پاورپوینت کامل برهان النبوّه ناصری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل برهان النبوّه ناصری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل برهان النبوّه ناصری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل برهان النبوّه ناصری ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
در دورهی قاجار بخش قابل ملاحظهای از نیروی فکری مسلمانان ایرانی صرف مواجهه با چالشهای برونمذهبی میشد. اگرچه در این دوره هنوز هم منازعات دروندینی میان نخبگان شیعی و برخی فرقههای نوظهور (همچون شیخیه و بابیه) با حرارت هرچه تمامتر در جریان بود، اما این بار خطری نوینتر کلیت دین را تهدید میکرد. در این هنگام مسأله پیش روی نخبگان تشیع تنها عرضهی تفسیرهای جدید نامنطبق با آموزههای بنیادین تشیع، بدعتهای درون فرقهای و یا تحدی سنیان نبود، بلکه چالشهای غیر مسلمانانی بود که در چارچوب فعالیتهای تبشیری سعی در جذب پیروان جدید از میان مسلمانان داشتند.
مقدمه
در دورهی قاجار بخش قابل ملاحظهای از نیروی فکری مسلمانان ایرانی صرف مواجهه با چالشهای برونمذهبی میشد. اگرچه در این دوره هنوز هم منازعات دروندینی میان نخبگان شیعی و برخی فرقههای نوظهور (همچون شیخیه و بابیه) با حرارت هرچه تمامتر در جریان بود، اما این بار خطری نوینتر کلیت دین را تهدید میکرد. در این هنگام مسأله پیش روی نخبگان تشیع تنها عرضهی تفسیرهای جدید نامنطبق با آموزههای بنیادین تشیع، بدعتهای درون فرقهای و یا تحدی سنیان نبود، بلکه چالشهای غیر مسلمانانی بود که در چارچوب فعالیتهای تبشیری سعی در جذب پیروان جدید از میان مسلمانان داشتند. در واقع آنچه در این زمان در معرض خطر بود نه آیین تشیع، بلکه کلیت اسلام و آموزههای بنیادینی بود که ساختار مذهبی جامعه را قوام میبخشید. از این قرار علمای مسلمان و شیعی بار دیگر در برابر ضرورت تبیین و ایضاح مبانی اعتقادی اسلام برای مسلمین و مقابله با تهدیدات عقیدتی فزایندهی ناشی از حضور مبلغان غیر مسلمان –عمدتاً مسیحی- قرار گرفتند. سابقهی این تهدیدات البته به دورهی صفویه بازمیگردید، اما در دورهی قاجار به سبب ضعف نظام سیاسی و ناتوانیاش در انجام کارکردهای ایدئولوژیک مورد انتظار از آن این چالشها شدت و جدیت بیشتری یافت.
ترویج مسیحیت کارکرد ایدئولوژیک خواسته و یا ناخواستهی حضور استعمار در ایران بود و گشودگی دولت قاجار در برابر نفوذ فرهنگی اروپاییها، نسبت به دورهی سلطهی صفویان، زمینهی مساعدتری را برای فعالیتهای مبلغانهی مسیحی فراهم میآورد. چنانکه از رسالهی زیر پیداست، بخشی از این فعالیتهای ایدئولوژیک از طریق به جریان درآوردن مبارزههای عقیدتی آشکار از سوی هیأتهای میسیونری با مبانی اسلام و اصول مشترک مورد پذیرش همهی مسلمانان انجام میپذیرفت. شمار قابل توجه رسالههایی که در رد «پادریان» مسیحی نگاشته شده است، خود گواهی آشکار بر این مدعاست. اما آنچه که در این جا قابل توجه است، قبول مسؤولیت از سوی شماری از نخبگان غیر مذهبی برای مبارزه با تهدیدهای برونفرقهای است. افزون بر علمای دین ظاهراً برخی از چهرههای فرهنگی که به طور متعارف در شمار نخبگان مذهبی قرار نمیگرفتند نیز وظیفهی دفاع از حریم دین اسلام را برعهده گرفته بودند. رسالهی حاضر نیز حاصل تلاشهای یکی از فعالان فرهنگی غیر مذهبی دورهی قاجار است.
