پاورپوینت کامل رویکرد تحلیلی به آثار و پیآمدهای فراز و فرود قزلباشان در دوره ی صفویه ۹۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل رویکرد تحلیلی به آثار و پیآمدهای فراز و فرود قزلباشان در دوره ی صفویه ۹۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رویکرد تحلیلی به آثار و پیآمدهای فراز و فرود قزلباشان در دوره ی صفویه ۹۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل رویکرد تحلیلی به آثار و پیآمدهای فراز و فرود قزلباشان در دوره ی صفویه ۹۱ اسلاید در PowerPoint :

در مورد بررسی زمینه های پیدایش این ارتباط می باید، به گذشته های دور رجوع کرد. ریشه ی این زمینه و بستر را می توان در قرن پنجم هجری قمری جستجو کرد.

آسیای صغیر که از دیر باز مهاجر پذیر بود، با ورود ترکمانان سلجوقی به آن سرزمین، رنگ دیگری گرفت. پیشتر اقوام دیگری چون: یهودیان ، ارامنه و اعراب که هر یک به دلایلی سرزمین های اصلی خویش را ترک کرده بودند، سبب به وجود آمدن دو فرهنگ متفاوت یعنی شهری و روستایی در آن ناحیه شدند.

۱-بررسی چگونگی ارتباط قزلباشان با خاندان شیخ صفی الدین اردبیلی

در مورد بررسی زمینه های پیدایش این ارتباط می باید، به گذشته های دور رجوع کرد. ریشه ی این زمینه و بستر را می توان در قرن پنجم هجری قمری جستجو کرد.

آسیای صغیر که از دیر باز مهاجر پذیر بود، با ورود ترکمانان سلجوقی به آن سرزمین، رنگ دیگری گرفت. پیشتر اقوام دیگری چون: یهودیان ، ارامنه و اعراب که هر یک به دلایلی سرزمین های اصلی خویش را ترک کرده بودند، سبب به وجود آمدن دو فرهنگ متفاوت یعنی شهری و روستایی در آن ناحیه شدند.

تقابل این دو فرهنگ با هم به ویژه نیرومند بودن بار مذهبی فرهنگ روستایی و عشیره ای، نوعی دو گانگی مذهبی و سیاسی را بین شهر و روستا پدید آورد. فقر و تهیدستی و نارضایتی ایلات عشایر کوچ نشین، زمینه را برای تبلیغات اهل طریقت و صوفیان و شعارهای آرمانی و رهایی بخش فرقه های تشیع به ویژه تشیع غالی فراهم ساخت. رؤسا و پیشوایان عشایر که در لباس “باباهای آسیای صغیر”، ظاهر شدند، در واقع ادامه دهندگان راه و روش”شمن های آسیای میانه” بودند که عشایر اطاعت شان را واحب می دانستند. جنبش بابائیان در قرن هفتم ه.ق، به دست همین رهبران و با کمک ایلات و عشایر ناراضی بر پا شد و “بابا اسحاق” چهره ی شناخته شده ای از رهبران قیام بابائیان، علیه مظالمی بود که بر کوچ نشینان و روستائیان آسیای صغیر رفته بود. (جلالی، ۱۳۷۷: ۳۰-۲۹).

این گروه که شیعیان حکومت عثمانی را تشکیل می دادند، از زمان تأسیس دودمان عثمانی در آسیای صغیر , زیر فشار شاهان متعصب سنی و حاکمان محلی برگزیده ی آنان قرار داشتند. با برپائی دودمان صفوی در ایران، به تقویت آن دودمان پرداختند. آنان پول و نذر و پیشکش ها را برای خانقاه اردبیل ارسال می داشتند و گروه هایی نیز با زن و فرزندان خود به سوی ایران که پناهگاه امن آنان شناخته می شد، رهسپار گردیدند. (پارسا دوست، ۱۳۷۷: ۱۳۹).

