پاورپوینت کامل لازمانی ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل لازمانی ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل لازمانی ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل لازمانی ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint :
در این مقاله ابتدا معنای پاورپوینت کامل لازمانی ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint خداوند توضیح داده شده است. نویسنده نشان میدهد که خدا باوران در اینکه خداوند سرمدی است به این معنا که آغاز و انجام زمانی ندارد، ازلی و ابدی است، همداستاناند. ولی همه همِّ نویسنده معطوف به اثبات این است که خداوند به کلی از زمان مبرا است و هرگز گرد زمان و عوارض آن بر ساحت کبریایش نمینشیند. و این همان نظریه«پاورپوینت کامل لازمانی ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint بودن» خداوند است.
در این مقاله ابتدا معنای پاورپوینت کامل لازمانی ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint خداوند توضیح داده شده است. نویسنده نشان میدهد که خدا باوران در اینکه خداوند سرمدی است به این معنا که آغاز و انجام زمانی ندارد، ازلی و ابدی است، همداستاناند. ولی همه همِّ نویسنده معطوف به اثبات این است که خداوند به کلی از زمان مبرا است و هرگز گرد زمان و عوارض آن بر ساحت کبریایش نمینشیند. و این همان نظریه«پاورپوینت کامل لازمانی ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint بودن» خداوند است. دو برهان بر اثبات این معنا اقامه کرده است. یک برهان که میتوان از آن به «برهان مبتنی بر کمال» تعبیرکرد در بند«محدودیتها و عمر» مطرح شده است. برهان دوم که میتوان نامِ«برهان مبتنی بر مخلوقیتِ زمان» بر آن گذاشت در بند«آفرینش» تقریر شده است. در ذیل هردو بند فوقالذکر میکوشد تا تلاشهای مختلف برای مقابله و مقاومت در برابر این دو برهان را مورد نقد و ابطال قرار دهد. در بندپایانی با عنوان «مشکلات پاورپوینت کامل لازمانی ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint» اشکالات مختلفی را که به پاورپوینت کامل لازمانی ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint خداوند وارد شده است یا وارد میتوان کرد، تقریر میکند و به آنها پاسخ می دهد.
****
خداباوران غربی در این که خداوند سرمدی است، همداستانند. آنها بر سر معنا و مفاد [عبارت] «خدا سرمدی است» اختلاف نظر دارند. عهد عتیق ظاهراً [عبارت] «خدا سرمدی است» را به این معنا میگیرد که
(
BE
) خدا بدون آغاز و انجام در زمان جاودانه وجود دارد. متفکران مسیحی، تحت تأثیر فلسفه افلاطونی عبارت «خدا سرمدی است» را به این معنا میگیرند که خدا لازمان است، به این معنا که
(
GT
) وجود خدا در زمان نیست و جایی در زمان ندارد.
عقیده (
GT
) تصور آدمی از خدا را از اساس تغییر میدهد.
در مورد خدای لازمان، یادآوری، فراموشی، ندامت، احساس آسودن، یا دست کشیدن از کاری معنا ندارد زیرا خدای لازمان گذشتهای ندارد و حال آنکه فقط چیزی را که مربوط به گذشته است، میتوان به یاد آورد، فراموش کرد و غیره. خدای لازمان، انتظار نمیکشد، پیش دستی نمیکند، امید نمیبرد، پیش بینی نمیکند، پیشگویی نمیکند یا دست به روّیت نمیزند زیرا خدای بی زمان آیندهای ندارد و یک موجود فقط میتواند در مورد چیزی که در آینده اوست، پیشدستی کند و یا به اعمالی چون روّیت و مانند آن دست بزند.
