پاورپوینت کامل همزادی تکایا و مدارس عصر صفوی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل همزادی تکایا و مدارس عصر صفوی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل همزادی تکایا و مدارس عصر صفوی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل همزادی تکایا و مدارس عصر صفوی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
نگاهی بر معماری تکیه میرفندرسکی
هرچند مبداء پیدایش تکایا در ایران و بهخصوص کشورهای اسلامی به وضوح مشخص نیست، اما ارایه واژهها و عباراتی با معانی لغوی متفاوت در تعریف واژه تکیه، این فرضیه را روشن میکند که تکیه در زمانهای مختلف کاربردهای گوناگون داشته و کاربرد آن و به تبع، معنا و تعریف آن در دورههای تاریخی تغییر کرده است. در میان دورههای مختلف رشد و شکوفایی اصفهان، عصر صفویه و به ویژه دوره پادشاهی شاه عباس صفوی، یکی از درخشانترین دورههای حیات علمی، فرهنگی و هنری این شهر بوده است.
مرضیه هومانی راد – هادی صفایی پور – سید هادی متولی امامی
نگاهی بر معماری تکیه میرفندرسکی
هرچند مبداء پیدایش تکایا در ایران و بهخصوص کشورهای اسلامی به وضوح مشخص نیست، اما ارایه واژهها و عباراتی با معانی لغوی متفاوت در تعریف واژه تکیه، این فرضیه را روشن میکند که تکیه در زمانهای مختلف کاربردهای گوناگون داشته و کاربرد آن و به تبع، معنا و تعریف آن در دورههای تاریخی تغییر کرده است. در میان دورههای مختلف رشد و شکوفایی اصفهان، عصر صفویه و به ویژه دوره پادشاهی شاه عباس صفوی، یکی از درخشانترین دورههای حیات علمی، فرهنگی و هنری این شهر بوده است. با تسری اندیشههای بدیع شیعی، نقش مدارس دینی در ساختار جامعه احیا شد و پس از مدتی جایگاهی خاص یافتند. با ورود انبوه مدارس دینی، به میان بافت شهرهای بزرگ، عملکردهایی به این فضاها افزوده شد. این مسئله موجب تحولاتی در کالبد و معنای فضاهای مذهبی به ویژه مدرسه، تکیه و خانقاه شد. در این دوره، از یک سو با تغییر نقش اجتماعی تکایا، جایگاه این ابنیه، از فضایی فردی برای آرامش یا مکانی جهت آسایش و اطعام فقرا و دراویش، به یک فضای عمومی با قواعد و آداب خاصی تبدیل شد و از سوی دیگر، تحول جایگاه معنایی تکیه ها، نقشی نمادین به این بناها داد و باعث شد فضاهای مذهبی چندعملکردی با کاربردهای آموزشی، عبادی، مقابر آرامگاهی، اقامتی و حتی تفریحی، در قالب کالبدهای قدیمی خویش، با معانی تازه در کنار هم قرار گیرند. در این میان، تکیه مرحوم حکیم سید روحالله میرفندرسکی، نمونه ای مناسب از این «همزادی تکیه و مدرسه در عصر صفوی» است.
