پاورپوینت کامل هدیه فرهنگ ایرانی به فرهنگ جهان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل هدیه فرهنگ ایرانی به فرهنگ جهان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل هدیه فرهنگ ایرانی به فرهنگ جهان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل هدیه فرهنگ ایرانی به فرهنگ جهان ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
درآمد و دغدغه
نقد فی نفسه ستودنی و رهگشای شناخت حقیقت است اما نقدکردن هم دشواری های خود را دارد. نقد کردن البته بسی سهل تر از ساختن و نوشتن است اما دشواری های نقد بیشتر از خصائص آدمیان برمی خیزد نه از دانش نقد. اینکه ناقد، افزون بر «دانشِ موضوع نقد»، انصاف و «ادبِ نقد» را پاس دارد و یا اینکه منقود برآشفته نشود. ما آدمیان بطور معمول و معروف، از نقد حَظّ می بریم اما اگر پیکان آن متوجه خودمان شد برمی آشوبیم و دوستی ها به دشمنی ها بدل می گردند و همین امر، از دلایل رکود نقد است.
(دانشنامه فرهنگ مردم ایران در بوته نقد)
دبا: آنچه در زیر می خوانید مقاله ای از مجل مهرنامه، شماره ۴۷ ، خرداد ۱۳۹۵، ص ۲۲۹- ۲۲۶ با عنوان: مصائب فرهنگ نویسی است که در آن عمادالدین باقی، یکی از اعضای هیات علمی دانشنام فرهنگ مردم ایران به خواست مهرنامه به نقد و بررسی این اثر پرداخته است.
*******
درآمد و دغدغه
نقد فی نفسه ستودنی و رهگشای شناخت حقیقت است اما نقدکردن هم دشواری های خود را دارد. نقد کردن البته بسی سهل تر از ساختن و نوشتن است اما دشواری های نقد بیشتر از خصائص آدمیان برمی خیزد نه از دانش نقد. اینکه ناقد، افزون بر «دانشِ موضوع نقد»، انصاف و «ادبِ نقد» را پاس دارد و یا اینکه منقود برآشفته نشود. ما آدمیان بطور معمول و معروف، از نقد حَظّ می بریم اما اگر پیکان آن متوجه خودمان شد برمی آشوبیم و دوستی ها به دشمنی ها بدل می گردند و همین امر، از دلایل رکود نقد است.
هنگامی که قرار شود دانشنامه فرهنگ مردم ایران نقد شود این دشواری ها صدچندان می گردد زیرا گرچه نقد، برخلاف پندار عامه، عیب جویی و نقایص را برشمردن نیست و غث و ثمین را بازنمایاندن و سَره و ناسَره را جدا کردن و «عیب و هنرِ مِی» گفتن است، اما دانشنامه فرهنگ مردم چنان گرانسنگ است که انسان دریغش می آید خرده ای بر آن بگیرد. قرار است ۲۳۶۱ مقاله ویژه فرهنگ عامه و فوکلور در ده جلد تالیف شود که بالغ بر ۵ میلیون کلمه خواهد بود. جلد اول دارای ۱۹۲ مقاله در ۷۶۴ صفحه قطع رَحلی(منتشر شده در ۱۳۹۱)، جلد دوم با ۲۶۴ مقاله در ۷۶۹ صفحه رَحلی( انتشار ۱۳۹۳ش) و جلد سوم دارای ۳۱۰ مقاله در ۷۶۶ صفحه(۱۳۹۴ش) است. تا آنجا که نگارنده جستجو کرده است اثری همسنگ و مشابه آن در دنیای ما عرضه نشده است. درباب فرهنگ مردم، بی گمان نویسندگان و نیز آکادمی های غرب پیشتازند و ما وامدارشان هستیم اما علیرغم سنت تقلید و مونثاژ در فرهنگ و صنعت در کشورهای ما و پیرامون، اما درباب دانشنامه فرهنگ مردم می توانم گفت که ایران به یُمن پژوهشگرانش از تقلید عبور کرده و افتخار تأسیس را بر پیشانی دارد و این دانشنامه هدیه فرهنگ ایرانی به جهان فرهنگی و فرهنگ جهان است. همین ارزش است که دست و دل انسان را می لرزاند اما چنانکه درباب بزرگان می گویند که چون هرکه بامش بیش، برفش بیشتر، پس هرچه انسان ها بزرگتر، نقدشان واجب تر است زیرا «اشتباه العظیمِ العظیم»، پس می توان حکم کرد هر بزرگی را هرچه بزرگتر، نقدش بایسته تر. اگر در چنین دانشنامه ای خطایی بخلد چون اثر مرجع است و بدان احتجاج و استناد می شود، الگو و موجه کننده تکرار خطا خواهد شد.
