پاورپوینت کامل حق و حقوق در فقه ۸۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حق و حقوق در فقه ۸۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حق و حقوق در فقه ۸۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حق و حقوق در فقه ۸۸ اسلاید در PowerPoint :
طی روزهای اخیر، درس گفتارهایی با عنوان «حقوق شهروندی؛ جستاری در طریق پرچالش علوم انسانی» با حضور اساتید حوزه و دانشگاه و دبیر کمیسیون حقوق بشر اسلامی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. در این جلسات، مباحثی چون فقه سیاسی شیعه و حقوق شهروندی، چالشهای شکلگیری حقوق شهروندی در دیدگاه فلاسفه، بیگانگی ایرانیان با حقوق شهروندی و امکان اخلاقی حقوق شهروندی در جامعه دینی مطرح شد.
عاطفه شمس :
طی روزهای اخیر، درس گفتارهایی با عنوان «حقوق شهروندی؛ جستاری در طریق
پرچالش علوم انسانی» با حضور اساتید حوزه و دانشگاه و دبیر کمیسیون حقوق
بشر اسلامی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد. در این
جلسات، مباحثی چون فقه سیاسی شیعه و حقوق شهروندی، چالشهای شکلگیری حقوق
شهروندی در دیدگاه فلاسفه، بیگانگی ایرانیان با حقوق شهروندی و امکان
اخلاقی حقوق شهروندی در جامعه دینی مطرح شد. در نخستین جلسه از این سلسله
درسگفتارها، محمد سروش محلاتی، مدرس حوزه علمیه قم، ضمن تعقل و تامل بر
مبانی حقوق شهروندی، به بررسی دو نظریه موجود در این باب و نظریه پردازان
شاخص آنها پرداخت. وی نظریه اول را نگاهی میداند که مبنا را در حقوق
شهروندی، ایمان قرار میدهد و میتوان از آن به نظریه
ایمان محور تعبیر کرد. نقطه مقابل آن، نظریهای است که میتوان آن را انسان
محور تلقی کرد و در آن، با یک انسان طبیعی روبهرو هستیم که شناخت حقوق
او در گرو شناخت طبیعت اوست. چکیدهای از سخنان سروش محلاتی را در ادامه
میخوانید
.
******
نظریات متفکران اسلامی در باب حقوق شهروندی
موضوع حقوق شهروندی یک موضوع بسیار گسترده است. در میان متفکران اسلامی
درباره مبنای حقوق شهروندی دو نظریه وجود دارد و خوشبختانه هر دو نظریه نیز
طرفداران جدی در میان اندیشمندان ما دارند. نظریه اول، نظریهای است که
مبنا را در حقوق شهروندی ایمان قرار میدهد و میتوان از آن به نظریه ایمان
محور تعبیر کرد. به جای اینکه بگوییم شهروند دارای چه حقوقی است باید
تعبیر کنیم که انسان با ایمان دارای چه حقوقی است زیرا این حقوق برخاسته از
ایمان شهروندان است نه برخاسته از شهروند بودن یا انسان بودن آنان. نقطه
مقابل این نظریه، نظریه دومی است که میتوان آن را انسانمحور تلقی کرد. در
نظام اجتماعی، شهروندان دارای حقوقی هستند و آنچه در تبیین این حقوق
تعیینکننده است همان شهروند بودن است اعم از اینکه شهروند، مومن باشد یا
نباشد. من برای فهم بیشتر مطلب و امکان مراجعه و مطالعه بیشتر، از میان
طرفداران نظریه اول، یکی از برجستهترین متفکران دوران معاصر آیتالله
جوادی آملی را انتخاب کردهام که در شرایط کنونی یکی از بهترین کسانی است
که میتواند این نظریه را تقریر کرده و از آن دفاع کند. کتابی که از
آیتالله آملی جوادی انتخاب کردهام و بر اساس آن بحث را بررسی میکنم
کتابی است به نام «فلسفه حقوق بشر» که در حال حاضر در بازار موجود است
.