***
تحولات علمی و فرهنگی عصر صفویه
مروری بر شاهکارهای معماری و شهرسازی شهر اصفهان شاهد و نشانهای است که این شهر کهن ایرانی، دورههای متعدد فرهنگی را شاهد بوده است. در میان دورههای مختلف رشد و شکوفایی اصفهان، عصر صفویه و به ویژه دوره پادشاهی شاه عباس صفوی، یکی از درخشانترین دورههای حیات علمی، فرهنگی و هنری این شهر بوده است. در این دوره، «آرامش نسبی کشور تحت حکومت متمرکز صفوی منجر به پیشرفت و افزایش تولید زراعی و صنعتی و رشد شهرنشینی و توسعه روابط تجاری داخلی و خارجی گردید.» (سلطان زاده،۱۳۶۴) در سایه این دستاورد اجتماعی، اندیشهها و باورهای شیعی با اراده و خواست نیروی حاکمه نشر و ترویجی روزافزون یافت. در چنین شرایطی بسترهای شکوفایی حیات عقلی شیعی محیا و موجب شد که جریانهای علمی، حکمی و فلسفی در بیشتر نقاط کشور و به پایتختی شهر اصفهان ایجاد شود. «پس از طی قرون متمادی زمینههای فراهم شده، سبب می شود نوعی از حکمت نه تنها در ایران، بلکه در عراق، سوریه و هندوستان که پیوندهای بسیار نزدیکی با ایران داشتند، رواج یابد. این حکمت که عنوان مکتب اصفهان به خود میگیرد، توسط میرداماد پایهگذاری شده و بهوسیله ملاصدرا اوج میگیرد.» ( نصر، ۱۳۶۵). تداوم حضور و حیات مکتب اصفهان، موجب شد طیف وسیعی از دانشمندان در حوزههای مختلف به کشف، بسط و نشر موضوعات دینی و علمی بپردازند. «افرادی چون میرداماد، میرفندرسکی، ملاصدرای شیرازی، سید احمد علوی، قطبالدین محمداشکوری، ملاشمسای گیلانی، حسین خوانساری، ملا محمدباقر سبزهواری، رجبعلی تبریزی، عبدالرزاق لاهیجی، ملا محسن فیضکاشانی و قاضی سعید قمی در این بستر طلوع کردند. (کربن، ۱۳۷۳) و بهاین ترتیب تاثیری ماندگار بر حیات فکری و عقلی اسلامی و به ویژه شیعی بر جای گذاردند.
تحول نهادهای آموزشی صفوی
با تسری اندیشههای بدیع شیعی، نقش مدارس دینی در ساختار جامعه احیا شد و پس از مدتی جایگاهی خاص یافت و اینچنین«در عصر صفوی و بهویژه در زمان حکومت شاه عباس، مدارس بار دیگر اهمیت سیاسی و اجتماعی خود را بازیافته و مورد حمایت مالی حکومت مرکزی واقع گردیدند.» (سمیعآذر،۱۳۷۶) توسعه و تحول مدارس صفوی از دو حوزه کمی و کیفی قابل بررسی است. در حوزه کمی، عوامل مختلفی چون تمایل دستگاه سیاسی و زمینههای علمی بیان شده، باعث شد تعداد بسیاری مدارس علمیه بنا شوند. « تعداد زیادی مدرسه مذهبی در شهرها بهوسیله علما، بزرگان و حکام و سلاطین احداث شد. شاردن تعداد مدارس اصفهان را ۵۷ باب ذکر می کند». (سلطانزاده، ۱۳۶۴) بنابراین در این عصر « احداث مجموعهای از نهادهای مذهبی و آموزشی برای بسط افکار شیعی، به ویژه تعلیم و تربیت نسل جوان و پرورش مربیان و وعاظ برای اشاعه اعتقادات شیعی اسلامی در عصر شاه عباس و جانشینانش آنچنان فعال و پیگیری گردید که سبب احداث بالاترین شمار مدارس و مساجد تا آن تاریخ شد.» (سمیعآذر، ۱۳۷۶)
در حوزه کیفی نیز تحولاتی در مدارس شکل گرفت. ترویج آموزش عمومی مردم، عاملی شد که در مناطق و محلههای زیادی، مدارس حضور یابند تا سطح دانش عمومی را ارتقا بخشند. «گرایش به بحث درباره موضوعات و مسائل روزمره و ارائه پاسخ دینی بدان ها باعث کارآیی بینظیر آموزش عمومی در عصر صفوی شد و توانست مفهوم آموزش عمومی را از سطحی محدود و صرفا برای تحقیقات عالمانه تا حد کاملا همگانی و فراگیر و قابل اکتساب توسط عموم وسعت بخشد. همین نکته رمز موفقیت برنامه آموزشی صفوی بود که آن را از حیث انسجام و کاربردی بودن برجسته تر از ادوار پیشین اش ساخت.(سمیع آذر، ۱۳۷۶)
به طور خلاصه می توان بیان کرد که « در عصر صفویان دو عامل متاثر بر یکدیگر، تعلیم و تربیت عمومی را عمیقا تحت تاثیر قرار داده و در نهایت توسعه چشمگیر آن را از پس چندین قرن فترت باعث شدند. نخستین عامل، به ساختار سیاسی ایدئولوژیک حکومت صفویان باز میگردد که به طور راسخ و پایداری سرنوشت سیاسی حکومت را به باورهای مذهبی خویش پیوند زده بود. دومین عامل مربوط میشود به ظهور طبقهای جدید مرکب از علما و فقهای شیعی که از نفوذ و استقلال سیاسی و اجتماعی بیسابقهای برخوردار گردیدند۱. مجموعه این دو عامل باعث شد تا آموزش صفوی چه در محتوا و برنامه خود و چه در جهت ایجاد محیط کالبدی مناسب به مرتبه ای برتر از تمامی ادوار گذشته ایران نائل شود.» (سمیعآذر، ۱۳۷۶).
