پاورپوینت کامل یادداشتی دربار? کتیب? لوح معماری موز? ملک ۷۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل یادداشتی دربار? کتیب? لوح معماری موز? ملک ۷۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل یادداشتی دربار? کتیب? لوح معماری موز? ملک ۷۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل یادداشتی دربار? کتیب? لوح معماری موز? ملک ۷۱ اسلاید در PowerPoint :
در حاشی دور تا دور لوح معماریای که در پیش رو دارید، کتیبهای به خط شکسته نستعلیق خفی درج شده است. بررسی فنی کارشناسان موز ملک نشان میدهد که این کتیبه را بعداً به لوح نیفزودهاند و از آغاز جزوی از آن بوده است. در یادداشت حاضر، متن کتیبه را خواهیم خواند و آن را توضیح خواهیم داد. پیش از آن، لازم است توجه خواننده را به نکاتی جلب کنیم که فهم این کتیبه و محل آن را آسانتر میکند.
مهرداد قیومی بیدهندی و نوشاد رکنی
در حاشی دور تا دور لوح معماریای که در پیش رو دارید، کتیبهای به خط شکسته نستعلیق خفی درج شده است. بررسی فنی کارشناسان موز ملک نشان میدهد که این کتیبه را بعداً به لوح نیفزودهاند و از آغاز جزوی از آن بوده است. در یادداشت حاضر، متن کتیبه را خواهیم خواند و آن را توضیح خواهیم داد. پیش از آن، لازم است توجه خواننده را به نکاتی جلب کنیم که فهم این کتیبه و محل آن را آسانتر میکند.
در جهانی که امروز در آن بهسر میبریم، چه جهان بیرونی و آفاقی و چه جهانهای درونی و انفسی هریک از ما، میل به این است که حوزهها یا ساحتهای حیات انسان از هم جدا شود. ما بخشی از اوقات و احوالمان را به زندگی خصوصی، بخشی را به زندگی اجتماعی، بخشی را به کار، بخشی را به تفریح و استراحت، و بخشی را به عبادت اختصاص میدهیم. البته تقسیم ساعات شبانهروز و تخصیص هر قسمت از آن به یکی از امور اصلی تا پیش از روزگار جدید نیز در فرهنگ ما رایج بود و اولیای دینْ ما را به تقسیم ساعات شبانهروز به سه یا چهار بخش توصیه کردهاند؛ اما آن تقسیم با تقسیم رایج امروز تفاوت بنیادی دارد. وقتی که اولیای دین از ما میخواهند پارهای از شبانهروز را به کسب و پارهای را به عبادت اختصاص دهیم، بههیچروی به این معنا نیست که پار مربوط به کسبْ عاری از عبادت باشد. گذشته از اینکه در ساعات کسب نیز نمازهای واجب بر عهد ماست، از ما خواستهاند که هرگز و در هیچ حال از یاد خدا غافل نباشیم. این یاد پیوست خدا را «نماز مدام» خواندهاند. گفتهاند آیات شریف «وَاذْکُر رَّبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعًا وَ خِیفَهً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَ لَا تَکُن مِّنَ الْغَافِلِینَ» (و در دل خویش، پروردگارت را بامدادان و شامگاهان با تضرع و ترس، بىصداى بلند، یاد کن و از غافلان مباش. اعراف: ۲۰۵) و «الذین هم علی صلوتهم دائمون» (آنان که بر نمازشان پایداری میکنند. معارج: ۲۳) در همین معناست؛ و سخن باباطاهر ــ خوشا آنان که دایم در نمازند ــ در بیان همین آیات است؛ و شیخ ابوسعید ابوالخیر در بیان همین آیات بود که گفت: «مرد آن بوَد که در میان بازار در میان خلق ستد و داد کند و با خلق بیامیزد و یک لحظه، به دل، از خدای غافل نباشد». پیداست که مقصود از این ذکرْ کلماتی نیست که به زبان جاری میکنیم. دین از ما میخواهد که یاد خدا را در همه چیز حلول دهیم. هر عملی، از خور و خواب گرفته تا نماز، که با این ذکر مناسبت نداشته باشد عبث است؛ زیرا اگر انسان را از راه رسیدن به مقصد دور نکند، باری از طی طریق باز میدارد و فرصت محدودی را که برای طی این راه در اختیار او نهادهاند در اموری میسپرد که برای سپردن راه مضر یا غیرمفید است. آنچه با عنوان نماز، نماز مدام، جهاد اکبر، سلوک راه خدا، و مانند اینها شنیدهایم، همه تعابیر و صورتهای گوناگون این ذکرند؛ و بلکه جوهر دین چیزی جز ذکر، و جوهر بیدینی چیزی جز غفلت نیست. بنا بر این، ذکر ظاهری که بر زبان جاری میشود تنها صورتی و جلوهای از ذکر است. ذکرْ گوهری درونی است که میتواند در هم عملهای مباح، ولو اعمال مادی و دنیوی، نفوذ و حلول کند و ماهیت آنها را دگرگون سازد. میتواند معماری را، که کارش محافظت جسم آدمی و برآوردن حاجات مادی او، و به قول مولانا «علم بنای آخور» است، جوهرهای روحانی ببخشد و در خدمت طی طریق الهی و وصال محبوب در آورد. چنین معماریای که ظاهراً در خدمت دیگران است، باطناً در خدمت خود معمار است؛ آن هم نه در خدمت جسم او، که در انتهای سفر این دنیا از روح به در میآورد و به خاک میسپارد و میرود، بلکه در خدمت روح او، که مسافر حقیقی این راه است.