از زمان شیخ صفی الدین اردبیلی، برخی از کسانی که مرحله های طریقت صوفی را طی کرده بودند، به عنوان خلیفه انتخاب می شدند وسرپرستی ناحیه ای یا گروهی از صوفیان به آنان سپرده می شد. اینان در ناحیه­ی خود و عموماً در آناتولی، شام و دیار بکر، به تبلیغ طریقت صفوی و افزایش تعداد مریدان می پرداختند و با تشکیل جلسه های ذکر، قواعد این طریقت را به مریدان می آموختند.

گروه های باقیمانده از ترکمانان دوره­ی سلاجقه ی آسیای صغیر که بعدها به علویان عثمانی موسوم شدند را بعدها در تاریخ قزلباش نامیدند عنوانی که از سوی دشمنان آنان به آن ها اطلاق شد.

قزلباش ها از هفت قبیله: روملو ، شاملو، استاجلو، تکلو، ذوالقدر، افشار و قاجار و دو گروه دیگر به نام، صوفیان ورساق و قراباغ بودند. این قبیله ها عموماً از آسیای صغیر و شام (ترکیه و سوریه فعلی) به ایران کوچ کرده بودند.

محمد امین ر­یاحی، قزلباش­ها را ترک زبان دانسته و ترک تبار ندانسته است. به دیدگاه وی، آن ها بازماندگان مزدکیان دوره ی ساسانی، اسماعیلیان و خرمدینان بوده اند. تنها قوم ایرانی تالش، ازهمان آغاز و از زمان شیخ صفی الدین به پشتیبانی از خاندان صفویه برخاسته بودند. (پارسا دوست، ۱۳۷۵، ۳۴۷و ۳۴۹).

فاروق سومر، قزلباشان را به عنوان ترکان غیر عثمانی یا ترکمانان یاد کرده است. وی، آن ها را به قبایل بزرگ و کوچک تقسیم کرده است. او، از قبایل بزرگ روملو (نور علی خلیفه، پیری بیگ و دیو سلطان) استاجلو(قسمت مهم مریدان شیخ جنید و سلطان حیدر) ، تکلو(ساروعلی تکلو، چوهه سلطان و …) شاملو (حسین بیگ لله، دور میش خان و …) ، ذوالقدر (دده ابدال بیگ، الیاس بیگ و …) و از قبایل کوچک به نام های : ورساق (که به قورچیان تبدیل شدند. قاسم خلیفه و مصطفی بیگ) چپنی (ترکمانان ساکن حلب سوریه)، عر بگیر لو(به شاملو ها پیوستند و تیره ای از آنان شدند)، تورغودلو (افرادی از اهالی ولایت قرامان بودند) ، بزجلو، اجیر لو، خینسلو و چمشکرک لو نام می برد. (سومر، ۱۳۷۱: تلخیص از ۷۰ -۵۵).

نقش ترکان آناتولی (قزلباشان) را می توان در دوره ی شیخ جنید پر رنگ دید. فاروق سومر، شکل گیری عنصر قزلباش و آغاز زمینه ی پیدایش حکومت شیعی صفویه را در ایران، به فعالیت شیخ جنید مرتبط ساخته است:

“یکی از مهم ترین عوامل وابستگی ترکان آناطولی به طریقت صفوی، شیخ جنید بود. شیخ برای تصاحب مقام شیخی با عموی خویش، شیخ جعفر، به مجادله برخاست، ولی به سبب عدم موفقیت مجبور به ترک اردبیل گردید و مانند بسیاری از ایرانیان به آناطولی رفت. شیخ جنید در آناطولی، زمینه ی بسیار مساعد و دور از انتظاری یافت. وی هنگام گردش در میان چادر نشینان و دهقانان، با بسیاری از افراد شیعه و یا مستعد و متمایل برای قبول مذهب تشیع روبرو گردید. بدون شک سخنوری و شایستگی شیخ جنید موجب گردید که در میان دهقانان و چادر نشینان آناطولی، مریدان زیادی پیرامون خود جمع کند. حتی شیخ جنید موفق گردید از مریدان خود سپاه ۵ الی ۱۰ هزار نفری مسلح تشکیل دهد. وی در عین حال با ادعای اولاد حضرت علی (ع) بودن، جنبه ی سیاسی فعالیت خود را آشکار ساخت. عدم رضایت دهقانان و چادر نشینان ترک، از خرابی اوضاع اقتصادی و سیاسی مملکت و همچنین زیرکی و هوشیاری جنید، انگیزه ای برای جلب توجه این افراد شد.