تحول معماری مدارس صفوی
آموزههای مکتب الهی اصفهان در عصر صفوی، زندگی و حیات مردم زمانه را در زمینههای مختلف تحتتاثیر قرارداد. با تسری اندیشههای بدیع شیعی در میان لایههای مختلف اجتماعی، هنرمندان، معماران و شهرسازان نیز تلاش کردند تا به نحوی با زبان و بیان خود این مضامین را در آثارشان نمایش دهند. تاثیر این شرایط بر حوزه ساخت و اجرا موجب شد تا معماران مکتب معماری اصفهان، به ساخت سریع و فراوان مدارس بپردازند و عصر طلایی مدارس دینی را شکل دهند. «در این دوره شهر اصفهان در پیشاپیش شهرهای مرکزی و شمالی ایران، بستر توسعه مدارس جدید با الگوی معماری سنتی بود. از نظر ترکیب کلی پلان آرایش چهار ایوانی کماکان ویژگی اصلی این مدارس بود.» (سمیعآذر، ۱۳۷۶). در عرصه عملکردهای موجود در مدارس نیز تغییرات عمده ای شکل گرفت. با ورود انبوه مدارس دینی به میان بافت شهرهای بزرگ، عملکردهایی به این فضاها افزوده شد. یکی از این موارد، حضور مقبره افرادی چون واقف بنا یا استادان مدرسه در میان دیگر فضاهای معماری مدارس است. «با توجه به این که اعتقاد اهل سنت مقبرهسازی برخلاف قوانین اسلام است. با احتیاط میتوان گفت که در قرون نخستین و سدههای میانی اسلامی، قرون ۷ تا ۱۶ مدرسه، دستاویزی برای احداث آرامگاه بوده است.» (جاوری،۱۳۸۰).
« تدفین واقف در مدرسه اش روزبهروز بیشتر می شد و در دوره تیموری بهویژه در ماوراءالنهر، ساخت آرامگاه درمدرسه رواج بسیار یافت و مقبره واقف بخشی از مدرسهاش شد. از این روست که مقبره منفرد متعلق به این دوره، به خصوص در شرق ایران و ماوراءالنهر به ندرت به چشم می خورد. به علاوه مقبرهسازی در مدارس به حدی اهمیت یافت که به نظر می رسد در برخی از مدارس کوچک مثل نمونه های موجود در شهر مشهد (مدرسههای دودر، پریزاد و بالاسر) ترکیب مسجد و مقبره با مدرسه از فضای مفید و قابل استفاده برای ساکنان حجرهها کاسته باشد. در ادامه این روند مدرسههای ماوراءالنهر، پس از این که در آنها مقبرهای برای واقف ساخته می شد با گذشت زمان بدل به مقبره خانوادگی یک سلسله می شد. سنت ساخت مقبره واقف در مدرسه که در قرون میانه اسلامی ۱۲ تا ۱۶ شکل گرفته و در دوره تیموری کاملا رایج شده بود، پس از ظهور سلسله صفوی به عللی که نمی دانیم به ناگاه متوقف شد. به طوری که در شهر اصفهان، پایتخت صفویان که دربردارنده بیشتر مدارس این دوره بود، به جز مدرسه جلالیه هیچ نمونه ای از این گونه بنا وجود ندارد. (جاوری،۱۳۸۰).
