پاورپوینت کامل بی مهری به جامعه‌شناسی در میزگرد جامعه‌شناسان! ۵۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بی مهری به جامعه‌شناسی در میزگرد جامعه‌شناسان! ۵۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بی مهری به جامعه‌شناسی در میزگرد جامعه‌شناسان! ۵۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل بی مهری به جامعه‌شناسی در میزگرد جامعه‌شناسان! ۵۴ اسلاید در PowerPoint :

روزهای ۲۲ و ۲۳ اردیبهشت ماه، همایش «کنکاش‌های مفهومی و نظری درباره جامعه ایران» در انجمن جامعه‌شناسی ایران برگزار شد. در میزگرد آغازین این کنفرانس که عنوان «بنیان‌های فلسفی نظریه‌پردازی» را یدک می‌کشید، مطالبی توسط برخی سخنرانان، که اتفاقاً از باسابقه‌ها و بزرگان جامعه‌شناسی بودند، مطرح شد که به نظر می‌رسد نیازمند نقد جدی از سوی همکاران جامعه‌شناس است.

روزهای ۲۲ و ۲۳ اردیبهشت ماه، همایش «کنکاش‌های مفهومی و نظری درباره جامعه ایران» در انجمن جامعه‌شناسی ایران برگزار شد. در میزگرد آغازین این کنفرانس که عنوان «بنیان‌های فلسفی نظریه‌پردازی» را یدک می‌کشید، مطالبی توسط برخی سخنرانان، که اتفاقاً از باسابقه‌ها و بزرگان جامعه‌شناسی بودند، مطرح شد که به نظر می‌رسد نیازمند نقد جدی از سوی همکاران جامعه‌شناس است. البته مفاد سخنرانی‌ها با آنچه در خلاصه مقاله‌های انجمن جامعه‌شناسی آمده است تفاوت‌های بسیاری دارد و حتی فهرست شرکت‌کنندگان در میزگرد هم با فهرست موجود در خلاصه مقاله‌ها متفاوت بوده است. آنچه در این یادداشت آمده ناظر به سخنرانی‌های اعضای میزگرد است و نه متنی که در خلاصه مقالات همایش آمده است. نویسنده آماده شنیدن نظرات مخالف نظرات انتقادی خود از سوی خوانندگان این یادداشت است.

******

انتقاد اصلی من به داعیه‌ای برمی‌گردد که پنج تن از سخنرانان این میزگرد ۷ نفره مطرح کردند و در آن به تلویح و گاه حتی به تصریح و حتی با تأکید موجودیت چیزی به نام جامعه‌شناسی ایرانی را نفی کردند و بر این ادعا پای فشردند که «پیدایش جامعه‌شناسی ایرانیان مستلزم فعالیت‌های فراتر از آنهایی است که جامعه‌شناسان در همه جای دنیا انجام می‌دهند. به نظر این بزرگان برای تولد «جامعه‌شناسی ایرانی» و حتی «جامعه‌شناسی جدی» (غیر شارلاتانیستی به تعبیر یکی از استادان) باید به غیر جامعه‌شناسان یا منابع غیرجامعه‌شناسان مراجعه کرد.

یکی از سخنرانان بر این باور بود که برای نظریه‌پردازی درباره جامعه ایران باید به «حکمت خسروانی» مراجعه کرد و از دل آن جامعه‌شناسی ایرانی را بیرون کشید. دیگری مدعی بود که پیش‌نیاز نظریه‌پردازی درباره جامعه ایران ساختن «فلسفه ایرانی» است. بنابراین اکنون جامعه‌شناسان ایرانی کاری ندارند جز اینکه صبرکنند تا فیلسوفان نظریه فلسفی جامعه ایران را خلق کنند تا پس از آن، ایشان بر اساس فلسفه‌ای که آن فیلسوفان ساخته‌اند، شروع به ساختن جامعه‌شناسی کنند، نامبرده که به نسل جوان تعلق داشت معتقد بود که جامعه‌شناسان غربی هم، چنین کرده‌اند و پیش از آنکه فیلسوفان مسیرشان را ترسیم کنند قدم از قدم برنداشته‌اند و چنین کنند بزرگان!

