فایل پی دی اف کامل پاورپوینت تاملی در مفهوم «پوزیتیویته» در فلسف? دین هگل و ترجمه‌های آن به فارسی – بخش اول PDF


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 فایل پی دی اف کامل پاورپوینت تاملی در مفهوم «پوزیتیویته» در فلسف? دین هگل و ترجمه‌های آن به فارسی – بخش اول PDF دارای ۸۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی فایل پی دی اف کامل پاورپوینت تاملی در مفهوم «پوزیتیویته» در فلسف? دین هگل و ترجمه‌های آن به فارسی – بخش اول PDF،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن فایل پی دی اف کامل پاورپوینت تاملی در مفهوم «پوزیتیویته» در فلسف? دین هگل و ترجمه‌های آن به فارسی – بخش اول PDF :

نمونه باقر پرهام و نقد سید جواد طباطبایی بر آن / حامد صفاریان
آن‌چه مهم است بازنگری نقادانه‌ای در کارهای انجام شده، اعم از خودی یا غیر خودی، و آمادگی برای کامل‌تر کردن روش ترجم آثار فلسفی است، با علم به این مطلب که هیچ ترجمه‌ای به معنای مطلق کلمه کامل نخواهد بود و امکان بهترکردن کار همواره وجود خواهد داشت. اصولاً ترجم اثر فلسفی خود تا حدودی از مقول تفکر فلسفی است، یعنی کاری است همواره در راه که همیشه می‌تواند در جهت کمال بیشتر بازنگریسته شود.

نمونه باقر پرهام و نقد سید جواد طباطبایی بر آن / حامد صفاریان

آن‌چه مهم است بازنگری نقادانه‌ای در کارهای انجام شده، اعم از خودی یا غیر خودی، و آمادگی برای کامل‌تر کردن روش ترجم آثار فلسفی است، با علم به این مطلب که هیچ ترجمه‌ای به معنای مطلق کلمه کامل نخواهد بود و امکان بهترکردن کار همواره وجود خواهد داشت. اصولاً ترجم اثر فلسفی خود تا حدودی از مقول تفکر فلسفی است، یعنی کاری است همواره در راه که همیشه می‌تواند در جهت کمال بیشتر بازنگریسته شود.[۱]

باقر پرهام

***

توضیح

متن حاضر که در دو قسمت در سایت فرهنگ امروز انتشار می‌یابد، جستار نخست از پژوهشی مفصل‌تر است از نگارنده پیرامون همین موضوع که بزودی بصورت کتابچه‌ای الکترونیکی در فرمت

pdf

انتشار خواهد یافت. این مقاله که در ادامه «جستار نخست» نامیده می‌شود در حکم طرح مسئل آن پژوهش اصلی است که بدلیل استقلال نسبی آن از کل پژوهش، پیشاپیش و بدون تغییر در اینجا عرضه می‌گردد تا در معرض نقد خوانندگان محترم قرار گیرد. در متن حاضر هرجا به «جستار دوم» یا «پژوهش» ارجاع داده شده یا توضیح مطلبی به بعد موکول شده است، منظور، قسمت‌های دیگر همان پژوهش اصلی است که ذکر آن رفت.

مقدمه

مفاهیمِ موجود در یک متن فلسفی در حکم دریچه‌های ورود به آن متن هستند. این نکته در متون هگل به‌تمامی مصداق دارد. «مفهوم»[۲] (