به نظر می رسد که پاسخ اساسی این مسئله در فرضیه هیلن براند ارایه شده است. از منظر وی، حضور مقابر در میان مدارس آنچنان توسعه یافت که پس از مدتی حتی ماهیت این بناها را تغییر داد و آنها را به صورت مجموعهای از مقابر یا در هیئت خانقاه یا تکیه باقی گذارد. هیلن براند، با تاکید بر امکان ترکیب مدارس و خانقاه، این مسئله را اینچنین توضیح می دهد: «صدها مدرسه از قرن دهم به این سو ساخته شده اند. غیبت آنها در میان بناهای باقیمانده معماآمیز است. زیرا نمایندگان تقریبا تمام دیگر انواع بناها به وفور باقی مانده اند. چنین به نظر می رسد که ممکن است مدارسی واقعا باقی مانده باشند ولی نه به همین نام … با این یادآوری که عملکردهای مدرسه به عهده بناهایی واگذار می شد که نام مدرسه نداشتند به سرعت تاریخ خانقاه را که میتواند نهادی همزاد با مدرسه توصیف گردد مرور می کنیم. خانقاه صرفا یکی از انواع بناهایی است که هم از نظر شکل و هم به لحاظ عملکرد میتواند با مدرسه مرتبط باشد. این واژه معمولا اشاره به بنایی دارد که اعضایی را از یک مشرب عرفانی در خود جای می دهد.» شاید بتوان علت ترکیب تکایا و خانقاهها با مدارس را با توجه به فضای سیاسی صفوی دریافت. با وجود یک تصور عامیانه در عصر صفوی، هیئت سیاسی مخالفتهای زیادی با برگزاری برنامههای خانقاه ابراز کرد. «خانقاهها تا دوره صفویه از رونق زیادی برخوردار بودند، صفویان علی رغم اینکه از همین مراکز برآمده بودند، برخوردهای تندی با جماعت خانقاهنشین داشتند بهگونهای که منجر به حذف تدریجی خانقاه و خانقاهنشین (به استثناء فرقههایی که تا دوره حاضر دوام آورده اند) شد» (ملازاده،۱۳۸۱). جهت تحلیل دقیقتر این پدیده عصر صفوی، نیاز است تا در ادامه مروری بر مفهوم تکیه، خانقاه و معانی همسنگ این فضاها داشته باشیم و چگونگی سیر تحول آنها را بررسی کنیم.
معنای تکیه و خانقاه
لغتنامه دهخدا در تعریف واژه تکیه به معانی مکان بودن فقرا، خانقاه و منزل دراویش، جایی که در آن به دراویش طعام دهند و منزل یا محل اجتماع صوفیان اشاره دارد. او همچنین به معانی محل آسایش، حسینیه که در آن روضه خوانند و جای تعزیهخوانی نیز اشاره کرده است. در این منبع خانقاه، معرب واژه خانگاه و مرکب از دو کلمه خانه و گاه است که با مفاهیم مکان بودن مشایخ و درویشان، منزل یا محل اجتماع صوفیان و رباط تشریح شده است. در فرهنگ معین نیز، تکیه به معنای «محل نگهداری تهیدستان، جایی وسیع که در آن مراسم عزا و روضهخوانی برپا میکنند» خوانده شده و واژه خانقاه معرب خانگاه، در معنای خانه، سرا و به طور کامل، محل درویشان و مرشدان که در آن سکونت کرده و رسوم و آداب تصوف را اجرا کنند، تعریف شده است. «برای تکیه دو تعریف لغوی شده است، یکی آنکه آن را کلمهای عربی دانسته و به معنی محل یا موضعی که به آن پشت داده می شود و در اصطلاح به معنی خانقاه و محل برگزاری تعزیه می داند. در تعریف دیگر از استاد پیرنیا آن است که تکیه به معنی بنای بلند است.»(سلطان زاده،۱۳۶۲)
با توجه به تحلیل تعاریف واژه تکیه و خانقاه در لغتنامه دهخدا و معین، این گونه استنباط میشود عباراتی که برای تعریف واژه تکیه به کار رفته، مانند مکان بودن فقرا و دراویش یا محل آسایش، حسینیه که در آن روضه خوانند و همچنین جای تعزیه خوانی، از نظر زبان فارسی امروز مشخصکننده فضایی واحد به نام تکیه نیست. در تعریف واژه تکیه، به لغاتی اشاره شده که در باطن و معنا از هم دور هستند و در زبان فارسی مترادف هم بهکار نمیروند. در ابتدا، بهکارگیری این عبارات در کنار یکدیگر برای تعریف واژه تکیه، این فرضیه را برای ما روشن می کند که تکیه در زمان های مختلف کاربردهای گوناگون داشته و کاربرد آن و به تبع، معنا و تعریف آن در دوره های تاریخی تغییر کرده است و به سیر تحول آن در طول زمان اشاره غیرمستقیم دارد. با توجه به تحلیل تعاریف واژههای فوق، میتوان پذیرفت که تحولات اجتماعی در جامعه صفوی در پرتو تشیع و یکپارچه شدن ایرانزمین تحت حمایت حکومت صفوی، اندیشههای بدیعی ایجاد کرد. انتقال این نگـرش به عـوام و خـواص (علمای دینی) جامعه، سبب انتشار اندیشهها و بروز فعالیتهای نوینی مانند آموزش همگانی، در فضاهای آموزشی و مذهبی شد. این امر سرمنشاء تغییر کارکرد فضاها، مفاهیم و بازشناسی وظایف آنها و موجب شد فضاهای جدیدی در قالب مکانها و کالبدهای گذشته، با نامی نو، عملکردها و مصداقهای جدید پدیدار شود. در ادامه، برای شفاف شدن این تغییرات، سیر تحول تاریخی تکایا را بررسی میکنیم.
