پاورپوینت کامل چگونه بحران نان در تهران ایجاد شد ۶۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل چگونه بحران نان در تهران ایجاد شد ۶۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل چگونه بحران نان در تهران ایجاد شد ۶۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل چگونه بحران نان در تهران ایجاد شد ۶۴ اسلاید در PowerPoint :
از اوایل جنگ جهانی اول، بحران مواد غذایی و بهطور خاص بحران نان در ایران فراگیر شد. این بحران چند دلیل داشت: هجوم خارجی و قتلعام مردم و نابودی حرث و نسل در اکثر نقاط کشور، خشکسالی بهویژه در سال ۱۳۳۵ قمری، بحرانهای مصنوعی به منظور دستیابی به اهداف سیاسی و احتکار غلات توسط اغنیا و کارکنان دولت. وضع قحطی و عوامل بحران موادغذایی در تهران به مراتب بیش از دیگر شهرها پیچیده بود. یکی از عوامل ظاهری قحطی در این شهر، سن و ملخ بود که به جان محصول افتاده و بخش اعظم آن را نابود میکرد. محصولات ناچیز تهران با این حشرات موذی از بین میرفت.
جنگ جهانی اول تا کودتا
از اوایل جنگ جهانی اول، بحران مواد غذایی و بهطور خاص بحران نان در ایران فراگیر شد. این بحران چند دلیل داشت: هجوم خارجی و قتلعام مردم و نابودی حرث و نسل در اکثر نقاط کشور، خشکسالی بهویژه در سال ۱۳۳۵ قمری، بحرانهای مصنوعی به منظور دستیابی به اهداف سیاسی و احتکار غلات توسط اغنیا و کارکنان دولت. وضع قحطی و عوامل بحران موادغذایی در تهران به مراتب بیش از دیگر شهرها پیچیده بود. یکی از عوامل ظاهری قحطی در این شهر، سن و ملخ بود که به جان محصول افتاده و بخش اعظم آن را نابود میکرد. محصولات ناچیز تهران با این حشرات موذی از بین میرفت. همزمان آب در تهران کمیاب شد، «آن گرفتاریها و خانهخرابی مشروطه و مستبده هشت ساله، این جنگ روس و عثمانی دوساله، گرانی همه اجناس، این هم حالت محصول و زراعت و میاه. خداوند چه برای این ایران بدبخت خواسته است و ما چه کردهایم که مستحق این بلاها شدهایم. تمام مکنت ما، امر معیشت ما از یک مشت محصول به آن حال فلاکت میگذشت، آن هم دارد از دست ما میرود. در قزوین و این بلوکات یک حال وحشت و اضطرابی حکمفرماست که نظیر آن کسی خاطر ندارد. الموت یکی گرفتار خودش، یکی غصه تنکابون دارد. زیرا دو ثلث معیشت آنها از تنکابون است. خداوند مگر باز خودش ترحم کند.»
در اوایل ماه شوال سال ۱۳۳۴ در تهران آشوبی به پا شد. در این ماه نان به گرانترین قیمت خود رسید، مردم گرسنه همهمه آغاز کردند، آنان عزل سپهسالار را میخواستند. سپهسالار که بعدا معلوم شد چه ضربات مهلکی بر پیکر فرتوت ایران وارد کرده است، ناچار به کنارهگیری شد، اندکی بعد وثوقالدوله به جای وی به ریاست وزرایی منصوب شد. در دوره ریاست وزرایی سپهسالار اعظم، بحران نان تهران به اوج خود رسید، در طول فقط دو روز عدهای از خبازها دکانهای خود را بستند و دیگر پخت نمیکردند. همین مسأله باعث ایجاد نگرانی عظیمی بین مردم شد، این عمل کاملا عمدی و برنامهریزیشده بود، به همین دلیل حاکم تهران دستور داد محرکان تعطیلی خبازخانهها را دستگیر کنند، تعدادی از خبازها بازداشت شده و در اداره حکومتی نگهداری شدند. این ایام درست مصادف بود با ماه رمضان سال ۱۳۳۴، آن هم روزهای اولیه این ماه. روز چهارم رمضان حکومت تهران برای رفع اختلاف با خبازها و مهیا کردن زمینه برای باز شدن دکانهای آنها، اقدامات لازم را انجام داد. مطبوعات نوشتند «ولی خبازها حاضر نشدهاند که دکانهای خود را باز و مشغول کسب خود شوند.» دلیل اینکه چرا خبازها آن هم درست در ماه رمضان دست به اعتصاب زدهاند، معلوم نبود اما هرچه بود بحران گندم تهران را تهدید نمیکرد. بهطور مثال فقط میزان گندمی که از خالصجات اطراف تهران خریداری شد، ۸۲ هزار خروار بود، وزارت مالیه به ادارهکل تشخیص عایدات دستور داد این میزان را از مستأجران دریافت و به انبار دولتی حمل کند. یک قزاق هم مأمور شد برای حمل جنس به انبارهای دولتی اقدامات حفاظتی را به انجام رساند. لازم به گفتن است که رئیس ادارهکل تشخیص عایدات عمیدالسلطنه بود که با گروه طرفداران وثوق و شخص او روابط نزدیکی داشت.
