پاورپوینت کامل زیباشناسی اسلامی؛ اعجاز قرآن ۹۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل زیباشناسی اسلامی؛ اعجاز قرآن ۹۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زیباشناسی اسلامی؛ اعجاز قرآن ۹۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل زیباشناسی اسلامی؛ اعجاز قرآن ۹۷ اسلاید در PowerPoint :

اعجاز قرآن یکی از موضوعات مهمی می باشد که از جنبه های مختلف همچون مباحث تاریخی و کلامی و… مورد بحث قرار گرفته است. الیور لیمن در بخش اول این مقاله تلاش دارد تا ضمن بررسی مفهوم تاثیر و تاثر به طور کلی، از جنبه زیباشناسی اعجاز در قرآن را مورد بررسی قرار دهد. او در این خصوص، از نقطه نظر خود به اختلافات و مباحثات موجود در این زمینه می پردازد.

ترجمه سید جواد فندرسکی

اعجاز قرآن یکی از موضوعات مهمی می باشد که از جنبه های مختلف همچون مباحث تاریخی و کلامی و… مورد بحث قرار گرفته است. الیور لیمن در بخش اول این مقاله تلاش دارد تا ضمن بررسی مفهوم تاثیر و تاثر به طور کلی، از جنبه زیباشناسی اعجاز در قرآن را مورد بررسی قرار دهد. او در این خصوص، از نقطه نظر خود به اختلافات و مباحثات موجود در این زمینه می پردازد.

***

فرضیه اعجاز چیست؟

اسلام در برخی از جهات و روشها یک دین متفاوت است، زیرا یکی از اصول مهم آن ماهیت معجزه آسا بودن کتاب و متن اصلی آن یعنی قرآن می باشد. طرفداران اسلام و مومنان مسلمان جزئیات قرآن را بررسی می‌کنند و معتقدند که در هیچ جا نمی‌توان مشابهی برای قرآن یافت. آنانی که به اسلام گرویده‌اند، هم حالا و هم در گذشته، تاثیر قرآن را ذکر می‌کنند و معتقدند که معجزه مهمی که توسط خداوند نازل شده است، کلمات خودش می‌باشد که به‌طور مطلوبی مبنایی عقلانی و زیباشناختی به اسلام بخشیده است. سرانجام، این امر مسلمانان را در موقعیتی قرار می‌دهد که بر اساس برتری سبک شناختی قرآن، برای ایمان خود دلیل بیاورند، و موجب می شود که مومنان عرفی در پذیرش چیزهای غیرقابل باور به زحمت نیافتند، تنها بدین دلیل که گفته شده است خداوند آن را خلق کرده است. اگر کسی شک کند در اینکه آیا مسیح بعد از سه روز به معراج رفت یا نه در این صورت دانستن چیزی که چنین شکی را رفع می‌کند، دشوار است، زیرا این رویداد در گذشته‌های بسیار دور رخ داده است. به همین منوال، برخی از یهودیان معتقدند که تورات مستقیماً از جانب خداوند نازل شده است و تمام کسانی که در پای کوه سینا حضور داشته‌اند، شاهد نزول آن بوده‌اند. پس از گذشت نسلها، والدین به فرزندانشان این واقعه را نقل کردند، و بدین وسیله شاهد و مدرکی که در عمل روی داده بود به واقهه ای کاملاً متقن تبدیل شد، زیرا بر مشاهده افراد متعدد و گزارش آنها به دیگران مبتنی بود. از طرف دیگر این رویداد در گذشته‌های بسیار دور رخ داد و برخی از یهودیان امروزه به توراتِ “

