پاورپوینت کامل یاردیرین آدمیت (تاریخ نگارِ جزء نگر) ۴۱ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل یاردیرین آدمیت (تاریخ نگارِ جزء نگر) ۴۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل یاردیرین آدمیت (تاریخ نگارِ جزء نگر) ۴۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل یاردیرین آدمیت (تاریخ نگارِ جزء نگر) ۴۱ اسلاید در PowerPoint :

نخستین باردکترهما ناطق را دردوران دانشجویی ام دیدم ؛البته نه خودش را بلکه فقط نامش را ،آن هم درکنارنام «فریدون آدمیت» ونوشته برعطف افکاراجتماعی وسیاسی واقتصادی درآثارمنتشرنشد دوران قاجار. باآثارواندیشه های دکترفریدون آدمیت وباعمق تحقیقات بسیار عالمانه و آراء بدیع او نیزتاحدی آشنابودم وهمین مجالست شخصی گمنام در نظرم ، با دانشمندی چون فریدون آدمیت ،آن هم درنوع همکاری تألیف کتابی درزمین قاجار، بی تردید موجب جهش بارقه ای درذهن می شد وطبعا نتیجه اش هم کنجکاوی واشتیاق برای دیدارودرک محضرچنین استادی بود

نخستین باردکترهما ناطق را دردوران دانشجویی ام دیدم ؛البته نه خودش را بلکه فقط نامش را ،آن هم درکنارنام «فریدون آدمیت» ونوشته برعطف افکاراجتماعی وسیاسی واقتصادی درآثارمنتشرنشد دوران قاجار. باآثارواندیشه های دکترفریدون آدمیت وباعمق تحقیقات بسیار عالمانه و آراء بدیع او نیزتاحدی آشنابودم وهمین مجالست شخصی گمنام در نظرم ، با دانشمندی چون فریدون آدمیت ،آن هم درنوع همکاری تألیف کتابی درزمین قاجار، بی تردید موجب جهش بارقه ای درذهن می شد وطبعا نتیجه اش هم کنجکاوی واشتیاق برای دیدارودرک محضرچنین استادی بود! اشتیاقی که باید بگویم چندان طولی نکشید به یأس مبدل شد وگویی آب سردی رویم ریختند . دکترهماناطق ، آن زمان ، سالها بود درغربت غرب می زیست وبرای دانشجویی چون من هم بی گفت وگو حاصل شد که اورانمی توانم ببینم . تأسف بارترآن بود فریدون آدمیت هم که درهمان ایام در تهران زندگی می کرد برایم دست نیافتنی بود وتاروزی هم که زیست همچنان دست نیافتنی ماند وهیچ گاه نیزموفق نشدم باب آشنایی رابااو بگشایم وهمواره بادرهای بست دیداروگفت وگوبااو مواجه شدم . ناکامی دردیداربااین دودانشمند وپژوهشگرگرانقدرعرص قاجارکاوی ( آدمیت و یاردیرین آدمیت ) حسرتی است که همیشه به دل دارم .