انواع مختلف انسان در حکمت متعالیه
این نظریه در مباحث خود از دو روش استفاده میکند؛ یکی، شیوه بحث عقلی و
دیگری شیوه بحث نقلی است. مقصودم از روش نقلی استناد به آیات و روایات است و
در هر دو قسمت به این نتیجه میخواهند برسند که آنچه مبنای حقوق شهروندان
است، ایمان آنها است و شخص به واسطه میزان مومن بودن خود از حقوق برخوردار
میشود و هر مقدار از ایمان فاصله بگیرد همین فاصله میتواند حقوق او را
دستخوش تغییر کند. اما بحث عقلی که در این زمینه مطرح میشود این است که
اگر ما میگوییم انسان دارای حقوق است باید اثبات کنیم که همه انسانها از
یک جوهره و یک حقیقت برخوردار هستند درحالی که چنین چیزی قابل اثبات نیست
.
نگاهی که این گروه از حکیمان و فیلسوفان دارند بر این اساس است که حکمت
صدرایی، انسان را یک نوع نمیداند تا بگوییم همه انسانها دارای یک حقیقت
نوعیه هستند و افراد یک نوع هستند و در آن حقیقت که جنس و فصل باشد باهم
مشترک هستند. خیر، انسان دارای انواع مختلفی است برخی از آنها هستند که
حقیقت انسانیت و گوهره انسانی در آنها تحقق پیدا میکند. همانطور که حیوان
دارای انواع مختلفی است انسان نیز دارای انواع مختلفی است
.
این بحث را در بین متفکران اسلامی، صدرالمتالهین مطرح کرده که انسان نوع
واحد نیست و در این بحث استناد کرده به اینکه چگونه حقیقت انسانها شکل
میگیرد. در این کتاب این بحث از صفحه ۳۱ آغاز میشود با این تعبیر: «وقتی
میتوان برای تمام بشر حقوق مشترک قایل شد که جنبه وحدت حقیقی آنان تثبیت
شده باشد زیرا حقوق متساوی بر اساس استحقاق مستحقان متساوی است. حقوق
متفاوت بر پایه تفاوت استحقاق مستحقان متفاوت است. پس قبل از تدوین حقوق
متساوی برای تمام بشرلازم است تساوی آنها ثابت شده باشد». اما چگونه
میتوان تساوی بودن انسانها را در حقیقت اثبات کرد. همان طور که قبلا بیان
شد وحدت انسانها نه بدیهی است و نه محسوس ابتدایی. بعد پیش میروند و
نظریه ابن سینا را مطرح میکنند که او انسان را دارای یک حقیقت میداند اما
حکیمان مسلمان امروزی از آن نظر عبور کردهاند و به دیدگاهی که در حکمت
متعالیه مطرح است رسیدهاند. انسان در حرکت جوهری خود میتواند انواع
مختلفی داشته باشد و برای آن چهار نوع مختلف را در نظر گرفته اند؛ نوع اول،
انسان متحول با تحول جوهری، یا در تذهیب روح و تزکیه نفس سیر ذاتی میکند
که در این حال از قلمرو انسان عادی فراتر خواهد بود و در محدوده فرشتههای
واقعی قرار میگیرد. یا در نوع دوم، احتیال و مکر و نیرنگ برای او تحقق
پیدا میکند که از لحاظ سیرت، شیطان واقعی خواهد شد یا در نوع سوم، در
اعمال غریزه شهوت تحول جوهری مییابد که در این حال بهیمه میشود. گروه
چهارم، در خوی درندگی یا در اعمال خوی غضب متحول میشوند که در این صورت
سبوع حقیقی خواهند شد
.
حقوق شهروندی برای انواع انسان
در تمام صورتهای چهارگانه، انسان نوع متوسط است و با حفظ انسانیت لابشرط،
نوع دیگری در طولِ آن پدید میآید. پس انسانیت یک گوهر حقیقی واحد در میان
همه آنها نیست. دارای یک ابهام است که از آن به لابشرط بودن تعبیر میشود
.