شیخ جنید با حمایت یاران خود در آناطولی ، از شیروان شاه(خلیل الله حاکم شیروان) شکست خورد. اما در دوره حیدر، بخشی از مریدان با استعداد وی در آناطولی، پس از گذراندن دوره های خصوصی و تکمیل اطلاعات، با عنوان خلیفه برای تبلیغ به ممالک دیگر فرستاده می شدند. وظیفه­ی خلفا، تبلیغ طریقت صفوی و جمع آوری مال برای شیوخ بود. سر این طریقت در اردبیل و بدنش در آناطولی بوده است. پیروان طریقت صفوی در ایران، بیشتر شان از اردبیل، ترکان قراچه داغ، اهالی طالش و از چادر نشینان قبایل قاجار و قرامانلوی ساکن اَرّان به شمار می رفته اند. (سومر، ۱۳۷۱: تلخیص از ۱۷-۱۱).

۲-بررسی روند ارتباط قزلباشان با خاندان صفویه(از آغاز پادشاهی شاه اسماعیل یکم تا آغاز پادشاهی شاه عباس یکم)

شاه اسماعیل یکم، مانند اجداد خویش، با اعزام خلیفه ها- سرپرستان صوفیان صفوی- به خاک عثمانی، رابطه ی طریقت صوفیانه ی خود را با آنان حفظ و تقویت کرد. علویان عثمانی نسبت به شاه اسماعیل، افزون بر اعتقاد عمیق صوفیانه، به شخص او علاقه ی وافر داشته و قلباً او را دوست داشتند. (پارسا دوست، ۱۳۷۷: ۱۳۹) در سال ۹۰۵ه.ق / ۱۵۰۰.م، ۲ سال پیش از تاجگذاری شاه اسماعیل یکم در تبریز، ترکمانان به صورت دسته دسته از قبایل مختلف استاجلو، شاملو، روملو، تکلو، ذوالقدر و مردم ناحیه ی قرامان، واقع در آناطولی به او ملحق شدند. ترکمان ها، تشکیل دهنده و تقویت کننده ی دولت صفویه بودند. د رجنگ شرور که بین شاه اسماعیل یکم و الوند میرزا آق قویونلو روی داد و موجب پیروزی شاه اسماعیل شد، امرا و مریدان قدیمی وی در این جنگ عبارت بودند از : حسین بیگ لله شاملو، ابدال بیگ دده ذوالقدر، محمد بیگ استاجلو، عبدی بیگ شاملو، سارو علی بیگ تکلوف علی بیگ روملو، کچل بیگ ذوالقدر، بیرام بیگ قرامانلو، پیری بیگ قاجار، خادم بیگ تالش(سومر، ۱۳۷۱: ۲۷و ۳۰).

در مطالعه ی اسامی یاران نزدیک شاه اسماعیل یکم، می توان تنها قوم ایرانی را که به حمایت از وی برخاستند و از گروه ترکمانان آناطولی نبودند را تالش ها دانست.

یکی از تاجران ونیزی که در دوره ی شاه اسماعیل یکم در ایران بود، در خاطرات خود، از پیوستن ترکمانان آناطولی به سپاه وی می نویسد: “در طی اقامت خود در تبریز, دیدم که دایم از اکناف کشور, دسته دسته سپاهی به زیر درفش او (شاه اسماعیل یکم) می روند تا به خصوص از ناحیه ی آناطولی، عثمانی و قرامان. اسماعیل نیز به ایشان عطایایی در خور مقام و منصب هر یک ارزانی داشت.” (امیری، ۱۳۴۹: ۴۱۳).