سیر تحول تاریخی تکیه
«مبدا پیدایش تکایا در ایران و به خصوص کشورهای اسلامی به وضوح مشخص نیست. از ابتدای تهاجم مسلمانان به ایران، به علت جهان بینی اسلامی و در پرتو تعالیم مذهبی آن، سرعتی شگرف در شهرنشینی رخ داد و به سرعت مراکز و عناصر مهمی مثل بازار و مساجد جامع، که شاهرگ حیاتی شهرها محسوب می شدند، شکل گرفته و رو به فزونی یافتند. مساجد جامع تا حمله و استقرار مغول با رونق چشمگیری، فعالیت های فراوانی را چون فعالیتهای عبادی، قضایی، آموزشی و حتی گذران اوقات فراغت را در خود جای می دادند که پس از آن به علت انجماد فکری اولیای وقت، بهتدریج منجر به حذف فعالیت های آموزشی و تعلیم علوم عقلی گردید که سبب پیدایش حسینیه ها و تکایا در اواخر دوره صفوی و قاجاریه شد۲ و تاحدی از یگانگی آن در شهرها کاسته شد. مراکز عصر صفویه بهخاطر انجام مراسم عزاداری به حسینیه شهرت یافتند اما در دوره بعد با اینکه بهتدریج تعزیه ها و نمایشهای مذهبی نیز در این مکان رخ می داد ولی نام آنها تغییر نکرد در نهایت در اواخر دوره زندیه و اوایل دوره قاجار اگر فضایی را برای تعزیه می ساختند یا برای نخستین مرتبه در نظر می گرفتند آن را تکیه می نامیدند. (سلطان زاده، ۱۳۶۲).
هیلن براند درکتاب معماری اسلامی، به مردمی بودن تکایا و این نکته اشاره کرده که جزو بناهای عمومی محسوب میشود. وی با اشاره به سخن آندره گدار مبنی بر به وجود آمدن بناهای عمومی بر اساس الگوی خانه شخصی، بیان می کند که هیچ نمونه ای از چنین خانه ای در دست نبوده و نظر وی را با اینکه نغز است، یک حدس و گمان می داند. پیشتر به نزدیکی معنایی واژه تکیه، با خانقاه در لغتنامهها و فرهنگهای لغت اشاره شد. بر این اساس و با توجه به اعتقاد هیلن براند، مبنی بر کاربرد لغات تکیه وخانقاه، در فضاهایی با الگوهای رفتاری مشابه، برای دستیابی به تصویری کلی از معماری تکایا، اصول کلی معماری خانقاه مرور می شود. «اصول کلی طرح خانقاه عبارت از یک حیاط مرکزی است که اطراف آن رواق قرار دارد و از طریق همین رواق ها می توان به حجره ها دسترسی داشت. خانقاه همچنین دارای تالار وسیعی در جهت قبله است که برای حلقههای ذکر و نماز به کار می آید. الحاقات بیشتری نظیر مسجد، مطبخ یا حمام اختیاری بوده است. از این لحاظ، خانقاه با مدرسه تفاوت های بسیار اندکی داشته است … ظاهرا خانقاه از دنیای شرقی ایرانی در خلال قرن دهم نشات گرفت و این صوفیگری بود که بر این نهاد تسلط داشت. خانقاه در سادهترین شکل آن خانه ای بود که در آنجا تسهیلاتی برای اجتماع، نیایش و زندگی جمعی وجود داشته است.»( هیلن براند،۱۳۸۳)
نمونههایی از ترکیب تکیه و مدرسه، در برخی نقاط تخت فولاد اصفهان وجود دارد. یکی از تکایایی که بنا بر فرضیه ای، در ابتدا به صورت مدرسه بوده که به تکیه میر مشهور است در بخش بعد مورد بررسی قرار می گیرد. در منابع تاریخی، تکایایی چون تکیه میرفندرسکی، تکیه خاتونآبادی در تخت فولاد اصفهان، نمونههایی از مدارسی خوانده شدهاند که در عصر صفوی به تکیه تبدیل شدهاند. در ادامه به عنوان نمونه موردی، سیر تحول تکیه متعلق به حکیم میرفندرسکی، معروف به تکیه میر، بررسی و مطالعه میشود.