این دعوت اصلی دین است. اهل معرفتْ اصل دین را همین میشمردند. در فرهنگ ایرانزمین، تا پیش از روزگار جدید، البته چنین نبود که همه، از جمله اهل پیشه و معماران، اهل ذکر باشند؛ اما بیشتر مردم، ولو خود اهل غفلت بودند، ذکر را نیکو میشمردند و مردمان ذاکر را بزرگ میداشتند. فرهنگ ایرانی آکنده از تعالیم اهل معرفت، یعنی تعالیم اصیل و اصلی دین، بود. این تعالیم در مجامع اهل پیشه نیز نفوذ کرده بود و حلقههای فتوت را پدید آورده بود. حلقههای فتوت حلقههای اهل پیشه، و در نتیجه عامیانه، بود که در آنها آموزشهای حرفه و طی مراتب شغلی با تعالیم اهل معرفت سخت درآمیخته بود. در بین اهل فتوت، مراتب پیشه را با مراتب سلوک مطابقت داده بودند. استادِ پیشه هم استاد ظاهری شاگرد بود و هم استاد باطنی او. مراتب پیشرفت شاگرد در حرفه با مراتب پیشرفت معنوی او کمابیش مطابقت داشت. در حلقههای فتوت، پیشه را با هستی مرتبط میکردند. سلسل استادان به یکی از اولیا یا انبیا و از آنجا به خدا میرسید و به شبک هستی ــ ولایت ــ پیوند میخورد. اینچنین بود که فِتیان پیش خود را پیوسته به نظام هستی مییافتند و الگوی خود را یکی از انبیا یا اولیا. این عقیده فقط در کلیت تصور از پیشه حلول نمیکرد؛ بلکه سرتاپای پیشه را فرامیگرفت. سالک باید هرچه میکند در جهت یاد خدا باشد و هرچه میبیند او را به یاد خدا بیندازد و به هر کاری که دست میزند، از پیوند آن با هستی و چگونگی آن پیوند آگاه باشد. حتی ابزارهایی که به دست میگیرد و مواد و ساختمایههایی که در کار میکند همه باید پیوندی با نظام هستی و با یاد مبدأ و مَعاد و مُبدِئ و مُعید داشته باشد.
اهل فتوت مرامنامههایی داشتند که به «فتوتنامه» معروف است. فتوتنامه میثاق مکتوب بین شاگرد و استاد بود. کسی که در حلق فتوت درمیآمد، مقید بود که فتوتنامه را نصبالعین بدارد و آن را مراعات کند. معماری که ساختن این لوح را سفارش داده، خواسته است که فتوتنام او را در حاشی لوح بنگارند تا پیوسته آن را پیش چشم داشته باشد.
با این مقدمه، متن کتیبه را میخوانیم و دربار فقرات آن بهاختصار توضیح میدهیم:
بسم الله الرحمن الرحیم
معمار که این لوح را در دست میگیرد، کار را با نام خدا آغاز میکند. با این کار، خود را میپاید و به یاد او میدارد و هم از خدا میخواهد که او را به این کار، به کاری موافق رضای او، توفیق دهد و با رحمانیت و رحمت خود به او و کار او روی کند.
العلمُ عندَ الله لا یَعلَمُ الغیبَ الا الله (علم در نزد خداست. هیچ کس جز خدا غیب نمیداند.)
با این ذکر، به یاد خود میآورد که آنچه بدان میپردازد، و مبتنی بر علمی است که آموخته است، اندکی از علم است. اصل علم در نزد خداست. او نباید به علمی که دارد فریفته شود و آن را از خود بداند. بسیاری از حقایق عالم، از جمله حقایق زمینی که در آن تصرف خواهد کرد و بنایی که بر این لوح نقشهاش را خواهد ریخت، از او پنهان است و فقط خدا آنها را میداند.
