پاورپوینت کامل اصول ملامت و طریق فتوت ۶۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل اصول ملامت و طریق فتوت ۶۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اصول ملامت و طریق فتوت ۶۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل اصول ملامت و طریق فتوت ۶۸ اسلاید در PowerPoint :
ترجمه رساله ملامتیه ابوعبدالرحمن سلمی
مطلب ذیل دنباله ترجمه رساله مهم و کهن ابو عبدالرحمن سلمی، از پیشگامان تصوف است. در بخش نخست، مقدمات و دوازده اصل از اصول و خصوصیات ملامتیان و اهل فتوت بیان شد و در این قسمت دنباله آن مباحث به نظر خوانندگان دانشور مجله تقدیم می شود.
ترجمه رساله ملامتیه ابوعبدالرحمن سلمی
مطلب ذیل دنباله ترجمه رساله مهم و کهن ابو عبدالرحمن سلمی، از پیشگامان تصوف است. در بخش نخست، مقدمات و دوازده اصل از اصول و خصوصیات ملامتیان و اهل فتوت بیان شد و در این قسمت دنباله آن مباحث به نظر خوانندگان دانشور مجله تقدیم می شود.
۱۳- و از جمله اصول ایشان آن است که از محمدبن عبدالله رازی۲۷ شنیدم که می گفت: از ابوعلی جرجانی۲۸ شنیدم که:«حسن ظنّ به خدای تعالی غایت معرفت است و سوء ظنّ بر خود اصل معرفت نفس است.» نیز از محمدبن احمدبن فرّاء شنیدم که می گوید:«از ابوالحسن شراکهی۲۹ شنیدم که او از اباعثمان نقل می کرد که:«مردی به ابوحفص گفت مرا سفارشی کن. ابوحفص گفت: عبادتت برای پروردگار بدان گونه نباشد که تو را معبود خلق کند؛ عبادت را نشان خدمت و عبودیت بر پیشانی کن که اگر کسی عبادت خویش را ببیند، خود را پرستیده است.» و برخی مشایخ گفته اند:«هر که پیش از وصول، به سوی خلق بازگردد، به طریقت پشت کرده است و ریاضات پیشین اش، حبّ ریاست و استعلای بر خلق را برای وی به میراث می نهد. اما آنکه پس از وصول به سوی خلق رود پیشوایی می گردد نافع از برای مریدان.» از اباعمروبن محمدبن احمدبن حمدان شنیدم که می گفت:«از پدرم شنیدم که ابوحفص چون به خانه می شد، لباس ژنده و پشمینه می پوشید از آنچه لباس قوم است، و چون به میان مردم می رفت در پوشش اهل بازار ظاهر می گشت؛ وی پوشیدن لباس قوم را در میان مردم خود نمایی و ظاهر سازی می دانست.»
۱۴- و از اصول ملامتیه است مؤدّب گشتن به ادب پیشوایی از پیشوایان قوم و عرضه کردن آنچه از علوم و احوال درون برای مرید حادث می گردد، به پیشگاه آن پیشوا. از احمدبن احمد شنیدم که می گفت: از اباعمرو زجاجی۳۰ شنیدم که:«اگر آدمی به اعلای مراتب و مقامات رسد تا بدان جا که غیب به روی او پرده گشاید اما در این طریق شاگردی استاد نکرده باشد، حاصلی به بار نخواهد آورد.» نیز از شیخ ابایزید محمدبن احمد فقیه۳۱ شنیدم که می گفت: از ابراهیم بن شیبان۳۲ شنیدم که:«هر که مؤدّب گشته باشد نه در محضر استاد، بیهوده و بیکار است.» همچنین بیشتر مشایخ ملامتیه خوش ندارند آدمی به هیچ گونه عبادتی زبان زد گردد همچون صوم دائم یا سکوت دائم یا اوراد ظاهره صلاه و غیره؛ تا بدان جا که مردم وی را بدین ها شناسند و نام برند. چیزی نزدیک به همین مرام را از محمد بن عبدالله رازی شنیدم که می گفت: از حمزه بزاز۳۳ شنیدم که: از عبدالله بن حمدون شنیدم که می گوید: عبدالله مغازلی۳۴ را شنیدم که از قول بشرحافی۳۵ می گوید:«نزد معافی بن عمران۳۶ شدم؛ چون دقّ الباب کردم گفتند کیست؟ گفتم بشر و بر زبانم جاری گشت و حافی را نیز گفتم(بشرحافی). دخترچه ای در خانه گفت: ای عمو اگر برای خویش نعلینی به دو سکه بخری این نام از تو برمی افتد.» از نبی(ص) نیز روایت کرده اند که از دو گونه شهرت نهی می کرد و می گفت:«برای آدمی همین شرّ کفایت است که در امری از امور دنیا یا آخرت انگشت نمای خلق گردد.» از این است که بیشتر مشایخ این قوم نشستن به موعظه و تذکیر خلق را خوش ندارند و در این باب گفته اند:«بدین کار نیکو ترین چیزها را به سوی خلق روانه می سازی پس در همراهی با حق برای خود چه می گذاری؟ اگر در احوال سلف با ایشان سخن بگویی بر آنان ستم روا داشته ای چون، راه دعاوی را بر ایشان هموار می کنی.» همچنین از ابا عمروبن حمدون شنیدم که می گفت: شنیدم ابوحفص به ابی عثمان می گوید:«نشستن برای(موعظه) خلق بازگشتن از خداوند به سوی خلق است. پس نیک بنگر تو کدام مردی.»
