پاورپوینت کامل اندیشه های سیاسی و دینی شیخ احمد سرهندی ۶۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اندیشه های سیاسی و دینی شیخ احمد سرهندی ۶۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اندیشه های سیاسی و دینی شیخ احمد سرهندی ۶۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اندیشه های سیاسی و دینی شیخ احمد سرهندی ۶۴ اسلاید در PowerPoint :

شیخ احمد سرهندی، از سران بزرگ طریقت نقشبندیه است که در زنده نگه داشتن دین اسلام در سرزمین هند بسیار تلاش کرده است. او برای پیاده کردن اندیشه های اسلامی و عرفانی خود از موضع گیری سیاسی در برابر سلاطین استفاد کرد و هم چنین تفکرات و نظریات ابن عربی در باب “وحدت وجود” را به چالش کشید و از دل آن مبانی “وحدت شهود” را به وجود آورد. این نظریه باعث نزدیک شدن رابطه میان عقل گرایان و صوفیان گردید.این مقاله ضمن ارئه اندیشه های سیاسی و دینی شیخ سرهندی، چگونگی شکل گیری نظریه “وحدت شهود” را نیز مورد بررسی قرار می دهد.

شیخ احمد سرهندی، از سران بزرگ طریقت نقشبندیه است که در زنده نگه داشتن دین اسلام در سرزمین هند بسیار تلاش کرده است. او برای پیاده کردن اندیشه های اسلامی و عرفانی خود از موضع گیری سیاسی در برابر سلاطین استفاد کرد و هم چنین تفکرات و نظریات ابن عربی در باب “وحدت وجود” را به چالش کشید و از دل آن مبانی “وحدت شهود” را به وجود آورد. این نظریه باعث نزدیک شدن رابطه میان عقل گرایان و صوفیان گردید.این مقاله ضمن ارئه اندیشه های سیاسی و دینی شیخ سرهندی، چگونگی شکل گیری نظریه “وحدت شهود” را نیز مورد بررسی قرار می دهد.

حرکت نقشبندیه به عنوان واکنشی اسلامی و مترقی در برابر افکار انحرافی و غیر اسلامی اکبرشاه، در هند جریانی جدید به شمار می رفت. این حرکت نسبت به طریقت های صوفیه، از ایمانی عقل گرایانه تر جانبداری می کرد. برخی از رهبران صوفی که در منطقه خود از نفوذ قابل توجهی برخوردار بودند برای افزایش تسلط معنوی خود بر مریدانشان، با پروراندن نظریه لزوم بزرگداشت و تقدس شیخ۱، وجوب حرمت و احترام او که از ابن عربی اقتباس شده بود، تعبیر “فنا در شیخ” را تعمیم دادند. ارتباط نزدیک با برخی مشایخ موجب ضعف امپراتوری اکبرشاه و جایگزینی سنت های سهروردیه و شکل گیری سیاست پیروی از شیوه ابن عربی در جامعه هند شد.۲ نقشبندیه، در سال های پایانی حکمرانی اکبرشاه و پس از مرگ ابوالفضل، با آمدن خواجه باقی بالله به هند و به قدرت رسیدن انسان های مومن در بخش هایی از دستگاه حاکمه، جان گرفت. میرزا عزیز کوکا، برادر رضاعی اکبرشاه، شیخ فرید۳ از امپراتوران قابل اطمینان “بخشی”(

bakhshi

) و قلیچ خان، والی لاهور چند تن از این قبیل افراد بودند. خواجه باقی بالله توانسته بود تا اعماق قلب خان خانان عبدالرحیم خان۴ از حامیان تولسی داس شاعر هندی۵ که عقایدی لیبرالی داشت، نفوذ کند. این انسان های بزرگ قلعه های مستحکم اسلام و ایمان در هند اسلامی بوده اند.