اولین کتابی که ازهماناطق خواندم ، ازماست که برماست بود. خود عنوان «ازماست که برماست» که تعبیری برگرفته از شعرناصرخسرو است و درورای این تعبیرکنایی، می شد تاحدی به محتوایی کتاب پی برد شاید دومین وسوسه گرپرانگیزه ام درجلب توجه به کتاب بود . ( اولین انگیزه بی شک همان احترامی بود که برای یارویاوردکترآدمیت درتحقیقات علمی قائل بودم ) . کتاب را انتشارات آگاه در۱۳۵۴ منتشرکرده بود ودرذیل عنوان اصلی «مجموع مقالات» به چشم می آمد . دیدن کلم «مقاله» ناخودآگاه برایم تداعی گر ِنوع نوشته های رایجی بود که همواره درهمه جا جلوی چشم بود : درانواع مجلات گرفته تا یادنامه ها وارج نامه هایی که به «کوشش » ها ودربزرگداشت وسوک داشت مشاهیرادب وتاریخ وفرهنگ منتشرمی شد ( گمان می کنم هنوزهم همچنان با شدت و قوت منتشرمی شود ) . تصور غالبی که من تا آن روزاز مقول « مقاله های » رایج پرشمار درانواع نشریات ومجلات داشتم ( ازمعدود استثناها که بگذرم ) عمدتا نوشته هایی بود که نویسندگانش بی آنکه خود درپی روشن کردن ابهام مسئله ای بوده یا ازسردغدغه ای درمنابع تحقیق ، جست وجویی کرده باشند یااصولا ، اصل «موضوع » مقاله برایشان موضوعیت داشته باشد صرفا خواسته بودند تا صفحاتی از بعضی نشریات و مجلات را ( به دلایلی که جای پرداختنش اینجا نیست ) به نوشت خود اختصاص بدهند. ویژگی متداولی که درنوع ادبی مقاله نویسی ، دربیشتر مقالات منتشرشد روزگارمان مشهود است از ابهام در«موضوع » خودمقاله برای نویسند آن آغازمی شود تا بیراهه روی های نفس گیرنویسند مقاله درحین جمع آوری منابع تحقیق (که چه بسا هیچ ربط منطقی هم با موضوع مقال او ندارد ) وگسیختگی مفاهیم و آشفتگی ذهنی وزبانی درمتن مقاله ادامه پیدا می کند . به سخنی دیگر ، درچنین مقالاتی ، نویسنده اش ، هیچ تصور روشنی نه از موضوع مقال خود داشته ، نه یافتن جواب پرسش مقدربنیادین درمقاله ( که قاعدتا چهارستون مقاله باید برآن استوار و قوام بخش پیکر مقاله باشد) اورا به کند وکاو برانگیخته ونه منابع ومراجع تحقیق خود را به درستی شناخته است. هم مراحل مقاله نویسی ازطرح وانتخاب موضوع گرفته ( که اغلب به پیشنهاد و اشتهای این وآن است ) تا شیو تحقیق وجمع آوری مواد ونوشتن متن ، وابسته به انواع حالات روحی وذهنی نویسنده وعلل فرامتنی ، اقتضائات متن و زمان و حجم ، ودرمواقعی هم منوط به بعضی اتفاقات پیش بینی نشده است !!!دقیقا مانند مسافری که باراول قدم به شهری می گذارد ودرحین دیدارها ومشاهدات ِخود آگانه (و چه بسا هم بیشتر اتفاقی ) به ترسیم تصویری از آن شهردرذهن خود دست می زند . ( آنچه گفتم حاصل تجرب چندین ساله ام درحرفه ای بوده است که به ناچار با انواع مقاله دردوران معاصر بسیار سروکارداشته ام ) . اینکه نتیج چنین تحقیقاتی چه مشکلی را حل می کند ؟ یا اینکه اصولا آیا می توان چنین نوشته هایی را به معنی علمی « مقاله » نامید ؟ ودیگر اینکه چقدر نیرو وزمان محقق نماهای این کشور ، بی حاصل صرف چنین نوشته هایی بی سر و ته ای می شود واز طرفی هم دراین تولید انبوه «مقاله» و رونق گرفتن «صنعت مقاله سازی» به کجاها رسیده ایم ؟فعلاکاری بدان ندارم. اما نویسند مقالات ِ ازماست که برماست، دربادی امر بخوبی نشان می داد که خلاف آمدآن شیو مرسوم نگارش مقالات را پیشه خود کرده است . اولین نکته ای که درهریک از مقالات آن کتاب ، ذهن خواننده را درگیرخود می کرد ،احساس درگیری تمام عیار خود نویسنده با موضوع هریک از مقالات بود . این دغذغ ذهنی نویسنده درخصوص «موضوع» می توان گفت از دوجا نشئت می گرفت : یا نویسند مقاله به کنه موضوعی پی برده ودربار چند وچون آن ، به نکته ای مهم رسیده ودرسراسرمقاله کوشیده بود تا تمام استنباط ها واستنتاجات تحقیقی خود را که درنهایت به روشن شدن وابهام زدایی می انجامید باخوانندگان درمیان گذارد .یا اینکه هدف اصلی نگارش مقاله ، اصلاح تصور نادرست فراگیردرباب شخصیت یا حادثه ای تاریخی یا خدشه وارد کردن در عقید متقنِ گروهی از محققان یا شاید هم عامه مردمی است که ازسربعضی بی تجربگی یا کم کاوی اسناد ومنابع یا براثرندانسته ها ودهان بینی های خود ، حکم به درستی چنان «عقیده و تصوری » داده بودند .

نکت دوم دربار ازماست که برماست ، روش تحقیق درفراهم آوردن منابع ، پرداخت ودرنهایت طرزتدوین پیکر مقالات کتاب است . شیو دکتر ناطق درپژوهش مطالعات تاریخی ( که جلوه ای ازآن در ازماست که برماست مشهود است وهمچین اصولا دیگر آثار هماناطق