پاورپوینت کامل کعبه دل ۸۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل کعبه دل ۸۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل کعبه دل ۸۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل کعبه دل ۸۴ اسلاید در PowerPoint :
مضمون اصلی یکی از آثار هانری کربن با عنوان معبد ومکاشفه، تاویل روحانی عبادت و معبد یا همان کشف اسرار عبادات است. عارفان ما فراوان از تفاوت حج عوام و حج خواص سخن گفته اند. یکی « قصد کوی دوست دارد» و دیگری « میل روی دوست» ؛ یکی « حج خانه خلیل» است و دیگری «حج خانه جلیل» . کربن تاویل روحانی عبادت و معبد را مبنایی برای معنا بخشیدن به زندگی آدمی و دستیابی وی به ساحات وجودی ژرف تر خویش قرارداده است.
مضمون اصلی یکی از آثار هانری کربن با عنوان معبد ومکاشفه، تاویل روحانی عبادت و معبد یا همان کشف اسرار عبادات است. عارفان ما فراوان از تفاوت حج عوام و حج خواص سخن گفته اند. یکی « قصد کوی دوست دارد» و دیگری « میل روی دوست» ؛ یکی « حج خانه خلیل» است و دیگری «حج خانه جلیل» . کربن تاویل روحانی عبادت و معبد را مبنایی برای معنا بخشیدن به زندگی آدمی و دستیابی وی به ساحات وجودی ژرف تر خویش قرارداده است. به علاوه بر اساس تلقی خاص وی از حقیقت ملکوتی معبد ( بیت معمور، مثال معبد) می توان همه میراث و میراث داران معنویت ادیان ابراهیمی را در یک پژوهش تطبیقی به معنای دقیق کلمه ، برای اجرای طرح واحدی که همانا احیا و اعاده معبد بر اساس نمونه آسمانی آن است ، به یاری گرفت.نوشتار زیر بخشی از مقدمه ای است که صاحب این قلم بر ترجمه فارسی آن نوشته است و امید است در آینده نزدیک به زیور طبع آراسته شود.
۱ـ به نظرم اگر بخواهیم به زبان اصطلاحات امروزی سخن بگوئیم، میتوان یکی از مقاصد اصلی کتاب معبد و مکاشفه را مقابله با الهیات ناظر به «مرگ خدا!» دانست. خود کربن مینویسد: «نوید معبد نوین از همان مغاک ویرانیاش برمیخیزد زیرا اگر آن ویرانی، نهایی [و همیشگی] باشد، نتیجهای جز آنچه امروز به نام «الهیات ناظر به مرگ خدا» موسوم است نخواهد داشت. الهیات معبد هرگز نمیتواند چنین مرگی را بپذیرد»۱ همانطور که میدانیم تعبیر «مرگ خدا» از نیچه گرفته شده است، آنجا که در کتاب دانش طربناک (یا حکمت شادان) از زبان دیوانه مینویسد: «خدا کجا رفته؟ به شما خواهم گفت. ما ـ من و شما ـ او را کشتیم. ما همه قاتلان اوئیم. ولی چگونه چنین کاری کردیم؟ چگونه توانستیم دریا را بنوشیم؟ … مگر هنوز هیچ چیز از هیاهوی گورکنانی که خدا را به خاک میسپارند به گوشمان نرسیده؟ مگر هنوز هیچ چیز از واپاشیدگی الوهی به مشاممان نخورده؟ خدایان نیز متلاشی میشوند. خدا مرده است. خدا مرده میماند. ما او را کشتهایم».۲