بحرانها ادامه یافت تا اینکه سپهسالار تنکابنی برافتاد. بعد از او وثوقالدوله ریاست وزرایی را به دست گرفت و درست در همین دوره بود که بحران ایران به اوج خود رسید. جالب این است که درست چهار روز بعد از انتشار خبری که به نقل از رعد آوردیم یعنی ارسال غله به تهران و دو روز بعد از ریاست وزرایی وثوق، روزنامه رعد نوشت نظر به پارهای شایعات قیمت ارزاق مخصوصا برنج و روغن افزایش یافته؛ میگفتند عامل این افزایش کاروانسرادارها و دلالها هستند. از این بالاتر با اینکه گندم مثل سابق وارد شهر میشد و خبازها سهم مورد نیاز خود را دریافت میکردند، امر نان بسیار مغشوش بود: «خبازها موقعی به دست آورده در هر دکان خبازی جمعیت زیاد اجتماع میکنند و از طرف حکومت طهران هم اقدامی که اسباب رفاهیت عامه باشد به عمل نیامده، فقرا و ضعفا دچار تضییق و فشار هستند.» در دوره ریاست وزرایی وثوق هر روز با نظارت قزاقها محصول خالصجات دولتی به انبارهای دولتی ارسال میشد، اما بحران نان کماکان ادامه یافت. علت امر چه بود؟ واقعیت این است که در درون کابینه عدهای سد راه اجرای تصمیمات وثوق میشدند. اینان با اینکه عضو کابینه بودند، اخبار محرمانه را به صورت شایعه پخش میکردند، مردم را از آینده هراسناک میساختند، جو بدبینی و نومیدی را دامن میزدند و در یک کلام مانع ثبات و آرامش میشدند. عوامل این اقدامات چه کسانی بودند؟ پاسخ قطعی به این پرسشها در گرو تعقیب مسیر حوادث این زمان است.
در کابینه وثوقالدوله که روز هفتم شهریورماه سال ۱۲۹۵ مطابق با شوال ۱۳۳۴ اعضای دولت خود را معرفی کرد، سپهدار رشتی وزارت داخله را برعهده داشت. وثوق روز سیزدهم شوال کابینه خود را تشکیل داد و ذیقعده آن سال گرانی نان بروز کرد، این امر کاملا تصنعی بود زیرا از جمادیالثانی آن سال نان ارزان شده بود و در این زمان اساسا بحران نان وجود نداشت. سپهدار عنصر مورد اعتماد انگلستان و کسی که از آنان در دوره مظفرالدینشاه نشان دریافت کرده بود، نقشی بسیار مرموز در تحولات این زمان بازی کرد. بهواقع در دورهای که او وزارت داخله را عهدهدار بود، بحران به اوج خود رسید. سپهدار رشتی سردار منصور با قوامالدوله وزیر فواید عامه و تجارت، با رؤسای خبازخانهها وارد گفتوگو شد تا علت کمبود نان را دریابد. آنان علت امر را ترقی قیمت نان عنوان کردند. قرار شد فعلا همان یکمن سیشاهی بفروشند و بعدا با تحویل غله از انبار دولتی قیمتها را پایین آورند. اما هیچکدام از این تمهیدات به نتیجه نرسید، یا ارادهای قاطع در پشت آن وجود نداشت یا اینکه خود کارکنان وثوق عمدتا بحرانسازان بودند، کسانی که به قول معروف وثوق را هم دور زده بودند.
