پاورپوینت کامل اثری جدید از فضل بن شاذان و بحثی درباره انتساب آن ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اثری جدید از فضل بن شاذان و بحثی درباره انتساب آن ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اثری جدید از فضل بن شاذان و بحثی درباره انتساب آن ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اثری جدید از فضل بن شاذان و بحثی درباره انتساب آن ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint :

نجاشی در رجال خود (ص ۳۰۷) کتابی با عنوان کتاب محنه الاسلام را به فضل بن شاذان نسبت می دهد. در اثری جدید که در قم درباره ابن شاذان چاپ شده (چاپ مؤسسه کتاب شیعه) نویسنده احتمالات غریبی درباره ماهیت این کتاب پیشنهاد می کند و از آن جمله اینکه این کتاب محتملاً درباره واقعه محنه بوده است؛ یعنی درباره ماجرای تفتیش عقایدی که مأمون در خصوص اعتقاد به خلق قرآن راه انداخت و در آن از عده ای از عالمان و محدثان و از جمله احمد بن حنبل خواست تا با او در این زمینه هم عقیده شوند.

نجاشی در رجال خود (ص ۳۰۷) کتابی با عنوان کتاب محنه الاسلام را به فضل بن شاذان نسبت می دهد. در اثری جدید که در قم درباره ابن شاذان چاپ شده (چاپ مؤسسه کتاب شیعه) نویسنده احتمالات غریبی درباره ماهیت این کتاب پیشنهاد می کند و از آن جمله اینکه این کتاب محتملاً درباره واقعه محنه بوده است؛ یعنی درباره ماجرای تفتیش عقایدی که مأمون در خصوص اعتقاد به خلق قرآن راه انداخت و در آن از عده ای از عالمان و محدثان و از جمله احمد بن حنبل خواست تا با او در این زمینه هم عقیده شوند. روشن است که عنوان کتاب ربطی به این موضوع ندارد. تازه چرا باید ابن شاذان شیعی این واقعه را “محنت اسلام” بخواند؟ به هر حال این سخن که به کلی خارج است و قابل اعتنا نیست. اما خوب این کتاب چگونه کتابی بوده است؟ من در اینکه این کتاب حتماً تألیف ابن شاذان بوده تردیدهایی دارم؛ و معتقدم اگر اصل کتاب حقیقتاً از او بوده، بعداً در نسخه آن اضافاتی را تبرکاً اضافه کرده اند؛ به شرحی که خواهد آمد. با این وصف اگر به کلی معتقد شویم کتاب، تألیف ابن شاذان نیست می توان این توجیه را برای ذکر کتاب در لیست آثار ابن شاذان ارائه داد که این متن در واقع تنها به دلیل اینکه بعدها به او نسبت داده شده در لیست آثار ابن شاذان ذکر شده و سندی که به او در رجال نجاشی داده می شود چنانکه من اساساً در بسیاری موارد دیگر هم معتقدم اجازه ای کلی است و تنها نشان دهنده آن است که نام کتاب در فهرستی از فهارس کهنتر به نام و منسوب به ابن شاذان (و لو به معنی روایت او و نه لزوماً تألیف او) نقل شده بوده و نه اینکه کتاب به سماع و با سند متصل از ابن شاذان دریافت شده باشد.

به عقیده من متن این کتاب همان روایتی است که به عنوان پرسش و پاسخ مأمون با حضرت رضا (ع) شناخته می شود و شیخ صدوق آن را در کتاب عیون اخبار الرضا (۲/ ۱۲۱ به بعد) نقل کرده است. البته در یک روایتی که ابن بابویه در اختیار داشته و با نسخه اصلی که او متنش را آورده اختلافاتی داشته این متن با وجود آنکه به ابن شاذان و به روایت او از حضرت رضا (ع) نسبت داده شده اما در آن سخنی از مأمون نمی رفته است. در هر حال در هر سه روایتی که ابن بابویه داشته متن به روایت از ابن شاذان بوده است از امام رضا (ع). این روایت مستقیم است. چنانکه می دانیم روایت ابن شاذان از امام رضا اصل و مبنایی ندارد و در برخی موارد دیگر هم که در منابع نقل شده باید سندها را مخدوش دانست. به احتمال بسیار زیاد اگر اصل متن به ابن شاذان مربوط باشد باید گفت که بعداً برای تأیید مشروعیت و اعتبار آن، متن را که در واقع انشای قلم ابن شاذان بوده تحت عنوان حدیثی از امام رضا (ع) و در شکل روایت مستقیم ابن شاذان از حضرت در منابع نقل کرده اند. نمونه چنین کاری را در مورد کتاب العلل ابن شاذان هم می شناسیم که درباره آن در کتاب المتبقی من کتب مفقوده سخن گفته ام.