سؤال: اگر پرسند که گونیا چیست و چند سر دارد، جواب بگو که حضرت جبرئیل (ع) به امر ربّ جلیل گونیا را از [نزد] پروردگار برداشت و به آدم سپرد.
بیشتر فتوتنامهها در قالب سؤال و جواب تنظیم شده است. فتوتنامه مجموعهای از مبانی اعتقادی و مبانی پیشه و آداب ظاهری و باطنی مرتبط با پیشه است. میثاقنامهای است که وقتی کسی به حلق اهل فتوت درمیآمد و جوانمرد میشد، آن را میپذیرفت و به مراعات آن گردن میسپرد. فتی بایست همواره شیخ را در نظر میداشت و او را مراقب خود میشمرد. لحن فتوتنامه هم طوری است که گویی پیوسته شیخ آن را در گوش فتی میخواند.
گونیا مهمترین افزار اندازهگیری و تقدیر است و کاملترین زاویه ــ زاوی قائمه ــ با گونیا به دست میآید. خدای مصوّر و مقدّر که جهان را بهاندازه آفریده است، گونیایی ملکوتی دارد. جبرئیل چنان گونیایی را به دست آدم سپرد تا کارهای زمین را بهاندازه کند.
و سه سر دارد بمعنی الله محمد و علی (ع).
برخی از گزارههای فتوتنامهها دلالت هستیشناختی دارد؛ یعنی به امری واقعی در جهان دلالت میکند؛ و برخی از آنها نقش تداعیگر دارد. فتوتنامه معمار را بدین میخواند که چون به گونیا نظر کرد و دید که سه سر دارد، از این سه به یاد الله و حضرت محمد (ص) و حضرت علی (ع) بیفتد.
و ذکر او «یا حی یا قیوم»[۱] است.
هر عمل معماری و هر آلت معماری ذکر زبانیای متناسب با خود دارد. خدا زند جاوید است و به خود استوار است و جهان نیز، هرقدر گونیا باشد، هرقدر بهاندازه و بقاعده باشد، این بقاعدگی و هندسه آن را از تکیه به خدا بینیاز نمیکند. جهان به کسی متکی است که او به چیزی دیگر متکی نیست. بناهایی هم که معمار برمیآورد نه به اندازه و طرز ساختن او، بلکه به خدای قیوم متکی است.
و گونیا راهنماست و ریسمان راهرو است.
این نیز از گزارههای تداعیگر فتوتنامه است. چنین نیست که فقط استاد معمارْ راهنما باشد و معمارِ صاحبِ این لوح راهرو. همه چیز در جهان رهرو است و راهنمایی دارد. ریسمان بنا بر امتدادی که گونیا معین میکند بر مسیر راست و بر صراط مستقیم میرود.
سؤال: اگر پرسند شمشه چیست و پای چیست و سر شمشه چیست و خطب شمشه چیست و کار گذاشتن شمشه و ذکر شمشه چیست، بگو جواب بگو شمشه دستور پیر است و سر شمشه تعلیم استاد است و پای شمشه راهنماست.
با دستور پیر (استاد) کارها راست میشود. جوانمرد باید مطابق دستور پیر عمل کند تا دیوار وجود او بهراستی و درستی بالا برود و هم اجزای آن در کنار هم و سازگار با هم چیده شود. شمشه تداعیگر دستور استاد است.
و چون شمشه را به کار گذاری «یا موجود یا معبود» و ذکر شمشه «یا حکیم یا عدل» است.
ذکر آغاز کار با شمشه «یا موجود یا معبود» است؛ زیرا معمار آجرها را با شمشه راست میچیند و دیوار را به وجود میآورد. او در این کار، بندگی «موجود» حقیقی را میکند. ذکر حین کار با شمشه «یا حکیم یا عدل» است، که خدا بنیاد محکم جهان را با حکمت و عدل خود گذاشت.
سؤال: اگر پرسند شاول چیست و ذکر شاول چیست، جواب بگو شاول میزان پیر است و ذکر او یا مُبدِئ[۲] یا مُعید است.
شاول (شاغول) باید به یاد معمار بیاورد که کار استاد با شاگرد میزانی دارد و استاد اعمال شاگرد را با میزان حق میسنجد؛ همچنانکه معمار راستی دیوار را با شاغول میسنجد و میپاید. معمار باید به یاد داشته باشد که خدای مُبدِئ (آغازگر) همچنانکه جهان را راست برپا کرده است، مُعید نیز هست و طومار جهان را درمیپیچد و به مرتب نخست هستی بازمیگرداند. بنای او ماندنی نیست؛ همچنان که هیچ چیز دیگ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 