از سوی دیگر این واکنش قابل پیش بینی بود که خواننده به درستی بگوید چگونه است که وقتی نام شما نه فقط به عنوان یکی از مؤلفان که به عنوان یکی از اعضای شورای علمی دانشنامه در صفحه شناسنامه آن نقش بسته است، این ایرادات را بر زبان می آورید و از آن پیشگیری نکرده اید؟ از اینرو این نقد در واقع در حکم یک خودزنی هم به شمار می رفت.
تردیدها در انتشار این نقد رهایم نکرده بود تا اینکه در نشست شورای علمی دانشنامه ضمن بیان پاره ای از آنچه در این نوشتار می یابید، از این دغدغه ها و تردیدها سخن گفتم. هنگامیکه سرویراستار دانشنامه جناب آقای سیدکاظم بحنوردی با سعه صدر ویژه خود در واکنش گفتند:«اگر نقد نباشد، رشد نخواهد بود» و توضیحاتی دادند مبنی بر لزوم نقد کردن، برخی همکاران دیگر نیز همنوایی کردند. چه سعادتمند مردمانی که فرهنگ نقد، فولکلورشان شود. از این رو به پاس حرمت نقد، جرأتم افزون شد. به ویژه که در این نشست، مصوب شد از این پس شورای علمی به جای اینکه نشست نقد دانشنامه را پس از انتشار برگزار کند، پیش از انتشار چنین کند تا نقدها به جای دردل، جنبه کاربردی بیابند و دیگر این شایبه پیش نیاید که چرا با وجود نام افراد در شورای علمی دانشنامه بر آن نقد دارند.
روش نقد
نقد کردن، همواره، آسان تر از نوشتن است و می دانیم که به قول دکتر علی شریعتی، دیکته نانوشته غلط ندارد، بلکه نقد کردن به استناد آنچه نوشته نشده است، نقدی اغوا گر است. فراوان دیده ایم که مقاله یا کتابی را به این دلیل که سخنی را باید می گفته و نگفته است مورد خرده گیری قرار داده اند و البته با این روش می توان هر اثری را نقد کرد و هیچ اثری را نمی توان بی عیب دانست. نقد باید معطوف باشد به آنچه هست و آنچه نوشته شده نه آنچه نوشته نشده است مگر آنکه حلقه مفقوده، از اجزای ضروری بحث باشد. برای مثال کتابی که درباره هنر آشپزی نوشته شده است از طرز پخت غذاهای مختلف و حتی کمتر رایج نوشته باشد اما از غذاهای مشهور و پرطرفدار سخن نگفته باشد. چنین ناگفته ای برای چنین کتابی یک نقص است.