Begriff

) در نزد هگل جایگاهی بسیار کانونی دارد، اما نباید در فلسف هگل واژه و معنا و مفهوم را یکی گرفت. بدون عبور از واژه و معنای آن، و بدون قدم نهادن در ساحت مفهوم، نمی‌توان راهی درخور، به فلسف هگل باز کرد. پیداست که جایگزین کردن یک واژ آلمانی با یک واژ فارسی، برای این مقصود راهگشا نخواهد بود. این خطا، خود را در بسیاری از ترجمه‌ها و تألیفات در زبان فارسی بازمی‌نمایاند؛ آثاری که به‌رغم جدّ و جهد فراوانِ مترجم یا مؤلف، از راه‌یابی به درون فلسف هگل بازمانده‌اند[۳]. اغلب، گناه این کاستی را بر گردن غموض ذاتی متن می‌افکنند. اگرچه این مدعا خالی از حقیقت نیست، اما در بسیاری موارد بیش از آنکه صبغ استدلالی داشته باشد، رنگ‌وبوی توجیه دارد. ریش این اشکال را در هگل‌پژوهی‌هایی که در فارسی انجام می‌شود، عموماً باید در روی‌گردانی از متن اصلی، و رجوع به آثار شارحان و مفسران، جست‌وجو کرد. درحالی‌که، به نظر من، باید مواجه درون‌متنی[۴] با مفاهیم را یکی از کلیدهای اصلی، برای ورود به دژ حصین فلسف هگل دانست.

یکی از این مفاهیم کلیدی و بسیار پُربَسامد در فلسف هگل، مفهوم پوزیتیو (

positiv

) است، که به گمان من تاکنون در زبان فارسی بر دیوار ستبرِ معنای آن، رخنه‌ای پیدا نشده است. این نخستین جستار، طرح مسئله‌ای است در باب نمایاندن دشواری‌های رسیدن به معنای درست واژ پوزیتیو در فلسف هگل، از رهگذرِ نشان‌دادن نمودهای این دشواری در ترجمه‌های فارسی موجود؛ ترجمه‌هایی که نشان از اغتشاش، ناهمگونی و بلاتکلیفی فراگیر دارند. در هگل‌پژوهی در زبان فارسی، به طیفی گسترده و درعین‌حال نامتلائم، ناهمساز و مغشوش از معادل‌هایی گوناگون برای واژ پوزیتیو و دیگر مشتقات آن (مانند

Positivität

) بر‌می‌خوریم. من همین امر را سرآغاز صورت‌بندی مسئله‌ای کرده‌ام که این جستار نخست در حکم درآمدی برای ورود به آن است. در ادامه، با بررسی گزیده‌ای از تألیفات و ترجمه‌هایی که به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم به مفهوم پوزیتیو در فلسف هگل پرداخته‌اند، ونشان دادن کاستی‌های آن‌ها، اهمیت پرسش فوق آشکار می‌گردد.

بررسی ترجمه

های فارسی

مترجمان متون فلسفی را می‌توان با در نظر گرفتن شیو ترجمه‌هایشان به دودسته تقسیم کرد: مترجمان پیرو، و مترجمان پیشرو. دست اول آن‌هایی هستند که معادل‌های واژگان را بر پای مرجعیت دیگران می‌آورند. این مرجعیت می‌تواند از ناحی یک لغتنامه حاصل شود، و یا برحسب تواتر(بسامد) معادل‌ها در ترجمه‌های دیگران به دست آید. البته این بدان معنا نیست که کار مترجمانِ پیرو، فی‌الجمله بی‌ارزش است. یک مترجم پیرو نیز در انتخاب معادل‌های خود مطلقاً چشم‌بسته عمل نمی‌کند؛ چراکه او نیز به‌هرحال در کار خود، به درجات مختلف، به سبک‌-سنگین‌کردن انتخاب‌های موجود می‌پردازد.

در عوض، مترجمان پیشرو در کار معادل‌یابی دست به تحقیق و تأمل می‌زنند، و در انتخاب خود دقت به خرج می‌دهند. نتیج تحقیق‌های اینان شاید در مواردی نمود بیرونی نیافته و در ظاهر به نوآوری خاصی نینجامد، اما حداقل این مزیت آشکار را دارد که حاصل کار ایشان در ترجمه، چه آنجا که معادلی بدیع عرضه می‌کنند و چه آنجا که مهر تأیید بر معادلی موجود می‌زنند، بر تأمل و تحقیق استوار است. این امر بعضاً در توضیحات مترجم دربار انتخاب یک معادل برای یک واژه یا عدم انتخاب دیگر معادل‌ها، در پانوشت‌های متن یا در مقدم مترجم و یا حتی در واژه‌نامه نمود می‌یابد.