از متنی که ابن بابویه نقل کرده و عبارات شیعی محض آن روشن است که متن نمی تواند خطاب به مأمون نوشته شده باشد و اساساً انتساب بخش هایی از آن به امام رضا از نقطه نظر تاریخی دچار اشکال است؛ به ویژه آنجا که اسامی دوازده امام در این متن می آید روشن است که اگر در متن اصلی بخشی از نام ها هم نقل شده بوده بعداً شاید کاتبی در حاشیه نام سایر امامان را افزوده و آنگاه اضافات حاشیه به تدریج وارد متن شده است. این متن در خراسان تداول داشته و در عراق و ری و قم شناخته نبوده و بنابراین مورد اهتمام محدثان و عالمانی مانند کلینی و شیخ طوسی قرار نداشته است. البته تحریری متفاوت از همین متن را ابن شعبه در کتاب تحف العقول نقل کرده که در آنجا سخنی از ابن شاذان نیست منتهی به مأمون و درخواست او از امام رضا (ع)اشاره می شود (در این روایت فضل بن سهل واسطه مأمون و امام رضاست برای درخواست پاسخ به پرسشش. بعید نیست نام مأمون در این روایت الحاقی باشد؛ به توضیحی که خواهد آمد). در این روایت نام ائمه شیعه تکمیل نشده است. بعید است ابن شعبه این متن را از طریق ابن بابویه گرفته باشد چرا که علاوه بر اختلافات متن ها اگر فی الواقع تحف العقول تألیف ابو محمد ابن شعبه حرانی از عالمان نصیری نیمه سده چهارم باشد بعید است که او اصلاً نزد ابن بابویه شاگردی کرده و یا به روایات او دسترسی داشته است. البته بعید نیست که روایتی خراسانی و منسوب به ابن شاذان در اختیار ابن شعبه قرار گرفته بوده؛ به ویژه اینکه می دانیم او دفاتر بسیار زیادی در حدیث در اختیار داشته است. البته چنانکه گفتم ابن شعبه اشاره ای به ابن شازان ندارد اما ممکن است او به عادت همیشگی خود نام او را چون در سند بوده انداخته است. در فرض دیگر اگر متن حاضر اصلاً از ابن شاذان نباشد، در آن صورت باید گفت این متن روایی که معلوم نیست کی ساخته و به امام رضا (ع) نسبت داده شده و آن هم در پاسخ به پرسش مأمون دست کم در یک روایت بدون سندی به ابن شاذان در اختیار برخی چون ابن شعبه قرار داشته است. در این فرض البته بعید نیست اصل این متن روایتی از امام رضا (ع) بوده و آنگاه با افزودن موادی بدان و مقدمه ای درباره پرسش مأمون از آن حضرت کل آن را به امام رضا نسبت داده اند. به هر حال به نظر می رسد نوعی نگاه مثبت به مأمون در این متن دیده می شود که نشان دهنده تلاش هایی بوده برای مشروعیت بخشی به جایگاه مأمون در میان شیعیان؛ به ویژه اینکه این تمایل برای مشروعیت بخشی به مأمون و نوعی نگاه مثبت بدو دارای سابقه است.