با آن فصل اخیر حقیقت انسان مشخص میشود و در یکی از این چهار گروه قرار
میگیرد و به این دلیل است که انسان دارای انواع مختلفی است. بر این اساس
چگونه میتوان ادعا کرد همه انسانها مساوی هستند یا همه شهروندان از حقوق
یکسان برخوردارند. در نتیجه این بحث فلسفی، این سوال پیش میآید که آیا غیر
از آن انسانهایی که فرشته خو هستند سایرین هیچ حقی ندارند؟ پاسخ این است
که هم آری و هم نه. بالاصاله حق انسانی بر آنها نیست اما به لحاظ رعایت
مصالح جامعه ممکن است در حق آنها نیز ارفاقی صورت گیرد و حقی برایشان قرار
داده شود. اما در جامعه انسانی این چهار گروه با یکدیگر زندگی میکنند و
ما ناچار هستیم برای آن سه گروه دیگر نیز که حقیقتا انسان نیستند ارفاقا
حقوقی را در نظر بگیریم. در واقع برای آنها حقوقی در نظر میگیریم تا به
این وسیله حقوق مومنان تامین شود. پس نتیجه میشود که مبنای فلسفی، ما را
به یک حق مشترک در زندگی نمیرساند و فاصلهای بین این مبنا با حقوق
شهروندی به وجود میآید. ما برای داشتن حقوق شهروندی، یک چیز دیگری را باید
به آن مبنا اضافه کنیم زیرا حقوق مشترک را تحمل نکرده و نمیپذیرفت
.
آیتالله جوادی آملی دقیقا به اینجا که میرسند میفرمایند و البته این
استنتاج نهایی ایشان در این قسمت است: «لازم است توجه شود که در تبیین
فلسفه حقوق بشر اینگونه از دقتهای نهایی معتبر نیست». یعنی دقتهایی که در
حکمت متعالیه برای تفاوت انسانها مطرح شده است. «گرچه آنکه به صورت انسان
و به سیرت، اهریمن یا درنده است مهمترین مانع تدوین یا اجرای قانون حقوق
بشر است اما مادامی که ملحدان درصدد ایذای موحدان نباشند رعایت قسط و عدل
نسبت به آنها لازم است
.»
مراعات دادگری نسبت به هر انسان
در اینجا هیچ استدلالی برای اینکه چرا ملحدان نیز باید از حقوقی برخوردار
باشند وجود ندارد زیرا آن مبنای فلسفی فقط حقوق را برای موحدان اثبات
میکرد اما یکباره ملحدان نیز به موحدان ملحق میشوند بدون اینکه یک
استدلال عقلی و فلسفی در اینجا وجود داشته باشد. چه اینکه از عهدنامه حضرت
علی (ع) برای مالک اشتر چنین برمیآید که مراعات دادگری نسبت به هر انسانی
لازم است خواه آن شخص مسلمان باشد خواه نباشد. پس امیرالمومنین (ع
)
میفرمایند همه انسانها یا برادر دینی تو هستند یا مانند تو انسان هستند
.
پس ما حقوقی برای آنها میپذیریم اما حقوقی که مبنایی برای آن نمیتوانیم
نشان دهیم زیرا «نظیر لک فی الخلق» که حضرت امیر میفرمایند از نظر این
نظریه پردازان مبنای حق نیست و از آنجا که این حق مبنای عقلی ندارد میتوان
به هر شکلی آن ر ا محدود کرد. به هر صورت، این نظریه به لحاظ عقلی، مبنا و
بنا و یک ناسازگاری در درون خود دارد زیرا آن مبنا به یک نتایجی میرسد که
مجبور هستند از آن به نتایج دیگری که از کتاب و سنت استفاده میکند عدول
کنند و همین است که یک ناسازگاری در اینجا ایجاد میشود. یکی دیگر از نتایج
نیز این است که میگویند ما میپذیریم که شهروندان غیرمسلمان نیز دارای
حقوقی باشند اما این تساوی مشروط به این است که شرع، تفاوتی بین
حقوق
مسلمان و غیرمسلمان قرار نداده باشد. این بحثی است که آیتالله جوادی آملی
بر مبنای حکمت صدرایی مطرح کردهاند و آن مبنا ایشان را به نتیجه خاصی در
این زمینه نمیرساند
.
«
کرامت انسان» در نگاه قرآن
اما راه دیگری نیز برای این مساله وجود دارد که صرف نظر از اینکه به لحاظ
نگاه فلسفی، همه انسانها حقیقتا باهم مساوی هستند یا خیر، قرآن به ویژه،
همه انسانها را دارای یک امتیاز میبیند که همان میتواند منشا حقوق مشترک
باشد و آن امتیاز «کرامت انسان» است. یا به تعبیر دیگری که در برخی منابع
ذکر میشود انسان دارای حیثیت ذاتی است که میتواند مبنای حقوق مشترک قرار
بگیرد. در این کتاب ایشان نیز در ابتدا این موضوع را تحت عنوان «منابع حقوق
بشر در اسلام» پذیرفتهاند و عنوان اول آن میگوید «انسان گوهری کریم و
ارزنده دارد». این راه خوبی است اما یک مشکل از نظر این متفکرین وجود دارد؛
اینکه آیا انسانهایی که کفر میورزند و ملحد هستند نیز از کرامت برخوردار
هستند تا دارای حقوقی باشند. به تعبیر دیگر همه انسانها بالسویه از
استعداد و کرامت ذاتی برخوردار هستند یا اینکه خداوند بالقوه کرامت را در
انسان قرار داده است. برخی انسانها این کرامت و استعداد را با ایمان خود
به فعلیت میرسانند و برخی دیگر جلوی فعلیت این قوه و استعداد را میگیرند
.
