پاورپوینت کامل نگاره های معراج پیامبر (ص) ۱۰۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نگاره های معراج پیامبر (ص) ۱۰۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نگاره های معراج پیامبر (ص) ۱۰۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نگاره های معراج پیامبر (ص) ۱۰۰ اسلاید در PowerPoint :
معراج از داستانهای مهم مذهبی و قرآنی است که همواره در طول تاریخ هنر اسلامی، توجه اکثر هنرمندان را به خود جلب کرده است. اما نحوه توجه و پرداخت هریک از هنرمندان به این موضوع در ادوار مختلف متفاوت بوده است. هدف مقاله حاضر، بررسی و تحلیل نگارههای مختلف مربوط به معراج پیامبر اکرم (ص) با رویکرد نقد هرمنوتیک است.
سجاد باغبان ماهر ـ فاطمه امانی
معراج از داستانهای مهم مذهبی و قرآنی است که همواره در طول تاریخ هنر اسلامی، توجه اکثر هنرمندان را به خود جلب کرده است. اما نحوه توجه و پرداخت هریک از هنرمندان به این موضوع در ادوار مختلف متفاوت بوده است. هدف مقاله حاضر، بررسی و تحلیل نگارههای مختلف مربوط به معراج پیامبر اکرم (ص) با رویکرد نقد هرمنوتیک است. در این مقاله، ابتدا به تعریفی از نقد هرمنوتیک طبق نظریه افق انتظارات و افق فکری پرداخته شده و سپس در مورد متن مرجع و روایت اصلی معراج (یعنی قرآن کریم) توضیح داده شده است. سپس، آثار مختلف ادبی و تصویری در مورد معراج بررسی شده و نشان داده شده که در هر دوره با توجه به افق انتظارات و افق فکری هنرمندان و براساس برداشتی که از ماجرای معراج داشته اند چگونه این داستان را روایت کرده یا به تصویر کشیدهاند. به عنوان نمونه در این مقاله به «براق» مرکب ویژه حضرت رسول (ص) در معراج توجه شده و ضمن توجه به نفس حضور و همراهی چنین مرکبی با پیامبر در معراج، چگونگی توصیف و تصویر این موجود ـ که غالبا به شکل اسبی با سر انسانی و تاجی بر سر تصویر شده ـ نیز از منظر افق فکری و انتظارات مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجهای که از این مطالعه به دست می آید آن است که تصورات و تصویرگری های مذهبی و به طور کلی زیباییشناسی اسلامی، همواره و در تمام ادوار تاریخ هنر اسلامی کاملا متاثر از افق تاریخی هر دوره ای بوده است. کلید واژه ها: نقد هرمنوتیک، معراج پیامبر (ص)، نگارگری اسلامی.
نقد هرمنوتیک
«هرمنوتیک» یکی از جریان ها و مکاتب فلسفی و یکی از نظریه ها و نقدهای مهم هنر و ادبیات محسوب میشود که در قرن نوزدهم و بیستم میلادی، حضور پررنگی در عرصه فلسفه داشته و بسیار تاثیر گذار بوده و هست. اساسی ترین مساله در فلسفه هرمنوتیک، مساله تفسیر است. هرمنوتیک در جستجوی روش هایی مدون و علمی برای رسیدن به بهترین و دقیق ترین تفسیر از متون است و به خاطر تاکید بر این روش ها، گاهی از آن تحت عنوان علم هرمنوتیک نیز یاد می شود. اما کاربرد فراوان واژه هرمنوتیک از گذشته تاکنون باعث چندمعنایی این واژه شده