min ha.shamayim

” و این مسئله که تورات مستقیماً از آسمان نازل شده است، اعتقادی ندارند، بنابراین این عقیده اکنون در فرقه‌های مختلف یهودی نقش مهمی ندارد. با وجود این، معجزه‌هایی هم در یهودیت و مسیحیت گزارش شده است و به عقیده برخی از یهودیان و مسیحیان آن معجزه‌ها رویدادهایی هستند که در عمل رخ داده‌اند و ایمانشان دست کم تا حدودی بدان وابسته است. اسلام از این لحاظ بسیار متفاوت است. با وجود این که در واقع اخبار معجزه‌ها در اسلام وجود دارد، با این همه معجزه اصلی خود متن قرآن دانسته شده است. نه در تورات و نه در انجیل چنین ادعایی وجود ندارد. برخی از بخش‌های این دو متن بسیار زیبا هستند، امّا بخش‌های بسیار ملال‌آوری نیز وجود دارد، و انسان باید ایمان بسیار قوی‌ای داشته باشد که این بخشها را که برای فهم او از دین واقعاً ضروری هستند، باور کند. البته شاید کسی معتقد باشد که ماهیت حقیقی این دو دین (یهودیت و مسیحیت) سودمند است، زیرا باعث می‌شود که بر پذیرش نسبی برخی از حقایق وابسته باشند، حقایقی که برای مومنان احتمالی‌ای که آن حقایق را می‌پذیرند یا نه، مطرح می‌شوند. در مقابل، گاهی ادعا شده است که باید اسلام را بر اساس تقلید ناپذیری متن اصلی‌اش پذیرفت، بنابراین چیزی که ابتدائاً پذیرش آن از انسان خواسته می‌شود، حقیقت یک گزاره یا حکم نیست، بلکه بیشتر از او خواسته می‌شود که یک داوری زیباشناختی انجام دهد. تفاوت میان حکم درباره موضوعات واقعی و حکم درباره زیبایی یک شیء چیست؟ شاید برخی معتقد باشند که اوّلی عینی است و دوّمی ذهنی، لذا این عقیده که اسلام به‌طور خاصی عقلانی است، زیرا مبتنی بر ویژگی های محسوس و آشکار قرآن می‌باشد، بایستی نسبی دانسته شود. تعریف گزاره‌های زیباشناختی مربوط به یک چیز مطمئناً کاریست که در آن با عقل سر و کار داریم، اما مشخص نیست که این عقلانیت چگونه است. این موضوع در زیباشناسی از تناقض بسیاری برخوردار است، زیرا برخی معتقدند که داوری زیباشناختی تقریباً ذهنی است و برخی دیگر اعتقاد دارند که عینی است. آنانی که به معجزه بودن زیبایی قرآن معتقدند به طرفداری از دیدگاه عینی در داوری زیباشناختی تمایل دارند، و در نتیجه می‌گویند که انسان می‌تواند زیبایی را تنها ببیند، هم در متن و هم در جهان، تا قرآن را به‌عنوان راهنما به کارگیرد. اهمیت قرآن به عنوان یک متن، نقش گسترده‌ای در زندگی اسلامی ایفا کرده است. این اتفاقی و از روی شانس نیست که در فرهنگ‌نامه‌های کلاسیکِ مربوط به اندیشمندان اسلامی به راستی بزرگترین گروه به نحویون و زبان شناسان تعلق دارد(برای مثال بنگرید به فرهنگنامه ابن خلّیکان). با فرض اهمیت زیاد قرآن، انسان برای توضیح متن و چگونگی تمایز آن از متون دیگر، به تخصصهای بسیاری نیاز دارد. در دوره‌ای ایده‌ای مطرح شد و مورد پذیرش قرار گرفت مبنی بر اینکه برای فهم بخشهای مبهم قرآن انسان باید زبان عربی دوره جاهلیت یعنی دوره جاهلیت پیش از اسلام، را بداند، زیرا این زبانی است که متن در بستر آن نازل شده است. امروزه چنین ایده‌ای به نظر متناقض می‌آید، زیرا می‌تواند به این مسئله اشاره داشته باشد که قرآن کتابی است مثل کتابهای دیگر و از محیطی سربرآورده که خود پیامبر نیز در آن محیط رشد کرده است.