سبک متن و همچنین تعدادی از مطالب و عباراتی که در این متن آمده با دوران امام رضا و عقاید و مسائل آن عصر تناسبی ندارد و دست کم در شکل طرح حاضر آن معلوم است که نمی تواند اصیل باشد. متن حاضر البته به طور کلی گرایشی ارجایی و در مجموع غیر معتزلی را در میان امامیه نشان می دهد که با دیگر آراء ابن شاذان و منظومه فکری او سازگار است، منتهی جز آنچه درباره نام تک تک امامان در متن آمده و باید چنانکه گفتم از افزوده های روشن کاتبان در نسخه ابن بابویه باشد، قسمت های محدود دیگری از متن هم با آنچه از ابن شاذان می شناسیم چندان سازگار نیست و شاید اثر افزوده ها را بتوان در آنها هم نشان داد. فضای کلی روایت و برخی تأکیدات و اصطلاحات در آن بی تردید آثار خراسانی نیمه اول سده سوم قمری را نشان می دهد و اوضاع و اندیشه امامیه را در دوران پیش از عصر غیبت امام غائب را می تواند بازتاب دهد. اگر این متن از ابن شاذان هم نباشد به نظر می رسد از یکی از رهبران شیعه جامعه خراسان است خطاب به شیعیان و در راستای نوعی مرزبندی اعتقادی با مکاتب دیگر. اصطلاحات بدنه اصلی متن آشکارا چنانکه گفتم به متنی از نیمه سده سوم و نه جدیدتر می ماند؛ با افزوده هایی اندک از دوره های بعدی.

آغاز متن ابن شعبه چنین است (ص ۴۱۵): ” و روی عن الإمام الهمام أبی الحسن علی بن موسى الرضا ع فی طوال هذه المعانی جوابه ع للمأمون فی جوامع الشریعه لما سأله جمع ذلک‏. رُوِیَ‏ أَنَّ الْمَأْمُونَ بَعَثَ الْفَضْلَ بْنَ سَهْلٍ ذَا الرِّئَاسَتَیْنِ‏ إِلَى الرِّضَا ع فَقَالَ لَهُ إِنِّی أُحِبُّ أَنْ تَجْمَعَ لِی مِنَ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ وَ الْفَرَائِضِ وَ السُّنَنِ فَإِنَّکَ حُجَّهُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ مَعْدِنُ الْعِلْمِ فَدَعَا الرِّضَا ع بِدَوَاهٍ وَ قِرْطَاسٍ وَ قَالَ ع لِلْفَضْلِ اکْتُبْ- بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ حَسْبُنَا شَهَادَهُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ أَحَداً صَمَداً لَمْ یَتَّخِذْ صاحِبَهً وَ لا وَلَداً قَیُّوما..”

در متن ابن شعبه سخن از “جوامع الشریعه” می رود اما در متن ابن بابویه از “محض الاسلام”. هر دو البته اشاره دارد به همان ادبیات کلی و شناخته شده “ما لا یسع الجهل به” و یا “ما یجب الاعتقاد و العمل به” که نوعی ادبیات “عقیده نامه” نگاری است که سابقه کهنی دارد (و بعدها در شکل کتابهایی مانند جمل العلم والعمل بروز می یافت)و در همان سده سوم هم نمونه های آن در میان ادبیات سنی و شیعی دیده می شود. چنانکه می بینید به سادگی می توان گفت تعبیر “محض الاسلام” به “محنه الاسلام” در لیست آثار ابن شاذان تغییر کرده است.

در مورد روایت ابن شعبه نکته ای که حائز اهمیت است اضافات و تمایزهایی است که با متن ابن بابویه دارد. برخی از این تمایزات در مسائل اعتقادی گویا برای تلطیف جنبه ارجایی متن از جنبه مسائل ایمان و کفر و فسق و به نحوی برای تلفیق با آرای معتزله صورت گرفته و گویا تحولی پسینی را در متن نشان می دهد. مطالعه این تمایزها در جای خود جالب توجه است.

متن این کتاب را اینجا با روایت شیخ صدوق نقل می کنیم. در اینجا شیخ صدوق چنانکه گفتم دو سند دیگر هم به متن کتاب و با وساطت ابن شاذان ارائه می دهد که جز در مورد سند اول، سند آن دو دیگر را تنها در پایان متن نقل کرده است. صدوق در مورد یکی از این سندها که متنش اختلافاتی با متن زیر داشته می گوید که کمتر بدان اعتماد دارد. با توجه به آنکه موضوع صغائر پیامبران که ابن بابویه می گوید در نسخه دیگر موجود بوده همینک در روایت ابن شعبه دیده می شود شاید بتوان احتمال داد که آن روایت دیگر همین متن موجود در کتاب ابن شعبه است و یا متن ابن شعبه با آن روایت ریشه مشترک دارد. با این حساب شاید نام مأمون در روایت ابن شعبه الحاقی است و در واقع در آن روایت تنها نامی از فضل بن سهل به عنوان پرسش کننده در میان بوده است. موضوع ارتباط فضل بن سهل با تشیع و گرایشات ایرانی و شعوبی او شاید در بررسی بیشتر این متن باید در نظر گرفته شود.