اگر این گونه است که فقط میتوان عملی را که سپس فاعل آن را [در زمان] ادامه میدهد [در زمان] آغاز کرد، پس خدای لازمان، آغاز به انجام هیچکاری نمیکند. خداوند اگر لازمان است پس تغییر نمیکند: زیرا چیزی که تغییر میکند، ابتدا صفتی را واجد است و سپس آن صفت را فاقد میشود و بنابراین لااقل باید در دو زمان موجود باشد. بدین سان خدای لازمان هرگز نگرشها و برنامههایش را [به تدریج، از کسی یا جایی] فرا نمیگیرد و آنها را تغییر نمیدهد. همه شناختها و نیتهای او بالفعل۱ است نه بالقوه.۲ به علاوه اگر خدا لازمان است در مورد هر طرح و تدبیری از سوی او، میان طراحی آن طرح و اجرایش و یا میان اجرای آن طرح و درک همه پیامدهایش، هیچ وقفه زمانی وجود ندارد.
خداوند اگر لازمان باشد عمر او برای همیشه دوام میآورد به این معنا که در هر زمان به حق میتوان گفت که خداوند به صورت لازمان موجود است. در عین حال، عمر خداوند در حد ذات خود نه بلند است و نه کوتاه. میتوان گفت خدای لازمان همواره بیتغییر است. ولی از منظر خود حضرتش، آنچه را در یک چشم به هم زدن در یک آن انجام میدهد، فعل خود او و معلوم حضرت اوست. خدای لازمان، تمامت عمر خویش را در یک زمان حال یگانه با عمقی غیرقابل تصور، سر میکند.
(
GT
) و تصورش درباره خداوند از آگوستین تا آکوئیناس، سیطرهای بلامنازع داشتهاند. دانس اسکوتوس، نخستین کسی بود که از صف (
GT
) خارج شد. نمونه اسکوتوس مسری بود و اینک شمار مخالفان (
GT
) بسی بیشتر از مدافعان آن است. برخی منکران (
GT
) استدلال می کنند که هرچند خداوند در زمان است، ولی زمان او متفاوت با زمان ماست. برخی میگویند زمان خداوند «به لحاظ کمی نامنظم [یا بیتعین] است» یعنی هرچند حوادث در عمر خداوند زمانبراند ولی مقدار مشخصی از زمان را اشغال نمیکنند. برخی بر آنند که زمان خداوند نامنظم [یا بیتعین] بود تا این که دست به آفرینش زد و در آن مقطع خداوند وارد در زمان عادی شد. هر دو پیشنهاد سعی میکنند تا یک مزیت (
GT
) را حفظ کنند و آن مزیت این است که در این صورت نیازی نیست که معلوم کنیم خداوند چه مقدار از عمر خود را پیش از آفرینش عالم در انتظار به سر برده است.
برخی استدلال میکنند که هر چند خداوند گذشتهای دارد، ولی «زمان حال موجَه نُما» او متفاوت با زمان حال ماست. تجربه یک حادثه ممتد در یک «زمان حال موجه نما»، بدین معنا است که در حال حاضر قطعهای از آن را مشاهده کنیم مانند وقتی که ظاهراً حرکت را مشاهده میکنیم. ظاهراًً این تجربه مستلزم مشاهده یک شئ متحرک در مجموعه از موقعیتهای [مختلف] در یک تجربه اکنونی و بنابراین مستلزم داشتن ادراکی اکنونی است که برخی از حالات گذشته بلافصل شئ متحرک را شامل میشود. این «زمان حال موجه نما» شاید برای ما پنج ثانیه از حرکت آن شئ را در بر میگیرد. (برخی میگویند) زمان حال موجه نمای خداوند کل عمر او را در برمیگیرد. این پیشنهاد یکی از لوازم (
GT
) را حفظ میکند و آن این است که به یک معنا هرگز هیچ بخش ازحیات خداوند متوقف نمیگردد.