است. چندمعنا بودن این واژه بیانگر انواع کاربردهایی است که از این واژه صورت گرفته و می گیرد. از هرمنوتیک به عنوان نگرش، دانش، روش و نظریه ویژهای نام برده شده که به درک و فهم جهان، انسان و متن میپردازد. همچنین تقسیمبندیهای گوناگونی درخصوص هرمنوتیک از نظر تاریخی، موضوعی و حتی جنس و طبیعت آن صورت گرفته است که این نیز به نوبه خود موجب دشواری تحقیق در این خصوص می شود. (پژوهشنامه فرهنگستان هنر، ۱۳۸۷، ص ۳۰)
هرمنوتیک مدرن با آثار «هانس گئورگ گادامر» مطرح شد و اعتبار درخوری پیدا کرد. تفاوت عمده دیدگاه گادامر با اشلایرماخر و دیلتای کنار گذاشتن دو اصل مهمی بود که آنها وضع کرده بودند و مورد اشاره قرار گرفت. بدین ترتیب هرمنوتیک گادامری از یک نقطه تعیینکننده، راه خود را از مسیر هرمنوتیک سنتی جدا کرد. گادامر به این نتیجه رسید که یک متن نمی تواند فقط دارای معنای قطعی و نهایی باشد که به شکل همیشگی در آن کار گذاشته شده؛ بلکه متن میتواند بسته به افق فکری و تاریخی مخاطب دارای خوانش ها، تفسیرها و معناهای مختلفی باشد. بدین ترتیب، وقتی معنای قطعی و یگانه کنار گذاشته شود، طبیعتاً اصل دوم یعنی نیت مولف نیز موضوعیت نخواهد داشت. چراکه نویسنده منحصراً براساس افق فکری و افق تاریخی خویش میتواند به معانی متن اشراف داشته باشد و منطقاً نمی تواند تمام تفاسیر و خوانشهای ممکن در آینده را در ذهن داشته باشد. ضمن آنکه هرمنوتیک مدرن دیگر علاقه چندانی به فهم ذهنیت مولف نشان نمیدهد و اساس کارش را بر ارتباط دیالکتیکی خواننده با متن قرار میدهد. تا آنجا که بعدها «رولان بارت» منتقد معروف فرانسوی، تحتتاثیر هرمنوتیک مدرن، در مقاله بسیار معروفش «مرگ مولف»، نویسنده را به بهای تولد خواننده می میراند و فقط به مولف اجازه می دهد که او نیز، صرفا در مقام یک خواننده به تفسیر و خوانش اثر خویش بپردازد و نه بیشتر.
گادامر تولید معنا را محصول دریافت و تفسیر مخاطب می داند و این نکته را در کتاب مهم و معروف خود «حقیقت و روش» بیان میکند و مینویسد: معنای متن همواره فراتر از معنایی است که مولف آن در سر دارد. (باغبان ماهر، ۱۳۹۰، ص ۱۱۹)
از نظر گادامر، گرچه دیلتای به تفکیک علوم انسانی از علوم طبیعی میپردازد و بر آن تاکید میورزد، اما روشی که وی برای هرمنوتیک در علوم انسانی به کار میبرد، به شدت متاثر از روشهای علوم طبیعی است. گادامر علیرغم اینکه هیچگاه روش را نفی نمیکند، ولی آن را معادل هرمنوتیک نمیداند. به عبارت دیگر، برای گادامر حقیقت بهطور الزامی با روش همراه نیست و همه مسیرهای نیل به حقیقت روش نیست. (پژوهشنامه فرهنگستان هنر، ۱۳۸۷، ص ۳۴)
«مارتین هایدگر» که استاد گادامر بود، با فلسفه خویش تاثیر زیادی بر علم هرمنوتیک گذاشت. وی معتقد بود که موقعیت تاریخی مفسر از برداشت های او جداناپذیر است. گادامر نیز با الهام از هایدگر گفت که فهم گذشته میسر نیست، مگر از طریق ارتباط دادن آن با زمان حال.
