملات ارادی از قبیل فروش و وام دهی و یا به معاملات غیر ارادی از قبیل دزدی و تهاجم مربوط می شود. عدالت اصلاحی هم خسارات مالی و هم اخلاقی را مد نظر دارد. ارسطو نمونه هایی از بی عدالتی ارادی و غیر ارادی (ظلم) را بیان می کند ولی مسکویه تنها دو نوع بی عدالتی ارادی (جور) را با مثالهای مشابه بیان می کند. وی می نویسد: «بعضی انواع جور آشکار است و به اراده انجام می شود مانند آنچه در خرید و فروش و کفالت و قرض و عاریه هست و بعضی دیگر پنهان است و آن نیز به اراده انجام می شود مانند دزدی و فجور و قوّادی و فریب دادن غلامان و کنیزان و شهادت دروغ و بعضی دیگر با قهر و زور برای تسلط بر دیگران است مانند شکنجه با چوب و فلک و بند بستن و غل و زنجیر کردن.»۵۴

در اینجا ما بخش میانی این قطعه را با قطعه مشابهی از ارسطو کنار هم می گذاریم:

ارسطو:۵۵

«در حالی که بعضی اعمال غیر ارادی پنهان هستند مانند دزدی، زنا، مسموم کردن، قوّادی، فریب دادن ولگردان ۵۶ ،آدم کشی و شهادت دروغ.»۵۷

مسکویه:۵۸

«بعضی [انواع جور] پنهان است و آن نیز به اراده انجام می شود مانند دزدی و فجور و قوّادی و فریب دادن غلامان و کنیزان و شهادت دروغ.

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.