از این سخن نیچه تفاسیر مختلفی میتوان داشت، گو اینکه در نگاه نخست، معمولاً تفسیری ملحدانه از آن میشود و به این معنایش میگیرند که در عالم ما خدایی وجود ندارد و بنابر این هیچگونه مشیت الوهی در کار نیست و این موضوعی است که در دوران مدرن، عیانتر از هر دوران دیگری معلوم بشر واقع شده است. اما اگر بخواهیم این سخن را به روش کربن تفسیر کنیم، میتوان گفت «مرگ خدا» در اصل به معنای «مرگ انسان» است. به عبارت دیگر هر «مرگ خدا» مسبوق به «مرگ انسان» است.۳ انسانی که از حقیقت انسانی خویش مرده و بنابر این ساحت الوهی (وجه ربّانی) او شکوفا نشده است، برای چنین انسانی خداوند حیات و حضور ندارد. کربن به تبع ابنعربی، شناخت خداوند را مشروط به فعال شدن و بالفعل شدن دو ساحت ربّانی (ربوبیت) و مربوبی (مربوبیت، مألوهیت) میداند.۴
اما چگونه میتوان از این «مرگ انسان» و در نتیجه «مرگ خدا» جلوگیری کرد؟ اولاً باید دانست که برای شناخت حقیقی خداوند فقط تصدیق ذهنی یا عقلی به وجود حضرتش کافی نیست. بلکه باید دیدهای خدابین داشت و برخوردار بود از شهودی که صورت حقّ (
Imogo Dei
) را در مظاهر آفاقی و انفسی حضرتش نظاره میکند. هرچند همه هستی مظاهر حق است، ولی میتوان گفت همه وجودها به لحاظ ابراز و اعلان صورت حق برابر نیستند. ناگزیر باید جایی باشد که میقات با خداوند در آنجا محقق شود و چنین جایی همان است که میتوان با اسم کلی معبد / هیکل (
Temple
) از آن تعبیر کرد. معابد مکانهایی هستند که در ادیان اصیل، به نوعی با عنایت و مشیت خداوندی تقدس یافتهاند. ولی این تقدسیابی صرفاً یک امر تشریعی و قراردادی نیستند، بلکه این معابد در معنای راستین کلمه مکانهایی هستند که تکویناً به حضور الوهی اختصاص یافتهاند، و انسانی هم که در این معابد عبادت میکند، به نوعی استحاله و استعلای وجودی نایل میشود.
از این رو کربن میان معبد (
Temple
) و مکاشفه (
Contemplation
) پیوندی برقرار میدارد. واژه لاتینی
templum
در اصل به معنای مکان وسیع و باز در همه اطراف است که میتوان از آن به همه افق نظر کرد. و
to contemplate
یعنی «دوختن چشم خویش بر» آسمان از
temple
که میدان دید را تعیین میکند. به همین اعتبار فکرت
contemplation
(مکاشفه، مشاهده، معاینه) با فکرت
consecration
(تقدیس، تبرک) همراه است.۵ به نظرم در قالب اصطلاحات عربی، این معنا را بهتر میتوان بیان کرد. در حقیقت
temple
هرچند اسم مکان است، ولی باید آن را «مشهَد» به معنای «مکان شهود» ترجمه کرد نه به معنای معبد (مکان عبادت) صرف. در حقیقت
temple
جایی است که مشاهده حق در آن محقق میشود. به طور خلاصه میتوان گفت این معبد ظاهری در عالم خارج در صورتی که متناظر با معبد باطنی باشد، معنا و کارکرد حقیقیاش را پیدا میکند و آن معبد باطنی همان انسان، انسان ـ معبد، است.