مسئله تاثیر

در رابطه با تاثیر یک سنت بر سنتی دیگر مسئله‌ای اساسی وجود دارد. در واقع دو مسئله اساسی. یکی این است که چرا یکی از سنتها علاقمندی زیادی را جلب می‌کند. انسان در کنفرانس‌ها و کتابها اغلب این ادعا را می‌بیند یا می‌شنود که الف بر ب تاثیر گذاشته است، گویی کلاً یکی مورد علاقه بوده است، و دیگری نه. البته اگر کسی مدعی باشد که ایده‌ای را او خودش به وجود آورده است، در این صورت ادعای متقابل، تاثیر ادعای نخست را به چالش خواهد کشید و در واقع سرقت ادبی را مطرح خواهد ساخت. روشن است که چرا در برخی از موسسات از دانشجویان خواسته می‌شود که منابع خود را دقیقاً مشخص کنند تا میان دیدگاهشان و عقیده کسانی که دیدگاهشان بر مبنای دیدگاه آنان است، تمایزی دقیق ترسیم شده باشد. به همین منوال از اساتید هم انتظار می رود که منابع خود را مشخص کنند تا چیزی را که به اساتید و اندیشه‌هایی که به دیگران متعلق است، روشن شود. گاهی کسی برای اولین بار اندیشه‌ای را طرح می‌کند که از بس معروف است اصلاً نیازی به ذکر منبع نیست و استفاده ناشناخته از آن موجب هیچ نوع اتهام سرقت ادبی نخواهد بود. بسیاری از اندیشه‌ها این گونه‌اند و تصور یک برنامه آموزشی مبتنی بر این ایده است که اندیشه ها و دیدگاه های نظری خاص به‌طور کل برای ایجاد مبنایی مورد استفاده قرار ‌گیرند که براساس آن مبنا اندیشه‌ها و نظریه‌های دیگر رشد و گسترش می‌یابند. در پذیرش چنین مواردی هیچ مشکلی وجود ندارد زیرا اگر کسی کاری انجام می‌دهد، اغلب مبتنی بر کار قبلی است و بنابراین ممکن است کارش نو و مبتکرانه دانسته شود. شعار علمی معروفی وجود دارد که می‌گوید انسان زمانی می‌تواند خیلی دورها را ببیند که بر دوش غولها ایستاده باشد. این عبارت بدین معناست که انسان تنها زمانی می‌تواند در مسیرهای جدید گام بردارد که کارش مبتنی بر نظریه‌ای موجود و معتبر باشد. چنین انسانی گامهای بزرگی را در دوران شکوفایی خود برمی‌دارد و تلاشهای پژوهشگران پیشین را باز می نمایاند.

مباحثه و مناقشه جدی در جایی بروز می‌کند که به یک نظام اندیشه که از خاستگاه‌هایی الوهی و فراطبیعی ناشی شده است، تبیینی تاریخی و طبیعی داده می‌شود. شاید یکی از انگشت نماترین مثالها در این مورد روشی است که در آن مبانی اسلام را با نظام‌های اندیشه پیش از اسلام، به ویژه یهودیت، مرتبط می‌سازند. البته این یک ادعای اساسی در اسلام است که خود را بر کلمه بی‌واسطه خداوند که به صورت قرآن متجلی شده است، مبتنی می داند و نزول قرآن توسط جبرئیل بر پیامبر، روشن می‌سازد که نقش پیامبر صرفاً به عنوان واسطه و مسیر انتقال و تفویض بوده است. همانگونه که می‌دانیم توسعه و گسترش سنّت و احادیث به پیامبر نقشی دیگر و به طور بیواسطه‌تر نقشی ابزاری داد و ما اهمیت این را بعداً بیان خواهیم کرد، امّا حال اجازه دهید که بر ایجاد قرآن و متنش بپردازیم. دشمنان اسلام تمایل داشته‌اند که منشا شکل‌گیری و ایجاد آن را نقد کنند. در این رابطه آنها ادعا کرده‌اند که قرآن را محمد[(ص)] نوشته است، یا اینکه قرآن از اندیشه‌هایی که قبلاً وجود داشته‌اند، به‌وجود آمده است و صرفاً مجموعه‌ای از چنین اندیشه‌هایی است. موافقان و مدافعان اسلام نیز پاسخ داده‌اند که دلیل عمده جهت اثبات اعتبار برای مبانی الوهی قرآن، در خود قرآن قرار دارد، متنی که ماهیت معجزه‌آسایش را با سبک و محتوایش آشکار می‌سازد. با وجود اینکه شارحان اغلب درباره مفهوم اعجاز القرآن بحث می‌کنند، با این حال به این مسئله که تفاوت اسلام با ادیان دیگر در این مورد چگونه است، کمتر پرداخته شده است. ما به زودی در مورد نقاط قوت و ضعف عقاید دو طرف بحث خواهیم کرد، اما پیش از آن، اجازه دهید که بر کل فرآیند دفاع از یک دین و یا حمله بر آن براساس مبانی‌اش، نگاهی بیافکنیم.

