پاورپوینت کامل ز نیرو بود مرد را راستی ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ز نیرو بود مرد را راستی ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ز نیرو بود مرد را راستی ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ز نیرو بود مرد را راستی ۱۱۰ اسلاید در PowerPoint :

گفتاری در تاریخ و آداب و اصطلاحات ورزش باستانی و زورخانه

زورخانه، اسم مکان است و به ورزشگاه محدودی می‌گویند که جمعی از مردان در آن به ورزش و تمرین هنرهای ورزشی می‌پردازند. در منابع و تواریخ موجود، سابقه‌ای از ورزش یا حضور زنان در زورخانه نمی‌شناسیم اما در سنوات اخیر که تربیت بدنی جمهوری اسلامی، حمایت‌های ویژه‌ای از ورزش باستانی به عمل آورده، بحث درباره‌ حضور زنان در این ورزش و اختصاص برخی زورخانه‌ها به بانوان نیز مطرح و چند سالی هم در یک یاد و مکان ورزشی مورد توجه و امتحان قرار گرفت.

گفتاری در تاریخ و آداب و اصطلاحات ورزش باستانی و زورخانه

زورخانه، اسم مکان است و به ورزشگاه محدودی می‌گویند که جمعی از مردان در آن به ورزش و تمرین هنرهای ورزشی می‌پردازند. در منابع و تواریخ موجود، سابقه‌ای از ورزش یا حضور زنان در زورخانه نمی‌شناسیم اما در سنوات اخیر که تربیت بدنی جمهوری اسلامی، حمایت‌های ویژه‌ای از ورزش باستانی به عمل آورده، بحث درباره‌ حضور زنان در این ورزش و اختصاص برخی زورخانه‌ها به بانوان نیز مطرح و چند سالی هم در یک یاد و مکان ورزشی مورد توجه و امتحان قرار گرفت. زورخانه‌ها عموماً در محلات سنتی و در کوچه پس کوچه‌های شهرها قرار گرفته است. شکل سنتی خاصی دارد و بام آن به شکل گنبد و کف آن پایین‌تر از سطح معمولی زمین است. درب کوتاه و نسبتاً کوچکی دارد که غالباً یک لختی است و این درب به یک دالان باریک با سقف کوتاه باز می‌شود و آن دالان به «سردم زورخانه» منتهی می‌شود.

برای این مکان، با این خصوصیات، توجیهات اخلاقی و فلسفه‌ای خاص ذکر شده و آن اینکه به احترام در هنگام ورود سر خم کنند و هر که برای ورزش به این مکان می‌رود، سر فرو آورده و فروتنی را سرلوحه کار خود قرار دهد. اما ساختار زورخانه، خود با ما سخن می‌گوید و نشان می‌دهد که علاوه بر این دیدگاه‌های اخلاقی که نشانه‌های پهلوانی و فتوّت را در خود دارد، ریشه در روزگاران کهن داشته و در مکان‌های دور از چشم، نظیر برخی انبارها و سرداب‌ها و آب انبارهای متروک، برخی گروه‌های اجتماعی و مبارز خود را آماده کرده و به تمرین‌های رزمی می‌پرداخته‌اند. این نوع ساختار معماری در هوای خشک و غالباً گرم ایران بسیار مفید بوده و گروه‌های محدود ـ ده پانزده نفره ـ به خوبی می‌توانسته‌اند مجموعه‌ای از تمرینات جسمانی و فنون رزمی را در این فضا بیاموزند. کیفیت ورزش‌ها، نظیر میل گرفتن، کباده و سنگ نیز دقیقاً معادل شمشیر و گرز گرفتن، کمان‌گیری و حمل سپر است و سلحشوران کهن را در این راه یاری می‌داده است. کیفیت نرمش‌ها و سنت‌های ورزشی در چنین مکانی، به تدریج و طی قرون متمادی شکل گرفته و پرورده شده است.

در وسط زورخانه، گودالی هشت ضلعی و گاهی شش ضلعی هست که به اقتضای جا و مکان، حدود یک متر گود شده و چهار پنج متر عرض دارد. به این قسمت، گود می‌گویند. برخی محققان نوشته‌اند که در کف گود، چند لایه بوته و خاشاک گذاشته و روی آن را خاک رس ریخته و هموار کرده‌اند. بوته و خاشاک را برای نرمی کف گود می‌ریزند و هر روز روی این کف را پیش از آن که ورزش آغاز شود، با اندکی آب نم می‌زدند تا گرد و خاک برنخیزد. سراسر دیواره گود، ساروج اندود شده است و لبه آن به جای هزاره آجری با چوب پوشانده شده است تا اگر ورزشکاران هنگام ورزش به لب گود بخورند، تنشان زخمی نشود. در بالا و دور گود غرفه‌هایی ساخته شده که جای نشستن تماشاچیان و گذاشتن جامه ورزشکاران و لُنگ بستن تُنُکه پوشیدن آنان است. یکی دو غرفه از این غرفه‌ها نیز جایگاه افزارهای ورزشی است و ما درباره آنها توضیح کوتاهی خواهیم داد.