اگر کرامت به فعلیت برسد حقوق انسان نیز به فعلیت میرسد و اگر کرامت
بالقوه باقی بماند حقوق نیز بالقوه باقی میماند و قهرا تفاوتی بین حقوق
پیدا میشود. این افراد در نزد خداوند انسانهای دارای کرامتی نیستند، «إِن
أکرمکُم عِندالله أتقاکُم»، کسانی در نزد خداوند از کرامت بیشتری
برخوردار هستند که تقوای بیشتری دارند و کسانی که هیچ تقوایی نداشته باشند
قهرا زمینهای نیز برای هیچ کرامتی نخواهند داشت. در اینجا من به شما را به
اثر دیگری از آیتالله جوادی آملی ارجاع میدهم به نام «کرامت در قرآن» که
در آن به تفصیل موضوع کرامت انسان را مورد بحث قرار دادهاند
.
ویژگیهای «فطرت انسانی
»
اما راه سومی که وجود دارد مساله فطرت انسانی است که فصل مشترک بین همه
انسانها است، آیا میتوان از این فصل مشترک استفاده کرد و به حقوق مشترکی
بین همه انسانها رسید؟ این مبنا نیز در کتاب «فلسفه حقوق بشر» مطرح شده
است و توضیح میدهد که عرف، عادت و فرهنگها بین جوامع بشری متفاوت است اما
در عین حال فطرت در همه انسانها وجود دارد و از دیدگاه قرآن دارای سه
ویژگی است؛ نخست اینکه خدا را میخواهد و بس، دوم اینکه در همه آدمیان به
ودیعت نهاده شده و سوم آنکه از گزند هرگونه تغییر و تبدیل در امان است
.
فطرت انسان را به سمت خداوند سوق میدهد و این نشان میدهد که فطرت یک
استعداد است اما میبینیم که در برخی انسانها فطرت به فعلیت نمیرسد. پس
یک عنصر مشترک بالفعل که بتواند منشا حقوق باشد در اینجا قابل اثبات نیست و
باز مشکل همچنان به قوت خود باقی است. مشکل دوم این است که ما بالاتر از
فطرت را نیز وجود داریم که میتواند حقوق انسانها را مشخص کند و آن وحی
است. ایشان در کتاب این را مشخص کرده و نوشتهاند که «ارزشمندتر از فطرت
وحی است» لذا نمیتوان تقابل بین فطرت و وحی برقرار کرد. اگر فطرت مشترک
است و میتواند بالقوه ما را به حقوق یکسانی برای همه انسانها برساند اما
وحی وقتی به صراحت حقوق را از یک سری از انسانها که دارای تقوا نیستند نفی
میکند ما باید تابع وحی باشیم نه تابع فطرت زیرا چیزی جز استعداد نیست
.
به همین دلیل قرآن کریم به همه پیامبران حکم میکند که از سوی خود قانونی
وضع نکنند و گوش به منبع وحی بسپارند. راه دیگر برای رسیدن به حقوق مشترک
بین همه شهروندان، استفاده کردن از عقل است. با استدلال عقلی بگوییم که همه
انسانها دارای حقوق مشترکی هستند و عدالت برای همه آنها دارای تعریف
مشترکی است. اشکالی که در اینجا وجود دارد این است که منبعی میتواند حقوق
انسانها را مشخص کند که حقیقت انسان را بشناسد، جایگاه انسان را در نظام
هستی بفهمد و سیر تکوین و غایت این نظام را تشخیص دهد. عقلی که قادر به
تشخیص این امور نباشد چگونه میتواند حقوق انسانها را درک کند. پس اعتمادی
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی، به دوستانتان معرفی کنید.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 