نقد و نظر درباره پاورپوینت کامل لازمانی ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint خداوند، متمرکز بر این بوده است که آیا باید (
GT
) را پذیرفت یا نه. بنابراین تحقیق درباره پاورپوینت کامل لازمانی ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint خداوند را ابتدا با بررسی دو دلیل بر اثبات (
GT
) و سپس بررسی دلایل مخالف آن برگزار میکنم.
محدودیتها و عمر
عمر ما آغاز و انجام میپذیرد. بنابراین مقاطع زمانی مشخصی هست که پس از آن ما دیگر زنده نیستیم؛ چه زندگی ما محدود به حدودی است. نویسندگان کتاب مقدس خدا را بیحد و آزاد از محدودیتهای آفریدگان میدانند. مثلا (
BE
) شیوه آنها بود برای بیان این معنا که عمر [یا حیات] خداوند را حد و مرزی نیست. برای نویسندگان کتاب مقدس تفسیر عبارت «بیآغاز و انجام» به معنای زندگی جاودانه در زمان، امری عادی بود.
ولی یک عمر موجود زنده میتواند دو نوع حد داشته باشد. میتواند حدود بیرونی، یعنی آغاز و انجام داشته باشد. و میتواند حدود درونی نیز یعنی حد و مرزهایی میان اجزایش، مثلاً حد میان سال اول و سال دوم خود داشته باشد. اگر یک عمر برای همیشه در ظرف زمان تداوم داشته باشد، همیشه یک بخش آن گذشته است و بخش دیگرش آینده. بنابراین هر عمر در زمان باید لااقل یک حد یعنی یک مرز درونی که حد فاصل گذشته آن از آینده آن است، داشته باشد. این حد درونی به اندازه حدود بیرونی، محدودیت واقعی محسوب میشود، زیرا میان ما و بخشهایی از عمرمان، حائل میشود. ما دیگر در آن بخش که گذشته است به سر نمیبریم بلکه فقط میتوانیم آن را به خاطر بیاوریم. حتی از دسترسی ناقص حافظه به آیندههای خویش نیز برخوردار نیستیم.
گاهی از این خرسندیم. در گذشتههای ما مقاطعی هست که خوب است که دیگر با آنها کاری نداریم. در آینده ما نیز حوادثی هست که اگر به آنها واقف بودیم، چه بسا به هراس میافتادیم. ولی، حوادثی هم در گذشته وجود دارد که آرزو میکنیم ای کاش دوباره آنها را زندگی کنیم و روزهای آیندهای در انتظار ماست که مشتاق دیدار آنهاییم. اما، خدا کامل است و بنابراین از عمر[یا حیات] یک موجود کامل برخوردار است. حیات یک موجود کامل چگونه حیاتی است؟ حق این است که هیچ پاره از چنین حیاتی در مجموع فلاکتبار نیست، زیرا توازن خیر و شر در هر بخش آن یا کیفیات خیرهای مخصوص به آن، به گونهای است که روی هم رفته، بودن آن بخش در زندگی چنین موجودی بهتر از نبودن آن است. در صورت صدق این معنا، گذشته و آینده داشتن، برای خداوند فقط به منزله فقدانی است که به صورت ناقص جبران شده است. خداوند اگر بخشی از حیات خویش را فاقد باشد، خیر مربوط به آن بخش را از دست میدهد. اگر وجود یک بخش از زندگی خداوند در مجموع بهتر از عدم آن است، فقدان شری که در آن بخش از زندگی او است، فقدان آن خیر را به طور کامل جبران نمیکند. بنابراین گذشته و آینده داشتن کمال حیات خداوند را محدود میسازد.