محظورات
نقدها الزاماً متوجه مدیران دانشنامه نیست بلکه متوجه نویسندگان از جمله صاحب این قلم نیز هست. البته اینکه نویسندگان فرهنگ عامه، اندک شمارند، اینکه اگر به آنها تکلیف شود، تکلُّف را برنمی تابند و رنجیده می شوند و اینکه برخی نویسندگان از کار میدانی و سخت گریزانند را نباید نادیده گرفت. اینکه دور نیست، شخصی اهل فضل و کمالات باشد و آثار وزینی منتشر کرده اما تصادفا مقاله ای را ضعیف تحریر کرده باشد یا اینکه ارباب دانش و خداوند قلم باشد اما در دانشنامه نویسی تبحر نداشته باشد نیز محتمل است، اما مدیران دانشنامه این عذر و صعوبت را دارند که اگر به برخی از این دانشوران خرده ای گرفته شود روترش کرده و با دانشنامه وداع می کنند از این رو به ناگزیر باید مسامحه به خرج داد و دستاوردش، وارد شدن نقدهایی می شود که برخی را در پیش رو می بینید.
این نکته مهمی است که دانشنامه حتی با وجود امضای نویسندگان مدخل ها اما بازهم یک کار جمعی است و باید به لوازم کار جمعی تن داد. اینکه خرده گیری دیگران سبب ارتقای کار ما می شود و به جای رنجیدن باید سپاسگزارشان باشیم.
دانشنامه نویسی
اولین تجربه نگارنده در دانشنامه نویسی اگر خطا نکرده باشم در حدودسال۱۳۷۶یا ۱۳۷۷ با دایره المعارف تشیع و به دعوت آقای حسن یوسفی اشکوری برای نگارش دو مدخل«روح الله خمینی» و «مصطفی خمینی» آغاز شد و چندسال بعد به طبع رسید. پس از آن نگارش تعدادی از مدخل های دانشنامه ای برای نوجوانان که نشرفرهنگ معاصر سفارش و انتشارش را برعهده داشت. از حدود ده سال پیش نیز همکاری با دایره المعارف بزرگ اسلامی و پس از آن دانشنامه فرهنگ مردم به دعوت دانشمند گرامی اقای سیدکاظم بجنوردی، دفتر دانشنامه نویسی ام را پربرگ تر کرد. در همان ده سال پیش نیز طرح تدوین دانشنامه حقوق بشر را به اتفاق آقای صبوری از پژوهشگران جدی حقوق بشر، ارائه کردیم که به دلایلی عملیاتی نشد و اکنون دوباره عزم برساختنش فراهم شده است. پس از آن نیز نگارنده در کش و قوس های مقالاتی برای دانشنامه اسلام معاصر و نیز دانشنامه فرهنگ معاصر ایران افتاد، اما تاکنون بیشترین مدخل ها و همکاری را با دایره المعارف بزرگ اسلامی و دانشنامه فرهنگ مردم داشته است.
تاثیر مردم شناسی و جامعه شناسی بر دین شناسی فقهی و حقوقی نگارنده و گشوده شدن دریچه تازه ای برای فهم چرایی های حوزه دین و فقاهت از آثار این دوران بود. اما اکنون نیز با این کارنامه هنوز نمی توانم ادعا کنم دانشنامه نویس هستم. نویسندگی هنر است و دانشنامه نویسی چون منبت کاری است و بحر را در کوزه ریختن و ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم.
سبک ها
در دایره المعارف نویسی سبک های مختلفی وجود دارد. «در یک تقسیم بندی کلی از انواع دانشنامه ها می توان آنها را به دو گروه کلی و جزیی تقسیم کرد. «دسته اول، دانشنامه های جامع مانند دایره المعارف بزرگ اسلامی هستند که بر کلیت تمدن یک کشور در ابعاد مختلف دلالت دارد. دسته دوم دانشنامه های موضوعی مانند دانشنامه مطبوعات یا دانشنامه کتاب و کتابداری»(فاضلی،۱۴). در شیوه مدخل گزینی نیز سبک درختی و سبک خُردنگری و الفبا محوری وجود دارند. در سبک درختی، یک موضوع مادر در نظر گرفته شده وموضوعات جزیی تر چون شاخه های آن در ذیل موضوع مادر قرار می گیرند مانند دایره المعارف ۵جلدی حقوق بشر(
David P. Forsythe
) که البته عناوین اصلی یا مادر از نظم الفبایی پیروی می کنند ولی عناوین فرعی الزاما ربطی به نظم الفبایی ندارند. در سبک خُردنگری و الفبا محوری، مدخل ها و موضوعات جزیی مرتبط با قلمرو کار دانشنامه برگزیده شده و به صورت الفبایی تنظیم می شوند و خواننده بر حسب الفبا به بازیابی مطالب دلخواه خود در دانشنامه می پردازد.
