پاورپوینت کامل پس از پایان هنر ۷۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پس از پایان هنر ۷۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پس از پایان هنر ۷۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل پس از پایان هنر ۷۵ اسلاید در PowerPoint :

آرتور دانتو در کتاب دگرگونی شیء معمولی (The Transfiguration of the Commonplace , 1981)1، سبک فردی را چیزی”داده شده” ،”ذاتی” و “غیر قابل تفکیک” می داند که به هنرمند متعلق است. در طرف دیگر، نظریه پایانِ هنر او قرار دارد که در کتاب پاورپوینت کامل پس از پایان هنر ۷۵ اسلاید در PowerPoint (1997) و جاهای دیگر۲، آزادی هنرمندان را از الزامات سبک مطرح می کند. چگونه این دو نظریه با همدیگر جور در می آیند؟ آیا پاورپوینت کامل پس از پایان هنر ۷۵ اسلاید در PowerPoint سبکهای فردی وجود خواهد داشت؟ این مقاله تلاش دارد با بررسی سازگاری میان نظریه پایان هنر و مفهوم ذات گرایانه سبک فردی، پاسخی به این پرسشها ارائه دهد.

آرتور دانتو در کتاب دگرگونی شیء معمولی (

The Transfiguration of the Commonplace , 1981)1

، سبک فردی را چیزی”داده شده” ،”ذاتی” و “غیر قابل تفکیک” می داند که به هنرمند متعلق است. در طرف دیگر، نظریه پایانِ هنر او قرار دارد که در کتاب پاورپوینت کامل پس از پایان هنر ۷۵ اسلاید در PowerPoint (1997) و جاهای دیگر۲، آزادی هنرمندان را از الزامات سبک مطرح می کند. چگونه این دو نظریه با همدیگر جور در می آیند؟ آیا پاورپوینت کامل پس از پایان هنر ۷۵ اسلاید در PowerPoint سبکهای فردی وجود خواهد داشت؟ این مقاله تلاش دارد با بررسی سازگاری میان نظریه پایان هنر و مفهوم ذات گرایانه سبک فردی، پاسخی به این پرسشها ارائه دهد. سرانجام، مقاله نه تنها به انسجام درونی فلسفه هنر دانتو می پردازد؛ بلکه با توضیح رابطه بین دو نظریه دانتو شاید بتواند به بحثی کلی تر، درباره نقش فردیت هنری در جهان هنر پست مدرن، یاری رساند. پیش از بحث تفصیلی درباره سبک فردی پاورپوینت کامل پس از پایان هنر ۷۵ اسلاید در PowerPoint، دوست دارم به نوبه خود نکات اصلی این دو عبارت را بیان کنم.

“سبک خود انسان است” و بسگانگی سبکی(

Stylistic Pluralism

)

دانتو در کتاب دگرگونی شیء معمولی ، با یاد آوری گفته مشهور بوفون

Buffon ” Le style,c est l homme meme

” (سبک خود انسان است)، مفهومی نسبتا رومانتیک و ذات گرایانه از سبک فردی را مطرح می کند (

cf.1981.esp.198ff

). به خلاف سبک ” ناپایدار” یا ” زودگذر” ، دانتو بر این باور است که ویژگی های سبک هنرمند ” ذاتی ” او و ثابت اند. از طریق سبک، هنرمندان روششان را در دیدن جهان بیان می کنند و این کار را به گونه ای “خود انگیخته” و “بی واسطه” انجام می دهند. این رابط خود انگیخته و بی واسطه میان هنرمندان و سبکشان دو جنبه را در بر می گیرد: اول اینکه سبک چیزی داده شده است، نه بدست آوردنی و نه یاد گرفتنی؛ دوم، اینکه سبک چیزیست که خود هنرمند آن را نمی بیند و از آن نا آگاه است. در مقابل،”سبک زدگی” به خاطر اینکه مبتنی بر تخنه ای است که دانسته حاصل شده است، از “خود انسان جداست”. بنابراین این امر را که هنرمند از آن آگاه است، مسلم می انگارد. با این حال، آگاهی از سبکِ فرد رابطه بی واسطه فرد را با سبک از بین می برد و در این حال سبک می تواند به سبک زدگی تبدیل شود. دانتو این فقدان سبک را به عنوان شکلی از (برونی گری) [