گادامر با به عاریت گرفتن مفهوم «افق» به آن گستره نوینی بخشید و آن را یکی از مفاهیم کلیدی خود قرار داد. در این خصوص می توان گفت: «مفهوم افق در کاربرد گادامر به معنی زاویه نگرشی است که امکان نگرش را محدود میسازد.» (هولاب،۱۳۸۳، ص۹۰) گادامر به تفکیک دو افق گذشته و حال می پردازد و سپس نظریه «پیوند افقها» را مطرح می کند. در واقع، این دو از نظر گادامر هیچگاه از یکدیگر مجزا نیستند و بالفعل با یکدیگر تلاقی پیدا میکنند. او در این خصوص خود را در مقابل کسانی همچون دیلتای قرار میدهد، زیرا اگر دیلتای عقیده داشت که باید برای درک یک متن خود را به افق انتظار آن متن یعنی به گذشته محدود نماییم، از نظر گادامر افق حال غیرقابل انکار تلقی میگردد. به همین دلیل، وی پیوند یا امتزاج افقها را مطرح می کند.
«هانس روبرت یائوس» و «ولفگانگ آیزر» دو تن از پیروان گادامر، روش هرمنوتیکی وی را ادامه دادند. نظریات یائوس و آیزر به نام مکتب «کنستانس» شناخته می شود. در این نظریه بیش از اینکه به محور تولید و خلق توجه شود، به محور دریافت و خوانش (یعنی به ویژگی ها و افق انتظارات دریافتکننده گفتمان) توجه شده است. یائوس برای مطالعه دقیق تر چگونگی رابط میان متن و خواننده، به طرح مفهوم مهم «افق انتظارات» می پردازد. طرح افق انتظارات از این ناشی می شود که هر خواننده ای با توجه به ذهنیتی که از قبل برایش ایجاد شده با متن جدید روبهرو می شود. در نتیجه خوانش او نمی تواند جدای از انتظاراتی باشد که وی از متن دارد. آیزر نیز بر خلق معنی هنگام خوانش و استقلال معناپردازی نزد مخاطب تاکید بیشتری دارد. از نظر «آیزر»، متن، انباشه ای از استعدادها و قوای بالقوه است که خوانش آنها را به بالفعل تبدیل می کند.
یائوس برای زیباییشناسی دریافت خود و تکمیل آن به عنوان چگونگی خوانش اثر، به طرح مفهوم «افق انتظار» میپردازد. طرح افق انتظار از این مسئله ناشی میشود که دریافت فرآیندی پویا و تغییرپذیر است و فرهنگ دریافت از یک نسل به نسل دیگر تغییر میکند. افق انتظار، نظام پیچیدهای از خواستهها و نیازهای مخاطب است که وی را به سوی یک اثر سوق میدهند و انتظاراتی ایجاد میکنند که توقع دارند اثر هنگام خوانش به آن انتظارات پاسخ مناسب دهد. (نامور مطلق، ۱۳۸۷، ص ۱۰۰)
یائوس در مطالعات خود، افق انتظار را به دو بخش تقسیم می کند: افق انتظار ادبی (هنری) و افق انتظار اجتماعی. افق انتظار ادبی و هنری به رابطه میان متنها با یکدیگر و گونه هنری آنها مرتبط میشود چراکه آثار هنری با توجه به پیرامتنهای خود انتظاراتی ایجاد میکنند. یائوس تاکید میکند که رابطه متن منفرد با مجموعه متنهای پیشین که چگونگی آن را مشخص می کنند، به یک فرایند متوالی بازسازی و دگرگونی افق بستگی دارد. (
Jauss, 1998, p. 14
) در نتیجه میبینیم که در اینجا بر نقش روابط بینامتنی در شکلگیری افق انتظار تاکید میشود. افق انتظار اجتماعی نیز به تعبیر یائوس به داشتههای معنوی و رمزهای زیباییشناسی وابسته به سنتهای جاری در زمانه بازمی گردد که از رمزگان زیباییشناسی خوانندگان گرفته میشود.