در دانشنامه فرهنگ مردم هر دو روش اعمال شده است. در مدخل جشن ها، روش درختی استفاده شده و ذیل عنوان «جشن ها»، « انوع جشن ها» آمده است اما در بقیه دانشنامه روش دیگر به کار رفته است.
چگونگی دانشنامه فرهنگ مردم
علاوه بر اغلب مؤلفان دانشنامه، مدیران آن نیز در شمار مردم شناسان و فولکلوشناسان برجسته ایران به شمار می آیند. این دانشنامه قرار است صرفا «کار توصیفی» در زمینه «فرهنگ عامه» داشته باشد نه مردم شناسی، نه مردم نگاری و نه جامعه شناسی. در شناخت موضوع از همه این دانش ها استفاده می کند اما در نوشتن، به دو قید مذکور(«کار توصیفی» در زمینه «فرهنگ عامه») وفادار است. دکتر اصغرکریمی و دکتر محمدجعفری(قنواتی) دو تن از مدیران دانشنامه که سکان آن را برعهده دارند و خانم معصومه ابراهیمی و دکتر متین که در دوره نخست گروه، سکاندارش بودند، کرارا بر این نکته تاکید داشته اند. ما نیز با همین معیار به نقد کتاب می پردازیم.
نقدهای شکلی
اشتباهات چاپی و حروفچینی طبیعت نشر است و به ندرت کتاب های بدون غلط یافت می شود که حاکی از هنر و دقت نویسنده و ناشر است اما این قسمت، موضوع گفتار نیست.
همچنین در ارجاعات، سبک های ارجاع دادن مختلف است و معمولا ویراستاران زحمت کنترل آن را برعهده دارند و اگر ایرادی باشد متوجه ویراستار خواهد بود. برای مثال در مقاله «خرما» نویسنده ارجاع می دهد به تحقیقات میدانی دکتر جعفری قنواتی حال آنکه اگر مولف به تحقیقات میدانی خود ارجاع دهد قابل توجیه است. از طرفی اطلاعات و توضیحات مربوط به حسینیه حاج غفار که بخشی از آن برگرفته از مطالعات میدانی نگارنده است با وجود ارجاع به مطالعات میدانی، احتمالا توسط ویراستار حذف شده است.
از نظر کمی نیز توازن رعایت نشده است. برای مثال مقاله چرخ ۱۸ صفحه، مقاله جاحظ در حدود ۱۸ صفحه، مقاله چای ۱۳ ، مقاله چراغانی ۶ ، چرتکه ۲ و چرخ و فلک ۱ صفحه و اندی، جهیزیه ۵ صفحه و چاووش خوانی ۴ صفحه شده است. برخی مقالات مانند حلوا و حلیم از نظر توازن و تناسب کمی برای یک دانشنامه مطلوب تر به نظر می آیند. البته در دایره المعارف نمی توان برای مقالات اندازه دقیق تعیین کرد. در دایره المعارف ها، اصل اساسی بر اختصار است و خواننده باید اطلاعات ضروری و کلیدی درباره موضوع و سرنخ و منابع دست اول و مفید را از طریق این مقاله به دست آورد. بنابراین یک مقاله ممکن است چندبرابر مقالات دیگر باشد اما تمام مطالب آن داخل موضوع و غیرقابل حذف باشد. مهم این است که حشو و زاید نباشد.
