پاورپوینت کامل امیرکبیر؛ خادم سنت یا پدر تجدد؟ ۷۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل امیرکبیر؛ خادم سنت یا پدر تجدد؟ ۷۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل امیرکبیر؛ خادم سنت یا پدر تجدد؟ ۷۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل امیرکبیر؛ خادم سنت یا پدر تجدد؟ ۷۰ اسلاید در PowerPoint :

میرزا تقی‌خان امیرکبیر که با نام‌های اتابک و امیرنظام نیز شناخته می‌شود، صدراعظم ناصرالدین شاه بود و در چهار سال اول سلطنت او به یکی از لایق‌ترین و شایسته‌ترین شخصیت‌های دوران قاجار بدل شد.

او در هزاوه حوالی شهر فراهان در خانواده‌ای متوسط به دنیا آمد. پدر او کربلایی محمدقربان به عنوان آشپز به خدمت میرزا بزرگ قائم‌مقام فراهانی درآمد. زمانی که میرزا بزرگ قائم‌مقام به وزارت نایب‌السلطنه عباس میرزا در تبریز منصوب شد کربلایی قربان نیز همراه او رفت و پسرش را نیز با خود به تبریز برد.

میرزا تقی‌خان امیرکبیر که با نام‌های اتابک و امیرنظام نیز شناخته می‌شود، صدراعظم ناصرالدین شاه بود و در چهار سال اول سلطنت او به یکی از لایق‌ترین و شایسته‌ترین شخصیت‌های دوران قاجار بدل شد.

او در هزاوه حوالی شهر فراهان در خانواده‌ای متوسط به دنیا آمد. پدر او کربلایی محمدقربان به عنوان آشپز به خدمت میرزا بزرگ قائم‌مقام فراهانی درآمد. زمانی که میرزا بزرگ قائم‌مقام به وزارت نایب‌السلطنه عباس میرزا در تبریز منصوب شد کربلایی قربان نیز همراه او رفت و پسرش را نیز با خود به تبریز برد.

امیرکبیر در امور منزل میرزا بزرگ به پدرش کمک می‌کرد، میرزا بزرگ استعداد خارق‌العاده‌ای در او کشف کرد و او را همراه فرزندان خود به تحصیل گماشت؛ او خواندن و نوشتن و ریاضیات را آموخت. سپس میرزا بزرگ او را مسئول اسطبل خود کرد، او در این کار نیز موفق بود.

میرزا بزرگ در سال ۱۲۳۷ از دنیا رفت و پسر او میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام جانشین پدر در وزارت نایب‌السلطنه شد. تحت حمایت او امیرکبیر وارد خدمات دولتی شد و ابتدا لشکرنویس ارتش آذربایجان شد. در سال ۱۲۵۱ ارتقا رتبه یافت و مستوفی نظام شد تا بر امور مالی ارتش آذربایجان نظارت کند. چندین سال بعد او به نظارت مالی کل ارتش گماشته شد و به مقام وزیر نظام نائل آمد. امیرکبیر در سه مأموریت خارجی نیز شرکت داشت. نخستین مأموریت اعزام خسرو میرزا به سن‌پترزبورگ در سال ۴۵-۱۲۴۴ بود، هدف از این سفر عذرخواهی رسمی برای مرگ گریبایدف سفیر روسیه در تهران به دست اراذل و اوباش بود. امیرکبیر به عنوان منشی در این سفر شرکت کرد و در فاصله ده ماهی که در تفلیس، سن‌پترزبورگ و مسکو سپری کرد فرصت یافت تا از مدارس دولتی، خصوصی، نظامی، انبار مهمات جنگی، ضرابخانه، کارخانه درشکه‌‌سازی، شیشه‌سازی، رصدخانه، بانک‌ها و اتاق‌های بازرگانی، تعداد زیادی سالن نمایش و وزارتخانه‌ها و ادارات مختلف روسی دیدن کند. از او یادداشت‌های زیادی در باب تاثیرات روسیه باقی نمانده است ولی تردیدی وجود ندارد که او به دقت از این مناطق دیدن کرده و بسیاری از اصلاحات بعدی او از نمونه‌های روسی متأثر بوده است. او شاهد شکوفایی صنایعی در روسیه بود و پس از آن تلاش کرد تا این صنایع را در ایران ترویج دهد. (آدمیت، امیرکبیر، صص۶۰-۵۴، ۸۱-۱۶۶)

در سال ۱۲۵۳ ناصرالدین میرزا را – که در آن هنگام نایب‌السلطنه بود – به ایروان همراهی کرد. ناصرالدین میرزا در آنجا با تزار نیکلاس اول دیدار و از شهرهای قفقاز بازدید کرد. زمانی که ناصرالدین میرزا به تزار معرفی شد، او نیز در جمعیت حضور داشت و شاید چند کلمه‌ای نیز به زبان روسی با تزار سخن گفته باشد. اما این سفر کوتاه بود و تأثیر چندانی در آینده امیرکبیر نداشت. (همان، صص ۶۱-۶۰)