این مقدم کوتاه را آوردم، زیرا در تحقیق حاضر پیرامون مسئل محوری این نوشتار، هم بر مقالات و کتاب‌هایی تمرکز کرده‌ام که نویسنده یا مترجم در آن، به گواهی سابق آثار و تأملات خود در کار ترجمه، به دست مترجمان محقق و پیشرو تعلق داشته است؛ و هم درعین‌حال، در مواردی نیز کوشیده‌ام آفات و تبعات پیروی از مرجعیت یک مترجم خاص در بازتولید بدون تأمل بعضی معادل‌ها را در نزد برخی مترجمان پیرو نشان دهم.[۵]

آغاز درنگ در معنای

positiv

در نقد سید جواد طباطبایی بر ترجم باقر پرهام

ردپای یکی از اولین تأمل‌ها[۶] در باب معنای پوزیتیویته[۷] و ترجم آن را می‌توان در نقدی مربوط به حدود سی سال پیش یافت. در این نقد به سال ۱۳۶۴، جواد طباطبایی ترجم پوزیتیویته به «ایجاب» را در ترجم باقر پرهام از کتابی از روژه گارودی دارای اشکال دانسته، می‌نویسد: «ایجاب در ترجم

positivité

با آنچه هگل در دوران جوانی خود از این مفهوم مراد می‌کند کاملاً در تعارض است» (طباطبایی ۱۳۶۴). البته طباطبایی در نقد مذکور، دلایل این «تعارض» را توضیح نداده و در پانوشت، به نوشتاری به نام مقدمه بر فلسف تاریخ هگل در نشری الفبا، شماره ۵، صص ۱۰۲ و ۱۰۶ ارجاع داده است. نکت اصلی در این نقد آن است که بنا به تشخیص طباطبایی، مفهوم پوزیتیویته را گویا نمی‌توان، و اساساً نباید به «ایجاب» ترجمه نمود. طباطبایی ده سال بعد در مصاحبه‌ای، به پیروی از ترجمه‌ای تازه از پرهام از پوزیتیویته، ترکیب «استقرار شریعت در مذهب مسیح» را به‌مثاب ترجم عنوان یکی از رسایل هگل یعنی

Die Positivität der christlichen Religion

ذکر کرده و برخلاف نوبت قبلی، این ترجم دوم را (که خواهیم دید ابداع پرهام است)، لااقل در این مصاحبه مورد انتقاد قرار نمی‌دهد (در ادامه به این ترجم پرهام، که از یک جنب خاص اهمیت فراوان دارد، خواهم پرداخت). اما چنان‌که پیداست، طباطبایی حداقل در اینجا «استقرار شریعت» را بر «ایجاب» ارجح دانسته است (طباطبایی ۱۳۷۴). بااین‌حال می‌توان آثار و نشانه‌هایی یافت که بر اساس آن طباطبایی مسیحیت را به یک معنا فاقد شرع دانسته و بنابراین قاعدتاً نمی‌توانسته «استقرار شریعت» را نیز بهترین ترجمه دانسته باشد. وی در تقریری که از درسگفتارهای او دربار «پدیدارشناسی روح»[۸] موجود است می‌گوید: «هگل […] گفته بود که یکی از مسایل بسیار مهم فلسفه نسبت عقل و ایمان و به زبان ما، نسبت عقل و شرع است، چون مسیحیت شرع ندارد، یا شرع به این معنا در مسیحیت مهم نیست، بنابراین هگل می‌گوید عقل و ایمان» (نصیری: ص. ۷).[۹]