۱۵- از جمله اصول ایشان است که هر عمل و طاعتی که از تو سر زند و نگاهت بدن افتد و نزد تو نیکو آید، باطل است. مبنای ایشان در این اصل روایتی است از محمد عبدالله بن علی بن زیاد از محمد بن مسیب ارغانی که گفته: عبدالله بن حسن مرا گفت: علی بن حسین(ع) فرمود:«هر فعلی از تو که نگاهت بدان افتد دلیل است بر اینکه از تو پذیرفته نیست زیرا که قبول امری است پنهان و پوشیده از تو پس آنچه که نگاهت از آن بریده است دلیل قبول است از تو.»
۱۶- و از اصول ایشان است دیدن تقصیر خود و دیدن عذر مردم برای آنچه در آن اند. همچنین از عبدالله بن محمد معلم شنیدم که می گفت: از ابابکرفارسی۳۷ شنیدم:«بهترین خلق کسی است که نیکی را در دیگران ببیند و بداند که راه های رسیدن به سوی خداوند بسیار است جز طریقی که وی در آن است؛ تا بدین گونه تقصیر و کوتاهی خویش را در آنچه بدان افکنده شده است بیند و با این همه در احدی به دیده تقصیر و نقصان ننگرد.» از جدم اسماعیل بن نجید شنیدم که از شاه کرمانی حکایت می کرد که گفته:«هر که خلق را از دیده خویش بیند دشمنی اش با مردم دراز گردد و هر که خلق را از دیده حقّ بنگرد آنان را در آنچه هستند، معذور می یابد و می داند که ایشان جز بدانچه بر آن ناگزیر اند، توانی ندارند.
۱۷- و از جمله اصول ملامت است نگه داشت دل در معیت خدای، به حسن مشاهدت و نگه داشت وقت خویش با خلق، به حسن ادب و به کتمان موافقاتی که بر او ظاهر می گردد، مگر آنچه از اظهارش گریزی نیست. برای همین ابومحمدسهل -رحمه الله- گوید:«وقت تو عزیزترین چیز است نزد تو پس آن را برای عزیزترین چیزها که بر تو آید بگذار.» ابوعبدالله حربی نیز گوید:«هیچ چیز در این دار دنیا عزیزتر از قلب و وقت تو نیست پس اگر دل را جز به آگاهی غییب مشغول کنی و اگر وقت را جز به ممارست آداب نفس بگذرانی عزیزترین چیزهایت را تباه کرده ای.»
۱۸- و از اصول ایشان آن است که اساس عبودیت و بندگی دو چیز است: روی نیاز آوردن به درگاه خدای تعالی به نیکوترین وجه و الگوگیری از رسول(ص) به نیک ترین وی که در این کار هیچ دمی برای نفس و هیچ آسایشی برای آن نیست.
۱۹- و از جمله اصول ایشان است که آدمی هماره دشمن خویش باشد و در همه حال از خود ناخوشنود. از ابا بکربن شاذان۳۸ شنیدم که می گفت: از علی بن داود عکی شنیدم:«مؤمن دشمنی است از سوی خدا بر نفس خویش در جمیع افعال و احوال و اذکار و اقوالش.»
۲۰- و از جمله اصول ایشان آن است که دیدن کردار خویش و عجب و افتخار بدان، از اندکی عقل و سبکی طبع است. چگونه می توانی به چیزی افتخار کنی که در آن نصیبی نداری و هر چه هست از غیر به سوی تو آمده است و نسبتش به تو جز عاریت نیست که در حقیقت تو نسبتی با آن نداری زیرا که تو در آنچه به سویت می آید تدبیر می شوی و بر آن ناگزیری. حال آیا افتخار و به خود نازیدن در چنین اموری کاستی عقل و سبک سری نیست؟ از نبی(ص) نیز نقل کرده اند که فرمود:«ظاهر سازی بدانچه به تو نداده اند، پوشیدن لباس زور است.» از محمد بن عبدالله شنیدم که می گفت: از محمدبن علی کتّانی۳۹ شنیدم:«چگونه خردمند به کردار خویش بنازد حال آنکه می داند او بر هیچ چیز از کردارش توانا نیست.»