نقد روشی
حتی در مقام توصیف فرهنگ عامه، با توجه به اینکه داده های کافی وجود ندارند و استفاده از صدها کتاب و چندین برابر آن، مقالات منتشر شده، مانند صید ماهی از اقیانوس است و هنوز گستره های فراوانی از این اقیانوس درنوردیده نشده است، لذا به گمان ناقد، در دانشنامه فرهنگ مردم انجام مطالعات میدانی در خصوص پاره ای از مدخل ها لازم بود. امروزه بسیاری از کتاب هایی که مورد استناد ما هستند مانند کارهای ساعدی و انجوی شیرازی و … کارهای میدانی بوده اند و مردم شناسان و فولکلوریست ها، امروز از آنها به عنوان مطالعات کتابخانه ای استفاده می کنند.
باید توجه به توصیفی بودن و ادبیات عامه در این دانشنامه، اصل راهنما باشد ولی التزام به آن مانع پرداختن حاشیه ای به جنبه های مردم شناسانه و حتی مردم نگارانه موضوع نخواهد بود. البته می توان یک اثر فولکلوریک محض تولید کرد و اگر قرار باشد کار میدانی را فروگذاریم و آن را از نوع مردم نگاری بشناسیم آنگاه بسیاری از مقالات دانشنامه با همان معیار توصیفی بودن و فرهنگ عامه و اینکه مردم چه می پندارند، در معرض اشکال قرار خواهد گرفت. همانطور که از باب مقدمه و گاه ضرورت، برای بستر سازی فهم درست فرهنگ عامه، لازم آمده است که مختصری از تاریخ و ادبیات موضوع و جنبه های غیر فولکلور اما مفید برای آن، گفته شود، وقتی این را تجویز کردیم، به طریق اولی، مردم شناسی و مردم نگاری برای کمک به شناخت توصیفی و حتی تحلیلی، اولویت پیدا می کند. بنابراین جای خالی کار میدانی در بزرگترین دانشنامه فرهنگ مردم خالی است. البته نگارنده به عنوان یکی از مؤلفان، چندسال است برای مدخل هایی که برعهده دارد مطالعات کتابخانه ای و میدانی را توأمان در دستور داشته و این روش مورد تشویق سرویراستار و مدیران گروه نیز بوده است و مطلوب این بود که از سایر نویسندگان نیز درخواست شود که درباره برخی از مدخل ها چنین کنند.
نقدهای محتوایی
بخاطر رعایت حال و حوصله خوانندگان به نقد چند مقاله از جلد سوم دانشنامه پرداخته می شود. انتخاب این چند نمونه هیچ دلیل خاصی نداشته و کاملا تصادفی است. امید است همکاران من در دانشنامه و مؤلفان محترم با سعه صدر و روحیه نقدپذیری که دارند رنجیده خاطر نشوند و اگر خطایی در نقد بود نگارنده را متذکر شده و بر او ببخشایند.
پرواضح است، مقالاتی که از دانشنامه فرهنگ مردم انتظار می رود غیر از مقالاتی است که در سایر دانشنامه ها ولو با نام و مدخل های مشترک دیده می شوند. هر موضوعی که ظاهر آن در حوزه فولکلور نیست می تواند وارد دانشنامه شود اما اولویت با مدخل هایی است که اولاً وبالذات جنبه فولکوریک دارند و در موضوعاتی که ماهیتا فولکلوریک نیستند باید فقط به جنبه های مرتبط با فرهنگ عامه پرداخته شود. برای مثال در دانشنامه فرهنگ مردم ایران، مدخل های زیادی مانند :« قرآن»، «حافظ»، «امام حسین»، «جاحظ»، «ثعلب»، «جعفری»،« ثمارالقلوب» و …..