برخی میگویند اگر «زمان حال موجه نما» خداوند همه گذشته او را شامل شود و [نیز]، خدا از معرفت پیشگویانه کامل یا بصیرت قبلی حقیقی به آتیهاش، برخوردار باشد، چنین محذوری لازم نمیآید. ولی با گذشت زمان، ما نه فقط برای از دست رفتن تجربه زنده خویش از حوادث بلکه برای خود حوادث ـ یعنی از دست رفتن بخشهایی از زندگی خویش ـ تأسف میخوریم. توهم مستمر گذشته خاطر خسته کسی را که میداند آنچه [در توهمش] به ظاهر حادث میشود، به واقع حادث نشده است، تسکین نمیبخشد. این معنا، در مورد حادثه آیندهای که هنوز باید تجربهاش کرد، البته به طریق اولی، صدق میکند. حال درباره خدا چه باید گفت، اگر مادام که حافظه اش یا بصیرت قبلیاش نسبت به ما دست نخورده است، بود و نبود ما با او به حالش توفیری ندارد؟۳
این قبیل آراء و افکار بسیاری را به این باور سوق داده است که اگر خدا موجود کامل مطلق است، گذشته یا آیندهای ندارد. اگر خداوند گذشته و آینده ندارد، پس در زمان نیست. توجه داشته باشید که اگر خدا در زمان نیست، (
BE
) همچنان صادق است زیرا فقط زندگیهای زمانی آغاز و انجام دارند. آغاز یک زندگی بر پایان آن تقدم دارد، و هر زندگی که اجزاء آن نسبت به یکدیگر تقدم و تأخر داشته باشند، زمانی است.
آفرینش زمان
خدا باوران، خدا را مبدأ هر چیزی جز خدا [یعنی مبدأ همه ما سوی الله] میدانند. زمان غیر از خدا است. بنابر این خداباوران مایلند که خدا را نه فقط آفریدگار موجودات زمانمند، بلکه آفریدگار خود زمان هم بدانند. لازمه این اعتقاد برای خداباوران این نیست که زمان، موجودی مستقل، یعنی وعاء حوادث موجود است، خواه پر باشد و خواه نباشد. زیرا ممکن است خداوند زمان را از طریق خلق موجودات زمانمند بیافریند. اگر (مثلاً) موجودیت زمان منوط به وجود رویدادهایی دارای رابطه تقدم و تأخر نسبت به یکدیگر است، ممکن است خداوند با احداث این قبیل رویدادها یا ایجاد موجوداتی با این اوصاف، زمان را خلق کند.۴ گویی خداباوران، صرفنظر از اینکه جایگاه دقیق زمان چیست، میخواهند نه فقط منشأ موجودات عینی [= انضمامی]، بلکه منشأ کلی ترین شرایطی را نیز که موجودات عینی تحت آنها وجود دارند، یعنی خود زمان و مکان را نیز خداوند بدانند.
بیشتر خداباوران، خلاقیت۵ خداوند را کاملاً اختیاری میدانند.به عنوان بخشی از این عقیده، بیشتر خداباوران معتقدند که خدا قادر است از هرگونه آفرینش خودداری کند. اگر خدا [بر این کار] قادر است و زمان مخلوق خداست، بنابراین ممکن است حتی اگر هم زمان وجود نداشته باشد، خدا موجود باشد. یعنی خداوند لااقل به صورت بالامکان بیزمان است و اگر هیچ چیز نمیآفرید، [به صورت بالفعل] بیزمان میبود.
در این صورت مسأله واقعی درباره خدا و زمان این است که آیا خدا با آفریدن زمان، زمانمند میشود. این مطلب میتواند درست به نظر برسد. اگر خدا موجود باشد، و یک دقیقه زمان سپری شود. طبیعی است که نتیجه بگیریم خدا در ظرف آن دقیقه موجود بوده است. با این حال ممکن است بخواهیم در برابر این استنتاج مقاومت کنیم.
