پاورپوینت کامل زیباشناسی اسلامی اعجاز قرآن ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل زیباشناسی اسلامی اعجاز قرآن ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زیباشناسی اسلامی اعجاز قرآن ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل زیباشناسی اسلامی اعجاز قرآن ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint :

در میان یهودیان و مسیحیان این یک مسئله عادی است که آثارو متون اصلی‌شان را مثل متون ادبی دانسته و به معنای دقیق کلمه مثل آنها تجزیه و تحلیل می‌کنند. این بدین معنا نیست که آنها مبنایی الوهی ندارند، بلکه ممکن است از گرایش این روند به طبیعت گرایانه کردن این متون نگرانی‌ای به وجود آید. مسلمانان با اعتقاد به اینکه خود زبان قرآن دلیلی است بر دین اسلام، در برابر چنین روندی سرسختانه مقاومت می‌کنند و برخی نیز ترجمه‌‌ای از این متن را قرآن نمی‌نامند و ترجیح می‌دهند که واژه «تفسیر» یا «نسخه» را در این باره به کار ببرند، زیرا به نظر آنها ترجمه قرآن به زبانی غیر عربی، بازآفرینی آن به زبان دیگر نیست. بازآفرینی قرآن ناممکن است زیرا اساسا عربی است و به این زبان است که خداوند آن را نازل کرده است.

ترجمه سید جواد فندرسکی

قرآن به مثابه ادبیات

در میان یهودیان و مسیحیان این یک مسئله عادی است که آثارو متون اصلی‌شان را مثل متون ادبی دانسته و به معنای دقیق کلمه مثل آنها تجزیه و تحلیل می‌کنند. این بدین معنا نیست که آنها مبنایی الوهی ندارند، بلکه ممکن است از گرایش این روند به طبیعت گرایانه کردن این متون نگرانی‌ای به وجود آید. مسلمانان با اعتقاد به اینکه خود زبان قرآن دلیلی است بر دین اسلام، در برابر چنین روندی سرسختانه مقاومت می‌کنند و برخی نیز ترجمه‌‌ای از این متن را قرآن نمی‌نامند و ترجیح می‌دهند که واژه «تفسیر» یا «نسخه» را در این باره به کار ببرند، زیرا به نظر آنها ترجمه قرآن به زبانی غیر عربی، بازآفرینی آن به زبان دیگر نیست. بازآفرینی قرآن ناممکن است زیرا اساسا عربی است و به این زبان است که خداوند آن را نازل کرده است. با این همه لازم است سوالی را بپرسیم مبنی بر اینکه چرا خداوند قرآن را به عربی نازل کرده است. جاحز ( متوفی به ۲۵۵/۸۶۹ ) و شاه ولی‌الله (متوفی به ۱۱۷۶/۱۷۶۲) که دو متفکر از دوره‌های مختلف تاریخی هستند، پاسخ داده‌اند که عربها به زبان خود افتخار می‌کردند. زیرا پیامبری که با چنین متن و نثری ظهور کرده است بی‌درنگ بر آنها تأثیر می‌گذاشت. پیامبران پیشین نیز از این مزیت که برای یک جامعه خاص مناسب بود، بهره برده بودند. برای مثال، حضرت موسی معجزه‌هایی شبیه شعبده را که در جامعه مصر مورد تحسین قرار می‌گرفت، ایجاد می‌کرد و مسیح نیز درمان‌های معجزه‌واری را انجام می‌داد که در فرهنگ آن دوران ارج نهاده می‌شد. یقیناً مسلمانانی وجود دارند که زبان عربی را نمی‌دانند و خواندن قرآن نیز برای آنان غیرقابل فهم است، و در بعضی از جوامع به نسخه‌هایی از قرآن که به زبان محلی است توجه زیادی می‌شود. از آنجایی که زبان عربی قرآن، زبانی نیست که خداوند آن را درباره زمان و دوره خاصی به کار برده باشد، بلکه هم‌اکنون نیز زبان خداوند است، بنابراین احترام زیادی را داراست، و این امر که زبان عربی امروزه زبان اغلب مسلمانان نیست به هیچ وجه از میزان گرایش به ادیان دیگر و یا وفاداری به اسلام نکاسته است. درباره دینی که متن اصلی‌اش مدعی است که واژگان خداوند را به طور بیواسطه بازآفرینی کرده است چیزهای زیادی برای گفتن وجود دارد. بدیهی است به آسانی تلقی می‌شود که چنین واژه‌هایی برکت زیادی دارند یا موجب رحمت خواهند بود.