عباسقلیخان سپهر و رسالهی برهان النبوه ناصری
عباسقلی سپهر برهان النبوه را در سال ۱۳۰۵ به نگارش درآورده است یعنی همزمان و یا در آستانهی گماشته شدن به منصب نیابت اول وزرات امور خارجه، و این یک سال پس از آن بود که به «سپهر ثانی» ملقب شد.[۱] آثاری مانند المآثر و الآثار و ریحانه الادب (به ویژه دومی) که حاوی جزئیاتی دربارهی زندگی فکری سپهر ثانی هستند، هیچ آگاهیای دربارهی رسالهی برهان النبوه به دست نمیدهند. این در حالی است که به نظر میآید شمار تألیفات سپهر ثانی پرشمار بودهاند،[۲] به ویژه آنکه وی ظاهراً جانشین رسمی پدرش محمدتقی خان سپهر به شمار میآمده و مسؤول اتمام شماری از مجلدات ناسخ التواریخ بوده است.[۳] تنها آقابزرگ تهرانی است که در الذریعه توضیحاتی را دربارهی برهان النبوه ارائه کرده است،[۴] که البته اطلاع بیشتری نسبت به آنچه که خود شناسنامه و متن کتاب در اختیار مینهد، به دست نمیدهد.
برهان النبوه ناصری[۵] رسالهای است کوتاه که در تهران به چاپ سنگی رسیده است و ملا فیض الله دربندی روحانی دوره ناصرالدین شاه و صاحب آثاری چون «شرح القصیده الازریه»،[۶] شرح «قصیده الهائیه الطویله»[۷] و «التحفه الجوادیه فی الرد على الصوفیه»[۸] که چندی پس از سال ۱۳۱۲ ه.ق درگذشته[۹] بر آن تقریظی به نگارش درآورده است. عباسقلی خان سپهر طبعاً همانند بسیاری از مستوفیان عهد خویش برخوردار از آموزشهای سنتی نیز بوده است، اما رسالهای که وی نگاشته تقریباً عاری از ملاحظات کلامی و شبه فلسفی مرسوم در نگارش چنین آثاری است. آنچه بیش از هر چیز در نگارش این رساله دخیل بوده است، به گفتهی خود او تردیدهای اعتقادی شخصی وی و تلاش او برای حصول یقینی شخصی بوده، هر چند که انگیزهی معمول دادن «پاسخ منکر و اسکات خصم» نیز در آن نقش داشته است. سپهر مدلول دقیق «منکر» و «خصم»ی که برهان النبوه را در پاسخ وی به نگارش درآورده است مشخص نمیکند، اما پیبردن به اینکه رسالهی مزبور در پاسخ به شبهاتی باشد که مبلغان مسیحی حاضر در ایران طرح کرده بودند، دشوار نیست. این واقعیت از همان اشارات آغازین رساله آشکار میگردد، آنجا که مؤلف به صراحت مخاطب سخنان خویش را، نه بیدینان «کوتاه نظر و بی خبر»ی که به هیچ روی اعتقادی به خدا، وحی و نبوت ندارند، بلکه دیندارانی (مسلمان و غیر مسلمان) میداند که از «وسعت صدر و دورباش نظر» لازم جهت باور به منشأ قدسی و برگزیدگان مرتبط با آن، برخورداراند.