«خدا زمانمند میشود»، مشعر بر این است که حیات خداوند ابتدا یک بخش بیزمان و سپس یک بخش زمانمند دارد. ولی ممکن نیست که خدا ابتدا بیزمان باشد و سپس زمانمند بشود. زیرا در این صورت مرحله بیزمان خداوند مقدم بر مرحله زمانمند اوست و هر چیزی که مقدم بر چیز دیگر باشد، زمانمند است. به علاوه ممکن نیست خدا در آن زمانی که زمانمند است، بیزمان باشد. اگر
t
زمانی است که خدا در آن بیزمان است (متمایز از زمانی که در آن به درستی میتوان گفت خدا بیزمان است)، پس حالت بیزمانی خداوند، که بنا به فرض مقدم بر هیچ چیز نیست، مقدم بر هر زمان بعد از
t
است: بنابراین همه معنایی که از عبارت «خدا زمانمند میشود»، میتوان مستفاد داشت، این است که حیات خدا همیشه عبارت از دو بخشِ به لحاظ زمانی گسسته است که یک بخش آن، اگر خداوند زمان را نیافریده بود، موجود نمیبود. ولی این غیر از معنایی است که از عبارت «خدا زمانمند میشود»، اراده شده است. این عبارت میخواهد بگوید، «پیش» از آنکه زمان وجود داشته باشد، خدا بیزمان بود و نه زمانمند و همینکه زمان وجود پیدا کرد خدا زمانمند بود نه بیزمان. حاصل اینکه اندیشه منسجم [و عاری از تناقضی] در این عبارت بیان نمیشود.۶
تلاش دیگر برای بیان اینکه، به موجب آفرینش زمان، خداوند زمانمند میشود، به شرح زیر است: خداوند هرگز چیزی جز موجودی زمانمند نیست، ولی این حالت برای او فقط امکانی است و از آن روی همیشه زمانمند است که همیشه در حال آفریدن زمان است.۷
این دیدگاه نیز با مشکلاتی مواجه است. اگر زمان، همان آفرینش اختیاری خداوند است و خداوند به واسطه آفرینش زمان به نحو امکانی زمانمند است، علی القاعده خداوند [به اختیار خود] تصمیم به زمانمند بودن، گرفته است. او نمیتوانسته است به نحو بیزمان چنین کند، زیرا در آن موقع باید زمانمند میشد. ولی در این صورت در چه زمانی چنین تصمیمی را گرفته است؟ اگر در یک زمانی چنین تصمیمی را گرفته باشد، در آن صورت آن زمان دیرتر از آن بوده است که خداوند بتواند در آن تصمیم بگیرد. با توجه به اینکه او از قبل در آن زمان بوده است، از قبل هم زمانمند بوده است.۸
ولی طرفدار زمانمندی خداوند،۹ در اینجا پاسخی دارد. پاسخ این است که تصمیم خداوند به زمانمند شدن، فقط به دلیلِ تصمیم خداوند به زمانمند شدن، زمانمند شده است. چون خداوند تصمیم به آفرینش زمان گرفته است، حوادث یا زمانهایی مؤخر از این تصمیم ایجاد شدهاند. بدین ترتیب، این تصمیم زمانمند شده است. اگر خداوند تصمیم به ایجاد زمان نمیگرفت، هیچ چیز متأخر از این تصمیم نمیبود. در آن صورت این تصمیم غیرزمانمند میبود. بنابراین، علتِ زمانمند بودن [یا در زمان بودنِ] خداوند، تصمیم خود اوست.
این راهحل فقط به قیمت نفی (
BE
) نتیجهبخش است. در نظر بگیرید آن لحظه از حیات خدا را که بنا به فرض زمانمند است ولی میتوانسته است بیزمان باشد. این لحظه [از دو حال خارج نیست:] یا نخستین لحظه حیات زمانمند خدا است یا نیست. اگر نیست باید گفت خدا پیش از این لحظه زمانمند بوده است. و اگر نخستین لحظه حیات زمانمند خدا است، در آن صورت تصمیمِ اتخاذ شده [یا واقع شده] در این لحظه فقط به شرطی میتواند توجیه [یا علّت] زمانمند بودن خداوند قرار بگیرد که پیش از زمانمند شدن خدا، منشأ اثر باشد، یعنی این تصمیم از طریق یک رابطه علّی رو به عقب که به موجب آن خداوند باید پیش از تصمیم به زمانمند شدن، زمانمند بوده باشد، میتواند علّت زمانمند بودن خداوند قرار بگیرد. و این قابل قبول نیست۱۰.