آنچه که مهم بود چهار سالی است که او در ارزروم سپری کرد. او در ماموریتی شرکت داشت تا بر تعیین خطوط مرزی ایران – عثمانی نظارت داشته باشد و برخی دیگر از مسائل میان دو کشور را نیز حل و فصل کند. او مهم‌ترین عضو هیات مذاکره‌کننده ایرانی بود، حضور او سبب شد تا تلاش برای جداسازی محمره، خرمشهر امروزی، از ایران ناکام بماند. همچنین از پرداخت غرامت برای حضور ایران در سلیمانیه جلوگیری به عمل آورد. او در این روند مستقل از حکومت مرکزی در تهران عمل کرد. حکومت قادر نبود سیاستی برای رویارویی با عثمانی‌ها در پیش بگیرد و علاوه بر آن با بسیاری از راهکارهای امیرکبیر نیز مخالفت می‌کرد. اگرچه معاهده میان ایران و دولت عثمانی به امضا رسیده بود ولی خطوط مرزی هنوز مشخص نشده بودند که جنگ کریمه درگرفت و بریتانیا و روسیه که میانجی این پیمان بودند خود را میان جنگ یافتند و کناره‌گیری کردند.

اما با این وجود امیرکبیر اطلاعات دست اولی از روند دیپلماسی بین‌المللی به دست آورد و به اهداف و سیاست‌های بریتانیا و روسیه در قبال ایران پی برد. این مساله باعث شد تا در زمان صدارتش سیاست‌های مشخصی در قبال این دو قدرت اتخاذ کند. اقامت او در ارزروم مصادف شد با اصلاحات اداری – نظامی در حکومت عثمانی که با نام «تنظیمات» شناخته می‌شوند. (همان، صص۶۲-۱۵۴، ۱۸۴-۱۸۱) برخی از این اصلاحات الهام‌بخش او شدند تا در سیاستگذاری‌های دوران صدارتش، از نفوذ روحانیت در حکومت بکاهد. او در توضیح تصمیماتش به شورای تبریز گفت: «دولت عثمانی زمانی توانست قدرتش را احیا کند که قدرت ملاها را در هم شکست.»

امیرکبیر در سال ۱۹۲۶ به تبریز بازگشت. یک سال بعد زمانی که عنوان وزیر نظام را بر دوش می‌کشید، مربی شخصی ناصرالدین میرزا شد که در آن زمان فقط پانزده سال داشت. اندکی بعد در شوال ۱۲۶۴ محمدشاه از دنیا رفت و ناصرالدین میرزا به تهران رفت تا بر تخت سلطنت بنشیند. اما وزیر او میرزا فتح‌الله نصیرالملک قادر نبود تا مخارج لازم را تأمین کند و در نتیجه ناصرالدین میرزا به امیرکبیر روی آورد تا ترتیب امور را بدهد. اعتماد ناصرالدین میرزا به امیرکبیر افزایش یافت و اندکی پس از ترک تبریز مقام امیرنظام را به او بخشید تا مسئولیت تمام ارتش ایران را بر عهده بگیرد. پس از رسیدن به تهران مقام شخص اول ایران نیز به او اعطا شد، به همراه عناوین امیرکبیر و اتابک (ذوالقعده ۱۲۶۴). امیرکبیر مقامی است که تا امروز با آن شناخته می‌شود و اتابک عنوانی بود که از زمان سلجوقی تا آن زمان مورد استفاده قرار نگرفته بود و به رابطه استاد و شاگردی اشاره داشت و به او عاملیت تقریباً مستقلی می‌بخشید. صدارت اعظم باعث برانگیختن حس حسادت در افراد بسیاری شد که خود را مستحق این مقام می‌دانستند و از همه بیشتر در میرزا آقاخان نوری اعتمادالدوله و نیز در ملکه مادر که از اعتماد به نفس و منش متکبرانه امیرکبیر بیزار بود. این دشمنی‌ها باعث شد تا بخشی از ارتش آذربایجان در تهران مستقر شود و در ربیع‌الثانی ۱۲۶۵ خواستار برکناری و اعدام امیرکبیر شدند. اما با وساطت میرزا عبدالقاسم امام جمعه تهران و دستور او برای تعطیلی بازار و همکاری ارتش این شورش به پایان رسید و امیرکبیر به خدمت ادامه داد.