۲۱- و از اصول ملامت رها کردن سخن در دقایق علم و مباهات بدان است و پرهیز از آشکار کردن اسرار خداوندی نزد نااهلان. از منصوربن عبدالله شنیدم که می گفت: از عبدالله بن محمد نیشابوری۴۰ شنیدم که می گوید:«ابوحفص را گفتم: چگونه است که شما همچون بغدادیان و دیگران سخنی نمی گویید؟ شما را چه می شود که سکوت پیشه کرده اید؟ گفت: زیرا مشایخ ما خاموش اند از روی علم و سخن گویند به ناچاری؛ از این است که در مقام ادب سخن ایستاده اند و سخن نمی گویند مگر پس از آنکه خداوند خردهاشان را استوار نمود؛ پس امانت داران خداوند در زمین گشتند و امین نیز، بر حفظ امانت حریص است.»
۲۲- و از جمله اصول ایشان آن است که سماع چون در کسی استوار و درست گردد و بر وی کارگر افتد، هیبتش از حرکت و شور و غوغا مانع می آید.از محمدبن حسن خشاب۴۱ شنیدم که می گفت: از علی بن هارون حصری۴۲ شنیدم:«سماع راستین چون به جای درستش در دل برسد او را به انواع کرامت می آراید، هیبتی از او بر حاضران می افتد که احدی در محضرش نه حرکتی می کند و نه فریاد و اضطرابی. و حقیقت مصاحبت سماع او آن است که وقت وی بر اوقات حاضران غلبه می کند و آنان را مقهور می کند چنان که حاضران تحت امر او یند.»
۲۳- و از جمله اصول ایشان آن است که فقر، سرّ خدای است نزد درویشان و اگر سرّ فقر آشکار کنند از دایره امنا بیرون می شوند. فقیر در نظر ایشان تا آن هنگام فقیر است که احدی از فقر او آگاه نباشد جز آن کس که فقرش به درگاه او است. پس چون غیر او نیز از این سرّ آکاه گردد از دایره فقر خارج گشته، به چنیره نیاز فرومی افتد؛ و نیازمندان بسیار اند و فقرا اندک. اساس کار ایشان در این اصل آن است که از محمد بن احمد بن ابراهیم شنیدم که می گفت: از طلحه سلمی شنیدم که: شاه کرمانی می گفت:«فقر سرّ خدای است نزد بنده پس تا آن را پوشیده می دارد امین است و چون آشکارش کند نام فقر از او برمی افتد.»
۲۴- و از جمله اصول ایشان است که پوشش خویش را از آنچه عرف است دیگرگون نمی کنند و بر ظاهری که خلق هستند، می مانند و در سرّ به اصلاح می کوشند. اساس کار در این اصل روایتی است از نبی(ص) که فرمود:«خدای تعالی به صورت های شما نمی نگرد بل دیده بر قلوب و نیات شما دارد.»
۲۵- و از اصول ایشان رها کردن عیوب و کاستی های خلق است تا به همه روی سر در عیوب خویش داشته باشند و شرّ نفس را بپایند و در متهم داشتن آن مداومت نمایند و بر اصلاح آن کمر بندند و سرّ آن پوشیده دارند. و اساس این اصل قول خدای است-عزّوجلّ- «همانا نفس بسیار فرمان دهنده است به بدی» و در معنی این گفته اند: مگر کسی که خداوند نفس را برای او خوار کرده باشد و به دوام مخالفت نفس یار و مدد او باشد و آن را از طریق مخالفت به طریق موافقت کشانده باشد. نیز سخنی است از نبی(ص) که روایت کرده اند:«خنُک آنکه گرمی در کار عیوب خویش وی را از عیوب مردم غافل کرده است.»
۲۶- و از اصول ایشان آن است که دهنده نباید چیزی از عطا و دهش خویش را ببیند زیرا که در حقیقت او چیزی را می دهد که خدای تعالی نزدش نهاده است و او تنها حق را به صاحب حق می رساند. پس چون حق غیر را به او می رساند چگونه می شود که در دیده اش بزرگ آید؟ پس چون بنده حقیقت این بداند، بذل و سخای وی از دیده اش فرومی افتد.
۲۷-
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 