آنچه در اینجا درباره نقد هرمنوتیک، تفسیر و فرآیند فهم متون با تکیه بر آرای چند تن از نظریهپردازان این حوزه گفته شد، ما را به این نکته میرساند که دریافت و خوانش ما از معنای متون بهشدت متاثر از افق فکری، افق تاریخ، افق انتظارات، پیشفهمها، علایق و خواستههای جمعی ماست. عمده مطالعات صورت گرفته در این حوزه به دریافتگران و مفسران آثار هنری پرداخته اما بدیهی است که خلق هر اثر هنری نیز از این تفاسیر و برداشتها بیگانه نبوده است به ویژه آثار نگارگری ایرانی و اسلامی که با تکیه مستقیمی بر آثار ادبی و مذهبی خلق شدهاند. ویژگی بینامتنی در نقاشی ایرانی و ارتباط آن با پیش متن ادبی و در برخی موارد ـ از جمله موضوع مطالعه ما در این مقاله ـ با پیشمتن قرآنی و روایات و احادیث، وجه تفسیری آفرینش هنری در این شاخه هنری را بهشدت تقویت کرده است. در نتیجه هر نگاره ای را میتوان تفسیر و خوانش هنرمند نگارگر از متن ادبی دانست که دریافت خویش را به شکل صریحی مصور کردهاند.
با این مقدمه مقاله حاضر به تحلیل برخی از نگارههای مربوط به تصویرگری معراج پیامبر (ص) پرداخته و آنها را به مثابه تفاسیری مصور از داستان معراج در افق زیباییشناسی هر دورهای مطالعه کرده است.
روایت قرآنی معراج
در مقاله حاضر تصویرگری داستان معراج پیامبر اکرم (ص) موضوع بررسی هرمنوتیکی است. ما در بررسی خود روایت قرآنی ماجرا را به عنوان متن مرجع در نظر گرفتهایم و همه روایات و احادیث، متون ادبی معراج نامهها و تصاویر معراج را به عنوان مراحل تغییرات و افزودهها به عنوان تاثیرات افق تاریخی هر دورهای بررسی کردهایم.
معراج ریشه قرآنی دارد و در دو سوره از قرآن کریم به سرگذشت این سیر جسمانی و روحانی اشاره شده است:
۱- آیه یکم سوره اسراء، که شروع این سفر اعجازآمیز را متذکر است: «سبحان الذی اسری بعبده لیلاً من المسجد الحرام الی المسجد الاقصا الذی برکنا حوله لنریه من ءایتنا إنه هو السمیع البصیر» پاک و منزه است آن خدایی که بنده اش را در یک شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی که در سرزمین مبارک و مقدسی واقع شده برد، تا آیات و نشانه های (عظمت) ما را ببیند، او شنوا و بیناست.
۲- آیات تا سوره «النجم» که قسمت دوم معراج، یعنی سیر آسمانی را بیان میکند: «و لقد رءاه نزله اُخری عند سدره المنتهی عندها جنه المأوی اذ یغشی السدره ما یغشی ما زاغ البصر و ما طغی لقد رأی من ءایت ربّه ا لکبری» آیا با او درباره آنچه (با چشم خود) دیده مجادله می کنید؟! و بار دیگر نیز او را مشاهده کرد، نزد «سدره المنتهی»، که «جنت المأوی» در آنجاست. در آن هنگام که چیزی (= نور خیرهکنندهای) سدره المنتهی را پوشانده بود، چشم او هرگز منحرف نشد و طغیان نکرد. (آنچه دید واقعیت بود) او پارهای از آیات و نشانههای بزرگ پروردگارش را دید.» (قرآن کریم، سوره نجم آیات ۱۳ تا ۱۸) غالب مفسران، آیات سوره «النجم» را در ارتباط با داستان معراج پیامبر (ص) دانستهاند. (
www.islampediya.com
)
معراج در متون مقدس دیگر
موضوع معراج در بخش مشهور خلقت در کتاب مقدس، درباره شروع سفر شگفتانگیز یعقوب به بینالنهرین بیان شده است: «هنگامی که یعقوب شبی بعد از غروب خورشید استراحت می کرد، در خواب نردبانی را دید که پایه هایش در زمین و انتهایش در بهشت بود و فرشتگانی بالا و پایین می رفتند. خداوند با یعقوب سخن میگفت و وعده می داد که از او محافظت نموده و نسل های بعدی او را بیامرزد. در تفاسیر مسلمانان از معراج نیز، نردبانی نمادین که ارتباطی بین مناطق کیهانی ایجاد میکند، مورد اشاره قرار گرفته و صعود محمد(ص) را از پله های نردبانی نورانی که از معبدی در اورشلیم به بهشت برپا شده، ذکر می کند.