آمده است. در پرداختن به مدخل های مذکور بدون شک باید از بحث تراجم و رجال، گیاه شناسی، کتابشناسی و دوری کرد. ملاک در بحث پیرامون این موضوعات باید فقط فرهنگ عامه باشد مثلا در مدخل قرآن نباید وارد مسائل تاریخی و کلامی آن شد و فقط اینکه قرآن در فرهنگ عامه چه جایگاهی دارد، برای تیمن و تبرک یا قرائت در مجالس ترحیم و گورستان و زینت متبرک طاقچه و استخاره و… استفاده می شود و یا حافظ برای تفال و ترانه خوانی و….کاربرد داشته است مطرح می گردد. در مدخل امام حسین و حافظ و جاحظ و سایر اشخاص، برای جنبه تراجم و رجال شناسی اش باید فقط به چند منبع معتبر ارجاع داد ولی فی المثل شرح حال حافظ باید در دانشنامه رجال یا دانشنامه شعرا بیاید. در جلد اول دانشنامه ۱۲ سیاح و درجلد دوم ۱۵ سفرنامه از ۱۴ سیاح معرفی شده است (زیرا بروگش دارای دو سفرنامه است) که جایگاه این گونه کتاب ها و نیز کتاب«ثمارالقلوب» در جلد سوم در اصل در دانشنامه کتاب، و ثعلب و جعفری در دانشنامه گیاهان است و در دانشنامه فرهنگ مردم فقط باید به جایگاه آنان در فرهنگ مردم و جنبه های فولکلوریک آنها پرداخته شود چنانکه در مقاله«جعفری» آمده است، در لرستان و ایلام و خراسان، مردم خوردن آب جعفری را برای سقط جنین استفاده می کنند و یا در مدخل خرما، درباره خواص خرما که جنبه پزشکی دارد و یا درباره چگونگی بعمل آمدنش که مربوط به دانش کشاورزی است بحث نمی شود اما عرضه خرما در خیرات شب های جمعه و در مجالس سوگ که شیرینی دادن را بد می دانند ولی خرما را می آورند و رسم است که هر کس خرمایی می خورد فاتحه ای برای میت بخواند و… مطرح می شود. با این توضیحات باید ارزیابی شود که چه مقدار از مقاله جاحظ بحث فرهنگ عامه است یا مقاله ثعلب چه اندازه به مدخل فرهنگ عامه یا گیاهشناسی شبیه ترشده است؟
در دانشنامه فرهنگ مردم بعضی مدخل ها آشکارا از قلم افتاده اند. برای مثال یک مقاله درباره کتاب «حاج آقا» اثر صادق هدایت و نیز مقاله ای درباره فیلم«حاجی آقا آکتور سینما» اثر آوانس اوگانیانس در دانشنامه آمده است اما درباره خود اصطلاح «حاجی آقا» که در فرهنگ عامه رواج داشته و جنبه نیرومند فولکوریک دارد و کتاب و فیلم یاد شده متاثر از آن بوده و باید در ذیل مدخل حاجی آقا قرار می گرفتند، مقاله ای در دانشنامه نیامده است.
در دانشنامه فرهنگ مردم مطلوب است که مدخل ها متناسب با ادبیات عامه و رایج باشد. یک مثال آن(که در نشست نقد و بررسی جلد سوم توسط دکتر ذوالفقاری نیز بدان اشاره شد) مدخل «خاکسپاری» است. در زبان عامه تعبیر خاکسپاری رایج نیست بلکه دفن کردن متداول است. تعبیر خاکسپاری در کتاب ها و متون ادبی می آید اما در دانشنامه فرهنگ مردم به جای دفن کردن، مدخل خاکسپاری داریم در حالی که باید در حرف «د» مقاله دفن کردن می آمد و در صورت ضرورت در حرف« خ» عنوان خاکسپاری ذکر شود ولی به مدخل دفن کردن ارجاع داده شود.