سومی نسخه معتدل‌تری برای ظهور جامعه‌شناسی در ایران پیچید؛ نامبرده که از میانسالان بود توصیه کرد که جامعه‌شناسان به کلاس‌های فلسفه بیایند و فلسفه یاد بگیرند تا بتوانند نظریه جامعه‌شناسی تولید کنند. چهارمین سخنران معتقد بود که تنها راه تولد «جامعه‌شناسی ایرانی» مراجعه به آن بخش از سنت‌های معرفتی موجود در ایران است که با زندگی روزمره نزدیکی بیشتری داشته است و این بخش همان «فقه» است. بنابراین جامعه‌شناسی ایران را باید بر مبنای فقه بنا نهاد.

و سرانجام جامعه‌شناس پنجم مدعی شد جامعه‌شناسی ایران تاکنون مبتنی بر فهم خودمان از خودمان نبوده است بلکه بر اساس فهم «دیگری» از خودمان تطور یافته و برای تولید جامعه‌شناسی که از آنِ خودمان باشد باید به ادبیات فارسی مراجعه و از درون آن جامعه‌شناسی ایرانی را بازشناسی و تعریف کنیم.

غیر از این پنج تن که به دنبال جامعه‌شناسی در هرکجا غیر از خود جامعه‌شناسی بودند، دو سخنران دیگر هم در این میزگرد سخن گفتند یکی (از سابقون) به طور کلی به بحث «دیالکتیک عام و خاص» اشاره کرد و بدرستی به ضرورت توجه همزمان به دستاوردهای جهانی جامعه‌شناسی (بعد عام) و شرایط اجتماعی گذشته و حال و سابقه معرفتی و ارزشی جامعه ایران (بعد خاص) برای پژوهش اجتماعی در ایران تأکید گذاشت. سخنران دیگری هم (باز از باسابقه‌ها) هرچند از ضعف جامعه‌شناسان ایرانی در نظریه‌پردازی در باب جامعه خودمان انتقاد کرد، اما بلافاصله به برخی آسیب‌ها و مشکلات واقعی پرداخت که نظام آموزش عالی ما با آن رو به رو است. هرچند تحلیل او از وضعیت جامعه‌شناسی در ایران به واقعیت نزدیک‌تر بود زیرا ضعف نظریه‌پردازی را به ضعف سیاستگذاری و مدیریت آموزش پیوند زد و انگشت بر مشکلی واقعی گذاشت که نه تنها جامعه‌شناسی بلکه کل نظام آموزش کشور از عمومی و عالی سال‌ها ست با آن رو به رو است، اما او هم جامعه‌شناسی و جامعه‌شناسان را مورد عتاب و سرزنش قرار داد و نه برنامه‌ریزان و مدیران را.

من به‌عنوان یکی از جامعه‌شناسان این کشور که حدود سه دهه در این رشته دانشجویی و دانش‌پژوهی کرده‌ام با داعیه‌های فوق مخالفم و بر این باورم که «جامعه‌شناسی ایرانی» وجود دارد (با وجود همه ضعف‌هایش که از ضعف‌های سایر رشته‌های دانشگاهی اگر کمتر نباشد به هیچ وجه بیشتر نیست)، مورد استقبال دانشجویان ایرانی واقع شده و رو به رشد و تعالی است. برای رد داعیه‌های پیش گفته ترجیح می‌دهم چند پرسش اساسی طرح کنم.