مشهود (حقیقت مشاهده شده) یعنی حضرت حق نیز هرچند در حد ذات خود متعالی است، ولی در آن مَشهد و برای شاهد به قدر ظرفیت مشهد و به قدر طاقت و قابلیت شاهد متجلی میشود. به تعبیر جنید بغدادی «لون الماء لون انائه»، «آب به رنگ ظرفی است که در آن ریخته میشود». بنابر این به یک معنا میتوان از اتحاد مشهد، شاهد و مشهود سخن گفت. و این همان معنایی است که قاضی سعید قمی در کتاب اسرارالحج با دقت و عمقی تمام بیان داشته است. در آنجا ضمن شرح روایتی از امام صادق (ع) در این خصوص که چگونه جبرئیل، آدم (ع) را با اسرار حج آشنا ساخت،مینویسد که آدم (ع) و در حقیقت هر زائر بیت (حجگزار) باید به مقامی برسد که دریابد «مشهود، شاهد (مشاهد) و مشهد هر سه یکی است» به تعبیر خود وی «حتی یریالعبد أن المتجلّی و المتجلی له و المتجلی فیه، امر واحد»، «تا این که بنده دریابد که موجود متجلی شده، موجودی که این تجلی برای اوست و صورتی که این تجلی در قالب آن است، هر سه یکی است»۶
هرچند در اینجا سه رکن مشهد، مشاهده و شاهد وجود دارد، ولی خود شاهد به تعبیر هانری کربن یک وجود دو ساحتی (
bi –unity
) یا دو قطبی (
bi-polarity
) است. یکی قطب یا خود زمینی بشر است و دیگری قطب آسمانی، دگر خودالهی (
Alter-Ego
) او. برای بسیاری از ما آدمیان این خود آسمانی ناشناخته میماند و در حقیقت زیارت بیت (معبد، مشهد) و مشاهده و مکاشفه آن، موجبات متحقق شدن به آن ساحت الهی وجود خویش و یا به عبارت دیگر رفتن به میعاد یا میقات او را برایش فراهم میسازد. کربن در تخیل خلاق در عرفان ابن عربی، ضمن پیوندی که میان سهروردی و ابنعربی برقرار میدارد، این معنا را به وجهی نیکو بیان داشته است.
یکی از دعاهای سهروردی در کتاب الواردات و التقدیسات او، دعا یا مناجات طباع تام است. در آنجا خطاب به طباع تام یا همان دگر خود آسمانی از زبان سهروردی میخوانیم که: «أسئلک بالذی منحک هذاالشرفالعظیم و وهبک هذا الفیضالجسیم. الاما تجلیت لی فی احسن المظاهر و أریتنی نور وجهک الباهر…»، « به حق آن کس که این شرف بزرگ و این فیض ارجمند را به تو ارزانی داشت، از تو میخواهم که در زیباترین جلوهها خویش را بر من بنمایی و نور چهره درخشانت را به من نشان دهی»۷ و گویی این دعای سهروردی، در ابن عربی به هدف اجابت رسیده است. ابن عربی در همان ابتدای فتوحات مکیه، فصلی دارد با عنوان:«فی معرفالروح الذی أخذت من تفصیل نشأته ما سطرته فی هذاالکتاب»، «درباره روحی که از تفصیل نشئه (از جزئیات وجود) او مطالب این کتاب را برگرفتم.» در حقیقت همانطور که از این عنوان استفاده میشود، ابن عربی همه آنچه را که در این اثر عظیم و بیمانند بر صفحه کاغذ آورده، از آن روح (طباع تام خودش) فرا گرفته است و این همه در حین طواف بیت کعبه برایش دست داده است و عنوان فتوحات مکیه (فتحها یا گشایشهایی در مکه یا وحی ها و الهامهای دریافت شده در مکه) از همین جاست.
چکیده خاطره روحانی ابن عربی چنین است. میگوید زمانی که مشغول طواف به گرد کعبه بودم در نزد حجرالاسود، جوانی را مشاهده کردم و در توصیف آن جوان میگوید: «الفتی الفائت، المتکلم الصامت الذی لیس بحی و لا مائت المرکب البسیط»، «جوانی درگذشته، گوینده خاموش، که نه زنده بود و نه مرده، مرکب بسیط». این اوصاف تناقضآلود و ناسازگار حکایت از آن دارد که چنین مشاهده و مکاشفهای در ساحت دیگری، در همان ساحت خیال فعال، صورت گرفته است و اساساً درک جمع نقیضان از عهده خیال فعال ساخته است که قوه ادراک عالم مثال است و آن عالم، خود عالم جمع نقیضان است.
به هر حال ابن عربی وقتی آن جوان را در حال طواف پیرامون کعبه مشاهده میکند این طواف برایش بسان طواف زنده پیرامون مرده یا چونان نماز میت (که زندگان بر مردهای نماز میخوانند)، به نظر میرسد. و بنابراین خطاب به آن جوان ابیاتی انشاء میکند:
تعجبت من میت یطوف به حی عزیز وحیدالدهر ما مثله شیء
تجلی لنا من نور ذات مجله و لیس من الأملاک بل هو إنسی
تیقنت أنالامر غیب و أنه لدی الکشف و التحقیق حی و مرئی
«در شگفت شدم از مردهای که زندهای بر گردش طواف میکند، زندای که ارجمند و یگانه روزگار است و مانندی ندارد. بر ما از نور ذات آشکار شد و او از فرشتگان نیست، بل او از جنس بشر است. به یقین دانستم که امر نهان است و در صورت کشف و تحقیق او زنده و آشکار است.»