طباطبایی در جایی دیگر (طباطبایی ۱۳۹۲: ص. ۱۲) نیز انتقادی دارد به ترجم پوزیتیویته به «جایگیر شدن»، یعنی ترجمه‌ای که توسط داریوش آشوری در جلد هفتم تاریخ فلسف فردریک کاپلستون (آشوری ۱۳۸۲: ص. ۱۶۷) عرضه شده است. اما در آنجا هم باز به انتقاد بسنده کرده و کماکان پیشنهادی برای معادل این واژه عرضه نمی‌کند.[۱۰] در تقریرهایی که از دو درسگفتار وی دربار مارکس و پدیدارشناسی هگل موجود است، معادل‌های «اثباتی»، «موضوعه» و «تحصلی» در برابر اصل واژ «

positiv

» آورده شده‌اند.[۱۱] اما ازآنجاکه این دو متن تقریراتی از دو درسگفتار شفاهی وی هستند، و از همه مهم‌تر، ارتباطی به بحث دین در نزد هگل ندارند، نمی‌توان بدان‌ها استناد متقن نمود. بااین‌حال و با توجه به نگاه موشکافانه‌ای که طباطبایی در پرداختن به مفاهیم و به ترجم آن‌ها، خاصه در فلسف هگل دارد،[۱۲] حداقل به‌طور سلبی می‌توان استنباط نمود که ازنظر او پوزیتیو و پوزیتیویته را یا اصلاً نمی‌توان به فارسی ترجمه نمود، و یا حداقل نمی‌توان در حوز فلسف دین به «ایجابی»، «ایجاب» و «ایجابیت» ترجمه کرد، و این خود نکت مهمی است که بدان نیز بازخواهم گشت. درهرحال چنان‌که پیداست، این انتقاد طباطبایی به ترجم «ایجاب» و «ایجابی»، طی سال‌های پس‌ازآن مورد اعتنا یا پذیرش دیگران قرار نگرفته، و معادل‌هایی از ریش «ایجاب» در ترجم واژ پوزیتیو در متون هگل، بخصوص در حوز دین و الهیات، توسط مؤلفان و مترجمان بسیاری، به‌کار رفته است. قبل از این‌که به سنجش درستی این معادل (یعنی «ایجابی») بپردازم، پیش‌تر، توضیحاتی می‌آورم دربار ترجم پرهام از رسال هگل و بحث شریعت در مسیحیت.

ترجم باقر پرهام

ترجم «

Die Positivität der christlichen Religion

» به «استقرار شریعت در مذهب مسیح» توسط باقر پرهام (پرهام ۱۳۶۹)، از دو جهت شایست تأمل است. یکی اینکه در این ترجمه، تا آنجا که من می‌دانم، برای اولین بار، معادل‌هایی تازه برای پوزیتیویته و پوزیتیو عرضه شده است، و دیگر ازآن‌جهت که این ترجمه و معادل‌های به‌کاررفته در آن، آشکارا و پرشمار، هم مورد انتقاد، و هم مورد استفاده و مبنای کار کسان دیگری قرارگرفته است. پرهام را می‌توان از این نظر جزو مترجمان پیشرو به‌ شمار آورد.[۱۳] اما من در اینجا به‌اجمال نشان خواهم داد که این ترجمه نه‌تنها درست نیست، بلکه چنان‌که خواهیم دید، در متن ترجمه نیز به یک معنا تکلیف خود مترجم محترم با معادل‌های پیشنهادی‌اش برای پوزیتیو و پوزیتیویته به‌هیچ‌عنوان مشخص نیست.[۱۴] بر این باورم که این تشتت در ترجم این واژه و عدم تأمل کافی در آن توسط مترجم محترم ریشه در عدم تحقیق و تأمل ایشان در متن اصلی داشته، و پیامد آن چنان بوده است که در این سال‌ها این تشتت خواسته یا ناخواسته به ترجم بسیاری از مترجمان پیرو راه یافته است.[۱۵]