آیا این قابل قبول است که بگوییم قرآن را نمی‌توان ترجمه کرد؟ البته این ادعایی است که به‌طور کلی‌تر نیز بیان می‌شود. مثلاً ترجمه کردن عبارتست از خراب کردن و ترجمه کردن همواره عبارتست از نزدیک شدن. مطمئناً متونی وجود دارد که ترجمه‌شان خیلی دشوار است. شعر یکی از این موارد است و زبان شعری نیز در قرآن زیاد است، گرچه این زبان شعری خود را از شعر عربی دوران جاهلیت متمایز می‌سازد. ترجمه متون دینی نیز دشوار است، زیرا آنها به‌طور کلی به مجموعه‌ای از معانی دلالت می‌کند که نمی‌تواند ترجمه شود، یا حتی خودِ لحن متن نیز قابل ترجمه نیست. این مسئله به‌طور خاص در مورد قرآن صادق است زیرا برخی معتقدند که لحن قرآن در فهمیدنش بسیار مهم است و ما بایستی به یاد داشته باشیم که در سال‌های آغازین اسلام احتمالاً قرآن حفظ می‌شد و نسخه‌های نوشته شده تنها برای کمک به مؤمنان مورد استفاده قرار می‌گرفت، بدین گونه که به آنها کمک می‌کرد تا بخشی را که در درستی و دقت آن شک داشتند به یاد آورند. یکی از روش‌هایی که در آن خواندن شفاهی مهم می‌باشد این است که متن عربی به ندرت نشانه‌گذاری می‌شد و بنابراین حروف مصوت تردید وجود داشت مگر اینکه کسی معنای دقیق کلمه را می‌دانست. در زبان عربی کلماتی وجود دارد که از حروفی کاملاً یکسان تشکیل شده‌اند و معنایشان تنها با اضافه شدن مصوتهایی مشخص می‌شود و بنابراین مادامی که معنا دانسته نشود، جای مصوتها نیز در کلمه مشخص نخواهد بود. البته گاهی فحوای کلام آن را روشن می‌سازد، اما گاهی وقتها نیز برعکس است و مجموعه‌ای از احتمالات وجود دارد که برخی از آنها بسیار قابل توجهند.

اما اغلب گفته می‌شود که قرآن چنان متن دشواری است که ترجمه آن ممکن نیست. سطوحی از معنا، اشارات، معانی پنهان، دگرگونی کلمات وجود دارند که ترجمه را ناممکن می‌سازند. برای قرآن شأن دیگری نیز به عنوان یک سند معتبر اخلاقی وجود دارد، سندی که قرار است یک جامعه را هدایت کند و رفتار درست را بیاموزد، بنابراین قرآن تنها یک متن ادبی نیست بلکه جزئی جدا نشدنی از زندگی‌های واقعی است. تأکید بر اهمیت قرآن به عنوان متنی شنیداری بیشتر از متنی نوشتاری است و توجه زیادی به قرائت آن شده است. درباره روش‌های قرائت قرآن و نحوه شنیدن آن دستورات و توصیه‌هایی وجود دارد و اینها بخش‌های مهمی از قرآن هستند، نه فقط بخشهای فرعی‌ای که در حواشی قرآن بیان شده‌اند. اگر کسی بپذیرد که قرآن در حقیقت در متن اعمال و تجارب دینی قرار دارد، این ایده که قرآن نمی‌تواند ترجمه شود اندکی قابل قبول‌تر خواهد بود.

از طرف دیگر، این مسئله قابل قبول نیست. حتی اگر قرآن به عنوان اثری ادبی، اثری کاملاً استثنایی باشد که برای تأثیر گذاشتن بر اعراب نازل شده باشد، اعرابی که شعر را فرمی هنری می‌دانستند و بدان ارزش زیادی قائل بودند، در این صورت ما بایستی بر این عقیده باشیم که شعرِ بی‌نظیر نمی‌تواند ترجمه شود. این نکته باید چیزی بیشتر از یک عقیده باشد که اعتقاد دارد هیچ شعری واقعاً نمی‌تواند ترجمه شود، اما قاعدتاً جوهر شعر از طریق ترجمه قابل حصول نیست. البته این بستگی دارد به اینکه منظور شخص از ترجمه چیست. اگر منظور او تبدیل کامل تمام جنبه‌های معنای بخشی از یک متن واژگانی از زبانی به زبان دیگر باشد، در این صورت هیچ ترجمه‌ای از قرآن امکان‌پذیر نیست. با این همه منظور این نیست، زیرا ادعا این است که قرآن به‌طور خاص امکان ترجمه ندارد.