“باب ما کتبه الرضا ع للمأمون فی محض الإسلام و شرائع الدین”

حَدَّثَنَا عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُبْدُوسٍ النَّیْسَابُورِیُّ الْعَطَّارُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ بِنَیْسَابُورَ فِی شَعْبَانَ سَنَهَ اثْنَتَیْنِ وَ خَمْسِینَ وَ ثَلَاثِمِائَهٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَیْبَهَ النَّیْسَابُورِیُّ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ قَالَ: سَأَلَ الْمَأْمُونُ عَلِیَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا ع أَنْ یَکْتُبَ لَهُ مَحْضَ الْإِسْلَامِ عَلَى سَبِیلِ الْإِیجَازِ وَ الِاخْتِصَارِ فَکَتَبَ ع لَهُ:

أَنَّ مَحْضَ الْإِسْلَامِ شَهَادَهُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ إِلَهاً وَاحِداً أَحَداً فَرْداً صَمَداً قَیُّوماً سَمِیعاً بَصِیراً قَدِیراً قَدِیماً قَائِماً بَاقِیاً عَالِماً لَا یَجْهَلُ قَادِراً لَا یَعْجِزُ غَنِیّاً لَا یَحْتَاجُ عَدْلًا لَا یَجُورُ وَ أَنَّهُ‏ خالِقُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ لَا شِبْهَ لَهُ وَ لَا ضِدَّ لَهُ وَ لَا نِدَّ لَهُ وَ لَا کُفْ‏ءَ لَهُ وَ أَنَّهُ الْمَقْصُودُ بِالْعِبَادَهِ وَ الدُّعَاءِ وَ الرَّغْبَهِ وَ الرَّهْبَهِ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَمِینُهُ وَ صَفِیُّهُ وَ صَفْوَتُهُ مِنْ خَلْقِهِ وَ سَیِّدُ الْمُرْسَلِینَ وَ خَاتَمُ النَّبِیِّینَ وَ أَفْضَلُ الْعَالَمِینَ لَا نَبِیَّ بَعْدَهُ وَ لَا تَبْدِیلَ لِمِلَّتِهِ وَ لَا تَغْیِیرَ لِشَرِیعَتِهِ وَ أَنَّ جَمِیعَ مَا جَاءَ بِهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ وَ التَّصْدِیقُ‏ بِهِ وَ بِجَمِیعِ مَنْ مَضَى قَبْلَهُ مِنْ رُسُلِ اللَّهِ وَ أَنْبِیَائِهِ وَ حُجَجِهِ وَ التَّصْدِیقُ بِکِتَابِهِ الصَّادِقِ الْعَزِیزِ الَّذِی‏ لا یَأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ وَ أَنَّهُ الْمُهَیْمِنُ عَلَى الْکُتُبِ کُلِّهَا وَ أَنَّهُ حَقٌّ مِنْ فَاتِحَتِهِ إِلَى خَاتِمَتِهِ نُؤْمِنُ بِمُحْکَمِهِ وَ مُتَشَابِهِهِ وَ خَاصِّهِ وَ عَامِّهِ وَ وَعْدِهِ وَ وَعِیدِهِ وَ نَاسِخِهِ وَ مَنْسُوخِهِ وَ قِصَصِهِ وَ أَخْبَارِهِ لَا یَقْدِرُ أَحَدٌ مِنَ الْمَخْلُوقِینَ أَنْ یَأْتِیَ بِمِثْلِهِ وَ أَنَّ الدَّلِیلَ بَعْدَهُ وَ الْحُجَّهَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَ الْقَائِمَ بِأَمْرِ الْمُسْلِمِینَ وَ النَّاطِقَ عَنِ الْقُرْآنِ وَ الْعَالِمَ بِأَحْکَامِهِ أَخُوهُ وَ خَلِیفَتُهُ وَ وَصِیُّهُ وَ وَلِیُّهُ وَ الَّذِی کَانَ مِنْهُ بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ إِمَامُ الْمُتَّقِینَ وَ قَائِدُ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ وَ أَفْضَلُ الْوَصِیِّینَ وَ وَارِثُ عِلْمِ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ بَعْدَهُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهِ ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ زَیْنُ الْعَابِدِینَ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ بَاقِرُ عِلْمِ النَّبِیِّینَ ثُمَّ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الصَّادِقُ وَارِثُ عِلْمِ الْوَصِیِّینَ ثُمَّ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ الْکَاظِمُ ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ ثُمَّ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ ثُمَّ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ ثُمَّ الْحُجَّهُ الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ أَشْهَدُ لَهُمْ بِالْوَصِیَّهِ وَ الْإِمَامَهِ وَ أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّهِ اللَّهِ تَعَالَى عَلَى خَلْقِهِ فِی کُلِّ عَصْرٍ وَ أَوَانٍ وَ أَنَّهُمُ الْعُرْوَهُ الْوُثْقَى وَ أَئِمَّهُ الْهُدَى وَ الْحُجَّهُ عَلَى أَهْلِ الدُّنْیَا إِلَى أَنْ یَرِثَ اللَّهُ‏ الْأَرْضَ وَ مَنْ عَلَیْها وَ أَنَّ کُلَّ مَنْ خَالَفَهُمْ ضَالٌّ مُضِلٌّ بَاطِلٌ تَارِکٌ لِلْحَقِّ وَ الْهُدَى وَ أَنَّهُمُ الْمُعَبِّرُونَ عَنِ الْقُرْآنِ وَ النَّاطِقُونَ عَنِ الرَّسُولِ ص بِالْبَیَانِ وَ مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْهُمْ مَاتَ مِیتَهً جَاهِلِیَّهً وَ أَنَّ مِنْ دِینِهِمُ الْوَرَعَ وَ الْعِفَّهَ وَ الصِّدْقَ وَ الصَّلَاحَ وَ الِاسْتِقَامَهَ وَ الِاجْتِهَادَ وَ أَدَاءَ الْأَمَانَهِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ وَ طُولَ السُّجُودِ وَ صِیَامَ النَّهَارِ وَ قِیَامَ اللَّیْلِ وَ اجْتِنَابَ الْمَحَارِمِ وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ وَ حُسْنَ الْعَزَاءِ وَ کَرَمَ الصُّحْبَهِ ثُمَّ الْوُضُوءُ کَمَا أَمَرَ اللَّهُ تَعَالَى فِی کِتَابِهِ غَسْلُ الْوَجْهِ وَ الْیَدَیْنِ مِنَ‏ الْمِرْفَقَیْنِ وَ مَسْحُ الرَّأْسِ وَ الرِّجْلَیْنِ مَرَّهً وَاحِدَهً وَ لَا یَنْقُضُ الْوُضُوءَ إِلَّا غَائِطٌ أَوْ بَوْلٌ أَوْ رِیحٌ أَوْ نَوْمٌ أَوْ جَنَابَهٌ وَ أَنَّ مَنْ مَسَحَ عَلَى الْخُفَّیْنِ فَقَدْ خَالَفَ اللَّهَ تَعَالَى وَ رَسُولَهُ وَ تَرَکَ فریضه [فَرِیضَتَهُ‏] وَ کِتَابَهُ وَ غُسْلُ یَوْمِ الْجُمُعَهِ سُنَّهٌ وَ غُسْلُ الْعِیدَیْنِ وَ غُسْلُ دُخُولِ مَکَّهَ وَ الْمَدِینَهِ وَ غُسْلُ الزِّیَارَهِ وَ غُسْلُ الْإِحْرَامِ وَ أَوَّلِ لَیْلَهٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ لَیْلَهِ سَبْعَ عَشْرَهَ وَ لَیْلَهِ تِسْعَ عَشْرَهَ وَ لَیْلَهِ إِحْدَى وَ عِشْرِینَ وَ لَیْلَهِ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ هَذِهِ الْأَغْسَالُ سُنَّهٌ وَ غُسْلُ الْجَنَابَهِ فَرِیضَهٌ وَ غُسْلُ الْحَیْضِ مِ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.