بنابراین ساختار فیزیکی و معماری زورخانه، قطعاً نشان از ادوار بسیار قدیم دارد که جنگ‌های تن‌به‌تن رواج داشت و فنون جنگی و رزمی ورزشی، عمدتاً عبارت بوده از اسب‌سواری و چوگان بازی و تیراندازی و کشتی که سربازان می‌باید با تمرین آن‌ها برای رزم آماده می‌شدند. بعدها زورخانه‌، با فتوت و تصوف رابطه‌ای نزدیک یافت و جوانمردان و پهلوانان و پیران تصوف رابطه نزدیک‌تری یافتند. خانقاه و زورخانه به هم پیوستند و نیروی معنوی، اجتماعی و اخلاقی قدرتمندی به وجود آوردند.

برخی بر این باور اند که سابقه ورزش باستانی به قبل از اسلام و باورهای کهن ایرانیان باز می‌گردد. کاوش‌های باستان‌شناسی بین‌النهرین و منطقه لرستان، مربوط به ۲۵۰۰ تا ۲۷۰۰ سال قبل از میلاد مسیح، افرادی را در حال کشتی گرفتن نشان می‌دهد. بنابه تحقیقات شادروان استاد مهرداد بهار، اگرچه در دوران پیش از اسلام، اثر روشنی از زورخانه در ایران وجود ندارد، ولی براساس پاره‌ای شباهت‌‌های موجود میان معابد و آیین مهرپرستی یا میترائیسم با بناهای زورخانه و آیین‌های آن و همچنین با استناد به پاره‌ای از نوشته‌های مؤلفان قرون اولیه اسلامی که نزدیک‌تر به آن زمان بوده‌اند، می‌توان گفت که احتمالاً در دوران قبل از اسلام نیز جایگاهی برای پرورش تن و روان وجود داشته است.

آن‌گونه که از شاهنامه فردوسی برمی‌آید، در آغاز دوره ساسانیان، جوانان در مکان‌های مخصوصی زیر نظر پهلوانان آموزش پهلوانی می‌دیدند و علاوه بر آن، در باب ۴۴ مینو خرد پهلوی، به همگان سفارش شده است تا خود را به جامه اطمینان و اعتماد به نفس(یعنی پوشیدن شلوار کشتی) و دانش بیارایند و سپر راستی در دست گیرند و با گرزِ شکرگزاری و کمان آمادگی، با آنچه که مظهر اهریمنی است بجنگند. تحلیل افسانه‌های کهن پهلوانی در اوستا، شاهنامه فردوسی یا متونی چون گرشاسب‌نامه و داستان سمک عیار، وجود مشترک بسیاری را با سنن و آداب پهلوانی نشان می‌دهد.

آنچه پس از ورود اسلام به ایران رخ داده، پیوند ورزش پهلوانی ـ یا به اصطلاح باستانی ـ با نهضت‌های عیاری و شاطری، و نیز آیین‌های فتوتی و صوفیانه است. طریق فتوت که همواره از شاخه‌های تصوف محسوب می‌شده و یکی از شعب پنج گانه آن بوده است، از قرن دوم هجری قمری در مناطق شرقی ایران(خراسان بزرگ) و برخی مناطق مرکزی رونق و اعتبار تام داشته است. بنای زورخانه‌ هم شباهتی تام به خانقاه‌های متصوفه دارد و برخی گفته‌اند که در مواردی برای هر دو گروه استفاده می‌شده است. امّا البته دلیل قاطعی جز برخی کاوش‌های باستان‌شناسی و تحلیل بناهای بازمانده از قرون اول تا پنجم ارائه نشده و منابع مکتوب کهن آن را تأیید نکرده‌اند.