خودِ عنوان «استقرار شریعت در مذهب مسیح» اشکالاتی دارد. اولین اشکال در ترکیب «مذهب مسیح» به چشم می‌خورد. مترجم محترم – به هر دلیل، که بررسی آن موضوع مستقیم این نوشتار نیست- واژ

Religion

را که به‌طور متعارَف به دین ترجمه می‌شود، به «مذهب» ترجمه کرده[۱۶] و آن را در ترکیب اضافی «مذهب مسیح» به‌جای ترکیب وصفی دین مسیحی به کار برده است. اشکال اصلی اما در اینجاست که مسیح (یا همان ماشیاخ () که در اصل ریشه در یهودیت دارد)، ازنظر مسیحیان یک شخص، و فقط یک شخص، یعنی همان شخص عیسی است. به‌این‌ترتیب عبارت «مذهب مسیح» قابل برگرداندن به مذهب عیسی، به معنای آموزه‌های عیسی خواهد بود. این در حالی است که مسیحیت در مقام یک دین، اگرچه شامل آموزه‌های عیسی، چنان‌که از وی صادر شده و در اناجیل نقل گردیده نیز هست، اما شامل آموزه‌هایی فراتر از آن، یعنی مجموعه‌ای از افزوده‌های آباء کلیسا و مسیحیان متأخر و نیز فراورده‌های مضاعفِ الهیات مسیحی نیز هست. به‌این‌ترتیب عبارت

christliche Religion

به معنای دین مسیحی –به ترکیب وصفی دقت کنید- یا با اندکی مسامحه به معنای مسیحیت است، و نه صرفاً آموزه‌های عیسی، یا چنان‌که مترجم محترم آورده است، به‌صورت ترکیب اضافی «مذهب مسیح». اتفاقاً یکی از نکاتی که هگل در همین متن مذکور و تمامی متون روزگار جوانی خود در توبینگن، برن و فرانکفورت، پیوسته بر آن انگشت تأکید می‌گذارد تمایز میان آموزه‌های شخص عیسی، با مسیحیت است، و این‌که – به روایت هگل- عیسی خود از سر ناچاری مسیح بودن خود را نفی نکرده است اما درعین‌حال – و این خود همان نکت اصلی است- این امر را آشکارا تأیید نیز نکرده است. بنا بر مجموع این دلایل، مسیحیت یا دین مسیحی را نمی‌توان با آموزه‌های عیسی یا به قول مترجم محترم، «مذهب مسیح» یکی گرفت، و به آن ترجمه کرد.

اما آنچه به موضوع نوشتار ما مربوط می‌شود ترجم پوزیتیویته به «استقرار شریعت» است. مترجم محترم در ترجم دو عبارت پوزیتیویته و پوزیتیو در متن، مجموعه‌ای دَرهم و ناهمساز از معادل‌های فارسی عرضه کرده است، چنان‌که خواننده سرانجام نخواهد توانست با استفاده از مفاهیم ارائه‌شده، به ترجمه‌ای یکدست و همساز از این دو اصطلاح دست یابد.[۱۷] وی در پاورقی صفح ۸ ترجم خود آورده است: «ما مفهوم پوزیتیویته را، به تناسب مقام، به شریعت یا موازین ایجابی شریعت، و مفهوم پوزیتیو را به تشریعی یا ایجابی ترجمه می‌کنیم». این در حالی است که او خود برخلاف این توضیح، در عنوان ترجمه به‌جای پوزیتیویته آورده است: «استقرار شریعت».[۱۸] علاوه بر این، مترجم در ادام ترجمه، از اصطلاح «شریعت مستقر» نیز استفاده کرده است، که معلوم نیست ترجم چه عبارتی از متن هگل است! اگر «شریعت» بنا به پانوشت صفح ۸ همان پوزیتیویته است پس «استقرار شریعت» و «شریعت مستقر» به چه معناست؟ بر غموض این مسئله آنگاه افزوده می‌شود که در اد

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.