تکیه میر در تخت فولاد اصفهان
تخت پولاد (تخت فولاد) در اصفهان نام گورستانی تاریخی و قدیمی است که اکنون در محدوده شهری اصفهان واقع شده است. این گورستان در طول تاریخ به نامهای “لسان الارض” و “بابا رکنالدین” شهرت داشته و هم اکنون به تخت فولاد معروف است. اظهارات و اشارات برخی رجال نامآوری چون حافظ ابونعیم اصفهانی، میرزاحسن خان جابریانصاری و برخی دیگر از این مکان گویای قدمت تاریخی آن است. اشاره شده که قبر حضرت یوشع در آنجا، از حدود دو هزار سال قبل یعنی زمانی که بخت النصر، یهودیان را از فلسطین کوچانید و برخی از آنان را در اصفهان جای داد، حاکی از اهمیت شهر اصفهان و این گورستان تاریخی است. اوج اعتبار و شهرت تخت فولاد در دوره صفویه بود. شکوفایی تخت فولاد به جایی رسید که این مزار مقدس پس از قبرستان بقیع و وادیالسلام نجف بیشترین بزرگان تشیع را در خود جای داده است. این مجموعه علاوه بر هویت تاریخی و مذهبی خود شکوهمندترین و شریفترین آثار هنری، حجاری، خطاطی و معماری اسلامی و ایرانی را در خود جای داده است. (عقیلی،احمد. نیلفروشان،محمدرضا.۱۳۸۳)
تخت فولاد در عصر صفویه به صورت قبرستان همگانی شهر نبوده است،۳ تعداد تکایا و مقابر تخت فولاد عصر صفوی را حدود ۴۰۰ عدد گفتهاند در این منطقه باغها یا عمارات متعدد و زیبایی وجود داشته و بهجز حمام بازارچه و مسجد دارای مهمانسرا، خستهخانه و تکایای متعددی بوده که اکنون آثار بازمانده از آنها ناچیز است. «از دوره صفوی رفتهرفته بخشی از باغهای آن عصر به منازل مسکونی تبدیل شده و بخشی نیز مدفن علماء و سفرا و دانشمندان گردیده که درآنجا می زیستند مانند تکیه میر فندرسکی و تکیه واله و… .»(شفقی،۱۳۸۱). برای رسیدن به تکیه میرفندرسکی باید از اواسط خیابان جهانگیرخان قشقایی، از کوچه باریکی که به سمت شرق جدا میشود و به کوچه تکیه میر معروف است، عبور کرد. در اوایل این کوچه، قبرستان کوچکی در پس دیواری طویل وجود دارد که اگر وجود تابلوی راهنما نباشد در حقیقت مجموعهای پنهان در پس دیوار کوچه خواهد بود. این قبرستان کوچک آرامگاه خطاط شکستهنویس دوره زندیه، یعنی درویش عبدالمجید طالقانی است. در ضلع شمالی این قبرستان تکیه وسیع میرفندرسکی قرار دارد (فقیه میرزائی، مخلصی، حبیبی، ۱۳۸۴) که صحن و اطاقهای اطرافش مملو از قبور رجال و نساء است. تکیه میر در حال حاضر از باصفاترین و منزهترین تکایای تخت فولاد است. شعبه مادی شایج که به آب دویست و پنجاه می رسد از حوالی همین تکیه(و سابقا از خود تکیه) عبور و حوض و باغچه ها را مشروب می کند. (همایی ۱۳۸۱) تکیه میر از آن حیث مورد ارزیابی است که به ظن قریب به یقین
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 