طریقت نقشبندیه، با تلاش شیخ احمد سرهندی که از مریدان طراز اول خواجه باقی بالله بود، به نقطه عطف خود رسید. ریشه های محکم علم و دانش او با اعتقاد کامل به دین رشد یافت. سرهندی در آغاز با بهره گرفتن از تعالیم طریقت های چشتیه، سهروردیه و قادریه به سیر و سلوک پرداخت۶؛ با نصایح شیخ یعقوب کشمیری که به فلسفه سیاسی سید علی همدانی بی توجه بود، با طریقت کبرویه آشنا شد۷؛ اما او در آن روزگار در مواجهه با باورهای انحرافی، پیروی از طریقت نقشبندیه، آن هم به شکل آسیای میانه ایش را ترجیح می داد. با این حال شیخ احمد سرهندی با ابوالفضل و فائضی که به دانش و تعالیم او احترام می گذاشتند۸ و در تفسیر قرآن نیازمند مساعدت هایش بودند۹، رفاقت نزدیکی به هم زد. نخستین کار شیخ سرهندی این بود که با فعالیت های مهدی الفی جانپور در هند که به شخصیت پیامبر اسلام توهین نموده بود، و ادعای اکبر شاه در برخورداری از رسالت های پیامبر، و نظرات کسانی چون ابوالفضل که معتقد بودند در ایمان به خدا، قبول پیامبر شرط نیست، به مخالفت برخیزد. او ابتدا می بایست جایگاه احترام آمیز پیامبر را ترمیم می کرد. شیخ برای مبارزه با افکار انحرافی مذکور، نگارش کتاب مهمی به نام “اثبات النبوه” را آغاز کرد و با استفاده از روش شیخ یحیی مانری که در گذشته برای احیای ارزش های اسلامی و بیان آرا سیاسی – صوفیانه خود اقدام به نامه نگاری هایی کرده بود، شروع به نوشتن نامه به اشخاص مختلف در هند کرد و پس از مدتی، نامه های مذکور را جمع آوری و منتشر نمود تا همگان از آن مطلع شوند. در کتاب “مکتوبات” که حاوی نامه های سرهندی است مطالبی نیز وجود دارد که سیاست های اکبر شاه را آشکارا تقبیح می کند. امام ربانی، در نامه ای که به شیخ فرید نوشته است می‌گوید:<<نسبت سلطان به جهان، مانند نسبت قلب است به انسان. اگر قلب، پاک و پاکیزه باشد بدن نیز از صحت و سلامت برخوردار خواهد بود. مسلمانان به رغم پریشان حالی و ضعف و فتورشان، و به رغم غربتی که اسلام امروزه گرفتارش است، توانسته اند در دینداری خود ثابت قدم باشند؛ کفار نیز برکفر خود پای می فشارند... اما در عهد اخیر یعنی در زمان سلطنت اکبرشاه، کافران و بت پرستان توانسته اند با غلبه و زور بر ممالک اسلامی حکم برانند. طوری که مسلمانان حتی از اظهار دینداری و بیان احکام دین عاجز بوده اند. کسانی که جز این عمل می کردند به دست کفارکشته می شدند.>>۱۰ او در نامه ای که به خان اعظم نوشت وضعیت مسلمانان را به این شکل بیان داشت:<<غربت اسلام به حدی است که کفار در جامعه، اسلام را طعن و مسلمانان را تحقیر می کنند. آن ها بدون واهمه احکام کفر را به اجرا درمی آورند و در بازارها و بر سرهر کوی و برزنی به تمجید و ستایش اهل کفر می پردازند. مسلمانان در حال عجز و بیچارگی هستند. عمل کردن به احکام اسلام از منهیات شده است. مسلمان ها به دلیل عمل به احکام دینشان از سوی کافران طعن می شوند.>>۱۱ ابعاد بیرونی واکنش های تند شیخ احمد با زاوی‌ دید بدائونی تفاوت چندانی ندارد. برای نمونه او در نامه ای که به لالا بیگ می نویسد: <<ازممنوع اعلام کردن ذبح گاو توسط اکبر شاه سخن می گوید و مدعی می شود که این کار برای محدود ساختن آزادی مسلمانان صورت گرفته است>>۱۲ شیخ احمد سرهندی پس از آن که جهانگیر در سال ۱۶۰۵ به سلطنت رسید، در نامه ای که به شیخ فرید می نویسد، از طریق مریدانش در کاخ، سلطان را نصیحت می کند و می گوید:<< حاکم مسلمانی بر تخت سلطنت نشسته است>>، آن گاه با بیان انتظاراتی که از او می رود خاطرنشان می کند که<<سلطان باید متوجه مسئولیت هایش در شکل دادن به حکومتی مبتنی بر فقه اسلامی باشد؛ او باید از روحانیون منفعت طلبی که عامل نابسامانی های دولت پیشین بوده اند دوری کرده وبه روحانیون باتقوا و ازخود گذشته نزدیک شود>>۱۳.