آنچه از تواریخ مکتوب به صورت دقیق‌تر می‌دانیم، مربوط به قرن هفتم است و مورخ نامدار، عطا ملک جوینی(۶۵۸ هـ .ق) در تاریخ جهانگشای، درباره ورزش پهلوانی و شیوه‌هایی که امروزه به ورزش باستانی تعبیر می‌شود، توضیح داده است. براساس نوشته‌های جوینی، یکی از کسانی که شاید به عبارتی باعث رواج و ترغیب این ورزش شده است، اوکتای‌قا‌آن، پسر و جانشین چنگیزخان بوده است. جوینی از دو نفر کشتی‌گیر اهل همدان که مورد توجه و عنایت اوکتای بوده‌اند نام می‌برد و نام یکی از آنها پهلوان فیله همدانی بوده است. امّا اوج تاریخی و اسطوره‌ای پهلوانی و ورزش سنتی را باید در قرن هشتم جستجو کرد. زمانی که پهلوانی برجسته، ادیب و اهل معنویت و تصوف به نام پهلوان محمود و معروف به پوریای ولی ظهور کرد. این پهلوان محمود، اهل خوارزم و در شعر متخلص به قتالی است. لقب او در آثار مختلف: پوریا، پوربا و پوریار آمده و وفات او را در سال ۷۲۲ هـ .ق ذکر کرده‌اند.

در قرن هشتم، سربداران خراسان که گرایشات عیاری و پهلوانی قوی در میان ایشان بود، سر به شورش برداشتند. کشتی و ورزش زورخانه‌ای در میان اینان رواج بسیار داشت و گویا در زمان مغولان که داشتن و حمل سلاح برای ایرانیان ممنوع و از جنگ نهی شده بودند، زورخانه‌ها که در سرداب‌ها و مکان‌های پرت افتاده و زیرزمینی شکل گرفته بود، فرصت مناسبی برای مردان ناراضی بوده تا ارتباطات و آمادگی‌های جسمی خود را تقویت کنند. در قرن هشتم، مسابقات کشتی و زورآزمایی میان مردم رواج فراوان داشته و مسابقه کمان‌کشی نیز رایج بوده است.

ورزش پهلوانی ایران در قرن نهم هجری به هند رفت و در این زمان، پهلوان یوسف ساوی، براساس نوشته‌های تاریخ بیجارپور، آیین پهلوانی و ورزش باستانی را از ایران به هند برد. او مدتی سردار سلطان محمدشاه بهمنی، پادشاه دکن ـ بوده، اما در سال ۸۹۷ هـ .ق، به سلطنت می‌رسد و لقب عادلشاه می‌گیرد و به ترویج مذهب تشیع در بخش مهمی از هند اهتمام می‌ورزد. منابع مختلف و تذکره‌های متعدد، از ورزش پهلوانی و زورخانه‌ای در قرن دهم یاد کرده‌اند و بیانگر رواج کامل آن در دوران صفویه و پس از آن است. هم در این دوران، ورزش باستانی به اوج رونق رسید و آداب و ادوات و آیین‌های آن به کمالی رسید که تا امروز شاهد آن هستیم.

در روزگار صفویان، مقام پهلوان باشی، در کنار پادشاه از مقامات برجسته و متنفّذ بود. پهلوان باشی، با قلندران و پهلوانان محله‌ها در اصفهان و شهرهای بزرگ رابطه داشت و به یک معنا، همان‌ها مسئول امنیت و حفظ برخی شئون اجتماعی و حتی اقتصادی بودند. البته سقوط و انحطاط صفویان در دوران پایانی این سلسله، خاصه در روزگار سلطنت شاه سلطان حسین، سبب شد تا پهلوانان به عنوان قداره‌بندان به مال و ناموس و جان مردم هم‌ دست درازی کنند و خود نیز عامل ناامنی و فروپاشی سلسله باشند. در اغلب سفرنامه‌ها و گزارشات این دوران، به قصص و حکایاتی در این باره برمی‌خوریم، امّا شرح میرزا هاشم آصف در «رستم التواریخ» بسیار گویا و دارای جزئیات تکان‌دهنده‌ای است.

متون تاریخی و تذکره‌ها، در دوره‌های افشاریه و زندیه نیز حکایت‌های پهلوانی نقل کرده‌اند. این فنون و ورزش‌ها همچنان رواج داشته و پهلوانان معروف این دوره، یکی پهلوان کبیر اصفهانی و دیگری پهلوان لندره دوز اصفهانی بوده‌اند.

با روی کارآمدن آقامحمدخان قاجار و تشکیل سلسله قاجاریه، ثبات و آرامشی به کشور راه یافت. از زمان فتحعلیشاه قاجار، نه فقط گزارش‌هایی از زورخانه و کشتی‌گیری و پهلوانی در دست داریم، بلکه تصاویری هم از این ورزش‌ها و مکان‌ها برجای مانده است. امری که در دوران ناصرالدین شاه به اوج رسید.