چرا باید این مورد برای دین چالش برانگیز باشد؟ پاسخ اینست که اگر تبیینی طبیعی یا تاریخی برای چیزی فراهم آید که از قرار معلوم ماهیتی معجزه‌وار دارد، در این‌صورت معجزه از بین می‌رود. مثال خوب در این مورد، تلقی پژوهشگران ادبی مصر نظیر طاهاحسین (

Taha Hussein

) و نصر حامد ابوزید (

nasr abu-zayd

) از قرآن است. زیرا آنان تلاش کردند که با قرآن از منظر تحلیلی، به مثابه کتب دیگر برخورد کنند. آنچه که در نگاه اول تاریک اندیشی دینی به نظر می رسد، زمانی که در برابر دلایلی مطرح شود که مبتنی بر سبک اند و برای اثبات صدق قرآن به کار می روند، دیگر متفاوت است و تاریک اندیشی دینی نمی باشد. برای مثال،‌اگر سبک قرآن با سبک جاهلیت عربی(قبل از اسلام) یا با انواع دیگر زبان که در متون مشابه یافته می شود، ارتباط داده شود، در این صورت به نظر می رسد که انگار ماهیت معجزه بودن سبک بی درنگ جای خود را به نوعی از سبک می دهد که در اثرِ دینی مخصوص به یک زمان و مکانِ مشخص وجود دارد. این بدین معنا نیست که تحلیل گران مختلفِ سبک قرآن لزوما به این نتیجه دست یافته اند که سبک چیز خاصی نیست، ‌بلکه به معنای همان تلقی متن صرفا به عنوان متن است که بایستی برای مطالعه و بررسی آن همان اصولی را به کاربرد که برای مطالعه هر متنی به کار می رود، متنی که برای برخی غیرقابل قبول است.

این مسئله کمی شبیه تماشای شعبده‌بازی است که کار روزانه خود را انجام می‌دهد، در حالی که ما نمی‌دانیم این کار چگونه انجام می‌گیرد. ممکن است تصور شود که اگر تماشاچی حقه‌های شعبده‌باز را نداند در این‌صورت شعبده‌بازی‌های او تاثیرگذارتر از زمانی خواهد بود که تماشاچی یا ماهیتی کاملاً طبیعی برای آنها قائل باشد، و یا حتی دقیقاً نحوه کارکرد آن شعبده‌ها را بداند. با این همه، برخی از تماشاگران حتی فکر خواهند کرد که شعبده‌باز قدرت خاصی دارد که شعبده‌های خود را محقق می‌سازد. امّا اغلب می‌دانیم که شعبده‌باز فوت و فنّی دارد که او را قادر می‌سازد به ما بباوراند که شعبده‌بازی تنها ناشی از قدرت اوست. با وجود این، اغلب مردم هنوز از شعبده‌بازی لذت می‌برند و در حقیقت ممکن است گفته شود که آنها زمانی که ندانند شعبده ماهیتی طبیعی و واقعی دارد حتی بیشتر لذت می‌برند، زیرا در این‌صورت می‌فهمند که انجام چنین شعبده‌هایی بایستی چقدر سخت و دشوار باشد. اگر من قدرتی جادویی داشته باشم و بتوانم تنها دستانم را طوری حرکت دهم که کاغذ تبدیل به کبوتر شود، در این‌صورت اگر شما را وادار کنم که فکر کنید تنها تبیین کاری که انجام می‌دهم، شعبده است، در حالی که همگی می‌دانیم چیزی بنام شعبده وجود ندارد، در این‌صورت بسیار پرابهت خواهد بود، زیرا نشان می‌دهد که من چقدر ماهرم.