برهان النبوه در صدد پاسخگویی به دو مسأله است: نخست اثبات نبوت پیامبر اسلام (ص) و دیگر اثبات خاتمیت آن حضرت. در پاسخ به مسألهی نخست، سپهر به تفوق تاریخی اسلام، پیروزی آن بر چالشهای اعتقادی و سیاسی پیش رویش و تحقق پیشگوییهای پیامبر اشاره میکند، پیشگوییهایی که حاکی از اشراف پیامبر اسلام بر «مغیبات» و ارتباط او با منبع قدسی و فراانسانی دارد. در پاسخ مسألهی دوم نیز، سپهر با اتکا به رویکردی دینشناختی و بهرهگیری از چشماندازی تطبیقی، بحث را بهگونهای دروندینی –و البته بسیار کوتاه- پیش میبرد و با اتکا به قاعدهی شیعی لطف و کوشش برای نمایش برتری آموزههای تشریعی دین اسلام بر دیگر ادیان به اثبات خاتمیت پیامبر اسلام میپردازد. به باور خود سپهر استدلالات وی در قبال مسألهی دوم وجهی «عقلی و حسی» دارند.
تربیت مورخانهی سپهر او را واداشت تا بر خلاف بسیاری از نویسندگان رسائل مللی و نحلی جدید، نه به کلام و ادلهی نقلی و عقلی، بلکه به انبان دادههای تاریخی و احکام عقل سلیم عرفی توسل جوید. از همین روست که وی بیش از هر چیز میکوشد تا به معیارهایی اتکا کند که میتوانست جنبهای عمومیتر و غیر اسلامیتر یابد و زبان مشترکتری را برای گفت و گو با پیروان دیگر ادیان یابد. با این حال رسالهی سپهر را نمیتوان اثری قدرتمند و موفق شمرد چه اینکه به گونهای واقعبینانه نمیتوانست در برابر الهیات پیشرفتهی مسیحی که از قضا در این زمان در شرف دستیابی به نگاهی تاریخیتر بود مقاومت نماید.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله الذی دلّ علی ذاته بذاته، و تنزّه عن مجانسه مخلوقاته، و شهد جمیع المخلوقات علی کمال صفاته، و الصلاه و السلام علی محمّد خاتم انبیآئه و اشرف مخلوقاته و علی آله من طیّبیه و طیباته، و علی سائر الانبیآء و المرسلین حاملی شرایعه و مبلغی ودایعه اجمعین.
و بعد:
کمتر بندهی آفریننده ماه و مهر و کهتر چاکر پادشاه فرخندهچهر، عباسقلی سپهر، بهعرض همیرساند که در این زمان سعادتنشان که تاج کیان تخت ایران بهوجود مسعود شاهنششاه گردونپیشگاه ستارهسپاه اسلامیانپناه خورشیدنمایش ناهیدتابش جمشیدآرایش فریدونبینش فلاطوندانش افراسیابکوشش اسفندیارجنبش، سایهی مردان، مایهی احسان، یاور دین، ناصر شریعت سیدالمرسلین ـ صلواتالله علیهم اجمعین ـ السلطان الاعظم و خاقان الافخم شهریار صاحبقران ناصرالدین شاه قاجار، که لشکرش بیشمار و کشورش بامَدار و چهرهاش بیغبار و پیکرش باقرار باد مفتخر و نامدار است، از کمال آسایش بلاد و آرامش عباد و عطیت یزدان و عطوفت سلطان جملهی رعایا و برایا با رفاه حال و فراغ بال سرها را با سوداها انباز و دلها را با پندارها دمساز و با سُرور خاطر و انبساط طبع در عوالم دینیه و معالم معنویه خیالها را اشتعالها و خاطرها را اشتغالها و اندیشهها را بینشها دهند و این بندهی حقیر گاهبگاه در مراتب نبوت مطلقه و خاصه دچار تخیّلات گوناگون و تفکرات رنگارنگ همیگردید، و برای پاسخ منکر و اسکات خصم دریای تحیر را شناوریها و بیدای تفکر را رهسپاریها نمود تا بتفضّلات ایزد بیچون و نیروی طالع همایون مر این دو مسئله را جوابی کافی و برهانی قاطع و دلیلی روشن و حجتی مبرهن اقامت نمود، و مِنه الاعانه و به الاستغاثه و علیه التوکل و التکلان.