در این دوران، در میدان ارگ تهران، در حضور شاه و رجال برجسته و جمع کثیری از مردم و حتی سفرای خارجی، کشتی‌گیران و پهلوانان و باستانی‌کاران به زورآزمایی و ارائه هنرهای ورزشی می‌پرداختند. شاه به این موضوع علاقه داشت و از ورزشکاران پشتیبانی می‌کرد. دربار زورخانه و پهلوانانی داشت که خود را برای اجرای مراسم مهم کشتی پهلوانی و تعیین پهلوان آماده می‌کردند.

به تدریج، رجال و اشراف عصر نیز در کنار منازل و دستگاه خود، به تأسی از شاه، زورخانه‌هایی هم تأسیس کرده و چند کشتی‌گیر و ورزشکار را گرد خود جمع کرده و حقوق ایشان را می‌پرداختند. بزرگ‌ترین پهلوانان این دوره، یکی پهلوان ابراهیم یزدی، معروف به یزدی بزرگ است و دیگری پهلوان اکبر خراسانی، که آخرین پهلوان رسمی تهران در دوران قجرها بوده است. در همین دوران، عکاسی پیدا شد و عکس‌های متعددی از پهلوانان و زورخانه‌ها و مراسم ورزشی و کشتی‌گیری ثبت و ضبط شد. این تصاویر نشان می‌دهد که تقریباً به همان صورت که در دوران ناصری می‌شناسیم، ورزش زورخانه‌‌ای و پهلوانی ادامه یافته است. تنها تفاوت این بود که دیگر اشراف و درباریان به طور مستقل زورخانه‌ای تأسیس نکردند و حمایتی هم جز در هنگام استفاده از برخی زورآوران، انجام نمی‌دادند. در دهه ۱۳۳۰ شمسی، ورود برخی ورزشکاران زورخانه‌ای نظیر شعبان جعفری به عرصه سیاست و غائله کودتا علیه دولت ملّی دکتر مصدق، جان تازه‌ای به چند ورزشگاه و زورخانه در تهران داد و دربار و برخی مقامات کشوری و لشکری به حمایت از آن پرداختند. در این دوران ورزش کشتی با قواعد بین‌المللی جدید نیز رواج یافت که بسیاری از آنان از کشتی سنّتی و زورخانه‌ها بیرون می‌آمدند. پیداشدن زورخانه‌های کوچک و مستقل، در کنار چند زورخانه‌ معروف در تهران و شهرهای بزرگ، پشتوانه‌ای برای کشتی بود. به زودی کشتی به ورزش اوّل و ملّی ایران بدل شد و قهرمانان بسیار بزرگی را به جامعه معرفی کرد. از طریق کشتی، «مفهوم قهرمانی» هم در کنار «پهلوانی» پیدا شد و قهرمانان، مدال‌آورانی بودند که در عرصه ملّی و بین‌المللی پیروز می‌شدند و افتخار می‌آفریدند. بزرگترین و محبوب‌ترین قهرمانان، البته کسانی بودند که خصائل پهلوانی هم داشتند. در همین دوران، ورزشکار برجسته‌ای در دو حوزه زورخانه و تشک کشتی پدید آمد که هم در ورزش قهرمانی و هم خصائل پهلوانی، تالی پوریای ولی شد و نام او مظهر و نماد پهلوانی و فتوت در عصر جدید شد. او غلامرضا تختی بود که مطلقاً از مردم به لقب «جهان پهلوان» مفتخر گردیده است. تختی برخلاف شعبان، در حمایت از مردم وافتادگان و محرومان از هیچ کوششی فروگذار نمی‌کرد و در عین حال یک مخالف سیاسی برعلیه حکومت سلطنتی پس از کودتا بود و با اعضای نهضت مقاومت ملّی و جبهه ملّی رابطه نزدیک و دوستانه داشت.

ادبیات و هنر زورخانه

در زورخانه، شعر و موسیقی به کار می‌آید و اساساً از ارکان تأثیرگذار ورزش پهلوانی و باستانی است. یک بیت شعر حکیم فردوسی و نام پهلوانان شاهنامه، همواره در بیان مرشدها و ورزشکاران و زینت‌های در و دیوار زورخانه تکرار می‌شود:

زنیرو بود مرد را راستی ز سستی کژی زاید و کاستی

سراسر شاهنامه، عرصه هنرها و اخلاقیات پهلوانی است. رستم و سهراب و اسفندیار و سیاوش و آرش و گیو و گودرز، برترین پهلوانان بوده و در کشتی و تیراندازی و رزم و سوارکاری، نماد و ضرب‌المثل هستند.

