پاورپوینت کامل فلسفه؛ خدمتگزار هنر یا برده علوم؟ ۲۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل فلسفه؛ خدمتگزار هنر یا برده علوم؟ ۲۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فلسفه؛ خدمتگزار هنر یا برده علوم؟ ۲۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل فلسفه؛ خدمتگزار هنر یا برده علوم؟ ۲۷ اسلاید در PowerPoint :

راجر اسکروتن محقق ارشد بلک فریارزهال و استاد مدعو دانشگاه آکسفورد است. او از مخالفان سرسخت علم‌گرایی و مارکسیسم است. آثار متعددی از او به فارسی ترجمه شده است از جمله: «تاریخ مختصر فلسفه جدید» ترجمه اسماعیل سعادتی خمسه، نشر حکمت/ «کانت» ترجمه علی پایا، نشر طرح نو/ «اسپینوزا» ترجمه اسماعیل سعادت، نشر طرح نو/ فلسفه هنر و زیبایی‌شناسی؛ جان هاسپرس، ترجمه یعقوب‌آژند، ناشر: دانشگاه تهران.

ترجمه: رضا یعقوبی / راجر اسکروتن محقق ارشد بلک فریارزهال و استاد مدعو دانشگاه آکسفورد است. او از مخالفان سرسخت علم‌گرایی و مارکسیسم است. آثار متعددی از او به فارسی ترجمه شده است از جمله: «تاریخ مختصر فلسفه جدید» ترجمه اسماعیل سعادتی خمسه، نشر حکمت/ «کانت» ترجمه علی پایا، نشر طرح نو/ «اسپینوزا» ترجمه اسماعیل سعادت، نشر طرح نو/ فلسفه هنر و زیبایی‌شناسی؛ جان هاسپرس، ترجمه یعقوب‌آژند، ناشر: دانشگاه تهران.

آنچه در پی می‌آید ترجمه یادداشتی از او در نشریه سالانه دانشگاه آکسفورد است. او در این یادداشت ضمن رد علم‌زدگی به نقد کسانی می‌پردازد که می‌خواهند علوم‌انسانی را به حوزه علوم اعصاب وارد کنند و با تحلیل فرآیندهای مغزی مسائل علوم‌انسانی را حل کنند. اسکروتن نشان می‌دهد که این رویکرد راه به جایی نمی‌برد.

*****

این روزها دانشگاه‌ها و دانشجویان، بیش از پیش خروجی «تحقیقات» خود را ارزیابی می‌کنند. بنابراین علوم‌انسانی برای توجیه وجود خود، از علوم انتظار دارد برایش «روش‌های تحقیق» فراهم آورد و وعده «نتیجه» بدهند. اینکه دلمشغولی اساسی علوم‌انسانی را «انتقال فرهنگ» بدانیم به معنای محکوم کردن آن‌ به «علم درجه دوم» است. «فرهنگ» روش ندارد، در حالی که «پژوهش» از فرض و قرینه استفاده می‌کند. به علاوه «فرهنگ» به معنای گذشته است اما «پژوهش» معطوف به آینده است.

تاریخ هنر نمونه جالبی از این نوع است. چندین نسل از دانشجویان به امید کسب دانش درباره شاهکارهای گذشته به این موضوع توجه کرده‌اند. حوزه مطالعه این موضوع در قرن نوزدهم در دانشگاه‌های آلمان تحت تأثیر بورکهارت، ولفلین و دیگران پدید آمد تا به الگویی برای بررسی عینی در علوم‌انسانی تبدیل شود. نظریه هگلی «روح زمانه» در داوری‌های انتقادی همیشه ثابت کرده است که پربار است؛ ولفلین از این نظریه به نحوی هوشمندانه استفاده کرد و همه چیز را به دوره‌های مشخص و منظم تقسیم کرد؛ رنسانس، باروک، روکوکو، نوکلاسیک و غیره. اگر آثار ویتکووِر(

Wittkower

)، پانوفسکی، گامبریچ و سایر آثار پیروان این مکتب فکری را ببینید یقیناً به این نتیجه می‌رسید که به ندرت چیزی ارزشمندتر و خلاقانه‌تر به برنامه درسی آنها اضافه شده است.

اما موفق شدن تاریخ هنر در آینده در مقام «شیوه یادگیری» جای شک دارد. آیا «پژوهشِ» بیشتری باید درباره هنر میکل آنژ یا معماری پالادیو انجام گیرد؟ یا باید چیزی به مطالعه معماری گوتیگ کلیسای جامع بعد از راسکین، فون سیمسون، پوزنر، سلدمایر افزود؟ و چگونه باید با این شکایت مواجه شویم که: به نظر می‌رسد تمام این موضوع بر طیف محدودی از مردان سفید پوست فقید اروپایی متمرکز شده است که به وضوح برای زمانه خود سخن گفته‌اند اما ربط چندانی به ما ندارند؟ روی هم رفته موضوع تاریخ هنر توسط موفقیت‌های خودش محکوم به عزلت شده است و از فراگرفته شدن و داشتن دانشجوهای فارغ‌التحصیل محروم مانده است. مگر اینکه بر آن برچسب «پژوهش» بگذارند تا به آن پرداخته شود.

پاتریشیا چرچلند در کتاب «نوروفلسفه» (

Neurophilosophy

) که در سال ۱۹۸۶ منتشر شد استدلال می‌کند که پرسش‌هایی که فلاسفه قرن‌های متعدد بر سر آنها بی‌هیچ نتیجه‌ای بحث کرده‌اند، زمانی حل خواهند شد که مجدداً ذیل «علم عصب‌شناسی» مورد بحث قرار گیرند. این اولین شیوع بزرگ یک بیماری آکادمیک بود که می‌توان آن را «حسادت عصبی» (

neuro-envy

) نام نهاد. اگر می‌توان فلسفه را با عصب‌شناسی جایگزین کرد، چرا این کار را با سایر علوم‌انسانی که مدت زیادی است در باتلاق «بی‌روش بودن» فرو رفته‌اند، انجام ندهیم؟ رشته‌های قدیمی که مبتنی بر قضاوت انتقادی و غوطه‌وری فرهنگی هستند، زمانی که تحت عنوان «نورو اخلاق»، «نورو موسیقی‌شناسی»، «نورو الهیأت»، مورد بررسی قرار گیرند

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.