آن جوان در پاسخ ابن عربی میگوید: «به راز بیت درنگر، پیش از آنکه فوت شود» و چون به راز بیت مینگرد آن را موجودی زنده مییابد و مشاهده میکند که بیت از وجود افرادی که به گرد سنگهایش طواف میکنند برخود میبالد و از زیر پردههایش به آنها مینگرد. و چون چنین میبیند «فیالبداهه در عالم مثال» ابیاتی انشاء میکند و از آن جمله میسراید:
رأیت جماداً لاحیا بذاته و لیس له ضرّ و لا نفع
ولکن لعینالقلب فیه مناظر إذا لم یکن بالعین ضعف و لا صدع
«[خانه کعبه] را به صورت جمادی دیدم که در ذات آن حیاتی نبود، نه زیانی از او به کس میرسید و نه سودی. اما برای چشم دل در آن مناظری است، به شرط آنکه چشم به ضعف و آفت مبتلا نباشد».
شیخ دست ارادت به آن جوان میدهد و آن جوان در معرفی خویش میگوید:«من علم و عالم و علیمام، من حکمت و محکم و حکیمام» و به شیخ امر میکند که «در پیام طواف کن. به من در نور ماهم بنگر تا آنچه را که در کتاب خود مینگاری و بر کاتبان خود املاء میکنی، در سرشت من بیابی».۸
در اینجا میان دو حکم به ظاهر متناقض، جمع شده است. از سویی بنا به نص قرآن کریم، خداوند به موسی (ع) وقتی که تقاضای دیدار کرد، فرمود: «لنترانی»، «هرگز مرا نخواهی دید» (اعراف، ۱۴۳) از سوی دیگر حضرت ختمی مرتبت در حدیث رؤیت از خداوند میخواهد که: «خود را در زیباترین صورت بر من بنما.» در حقیقت خداوند در مقام غیبالغیوب یا کنز مخفی
Deus absconditus
) هرگز قابل رؤیت نیست ولی ساحت الوهی آدمی یا طباع تام او، میتواند مظهر و مجلای حضرت حق برای او باشد و این همان حقیقتی است که از آن به «حق عیان شده»، «
Deus revelatud
» تعبیر میشود. در حقیقت طواف کعبه موجبی میشود برای انکشاف حق بر انسان، البته در قالب صورتی که حق خود را در قالب آن، برای شخص خاص آن انسان عیان میدارد. بدین ترتیب حکایت شهود ابن عربی، در قالب عبارات کربن، اینگونه پایان میپذیرید که:
آن جوان …. امر میکند که «همراه من در بیت داخل شو»؛ ترجمان راز دیگر به تفسیر بیت نفوذناپذیر بسنده نمیکند. همینکه عارف دانست که او کیست، او راه ورود به بیت را نشان داد: «با او [در بیت] وارد شدم و ناگهان دستش را بر سینهاش گذارد و گفت: من در رتبه احاطه به کون و اسرار وجود «عین [شیء، واقعیت]» و «أین [جا، مکان]» در مرتبه هفتم هستم، مرا حق تعالی قطعه نوری ساده که متمایل به سبز بود آفرید…»۹
و آن همه تعابیر زیبا در حکمت و عرفان ما که در مقام فرق میان حج عوام و حج خواص بیان شده است، ناظر به همین معناست. «یکی قصد کوی دوست» است و دیگری «میل روی دوست»، یکی «حج خانه خلیل» است و دیگری «حج حرم جلیل». اهل معنا که حج خواص را به جای میآورند، نیک به این امر عنایت دارند که «قلبالمؤمن بیتاللهالاعظم»؛ بیت عظیم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 