خاصه رستم که اسطوره و مثل اعلای قدرت و همّت و یزدان‌پرستی و ایران‌دوستی است. اینان به فرموده حکیم فردوسی، پروردگان دلاور ورزش و رزم بوده‌اند:

چو پرورده باشد بشر در شکار نترسد چو پیش آیدش کارزار

به کُشتی و نخجیر و آماج و گوی دلاور شود مرد پرخاش جوی

مترس از جوانان شمشیرزن حذرکن ز پیران بسیار فن

اشعار موردتوجه پهلوانان، البته به سیاق زورآزمایی و رزم، عمدتاً صبغه حماسی و ارجوزه‌خوانی داشته، امّا رواج روح فتوت و تصوف، سبب شده تا نوعی ادب و شعر تعلیمی هم در میان ایشان رایج شود که بخشی از آن، همچون امثال سائره در میان مردم رایج است. مرشد زورخانه همواره با خواندن اشعار حماسی، که با صوتی دلکش و همراه با موسیقی ضرب و زنگ خوانده می‌شد، اثری تربیتی و ژرف بر ورزشکاران و فضای زورخانه داشته‌اند. این نوع اشعار، عمدتاً ضرباهنگ و وزن خاصی دارند و اغلب در بحر متقارب، یعنی همان وزن شاهنامه سروده شده است.

این اشعار، با اصطلاحات خاص موسیقایی و زورخانه‌ای، به آهنگ ضربی، «گل گشتی» و «گل چرخ» نامیده می‌شود و شامل انواعی است که «حق‌خوانی»، «رخصت‌طلبی» و «دعای ختم ورزش» هم هست و به اقتضای وقت و موقعیت خوانده می‌شود. بجز اشعار شاهنامه، برخی اشعار منسوب به پوریای ولی نیز توسط مرشدها خوانده می‌شود. در تذکره‌ها، علاوه بر صفت پهلوانی، از شاعری پوریای ولی نیز یادشده و این سه رباعی به این مرد وارسته منصوب است:

-آنم که دل از کون و مکان برکندم وز خوان جهان به لقمه‌ای خرسندم

کندم زسرِ کوی قناعت سنگی آوردم و بر رخنه آز افکندم

-آنیم که پیل بر نتابد لَتِ ما بر چرخ زنند نوبت دولتِ ما

گر در صفِ ما مورچه گیرد جای آن مورچه شیر گردد از صولتِ ما

و رباعی آخر این است که از امثال فرهنگ عمومی و از مشهورات فرهنگ پهلوانی و ادب فتوّت است:

ـ گر بر سر نفس خود امیری مردی گر بر دگری خرده‌نگیری مردی

مردی نبود فتاده را پای زدن گردستِ فتاده‌ای بگیری مردی

اصطلاحات زورخانه و کشتی و پهلوانی، همیشه در میان شاعران اعصار مختلف اثر داشته و تنها منحصر به شاهنامه و حماسه‌ها نبوده‌ است. گاهی اشعار عاشقانه و غزل و قصیده نیز متأثر از این فرهنگ بوده است. خاصه در دوره صفویه که مکتب وقوع و سبک هندی رواج پیدا کرد. مثلاً میرنجات اصفهانی، از شاعران عصر صفوی اصطلاحات و فنون کشتی را در مثنوی‌ای سروده که برای خوانش مرشدان مناسب است. گاهی نیز به شکل دیگری، از جمله در این شعر که اصطلاح «دست فروکوفتن» به کار رفته و به معنای رسمی در میان پهلوانان داخل گود بوده است و چون می‌خواستند با حریف مبارزه کنند به نشانه او دست می‌زدند:

ـ گردون به زیردستی برخیزد اگر با من

تا دست فروکوبد، پشتش به زمین باشد

و نیز این بیت که اصطلاح «روی دست» از فنون کشتی به کار رفته!

ـ می‌توان پیش زیردستان نهادن پشت دست

روی دست از زیردستِ خویش خوردن مشکل است

در میان اشعار زورخانه‌ای، شعرهایی در ستایش امیرالمؤمنین علی(ع) که خود پهلوان و جوانمردی یگانه و سرسلسله پهلوانی و فتوت در فرهنگ اسلامی است، جایگاه ویژه‌ای دارد. گاهی اشعار خاصی نیز مخصوص پهلوانی سروده می‌شد و گاه آثاری حماسی مانند «خاوران نامه» اثر باذل مشهدی، به دلیل تناسب، ورد زبان مرشدان بود.

موسیقی زورخانه نیز، تکامل درخوری داشته و در طول قرون به شیوه و سنتی ریشه‌دار بدل شده است. مسئله مهم در این زمینه ماندگاری و تداوم مو

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.