این ادعایی است که عملاً می‌تواند مورد بررسی قرار گیرد. برای این کار بایستی ابتدا به متون دینی دیگری نگاه کرد و امکان ترجمه آنها را مورد سؤال قرار داد. مطمئناً آنها را می‌توان ترجمه کرد، گرچه درباره تلاش‌های مختلفی که برای ترجمه‌شان انجام گرفته است، ممکن است بحث کنیم و بر برخی از محتوای جنبی آن که در جهت توضیح دشواری متن است تأکید کنیم. نظریه قابلیت ترجمه با نظریه عدم قابلیت تقلید در ارتباط است، زیرا اعتقاد بر این است که یک جنبه از بی‌همتایی قرآن عدم قابلیت ترجمه آن است. این نتیجه قاعده کلّی عدم قابلیت ترجمه متون دینی نیست، بلکه نتیجه عدم قابلیت ترجمه یک متن بی‌همتا است. اگر قبول کنیم که قرآن متنی بی‌همتاست در این مسئله برای عدم قابلیت ترجمه قرآن دلایلی مستحکم داریم، زیرا هیچ قانون کلی‌ای وجود ندارد که بتوانیم برای چیزی بی‌همتا به‌کار ببریم. برحسب تعریف، اگر چیزی جزو یک نوع است نمی‌توانیم دانشی را که از اشیاء دیگر گرفته‌ایم برای تفسیر آن به کار بگیریم.

معجزه‌ها و معیارشان

بگذارید ماهیت معجزه گونه متن را بررسی کنیم. نوع مناسب معجزه برای عربها که در زبان و سجع مهارت داشتند در اثری نمایان شد که به لحاظ زبان و سجع از تمام آثار آن دوره پیشی گرفت. درست همانگونه که چوبدستی حضرت موسی به مار تبدیل شد و مارهای جادوگران فرعون را بلعید، قرآن نیز آثار ادبی دیگری را که در دسترس بود، از رونق انداخت. تفاوت مهم میان معجزات حضرت موسی، عیسی و پیامبران دیگر در این است که معجزات آنها در همان روزگار خودشان ادامه پیدا کرد، در حالی که قرآن از آن زمان تا به حال تداوم داشته است. معجزات پیشین، معجزاتی استثنایی و بی‌همتا بودند که بر زمانه خود تأثیر گذاشتند، اما حالا دیگر یک گزارش به شمار می‌آیند. البته، از آنجایی که این گزارش‌ها در قرآن وجود دارند مومنان بدانها ایمان دارند، امّا در غیر این صورت به آسانی ممکن بود در آنها تردید به وجود آید. امّا اگر اعجاز قرآن در واقع یک معجزه دانسته شود، در این صورت برای هر کسی که در هر زمانه با قرآن مواجهه داشته باشد یک متن جاری و زنده به شمار می‌آید و در این صورت این معجزه همیشه جاویدان به مراتب موثرترین معجزه بوده است، زیرا فراگیرترینِ آنها می‌باشد.

آیا این امکان وجود ندارد که خود محمد[ص] آن را نوشته باشد؟ به ما گفته شده است که او اُمّی بوده است، یعنی سواد نداشته است و بنابراین چنین متن دشواری نمی‌تواند از او باشد. اگر بخواهیم معنای اُمّی را بدانیم روشهای متعددی برای این کار وجود دارد، بنابراین نباید زیاد به این موضوع پرداخت، امّا مسئله در اینجاست که آیا امکان دارد که قرآن دارای مولّفی انسانی دانسته شود. اخبار زیادی درباره مخالفانِ اسلام وجود دارد که بخشهایی از قرآن را شنیده و بی‌درنگ به اسلام گرویده‌اند و حتّی امروزه نیز به نظر می‌رسد که برخی از مسلمانان انتظار دارند که غیرمومنان با شنیدن قرآن به اسلام درآیند و یا دست‌کم متاثر شوند. برخی معتقدند آنچه که از پذیرش عمومی اسلام ممانعت می‌کند، این امر است که اغلب انسانها نمی‌دانند که آن چیست و اگر زمانی این نقیصه از بین برود، بی‌درنگ اسلام خواهند آورد. قدرت زبان و منشا الوهی قرآن آنها را وامی‌دارد که اسلام را بپذیرند.