بسمه تعالی شأنه العزیز
مردم جهان از سه حالت و عقیدت بیرون نباشند: یا بالمرّه به عوالم نبوت و رسالت و رتبت پیغمبریت و نزول وحی و خطابات یزدانی و صدور اخبار آسمانی اذعان ندارند و محال میشمارند که بیرون از این عوالم صوریهی ظاهریه که همگان بدان اندریم، عالمی دیگر و حالتی دیگر ممکن باشد، و مَلَک و جبرئیل از پیشگاه کردگار جلیل بهنوع بشـر وحی رساند و در افراد بنینوع انسان صنفی باشد که بهجز این مایه و استعداد و استدراک که برای جملهی مردمان محسوس و مشخص است دارای قابلیت و استعدادی باشد که به معاونت آن مقامات معنویهی غیر متداوله معاینت نماید بلکه به اصل وحی و وجود جبرئیل و ملائکه و اخبار غیبیه و مقامات باطنیه به هیچ وجه معتقد نیستند، و آنچند کوتاهنظر و بیخبرند که سوای همان عوالم که مطلق صنف آدمیزاده را قوهی ادراک آن هست هیچ چیز را قائل نیستند.
یا این است که وسعت صدر و دورباش نظری دارند که دارای مذهب و اعتقاد قائل به نبوت و وحی و ارسال رسل و انزال کتب سماویه و اعتقادات دینیه میباشند. و این طبقهی دویم بر دو حالت باشند: یا گروه مسلمین هستند که به جمله فرستادگان یزدانی و کتب آسمانی معتقد هستند و محمد بن عبدالله ـ صلی الله علیه و آله ـ را خاتم انبیا و شریعت مطهرهاش را ناسخ شرایع میشمارند، یا در شمار مسلمانان نیستند و پیغمبر خودشان را معتقد و منقاد میباشند و میگویند این کس آن کس نیست و آنکه سزاوار این رتبت باشد هنوز نیامده و خواهد آمد.
هماکنون برای جواب این دو مسألهی بس عمده، دو برهان قاطع بازنمائیم.
اما آنان که جمله مراتب را منکر و وجود رسول و معنی رسالت و وحی و مغیبات و نمونهی این مطالب را قائل نیستند و میگویند چگونه جنس آدم و آدمی به این مراتب قایل و به این مقامات موصوف تواند بود. پاسخ چنانست که تمامت آحاد و افراد و عقلای روزگار و حکمای جهان متفقالقول و الکلمه هستند که نفس نفیس محمد بن عبدالله ـ صلی الله علیه و آله ـ حکیم بزرگ عالم و بر تمامت عقلای روزگار مسلم و مقدم و قوانین و قواعد مستحکمهاش برای انتظام عالم و حفظ نفوس و ترقی بنیآدم از تمامت قواعد و قوانین اکمل و اتمّ است، و احکام شریعتش بر این مقوله به شهادت است، چنانکه به برکت همین قانون با جماعتی قلیل از مردم بیاسباب و تربیت اعراب بر دولتهای بزرگ روزگار نافذالفرمان شدند و تا پیروانش آداب متابعت از کف ننهادند در مراتب عظمت و تفوق و تفاخر استوار بماندند و اگر بیزاری جستند از آن جمله کناری یافتند و حکما و علمای بزرگ روزگار را دریافت پارهای معانی و اشارات کلمات معجزآیاتش اعلی درجه مباهات و سرافرازی بود، و هم اکنون در اغلب