اما ناآرامی‌ها با شدت بیشتری در شهرستان‌ها به خصوص در مشهد ادامه یافتند. در پایان سلطنت محمدشاه، حمزه میرزا حشمت‌الدوله حاکم خراسان شد ولی حسن‌‌خان‌ سالار و برخی از روسای قبایل دیگر به شورش علیه حکومت مرکزی برخاستند. (۱۲۶۲) حمزه میرزا خراسان را به حسن‌خان واگذار کرد و خود به هرات گریخت. امیرکبیر دو گروهان ارتش را به خراسان عازم کرد تا حسن‌خان را به جای خود بنشانند، دسته دوم به فرماندهی سلطان مراد میرزا موفق شدند تا حسن‌خان را شکست داده و او را دستگیر کنند. امیرکبیر دستور داد تا او را به همراه یکی از پسران و برادرش اعدام کنند (۱۲۶۶). مجازاتی که تا آن زمان برای مقاومت علیه حکومت مرکزی سابقه نداشت و به صراحت نشان از نیت امیرکبیر برای محکم ساختن حکومت مرکزی داشت. (همان، ص۴۱-۲۳۲). وظیفه مهمی در همان روزهای آغازین وزارتش به او محول شد تا قیام بابی‌ها که با تغییر سلطنت از محمدشاه به ناصرالدین شاه مصادف شده بود را سرکوب کند. این قیام‌ها در مازندران به سرکردگی ملا حسین بشرویه و ملا محمد بارفروشی، و در زنجان توسط ملا محمد زنجانی و در نیریز توسط سید یحیی دارابی هدایت می‌شدند. پس از چندین نبرد خونین در سال ۱۲۶۶ هر سه شورش مغلوبه و رهبرانش اعدام شدند. امیرکبیر برای پیشگیری از شورش بابی‌ها دستور داد تا بنیانگذار این فرقه سید علی‌محمد باب را در ۲۷ شعبان ۱۲۶۶ در تبریز اعدام کنند. محتمل است که این اعمال با هدف کاملاً سیاسی صورت گرفته باشند تا حفاظت از اسلام شیعی.

پس از آنکه نظم به استان‌های کشور بازگشت، امیرکبیر تمام نیروی خود را صرف انجام اصلاحات دولتی، فرهنگی و اقتصادی مختلف کرد که از موفقیت‌های دوران کوتاه صدارتش محسوب می‌شوند. او که در هنگام ورود به تهران با خزانه خالی مواجه شده بود تصمیم گرفت تا بودجه کشور را متعادل سازد و برای این کار درآمد را افزایش و مخارج کشور را کاهش داد.

برای انجام این مهم، شورای بودجه‌بندی به ریاست میرزا یوسف مستوفی‌الممالک تشکیل داد و مشخص شد که کمبود بودجه چیزی در حدود یک میلیون تومان (۵۰۰ هزار پوند) است. در آنجا بود که امیرکبیر تصمیم گرفت تا درآمد کارکنان دولت را به میزان زیادی کاهش دهد و در برخی مواقع این درآمد به نصف کاهش یافت؛ همچنین مواجب مستمری‌بگیرانی که کاری برای دولت انجام نمی‌دادند را قطع کرد. این عمل باعث نارضایتی شخصیت‌های مهم گردید و در نهایت به مرگ او ختم شد.

همزمان خراج‌گزارانی را به استان‌ها اعزام کرد تا بدهی‌های معوقه حاکمان و خوانین را از تمامی کشور جمع‌آوری کنند. مخارج گمرکی که پیش‌تر به دست افراد جمع‌آوری می‌شد دولتی شد و شیلات دریای خزر که منبع درآمد مهمی بود از دست روس‌ها خارج شد و به ایران رسید. درآمد حاصل از زمین‌های سلطنتی (خالصجات) بیش از همیشه تحت نظر قرار گرفت. میزان حاصلخیزی و بازده زمین معیار ارزیابی مالیات شد نه حوزه جغرافیایی. زمین‌های مرده نیز تحت کاشت محصول قرار گرفتند. این تدابیر باعث پیشرفت کشاورزی و صنعت شد و در نتیجه با افزایش ثروت ملی و مالیاتی، درآمد کل کشور افزایش یافت. (همان، صص ۸۵-۲۶۵)

از دیگر اصلاحات اولیه امیرکبیر، مسائل مالی ارتش بود. امیرکبیر در زمان حضورش در آذربایجان تجربه کافی در این زمینه اندوخته بود. او که قصد داشت از نفوذ بریتانیا و روسیه جلوگیری کند، مستشاران نظامی ایتالیایی و اتریشی را به استخدام درآورد تا تلاش عباس میرزا برای تجهیز یک ارتش منظم را ادامه دهد. سربازگیری بر اساس درآمد مالیاتی مناطق و حوزه‌های مختلف صورت می‌گرفت. تعداد سربازان ارتش به ۱۴۰ هزار نفر افزایش یافت، به سربازان جدیدترین تکنیک‌های جنگی آموزش داده شد و برای نخستین بار یک تیپ ارتش مجزا برای مسیحیان تشکیل شد که مشتمل بود از آشوریان ارومیه و ارامنه جلفا در نزدیکی اصفهان.

برای اینکه وابستگی ایران به تسلیحات نظامی روسیه و بریتانیا کاهش بیابد، امیرکبیر دستور داد تا کارخانجات تولید اسلحه در تهران، خراسان، آذربایجان، فارس و اصفهان راه‌اندازی شود و نیز کارخانه توپ‌سازی در تهر

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.