معجزه ویژگی‌هایی دارد که آنها را ذکر می‌کنیم. مسائلی درباره زیبایی، سبک، حقیقت و پند و اندرز در قرآن وجود دارد. گاهی گفته شده است که ویژگی بی‌همتای قرآن ناشی از پیوند میان این جنبه‌های مختلف می‌باشد، امّا در اینجا ما بر جنبه زیباشناختی زیبایی در قرآن متمرکز خواهیم بود. قرآن تحدی را مطرح کرده است بدین نحو که اگر کسی می‌تواند، کتابی یا حتّی سوره‌ای مثل آن بیاورد (سوره بقره، آیه ۲۳ و ۲۴). حتّی اگر کل انسانها با جنّ‌ها(که در هنرمندی ماهر دانسته می‌شدند) متحد شوند و بخواهند چنین کاری را انجام دهند، نخواهند توانست (سوره اسراء، آیه ۸۸). نتیجه انکار آیاتی که خداوند نازل کرده است، سخت و جاویدان خواهد بود، بنابراین اگر قرآن را قبول نکنیم باید مجازات هولناکی را متحمل شویم. البته تهدیدهای زیادی در خود قرآن وجود دارد و این ممکن است به عنوان یک استراتژی تهاجمی و اقناع کننده دانسته شود، امّا پاسخ اینست که اگر خداوند معجزه‌ای را می‌فرستد و آن را چنان دقیق و روشن ارائه می‌دهد که قابلیت دسترسی به آن را در بیشترین حد، ممکن می‌سازد، در این صورت اگر هدایت و یاری خداوند را رد کنیم، این گناه ماست و نه کس دیگر. اگر یک پزشک دارویی را برای ما تجویز کند و چگونگی و علت استفاده از آن را به خوبی توضیح دهد ولی ما آن دارو را مصرف نکنیم، در این صورت اگر سرانجام بیمار شویم و یا از بیماری خود خلاص نشویم، هرگز نمی‌توان پزشک را مقصر دانست. و اگر پزشک به ما درباره نتایج کاری که انجام می‌دهیم، هشدار دهد، کاری عادلانه و عاقلانه انجام داده است.

امّا در این مورد، چیزی که موجب مجازات ما خواهد بود، از قرار معلوم، قصور ما در موافقت با داوری زیباشناختی است. بدین معنا که، اگر قرآن را بخوانیم یا بشنویم و بعد از تأمل در آن به این نتیجه برسیم که آن شگفت‌انگیزترین متنی نیست که تا به حال بدان برخورده‌ایم، در این صورت ممکن است ما پیام و محتوای آن را رد کنیم و بدین وسیله مجازاتی را مستحق شویم که نتیجه انکار است. در واقع امکان انتخاب دیگری در این مورد وجود دارد که ما اسلام را بپذیریم امّا نه براساس ماهیت معجزه بودن قرآن. ممکن است پیام و محتوای قرآن را تا آنجایی که به ما مربوط است درست و به حق بدانیم، امّا تحت تاثیر رسانه و مدیومی که پیام را می‌رساند نباشیم. یعنی معنای قرآن را ارزش بنهیم نه نحوه بیان خاص آن را. این بدان معنا خواهد بود که اعجاز سبک مسئله تعیین‌کننده‌ای نیست. زمانی که بخواهیم چیستی این ادعا را نیز که سبک قرآن ماهیتی معجزه‌وار دارد بررسی کنیم، می‌ارزد که این امکان انتخاب را به یاد داشته‌ باشیم.