روی زمین به قوانین آن حضـرت روی آورده ترقیات فوق العاده دریافتهاند و به محض تداول آثار تقدم و ترقی مشهود کردهاند و بعد از سالیان دراز فواید مناکحت و طلاق و مساوات و وفاق را بازدانستهاند. یا بعد از تجربتها و دقتها بعضی نکات حکمیه و طبیه که در احکام و اوامر و نواهی این شریعت مطهره حتی در عبادات و فروعاتست معلوم کردهاند و هیچ حاجت به شرح و بیان نیست؛ چه فواید و محاسنش محسوس و مجرّبست و از آن سوی درجه نفوذ امر و اختیار و احاطه تامه و رعب و هیبت و سلطنت مستقله آن حضرت بر هیچکس مکتوم نباشد. و معین است که هیچ پیغمبری را در زمان و پس از زمان خود این مطاعیت به روزگار نبوده و از او یادگار نمانده؛ پس چنین شخصی عاقل کامل حکیم مجرب مدیر نافذالامر باسطالید جامعالاطراف را هیچ عقلی قبول نمیکند که سخنی شگفت بیارد یا بر مطلبی بس بزرگ مدعی بشود و فاشاً فاش جهانیان را تا پایان روزگار به مدعای خویشتن دعوت فرماید که گر در عهد یا پس از عهدش هر چند صد هزارسال افزون بگذرد و مخالفی برای آن کلام و آن ادعا آشکار شود، جز توهین و تخریب و تضییع مبانی و قواعد محکمه و تکذیب اقاویل و عناوین جلیله و زحماتش حاصلی نماند یا اینکه در زمان سعادتنشانش جماعتی بزرگ از منافقین و مدعیان قویطغیان پدیدار باشند، و علاوه بر این جمله هیچ داعی برای اظهار آن دعوی نباشد بلکه بروز و ظهور شخص دیگر و اتیان شریعت دیگر بر حسب عادت جاریه هیچ نقصانی بر وی و نبوت و شریعت وی وارد نکند، بلکه اجرای عادت از اول خلقت بدین نهج بوده باشد، مگر اینکه در حالتی مدعی بر این مطلب و منکر بروز و ظهور پیغمبر دیگر و مذهب دیگر بشود که بالصراحه و التنصیص از جانب یزدان و گردش آسمان مطمئن و از جزئیات مطالب تا زمان رستاخیز باخبر و متسحضر باشد، و آن دعوی اینست که فرمود من خاتم انبیا و دین و شریعت من ناسخ ادیان و شرایع است و پس از من پیغمبری نیست و هر مدعی کاذبست، و ازین پس اولیاء و اوصیاء همه از نسل من و مقوی دین من و تابع مطیع امر و نهی من هستند و تا آخرالزمان دین من به پای، و حلال من حلال و حرام من حرام و نسل من باقی و پیشوای جهانیان خواهند بود.
و نیز برای اطمینان خاطر بندگان و دفع حجت دشمنان تجسس و تفحص در دین و مذاهب را امر فرموده و این نیز دلیلی بزرگ بر صحت و حقیقت این شریعت مطهره است.
همانا از زمان حضرت ابیالبشر تا زمان شرافتتوأمان آن حضرت پیغمبران بزرگ و اولوالعزم و دارای شرایع و مذاهب آمدند و با معجزات باهره و براهین ساطعه به دعوت خلیقت پرداختند و مدتهای طولانی رنجها و زحمتها کشیدند و جماعتی معدود به ایشان گرویدند و اغلب بگردیدند.