وثوق از بازی سنجیدهای که به قیمت افلاس مردم برای سرنگونی او کشیده بودند، آگاهی داشت، پس روز سهشنبه ۱۸ذیالحجه سال ۱۳۳۴، یعنی کمتر از دو ماه بعد از آنکه قدرت را به دست گرفت، دستور داد شاهزاده مشکوهالدوله، امینالوزاره و بهاءالسلطنه که متهم به اخلال در امر نان به منظور تولید مشکلات برای دولت بودند، دستگیر شوند. اینان از مرتبطان با تشکیلات کمیته مجازات بهشمار میرفتند که در ذیقعده آن سال و چند روزی بعد از تشکیل دولت وثوق تشکیل شده و نوک تیز فعالیت خود را حمله به شخص رئیسالوزرا قرار داده بود و هر روز بحرانی ایجاد میکرد تا او را از سر راه بردارد. رئیسالوزرا حتی بعدا که این کمیته رسما عملیات جنایتکارانه خود را آغاز کرد، تهدید به قتل شد و اندکی بعد از این تهدیدات استعفا داد. در دستور وثوق برای دستگیری افراد فوقالذکر، نکتهای نهفته است: او میدانست کسانی که به بحران مواد غذایی دامن میزنند چه کسانیاند و در کجا لانه کردهاند اما مسأله این بود که او هم نمیتوانست با این مافیای خشن و بیرحم برخورد کند. هیچچیز از چنبره نفوذ این گروه خارج نبود و حتی برخی از اعضای هیأت دولت وثوق هم یا به دلیل رعب و وحشت یا باور به راه گروه بحرانساز، با آنان همکاری میکردند.
طبق آمار نظمیه و بنابر گزارش کمیساریاهای این تشکیلات، در کمیسریهای دهگانه تهران، بهطورکلی آمار ۲۳۶۰ فقیر که مطلقا قادر به ادامه حیات نبودند، ثبت شده بود. فقرای محدوه کمیسری ناحیه دو از همه بیشتر بودند که تعداد آنها ۵۰۴ نفر بود. کمترین تعداد به کمیسری ناحیه سه تعلق داشت که تعداد فقرای منطقه را ۲۲نفر نوشته بودند. تا اواخر ماه ذیقعده سال ۱۳۳۵، بحران نان در تهران به اوج خود رسید، بحرانی که دستهای نامریی گروه ضدتشکیلی در آن دیده میشد. با اینکه دولت در امر تهیه نان مردم جدیت به خرج داد و مبالغی را صرف جبران خسارت و تحمیل آن به بودجه مملکت کرد، امر نان باز هم بسیار مغشوش بود. در جلوی دکانهای خبازی مردم اجتماع کرده و خلاصه وضع فوقالعاده رقتباری به وجود آمده بود. در این بحران جانسوز خود خبازها هم دخالت داشتند، با وصف وضع تأثرانگیز مردم، «به هیچوجه از دسایس و آنتریک رؤسای خبازی کاسته نشده روزبهروز به هر وسیله باشد، موقع را برای انتفاع خود مناسبتر دیده و از هیچ قسم اجحاف فروگذار نمیکنند و ریاست خبازخانه هم گویا در مقابل رأی و پیشنهادهای ایشان خود را مجبور به تسلیم میداند.» به عبارتی در دورهای که وثوق قدرت را به دست داشت، بر دامنه بحران به صورتی کاملا مصنوعی افزوده شد. اما تا زمانی که وثوق قدرت را به دست داشت، مانع از تعمیق فاجعه شد، او توانست جلوی گسترش قحطی را بگیرد و تهران را از مرگومیر نجات بخشد. اما با سقوط او و در دوره کابینه علاءالسلطنه بود که نخستین اخبار از تجمع مردم در برابر نانواییها و مرگومیر ناشی از قحطی نان به صفحات جراید راه یافت.
این خبر روزنامه زبان آزاد ابعاد فاجعه ملی قحطی نان را در تهران به خوبی نشان میدهد: «روز جمعه در دکان خبازی محله دروازه قزوین یک ضعیفه بیچاره بعد از چند ساعت معطلی با یک حالت رقتانگیزی ضعف نموده پس از اینکه زنهای دیگر بیرونش آوردهاند،
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 