شاه اسماعیل یکم، پس از تأسیس حکومت صفویه در تبریز، برای کاهش قدرت قزلباشان ، تصمیم گرفت که از عنصر ایرانی در حکومت خویش بهره گیرد. بدون تردید این اقدام شاه اسماعیل یکم را می توان تشویش شاه از قدرت امیران قزلباش دانست. قزلباشان که عامل اصلی در به قدرت رسیدن صفویه محسوب می شدند، رقیب را نمی پذیرفتند. عناصر ایرانی “مردان قلم”، در جامعه ی کهن اسلامی، در صف دیوانیان و نماینده ی دیر پای دیوان سالاری ایرانی بودند که سابقه ی آن به دوره ی پیش از اسلام می رسید و بعد از دوران اسلامی نیز موجب تداوم اداره ی کشور در دوره ی فرمانروایی بیگانگان(اعراب، ترک ها، مغول ها و ترکمان ها) بودند. در نظر قزلباش ها، تاجیک ها یا ایرانیان غیر ترک، معمولاً کارشان رسیدگی به حساب ها و امور اداری بود و این از نظر آنان نوعی حقارت محسوب می شد. قزلباش ها “اهل شمشیر” ، فرماندهی سپاه را مختص خود می دانستند و خدمت در زیر فرمان یک صاحب منصب ایرانی را توهینی برای خود تلقی می کردند. البته اگر به قزلباش ها هم مقامات سیاسی داده می شد، برای ایرانیان توهین محسوب می شد. شاه اسماعیل یکم، برای آشتی بین آن دو و تبدیل این عناصر نامتجانس به یک نهاد اجرایی هماهنگ، قبل از هر چیز، مقام جدیدی به نام”وکیل نفس نفیس همایون”، ایجاد کرد. صاحب این مقام، به عنوان نایب شاه عمل می کرد و نماینده ی او هم در امور معنوی به عنوان مرشد کامل طریقت صفویه و هم در امور دنیوی به عنوان پادشاه بود.ایجاد این مقام ، کوششی بود از سوی شاه اسماعیل برای پر کردن شکاف بین جنبه های دین سالاری و دیوان سالاری حکومت (نوائی و غفاری فرد، ۱۳۸۱: ۱۰۵- ۱۰۴).

درگیری و اختلاف بین قزلباشان و عنصر ایرانی (اهل شمشیر و اهل قلم) ، در نبرد غجدوان – نبردی بین شاه اسماعیل یکم و ازبکان- خود را به صورت آشکارا ظاهر و نمایان کرد. پیروزی ازبکان در این نبرد، اولین شکست قزلباشان از هنگام خروج شاه اسماعیل یکم از لاهیجان بود. امیر نجم ثانی، وکیل نفس نفیس همایون، با وجود توطئه ی سران قزلباش و فرار آنان در میدان جنگ باقی ماند که توسط ازبکان دستگیر و به فرمان عبید خان ازبک کشته شد. (خواندمیر، ۱۳۶۳: ۸۰).

اگر شاه اسماعیل یکم، فرماندهی قزلباشان را به عهده داشت، هیچ یک از سران قزلباش،میدان جنگ را ترک نمی کردند. سران قزلباش، بدون آن که از عقوبت شاه اسماعیل، پروایی داشته باشند جرأت کردند میدان جنگ را بدون پیکارو از همان آغاز ترک نمایند. همان قزلباشانی که بسیاری بر این باور بودند که اسماعیل تجلی خود خداوند است و به او لقب ولی الله داده بودند. احمد قمی، خواندمیر و اسکندر بیگ، هر سه، علت رنجش امرای قزلباش را نخوت و تکبر امیر نجم ثانی دانسته اند. (ترکمان، ۱۳۷۸: ۱-۴۰/۲. قمی، ۱۳۵۹: ۱۲۸/۱.خواندمیر، ۱۳۷۹: ۷۹) ولی این گزارش، عمق شکاف و اختلاف بین این دو عنصر را بازگو می کند.