این قابل قبول نیست. به علاوه اگر لحظه مورد بحث، نخستین لحظه حیات زمانمند خداوند باشد، باید گفت حیات خداوند آغازی دارد و بنابراین (
BE
) کاذب است. بدون (
BE
)، حیات خداوند به لحاظ زمانی، نامحدود نیست. بدین ترتیب این پاسخ مبتنی بر زمانمندی، فقط با کنار گذاشتن تقریر زمانمندانه۱۱ از قول به سرمدیت خداوند، آفرینش زمان به دست خداوند را حفظ میکند.
وانگهی ظاهراً اگر خداوند به طور سرمدی زمانمند باشد ممکن نیست تصمیم به آفرینش زمان گرفته باشد. ولی اگر اینگونه نیست و زمان آفریده خداوند است، پس ممکن نیست خداوند تصمیم به آفرینش بحت و بسیط۱۲ یعنی تصمیم به آفرینش چیزی به جای عدم بگیرد [یا به عبارت دیگر جَعل وجود را بر عدم ترجیح دهد]. زیرا در هر زمان [مفروض] از قبل چیزی ـ یعنی زمان ـ را آفریده است بدون آنکه تصمیم به این کار گرفته باشد. ولی در این صورت ظاهراً آفرینش بحت و بسیط خداوند، نه قصدی است و نه اختیاری. به علاوه [از سوی دیگر] بیشتر خداباوران غربی معتقدند که خدا میتوانسته است از خود آفرینش خودداری کند. [ولی] اگر خداوند به طور سرمدی زمانمند است و زمان آفریده خداوند است، هرگز برای خداوند فرصت امتناع از آفرینش بحت و بسیط وجود نداشته است. ممکن است او همیشه قدرت آن را داشته باشد که بدون آفریدگان موجود باشد ولی هرگز فرصت استفاده از آن قدرت را نیافته است. اما وقتی خداباوران میگویند که خداوند قادر به امتناع از آفرینش است، ظاهراً مرادشان این است که او هم قدرت دارد و هم فرصت ۱۳.
بنابراین، از ترکیب (
BE
) یعنی این اعتقاد که خدا خالق زمان است، با این اعتقاد که خدا میتوانسته است از آفرینش بحت و بسیط امتناع بورزد، ظاهراً (
GT
)حاصل میشود. زیرا روشن نیست که [چگونه] ممکن است خداوند با آفرینش زمان، زمانمند بشود.
مشکلات پاورپوینت کامل لازمانی ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint
منتقدان (
GT
) استدلال میکنند که ویژگیهای تصور خداباوری غربی درباره خداوند، مستلزم آن است که خداوند در زمان موجود است. استدلالهایی نظیر استدلالهای زیر، در این خصوص معمول است.
a
)خدا حی است. ولی حیات مستلزم تغییر است. بنابراین خدا باید متغیر باشد. فقط موجودات زمانی میتوانند متغیر باشند. بنابراین خدا در زمان است.
b
)خدا حی است. هر حیات، از نوع حادثه است. حوادث باید در زمان حادث شوند. بنابراین خدا در زمان است.
c
) خدا با موجودات زمانمند، معیت دارد. بنابراین اوصاف خدا تغییر میکنند: او ابتداء با ابراهیم (ع) و نه با موسی(ع) معیت داشت. بعدها با موسی (ع) و نه با ابراهیم(ع) معیت داشت. بنابراین خدا در زمان است.
d
)خدا عالم مطلق است (ر.ک.: مقاله ۲۹، علم مطلق). بناب
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 