Externalization

]، جدا ماندگی، یا عینیت یافتگی توصیف می کند. هنرمندان می خواهند سبک خودشان را از منظر یک سوم شخص بیرونی بنگرند؛ و رابطه آنها با سبک خودشان به رابطه یک مورخ با سبک دوره ای دور یا رابطه یک هنرمند کپی کار با یک سبک اتخاذ شده و تقلید شده، شبیه است. مثال مورد علاقه دانتو، شاگال (

Chagall

) است، “کسی که شاید سبک داشت اما حالا سبک زده شده است. او را اغلب به خود-اثر دزدی و در بهترین حالت به تکرار خودش متهم می کنیم؛” (۱۹۸۱,۲۰۴)۳. درمقابل، نظریه پایان هنر دانتو، چشم اندازی متفاوت را برای سبک فردی مطرح می کند. تصور خوش بینانه و پست مدرن او از جهان هنر بسگانه (

Pluralistic

) که پس از نظریه پایان هنر ظاهر می شود، ایده خودهای هنری قابل تغییر را که به چیزی اختصاص داده نمی شوند، به یاری می طلبد. در عوض، هنرمندان مخیرند که هر نوعی از سبک و ژانر را که تاریخ هنر ارائه داده است، برای شکل دادن به سبک خود برگزینند۴.

اینکه این تصور به واقعیت تبدیل شده، چیزی است که نظریه دانتو یعنی پایان هنر قصد بیان آن را داشته است (

cf.1990c,343

). او با این فرض که” فلسفه چیزی است که هنر قصد آن را دارد” (۱۹۸۶,۸۱)، می پذیرد که هنر با ارتقا به خودآگاهی فلسفی (۱۹۹۷,۶۶) – به این حد از رشد و تکامل رسیده است که می توان جعبه های بریلو (

Brillo Boxes

) در سال ۱۹۶۴ را مثال بارز آن دانست. جعبه های بریلو ظاهرا در حالی که همتایان معمولی شان در قفسه های سوپرمارکت ها قرا دارند، این سئوال را مطرح می کنند که چرا آنها [ جعبه های بریلو] اثر هنری هستند در حالی که همتایان آنها اثر هنری نیستند. بنابر عقیده دانتو، در درون خود مباحث هنر، پرسش از ماهیت ذاتی هنر نتوانسته گسترش یابد؛ بنابراین این پرسش ناگزیر به فلسفه واگذار شده است. با رسیدن به این نکته، هنر به چیزی که دانتو آن را مرحله پسا تاریخی یا پسا روایی می نامد، وارد می شود: در این دوره هیچ پیشرفت تدریجی دیگری که روایت تاریخی جدیدی را بوجود آورد، قابل انتظار نیست. فعالیت هنری ادامه خواهد یافت، اما به لحاظ تاریخی بی معنا است (

cf.1986,111f

.). تمام آنچه که می ماند صرفا سبک های فردی و زندگی های هنرمندان به عنوان یک زندگی نامه بسگانه است (