در کنار استخدام عنصر ایرانی در دیوان سالاری حکومت صفویه، شکست شاه اسماعیل یکم را در جنگ چالدران از سپاه عثمانی، می توان دو عامل برجسته در تغییر رویکرد متقابل حکومت صفویه و قزلباشان نسبت به یکدیگر دانست. محققان دوره ی صفویه، مهم ترین پیآمد شکست شاه اسماعیل را از عثمانی ها، کاهش شدید اعتبار معنوی خاندان صفویه قلمداد کرده اند که این عامل، پیآمدهای دیگری را به دنبال داشته است. عبدالحسین نوایی و عباسقلی غفاری فرد، بر این عقیده اند که :” تسلط اسماعیل بر ترکمانان آناتولی، ماهیت مذهبی – سیاسی داشت. آنان علاوه بر این که اسماعیل را مرشد کامل و خود را مرید او می دانستند، پادشاهی او را تأیید می کردند و به این ترتیب بر اقتدار دنیوی او نیز صحه می گذاشتند اعتقاد به الوهیت و جنبه ی نیمه خدایی اسماعیل، پیوند مذهبی او و مریدانش را به مراتب محکم تر می ساخت. اما پس از جنگ چالدران، این اعتقاد به سستی گرایید و اسماعیل، اعتبار الهی- مذهبی خود را در ایران از دست داد تا جایی که این امر موجب درگیری در میان گروه های حامی او شد”.(نوائی و غفاری فرد، ۱۳۸۱: ۱۰-۱۰۰) راجر سیوری هم می نویسد: “چالدران، سبب شد که اعتقاد قزلباش ها به رهبر شان به عنوان موجودی الهی یا نیمه الهی که شکست ناپذیر است، از بین برود.” (سیوری، ۱۳۶۳: ۴۰) منوچهر پارسا دوست، هم بر همین عقیده است: “شکست چالدران، نه تنها احساس قزلباشان، بلکه امیران قزلباش را نیز که شاه نسبت به آنان محبت کرده و آنان را به مقام و ثروت رسانده بود را به راه دیگر کشاند. آنان که جانبازی و فداکاری در راه مرشد کامل را وظیفه ی خود می دانستند، پس از شکست چالدران، به حفظ جان خود بیشتر اندیشیدند و از فداکاری در راه او دریغ کردند.” (پارسا دوست، ۱۳۷۵: ۴۹۵).

آغاز دوره ی سلطنت شاه تهماسب یکم، جانشین شاه اسماعیل یکم، با حوادث ناگواری همراه بود که آن حوادث، درگیری بین اُمرا و گروه های عمده ی قزلباش ها بود. در این دوره، امرای تکلو، با تمام قبایل شاملو، استاجلو، ذوالقدر و افشار به دشمنی برخاستند. (نوائی و غفاری فرد، ۱۳۸۱: ۱۰۸) در واقع پس از یک ربع قرن از تاجگذاری شاه اسماعیل یکم در تبریز که در سال ۹۰۷ ه.ق روی داد، در سال ۹۳۲ ه. ق در نزدیکی سلطانیه، قزلباش ها به روی یکدیگر شمشیر کشیدند. (سیوری، ۱۳۶۳: ۴۶) جنگ های داخلی قزلباش ها، صدمات زیادی به کشور وارد کرد، همچنین منجر به آشفتگی و هرج و مرج شد. (نوائی و غفاری فرد، ۱۳۸۱: ۱۰۹).

طهماسب یکم، که آشکارا صبرش تمام شده بود، دستور قتل عام تکلو ها را صادر کرده، عدّه ی زیادی در اطراف سرا پرده ی شاه کشته شدند، دیگران به بغداد گریختند و حاکم صفوی بغداد که خود تکلو بود، برای اثبات وفاداری، عدّ ه ای از

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.