بنابراین می‌توانیم شعبده‌بازی را که می‌خواهد به خاطر چیزی که انجام می‌دهد ما را بفریبد، تحسین کنیم. اگر انسان به نحوی به دین معتقد باشد، ممکن است به نظرش آید که این مثال شباهت اندکی به مسئله دین دارد، زیرا مقایسه یک دین با یک نمایش شعبده‌بازی تا حدودی اهانت‌آمیز است. چیزی که در این مورد مهم است، اینست که می‌دانیم ممکن است تحت تاثیر چیزی قرار بگیریم اما همزمان می‌دانیم که ناشی از قدرتی فراطبیعی نیست. این بدین معنا نیست که دین از یک مجرای فراطبیعی ناشی نشده است، بلکه بدین معناست که خاستگاه‌های فراطبیعی آن ضرورتاً بخشی از چیزی نیست که ما را به خود جلب می‌کند و یا دست کم می‌تواند به عنوان بخشی اساسی در نظر گرفته نشود. این مثل عاشق شدن و در عین حال دانستن این است که پدیده عشق دارای تبیینی زیستی و فرهنگی است. چنین دانستنی عشق را تخریب نمی‌کند، گرچه از رازآلودگی آن می‌کاهد. شاید کسی بتواند تبیین علمی را به عنوان یک دلیل در جهت لطمه زدن بر عشق به کار برد و در نتیجه انسانی کلبی شود، انسانی که اسکار وایلد او را چنین توصیف می‌کند که قیمت هر چیزی را می‌داند اما ارزش چیزی را نمی‌داند. اما این کار اجتناب‌ناپذیر نیست. با این همه، دانستن اینکه نان بدین علت بسیار خوشمزه است که فرد اساس فیزیولوژیکی حس چشایی را می‌داند، ضرورتاً به این جا منجر نمی‌شود که در غیر این صورت نان کمتر خوشمزه باشد. دانستن لزوماً به لذت بردن یا تحسین کردن ختم نمی‌شود. این نکته‌ای است که در سراسر این کتاب بدان تأکید شده است. ما می‌توانیم اثری هنری را بشناسیم، اما با وجود این می‌توانیم شناختمان را در فهم زیباشناختی‌مان دخالت ندهیم. این آخری بیشتر از شناخت به کار خود ادامه می‌دهد زیرا می‌تواند کاملاً مستقل از آن عمل کند. وقتی که پدیده تلاقی فرهنگی را لحاظ کنیم، این مسائل نکاتی مهم هستند. پدیده‌ای اجتماعی وجود دارد بنام «تأثیر پیتزا» که بجاست اینجا مطرح شود. وقتی که مهاجران ایتالیایی از ناپل به آمریکا رفتند پیتزا را نیز با خودشان بدانجا بردند. پیتزا در آمریکا مورد استقبال قرار گرفت، و سرانجام دوباره به ناپل صادر شد، اما آن پیتزای صادراتی همان پیتزای اصلی نبود. این پیتزا نسخه آمریکایی‌اش بود. حال بدون شک برخی از سنت‌گرایان اصالت پیتزای آمریکایی را تقبیح می‌کردند، اما این کار محلی از اعراب ندارد: چیزی که در اینجا اهمیت دارد اینست که بدانیم، اینگونه نیست که فرهنگی از فرهن

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.