در متون اسلامی آورده شده است که معراج پیامبر توسط براق انجام شده که سریع حرکت می کرده و قابلیتهای خاصی داشته در متون شمنی نیز آمده عروج به شکل پرواز با قدرتی فوق طبیعی مورد توجه قرار گرفته و توسط پرنده ای عظیمالجثه نشان داده شده و در ترکی و آلتایی این ایده منحصر به اسبانی است که قدرت پرواز دارند. (سگای، ص ۱۸)
همچنین روایت هایی شبیه معراج پیامبر اما به گونه های دیگر در ادبیات مذهبی مزدایی در داستان مشهور به ارداویراف نامه نیز آمده است. (
http://fa.wikipedia.org
)
بررسی نگارههای معراج
معراج پیامبر(ص) یکی از مضامینی است که در هنر نگارگری اسلامی بسیار به آن پرداخته شده و در هر دوره هنری نقاشان و حامیانشان سعی در به تصویر کشیدن این واقعه بزرگ داشتهاند. نگارگرانی که به تصویرسازی معراج حضرت محمد (ص) پرداختهاند اهداف گوناگونی داشتهاند، به این منظور زبان بصری آنها نه تنها تداوم میراث تصویری، بلکه عامل ربطدهنده تاریخی، سیاسی و مذهبی است. نخستین نگاره معراج از دوره ایلخانی در کتاب جامعالتواریخ رشیدالدین و معراجنامه ابوسعیدی به جا ماندهاند، این مدارک مصور، شاهدی بر تلاشهای ایلخانیان برای پیوستن به مذهب اسلام است. در دوره تیموری نگاره های معراج، به بخش ضروری از نسخههای خطی با مضمون حماسی، تغزلی و همچنین گلچین اشعار تبدیل و به شکل مستقل نیز در قالب معراجنامه تدوین شد. معروفترین معراجنامههایی که تاکنون شناسایی شده مربوط به شهر هرات و برای شاهرخ است. در نقاشی معراج مربوط به دوران تیموری جمال پیامبر در هالهای از نور که در آن زمان نشان تقدس بوده و با محاسن بلند به صورت آراسته با توجه به سنت تصویری ایرانیان نشان داده شده است.
در نگارههای معراج در دوره صفوی، چهره پیامبر (ص) با حجاب پوشیده شده است. حجاب چهره از این پس تبدیل به یکی از شاخصه های اصلی شمایل نگاری پیامبر(ص) می شود و همچنان تا دوره شاهطهماسب دیده میشود. در نگاره معراج اثر سلطان محمد، چهره پیامبر رخ پوش بر چهره و دستار صفوی بر سر دارد و چهره براق آمیزه ای از معصومیت فرشتگان و وقار اشراف است و ابرهای درهم پیچیده یاد آور فضای کیهانی است. در نگاره معراج از کتاب حبیب السیر، پیامبر در مرکز اثر و چهرهاش پوشیده است. جهت نگاه تمام فرشتگان به سمت پیامبر است و هر کدام به حکم احترام و خوشامدگویی هدیهای به دست دارند. نگاره معراج اثر زینتالسادات امامی با الهام از اثر سلطان محمد تصویر شده که حالت روحانی و عرفانی اثر سلطان محمد بیشتر است. به دنبال ورود چاپ سنگی در دوره قاجار به ایران، تصاویری از معراج با استفاده از چاپ سنگی در این دوره خلق شده که با بررسی آنها میتوان نکته های بسیاری را در ارتباط با تصویرگری داستان معراج دریافت. در بیشتر تصاو
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 