Danto 1992c,248

). در عین حال ، این موجب آزادی هنری نیز می شود: هنرمندان دیگر مجبور به انجام هیچ وظیفه تاریخی و غالب هنر نیستند. بویژه، آنها دیگر مجبور نیستند که در طرح بررسی ذات هنر شریک شوند. آنها در حالی که از جبرهای تاریخی رها می شوند، ( ۱۹۹۲

b,229

) ، برای انجام هرآنچه که دوست دارند و برای طی کردن مسیرهای متعدد، آزادند (

Danto 1997,147

). بنابراین، مشخصه دوره پسا تاریخی، بسگانگی بی سابقه است. این بسگانگی نه تنها ایجاب می کند که در اصل هر چیزی بتواند اثر هنری باشد، بلکه این امکان را می دهد که هنرمندان از سبکهای مختلفی تبعیت کنند. این بسگانگی، بسگانگی در رسانه، سبک و ژانر نیز هست به این مفهوم که همه آنها در هر ترکیب التقاطی ای به یک اندازه قابل ملاحظه اند. آخرین و نه کم اهمیت ترین مسئله اینکه بسگانگی بدین معناست که هنرمندان می توانند، بسته به لذتی که از هنر می برند، [ رسانه، سبک و ژانر] را عوض کنند. آنچه که این مسئله مطرح می کند اینستکه، هنرمندان نه تنها از سنگینی و فشار تاریخ، بلکه از محدودیت به یک هویت هنری معین نیز که در یک سبک مشخص تجلی می یابد، رها می شوند. این تصویر پست مدرن، ممکن است نشان دهد که با تغییر مفهوم سبک قابل انطباق است. اما در هر حال، نظریه پایان هنر، دانش واژه (

Terminology

) مختلف و ارزشگذاری متفاوتی را از یک پدیدار فراهم می آورد که می توان آن را به عنوان فقدان سبک و غلبه ” سبک زدگی صرف” با تمام معانی منفی ای که دارد، توصیف کرد. در ادامه مقاله نه بر آنم که از راست نمایی (

Plausibility

) ادعاهای عمده دانتو بحث کنم، و نه از نسخه پایان هنر مربوط به او و نه از این موضوع که داشتن سبک با آگاهی به آن ناسازگار است. هر دو ادعا بسیار قابل بحث هستند و بایستی به صورت جداگانه در آینده مورد بررسی قرار گیرند. اما در عوض چیزی که برایم جذاب است، ارتباط آنها با یکدیگر است: در صورت وجود تناسب، چگونه این دو مفهوم متفاوت از فردیت هنری با هم جور در می آیند؟ آیا شرح دانتو از یک جهان هنر بسگانه قادر است با اید او، “سبک به مثابه خود انسان” و متعاقبا تمایز بین سبک و سبک زدگی ، سازگار شود؟ سرانجام اینکه، من فکر نمی کنم که پاسخ این پرسش، مشخص باشد. در درجه اول، بخاطر این حقیقت که ادعاهای دانتو درباره پایان هنر و سبک فردی- یا خود این پدیدارها- برای اینکه این پرسش را حل کنند، بسیار مبهم اند. برای نشان دادن این ابهام، سه جنبه ای را که مربوط به این زمینه اند به نحوی دقیق بررسی خواهم کرد: پرسش از خود سرانگی (

Arbitrariness

)، پرسش از اصالت و پرسش از یگانگی سبک.

خودسرانگی

ابهامی آشکار در اشاره دانتو به ادعای وارهول وجود دارد که گفته بود: تو بایستی بتوانی هفته بعد یک اکسپرسیونیست انتزاعی، یا هنرمند پاپ، یا هنرمند واقع گرا شوی، بدون اینکه احساس کنی چیزی را از دست داده ای (

cit.in 1990b,288

). دانتو یادآور می شود که این ادعا شباهت قابل ملاحظه ای به چیزی دارد که مارکس در چشم انداز تاریخ پس از پایان تاریخ، پیش بینی می کند مبنی بر اینکه فرد می تواند کشاورزی، صید، ماهیگیری کند، یا نقد ادبی بنویسد، بدون اینکه یک کشاورز، صیاد، ماهیگیر، یا منتقد ادبی باشد ( ۱۹۹۷,۱۲۷,

cf.1990b,288

). به همین ترتیب ، در جهان هنر پسا تاریخی و بسگانه نیز هنرمندان تقریبا می توانند هرآنچه را که از آن لذت می برند، انجام دهند- به هنگام صبح یک هنرمند آبستره گر، به هنگام بعد از ظهر یک هنرمند عکسوارنگار(

Photorealist

) و به هنگام شب یک هنرمند کمینه گر (

Minimalist

) یا هر چیز دیگری باشند. (۱۹۸۶,۱۱۴

f

) حتی اینکه هنرمندان به اجبار خود را قربانی سبک خویش سازند، با روح رهایی بخش هنر پاپ بندرت سازگار بوده است. به نظر من، یکی از مشخصه های هنرمندان بعد از پایان هنر اینستکه آنها به هیچ طریق واحدی از خلاقیت پایبند نیستند… (۱۹۹۷,۱۲۷).

از طرفی، و بویژه مطابق کتاب دگرگونی، این نوع از خودسرانگی و عدم التزام می تواند بر اساس” سبک زدگی صرف”، فقدان سبک، یا فقدان خویشتن بازتوصیف شود. ابزار مربوط به سبک نه تنها بدون محدودیت در دسترس اند، بلکه به صورت اختیاری قابل تعویض اند. بنابراین، به نظر می رسد که از ایجاد چیزی شبیه یک هویت هنری ناتوانند. به هر حال، دانتو در زمینه نظریه پایان هنر، با استناد به سارتر و هگل، مسئله خودسرانگی را به عنوان مشخصه “انسان راستین” (۱۹۹۷,۱۲۷) و بازگشت به ” زندگی و حقیقت اصیل” (۱۹۹۷,۱۴۸) ستایش می کند. او به گفته مارکس به عنوان نمونه ای از حالت غیر بیگانگی اشاره می کند(

cf.1986,112

)، و معتقد است که اظهارات وارهول (

Warhol

) و مارکس، بر آنچه که سارتر رد می کند، یعنی شی واقع شدگی و شی واقع شدن فرد که باعث می شود برای مثال یک مستخدم یا زن دارای ماهیت مستخدم و زن دانسته شود، دلالت دارد. از این دیدگاه، قربانی شدن برای سبک خود، ممکن است معنای دیگری جز بکار گرفتن سبک خود فرد به عنوان یک سبک زدگی ظاهری صرف نداشته باشد. بنابراین، به نظر می رسد تصویری که دانتو از هنرمند پست مدرن ترسیم می کند، نمونه های رومانتیک مبهم از ” ناب بودن” یا ” اصالت” را به کلی رد نمی کند. چیزی که متفاوت است، موارد نیستند، بلکه شرایط تحقق آنهاست. ممکن است شخصی از این امر چنین نتیجه بگیرد که صداقت هنری ضرورتا مستلزم یک هنرمند یا سبک فردی معین نیست. هنرمندان هم ممکن است خود حقیقی شان را با از آنِ خود کردنِ سبک هایی که انتخاب می کنند، شکل دهند. ممکن است گمان رود که وظیفه بی طرفانه ابزار مربوط به سبک به جای دلالت بر فقدان سبک، استقلال هنری است. یا می توان معتقد بود که پرسش از صدافت فرد در صورتی به جا و مناسب می باشد که ایده تغییر سبک فردی به عنوان چیزی معین انکار شود. به خاطر همین، هنرمندان اگر از سبک خود آگاه نباشند، چگونه می توانند به طور معناداری با آن صادق باشند؟

به هر حال، حتی اگر سبک فردی به فکر کسی رسیده باشد و چیزی داده شده و ثابت نباشد بلکه قابل تغییر بوده و به گونه ای باشد که بشود آن را آزادانه برگزید، این معنا را نمی رساند که هنرمند صاحب هیچ نقطه نظری نیست. لزومی ندارد که بگوئیم خودسرانگی مستلزم بی تفاوتی از جانب هنرمند است. با

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.