بررسی تفصیلی تر چند نمونه از مقالات
تیله بازی(ص۳۰): در دانشنامه گاهی عکس، گویا تر از مقاله است و برخی از مدخل ها بالضروره نیازمند عکس هستند از اینرو برخلاف مطبوعات که برای مقالات و گزارش ها، عکس های مرتبط را برای نفس گیر نشدن صفحه کار می کنند در دانشنامه، عکس برای آرایش صفحه بندی نیست و باید کاملا مُعرِّف باشد و گویی یک مقاله تصویری است. در مقاله تیله بازی، عکس تیله برای درک دقیق تر مخاطب از موضوع، کار شده است اما تیله ای که در عکس آمده، همان تیله ای نیست که تا دوسه نسل پیش در اغلب بقالی ها عرضه می شد و کودکان برای بازی از آنها استفاده می کردند. از نظر گردی و اندازه همان است اما تیله های تزیینی است که در دکوراسیون استفاده می شود. بهتر بود نویسنده مقاله یا انتخاب کننده عکس برای دقیق تر کردن موضوع، سعی می کرد تصویری از همان تیله ها را به دست آورد.
دیگر اینکه از قلم افتادن برخی نکات، مقاله را ناقص می کند. درباب تیله بازی اطلاعات مفیدی به مخاطب داده شده است اما اشاره به این موضوع که تیله بازی هم برای سرگرمی و هم برای قمار استفاده می شد خالی از فایده نبود. در بحث استفاده از تیله به عنوان سرگرمی ذکر اینکه چرا این نوع بازی ها بر افتاده اند شاید چند سطر به حجم مقاله می افزود اما چون جنبه مردم شناختی داشت مفید بود. به همان دلیل که می توان پذیرفت که تیله بازی جزو فولکلور بیاید، بیان این مطالب هم قابل توجیه بود. اینکه به دلیل وجود اوقات فراغت از یکسو و فقدان امکانات سرگرمی دیگر برای پر کردن فراغت از سوی دیگر، سبب ابداع بازی هایی می شد. اینکه با ظهور وسایل سرگرمی مکانیکی و شهربازی ها به تدریج این سرگرمی ها رخت بر بستند و حتی بعضی از همین بازی ها به شکل مکانیکی در پارک ها و شهربازی ها در آمدند یا در دو دهه اخیر به بازی های دیجیتالی نیز تبدیل شده اند و آن بازی های سنتیِ متناسب با شرایط اجتماعی گذشته را برانداخته اند.
ثِمارالقلوب (ص۳۳ ): این مدخل از این جهت که حاوی بحث های فولکلوریک است در دانشنامه وارد شده است اما به دلیل نزدیکی زیاد ادبیات عامه با مردم شناسی حاوی هر دو بحث است. محتوای مقاله اما بیشتر به معرفی و چکیده کتاب شباهت دارد. شاید از همین روست که برخی فقرات بحث برای یک مقاله کتابشناختی ضروری است اما برای دانشنامه فرهنگ مردم زاید است. سه و نیم صفحه از این مقاله چهار و نیم صفحه ای به بازگو کردن باورهای عامیانه در ثمارالقوب پرداخته است مانند«گوش دیوار»،«جشن کوسه برنشین»،«باران خواهی»،«هدهد»،«خروس»،«استر» و….حال آنکه برخی از این عناوین، خودشان دارای مدخل مستقلی در دانشنامه هستند و کافی بود ضمن یک توضیح دوسطری و اشاره به اینکه در ثمارالقلوب به این موضوعات پرداخته شده به مدخل مستقل آن ارجاع داده شود و بیشتر روی اهمیت این کتاب در جمع آوری باورهای عامه و توجه به فولکلور و فرهنگ مردم در سده های پیشین و نیز شمارگان و بازتاب اثر در کتاب های دیگر پرداخته شود. در اینصورت چه بسا حجم مقاله کمتر می شد چون در دایره المعارف اصل بر اختصار است. حتی اگر بتوان به عنوان یک سبک و سلیقه دیگر از درج توضیحات پیرامون عناوین مذکور دفاع کرد اما جای خالی بحث درباره ارزش و جایگاه ثمارالقلوب در ادبیات عامه محسوس است.
ثواب وگناه (ص۵۷-۳۹): اگر نقدها درباره برخی مدخل ها حمل بر تفاوت سلیقه شوند اما اشکال وارد به این مقاله جدی تر از آنهاست. نخستین مشکل
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 