در سخنان شیخ احمد، نوعی جاه طلبی صوفیانه بود که موجب ناخرسندی عمیق عالمان دینی هند می‌شد. این موضوع، احتمالا به آن دلیل که هنوز رابطه دوستی بین شیخ احمد و جهانگیر حاصل نشده بود و یا با ملاحظه علما که طبقه نخبه هند اسلامی را تشکیل می‌دادند، صورت می‌گرفت. اساساً آن ها نیز در حرکتی که شیخ احمد آغاز کرد و پایانی بر حرکت های هزاره اول گردید نقش داشتند و سهیم بودند. آن ها همواره از ادعاهای افراطی کسانی چون اکبر یا مهدی جانپوری اعلام برائت کرده بودند. ادعای او در این که ازمرتبه روحی اولین خلیفه اسلام و سرسلسله نقشبندیان یعنی ابوبکر، گذر کرده و از ولایت محمدی(ص) به مرتبه حضرت ابراهیم(ع) رسیده، نشان می دهد که در پی مسیر خاصی در تصوف بوده است. شیخ سرهندی، به دلیل بیان چنین مسائلی از سوی خواجه باقی بالله نکوهش می‌شود۱۴وجهانگیر او را زندانی می کند.۱۵روحانیون نیز با این ادعا که او خلاف سنت عمل می کند به نکوهش او برخاسته و خواهان اعدام او شدند.۱۶ شیخ در بیان پوزش آمیز خود می‌گوید<< تحت تاثیر وجدی آنی بوده و به این دلیل خود را در مقامی برتر از ابوبکر، سرسلسله طریقت نقشبندیه احساس کرده است>>؛ آن گاه اضافه می کند: <<این مطلب به معنی بی احترامی به ابوبکر نیست و چنین چیزهایی در میان صوفیان متداول است.>> شیخ ادامه می دهد: <<من مجبور بودم این موضوع را به اطلاع شیخم برسانم؛ و آن چه در بار‌ه ولایت محمدی گفته‌ام مانند نجوای عبد با مولایش است>>۱۷. نامه‌های سرهندی که دربرگیرنده ی مطالبی از این قبیل است همچنان می‌تواند محور بحث ها و گفتگوها قرار گیرد۱۸.

می‌دانیم سرهندی خود اعلام کرد مُجدد اسلام در هزارّ دوم است۱۹؛ و حقیقت این است که او در حرکتی که آغاز نمود موفقیت های فراوانی به دست آورد۲۰. او معتقد بود اسلام در هزاره دوم نه تنها ضعیف نشده بلکه در حال قوت گرفتن است۲۱. شیخ احمد استفاده از واژه “قیوم” را به جای اصطلاح “قطب”۲۲ که پیشتراز سوی ابن عربی به کار رفته بود مناسب تر دید. معتقد بود “قیوم” اراده عبادت کنندگان خدا را در احاطه خود دارد و فوق تمام ویژگی ها و قواعد و اسمایی است که واسط عبادت کننده و عبادت شونده قرار می گیرند۲۳. او ادعای قیومیت نداشت اما پیروانش و مخصوصاً دو تن از اخلافش، او را در مرتبه قیومیت می دیدند. علمای عقل گرا اعتقاد داشتند قیوم بودن فراتر از پیامبر، و موقعیتی الهی است. به همین دلیل آن ها ادعای پیروان شیخ احمد را خلاف ایمان می دانستند. مسلمانان هند، متفق القول، شیخ احمد را که امنیت دینی و سیاسی آن ها را تضمین کرد و برایشان میراثی علمی به جای گذاشت، با صفت “مُجدد الف ثانی” می شناسند و برای اکبر شاه و باورهای انحرافیش اهمیتی قائل نبوده و به طور جدی به او اعتراض می کرده اند.