ادعای معجزه‌آسا و زبان عربی

عقیده معجزه‌آسا بودن قرآن از لحاظ طرح نمونه‌ای بارز از این نوع عقیده‌هاست. این‌ها در دین ادعایی شناخته شده هستند. این روشها چیزی را در جهان برمی‌گزینند، برای مثال قرآن را ، سپس می‌پرسند که آیا امکان دارد که این معجزه‌ها به واسطه طبیعت و از طریق انسان به وجود آمده باشند. این می‌تواند از سازوکار چشم تا سازوکاری بزرگتر نظیر طبیعت به عنوان یک کل را در بربگیرد. بنابراین عقیده، از آنجایی که در مقایسه با تبیین الوهی، هیچ تبیین دیگری برای این پدیده وجود ندارد، عقل اقتضا می‌کند که به این نتیجه برسیم. این عقیده کلّی اشکالات متعددی دارد. ممکن است انسانها درباره ویژگی‌های آنچه که گفته می‌شود طراحی شده است، توافق نظر نداشته باشند. این مسئله بحث اعجاز را نشانه می‌رود. آیا متن پیش‌رو واقعاً شگفت‌انگیز است؟ کسی را فرض کنید که می‌تواند متن را به زبان اصلی بخواند و معتقد باشد که آن معجزه آسا نیست. البته این مسئله به خاطر روحیه ضعیف و یا تعصب فرد ممکن است روی دهد، امّا مطمئناً بایستی انسانها این اجازه را داشته باشند که متن را بخوانند و بفهمند ولی نتوانند به لحاظ زیباشناختی آن را تحسین کنند. همانگونه که معروف است، نمی‌توانیم کسی را وادار کنیم که یک داوری زیباشناختی خاصی داشته باشد. در همان نگاه اوّل به دفتر پیشنهادات در یک گالری، تنوع دیدگاه‌ها در نمایشگاه‌ها مشخص می‌شود. ویژگی‌ غیرقابل تقلید بودن متن که در آغاز باوری استوار به نظر می‌رسید، اکنون دیگر چنین نیست و به نظر عقیده‌ای استوار نمی‌باشد، زیرا آنجایی که دلیل اعجاز به مسئله زیبایی ارتباط پیدا می‌کند، نامعقول و باورنکردنی محسوب می‌شود. می‌توانیم بدانیم که چرا عشق عربها به زبان و فصاحتشان موجب اهمیت زیاد زبان عربی قرآن شده است، امّا داوری‌های مرتبط با سبک و زیبایی قرآن تا حدی موضوعاتی ذهنی می‌باشند؟ به زبان عربی اشارات متعددی به این نکته شده است (۱۲/۴۶ ؛ ۳/۴۳؛ ۷/۴۲؛ ۲۸/۳۹؛ ۱۱۳/۲۰؛ ۲/۱۲) تا مسئله فهمیده شود. چگونگی ارائه این امر به گونه‌ای بوده است که مردم مطمئن شوند از جانب خداوند نازل شده‌اند، نه یک انسان. امّا اگر سبک مسئله‌ای زیباشناختی است در این صورت علّت بی‌اعتنایی و بی‌علاقگی به متن آیا نمی‌تواند ناشی از آن باشد؟

نباید فراموش کنیم که حتّی در دوران پیامبر نیز زبان‌های عربی با هم متفاوت بودند و مهمتر از آن روشهای مختلفی برای قرائت و حفظ زبان وجود داشت. احادیث چندی وجود دارد که در آنها مردم به پیامبر شکایت می‌کنند که فلانی با لهجه یا گویشی عجیب قرآن را می‌خواند، و پیامبر پاسخ می‌دهد که قرآن در به هفت روش نازل شده است، بدین معنا که همه انواع گویش‌های زبانی در قبایل مختلف مورد تائید می باشد. در یک بازنگری، این مسئله‌ای مهم است، زیرا اگر تنها گویش و لهجه قریش (قبیله پیامبر) مورد تائید بود، قبایل و ملت‌های دیگر به سادگی پیام خداوند را نمی‌پذیرفتند. بی‌تردید مکه و قریش حتی در دوران جاهلیت نیز جایگاهی رفیع داشته‌اند، زیرا مکه در آن منطقه شهری بزرگ و مرکزی قدیمی برای زیارت بود. مدارای پیامبر با قبایل دیگر و اساساً با تمام انسان‌ها، اثر خوبی در جهان شمولی پیام اسلام داشته است. گرچه تغییر متن توسط آنانی که زبان عربی را می‌دانند ( اهل‌اللسان)، همواره مهم تلقی می‌شود، زیرا فهم آنها از این زبان همواره دقیق‌ترین بوده است،‌ اما حرف آنان الزاماً فصل‌الخطاب نبوده است،‌ زیرا جنبه‌های بیشتر دیگری غیر از مسئله زبان درباره قرآن وجود دارد.

تحدی معجزه‌آسا: نحو در برابر معناشناسی

آیا این شدنی است که از نحو استفاده کنیم و سپس برای پیدا کردن نحوی بهتر برای جهان تحدی را مطرح نمائیم؟ این شدنی است، اما بعید است که موفقیت‌آمیز باشد. گرچه نحو قرآن حیرت‌آور است و لازم به ذکر است که زبان قرآن نیز بسیار گیرا می‌باشد، با این همه نوشته‌های زیادی وجود دارد که دست‌کم به عقیده برخی از عرب‌زبانان محلی جذاب هستند. این یک پرسش دشوار است، زیرا بایستی میان قرآن به عنوان واقعه‌ای که در زمانی خاص روی داده است و قرآن در زمان حاضر تمایزی را برقرار سازیم.

در روزگاری که قرآن نازل شده بود، به آسانی می‌توان دید که شور و هیجانی به پا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.