۱- پرسش اصلی این است که «جامعه‌شناسان ایرانی» برای اینکه موجودیت‌شان به این استادان پیش‌گفته به رسمیت شناخته شود چه باید بکنند؟ تا حالا فکر می‌کردند که برای این منظور از سویی باید سوءتفاهم و بدبینی برخی صاحبان نفوذ را به «پژوهش‌های اجتماعی» رفع و آنان را متوجه کنند که «نقد علمی جامعه» تنها راه‌حل مشکلات اجتماعی است. نشان دادن مشکلات سیاه‌نمایی نیست بلکه هشدار و انذار است که نوشداروی دردهای اجتماعی است و بگذارند که پژوهشگران اجتماعی جامعه را درنوردند و زندگی اجتماعی را با دقت مشاهده و با مردم مصاحبه و مراوده کنند و اطلاعات کمی و غیرکمی جمع کنند و از تاریخ غافل نشوند و میراث فکری و شرایط عینی زندگی اجتماعی قدیم و جدید جامعه خودمان را بخوبی بشناسند و برای اینکه کارهایشان عمیق و دقیق باشد از میراث جهانی علم جامعه‌شناسی غافل نمانند و آنچه به دست می‌آورند را با یافته‌های نظری و تجربی جهانی جامعه‌شناسی بسنجند و ترکیب کنند و آنگاه نتیجه همه اینها را در قالب پژوهش‌های علمی به جامعه تقدیم کنند تا هم به کار حکومتیان آید و هم دانشگاهیان و هم جامعه مدنی.

حالاً شما می‌گویید این کارها بی‌فایده است و با این کارها «جامعه‌شناسی» به وجود نمی‌آید بلکه به جای آن باید بروید سراغ متخصصان سایر رشته‌ها مثل اهل حکمت قدیم، فلاسفه، فقیهان و ادیبان و از آنها بخواهید تا مبانی علم جامعه‌شناسی مناسب نظریه‌پردازی برای جامعه ایران را به شما یاد بدهند؟ این اعتزال از جامعه‌شناسی نیست؟ آیا این خود نوعی تخریب‌گری و نیهیلیسم نیست؟

۲- آیا موجودیت جامعه‌شناسی در یک جامعه مشروط به وجود نظریه‌ای کلان و ملی برای تحلیل ابژه جامعه‌شناسی است؟ آن هم دیدگاه یا نظریه‌ای کلان که نه تنها در میان نظریه‌های کلان جامعه‌شناسی بی‌همتا و منحصر به فرد باشد، بلکه حتی از لحاظ پیشینه و پشتگاه فلسفی و معرفتی (دینی، اساطیری، هنجاری) هم انحصار در آن جامعه داشته باشد؟

۳- آیا اصولاً چنین بی‌همتایی و خلوصی در هیچ یک از حوزه‌های علم و فلسفه تاکنون اتفاق افتاده است؟ اگر به فرض، ما نظریه‌ای ایرانی(!) درباره امری اجتماعی بدهیم، جامعه‌شناسان دیگر کشورها نمی‌توانند آن را برای تبیین مسائل خود به کار ببرند. آیا معیاری که علم را از غیرعلم جدا می‌کند ویژگی‌های ملی است یا تبیین کنندگی و احیاناً پیش‌بینی و سیاست‌‌سازی؟

۴- به جز چند کشوری که نه با تصمیم بلکه به‌خاطر کوشش‌هایی که در دانشگاه‌های آن کشورها در مقاطع زمانی معینی در رشته جامعه‌شناسی شده و می‌توانند مدعی مکتبی ملی در جامعه‌شناسی باشند(مثل فرانسه، آلمان، امریکا و…) آیا دیگر کشورهای جهان جامعه‌شناسی ندارند و گرفتار شارلاتانیسم‌اند و قادر به فهم جامعه خویش نیستند؟ با این توضیح که اصولاً این داعیه مکتب فرانسوی و آلمانی و غیره دعاویی بسیار سست هستند. مثلاً چطور می‌توان مارکس و وبر و زیمل را در یک مکتب قرارداد یا ایضاً پارسونز، سی رایت میلز و اولین رایت هرچند گروه اول هر سه آلمانی و گروه دوم هرسه امریکایی‌اند

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.