پس ازآن که شیخ احمد در زندان جهانگیر متحمل اذیت و آزارهایی شد، بین آن دو رابطه ای دوستانه برقرار گردید۲۴. امپراتور، برای او هدایایی فرستاد و در شرح حال خود از او با احترام یاد کرد. شیخ سرهندی نیز به جهانگیرنامه ای نوشت و گسترش و توسعه ارتش اسلام را به او تبریک گفت و تاکید نمود که “اسلام زیر سایه شمشیرها گسترش می یابد”۲۵. بیان نظر قاطع درخصوص تاثیرات مستقیم یا غیرمستقیم شیخ احمد بر جهانگیر دشوار است. اما طبق نوشته سر توماس روو و مورخان اروپایی دیگر، شکی نیست که امپراتور نرم خو، بت پرست نبوده است۲۶. از شرح حال و زندگی نامه او می توان شواهدی یافت که برای عارفان مسلمان و علمای دینی احترام فراوانی قائل بوده است۲۷. او اگرچه ازمعابدی چون جادروپ که متعلق به هندوها بود، بازدید کرده است اما دلیل این امر جلودار بودن هندوها در دانش ودانتا که نوعی تصوف هندویی بود می باشد۲۸.او نه تنها آشکارا برای جشن های هندویی مانند شیواراتری و راجی – باندهان احترام قائل بود۲۹ بلکه بزرگداشت مراسمی چون مُحرم را که یادآور سنتی سیاسی درمیان مسلمانان بود از نو تقویت کرد۳۰. او از سویی دیگر، عبادت کنندگان بت های هندی را سرزنش کرد۳۱، متصدیان دین جائینیزم را تحت فشار قرار داد ، شکنجه نمود۳۲ و نبردی را که منجر به فتح کانگرا شد جنگی مقدس خواند۳۳. او با این که علاقه ای نداشت کسی از اسلام روی گردان شود۳۴، اما اجازه هم نمی داد کسی را به زور مسلمان کنند۳۵. شیخ احمد سرهندی نیز با این که همواره حقوق ضایع شد‌ه مسلمانان در مناطق دوردست و روستاهای بسیار دور هند را یادآور می‌شد و محدود کردن آزادی عبادت آن ها و تخریب مساجدشان۳۶ توسط هندوها را تقبیح می کرد اما درظاهر از حیات دینی شخص امپراتور کاملا خشنود دیده می شد۳۷.

شیخ، آن دسته از دیدگاه های سیاسی اش را که در سنت جدش، خلیفه دوم سراغی از آن ها نبود، به صورت آشکار در نامه هایش بیان کرده است۳۸. او از جریان تجرید و انزوای متفکران دینی – سیاسی مانند نظام الملک طوسی۳۹، سید علی همدانی۴۰، و ضیاالدین بارنی۴۱ که فعالیتشان را در هند یا در شرایط ناامن مناطق مرزی و دورافتاده دولت مسلمان پیش می بردند هواداری می‌کرد. شیخ احمد برای پادشاهی که با شمشیر از دین حمایت می کرد احترام قائل بود. به اعتقاد او رابطه و فاصله ی سلطان با دولت مانند رابطه قلب و بدن است. نظرات شیخ احمد علما را وادار می کرد برای پیاده شدن احکام شرع در کشور، به طور مستقیم امپراتور را نصیحت کنند. او می‌گفت حاکمان مسلمان جایگاه و امنیت خود را مدیون مردم مسلمان هستند۴۲.

او اعتقاد داشت اسلام و کفر(هندوئیسم) ضد یکدیگرند و نمی توانند یک جا جمع شوند. احیای یکی از این ها به معنی از میان رفتن دیگری است. بزرگداشت یکی، تحقیر دیگری خواهد بود۴۳. او می گفت کافران، یعنی هندوها اگر فرصت بیابند مسلمانان را از دینشان خارج کرده و هندویش

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.