و چون با تمام اندوه برفتند به مشیت و حکمت الهی و اقتضای وقت و استعداد جهانیان از پس چندی پیغمبری دیگر با شریعتی دیگر مبعوث گردیده عنوانی برای تکمیل عنوان سابق ظاهر فرمود و نقصان شریعت سابقه و اتیان شریعت لاحقه به هیچ وجه دلیل نقصان پیغمبر ماضی نبود، منتهای امر در زمان سابق حکمت به آن طور مقتضی واستعداد و قابلیت مکلفین به آن درجه بود و در عهد این یک استعداد بیشتر و تکالیف برتر و لطیفتر گردید. مثل اینکه بعد از حضرت خلیل الرحمن علیه السلام که طباع به آداب آن حضـرت عادی شده موسی بن عمران و از آن پس حضرت عیسی بن مریم علیهم السلام به ترتیب ظهور نمودند، و شریعتی از نو به تکمیل شریعت گذشته بازنمودند، و نامه آسمانی بازگشودند و خود فرمودند: ما نه از آن آمدیم که تورات را باطل کنیم بلکه برای تکمیل تورات آمدیم؛ در حقیقت بدان ماند که جهان و جهانیان مانند طفلی باشند که به هر روزی پذیرای یک نوع تکلیفی و تربیتی باشد تا به درجه تکمیل برسد، جهان کهن را نیز زمان بلوغ و تکمیل اگر در زمان خاتم الانبیاء ـ صلی الله علیه و آله ـ نبودی و معلمی دیگر ببایست پیغمبر عرب نیز چه زیان داشت که بفرماید برای تکمیل مذاهب و شرایع سابقه آمدهام، و این مسئله نه برای گذشتگان زیان داشت و نه برای خودش نقصان و نه دچار احتجاج و عناد معاصرین و پسآیندگان میگردید. اگر این حکیم کامل عاقل در دعوی خود طالب سلطنت و حکومت دنیویه بود که به اعلی درجهاش نایل شد، زیرا برترین درجه لذت سلطنت و امارت نفوذ امر و نفاذ حکم است، اگر خواهان آخرت بود آن نیز معامله میان او و آفرینندهاش بود و در این مسئله نیز تشکیک نیست که آن حضرت خود را تا پایان روزگار پایدار نمیدانست تا بگوئیم چنین مقدمات را به امید زمانی دیرباز به ساز آورد بلکه جز از فنا و زوال جهان و بقای سرای جاویدان حدیثی نمیراند و یکسره جهانیان را مقطوع الامل میخواست، و از مرگ خود نهی میفرمود، و در قرآن مجید به چند جای به زبان مبارکش بر مردم جهان مکشوف میفرمود و چنانکه در کلام مجید وَأَنذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ[۱۰] از زبان مبارکش به خلق رسید به آن طور بر خویشتن و فرزندان و اقربای خود کار به عسرت گرفت که نوع بشر را طاقت احتمالش نبود و هیچ چیز از هیچ کس جز مودت نخواست و از کتاب خدای به خلق مکشوف داشت که قُل لَّا أَسْئلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی القُربی.[۱۱]
و همچنین در آن وقت که این دعوی فرمود چنان نبود که منکر و مانع و معاندی در میان نباشد تا هرچه خواهد بیپروا بفرماید بلکه معاندین و مخالفین و منافقین و منکرین بدان پایه و مایه حاضر و ناظر بودند که در عهد هیچ یک از پیغمبران نبودند، از کجا معلوم بود که در زمان خودش کسی به پیامبری مدعی نشود، خواه به حق یا به باطل، آن وقت به آن دعوی و آن مقدمات و ظهور مخالف به چه عذر متعذّر میشد و جواب چنان دشمنان را چه بر زبان داشت، و مر آن حکیم مسلم را چه باقی میماند.
و اگر کسی گوید چون این حکیم کامل نظر به ذوق سلیم و سلیقه مستقیم شرایع و قوانین سلف را گرد کرده به حکومت عقل رزین و اختیار صحیح این شریعت مطهره را از آن جمله انتقاد و انتخاب کرد و چون اکمال و جامعیتش را بالنسبه به سابق مشهود یافت، بر این دواعی اقدام فرمود و این شریعت را ناسخ شرایع شمرد، پاسخ دهیم که اگر عنوان این است و به حسب آن مایه دارای این پایه باشد از کجا حکیم یا دانشمندی دیگر در زمان آن حضرت یا پس از وی در جهان نیامدی و آنچه خود به فهم آوردی و به سلیقه مستقیم دریافتی بر این جمله نیفزودی و زشت و زیبا نکردی و صحیح و سقیم ننمودی و منتخب و مختار آن را اخذ نکردی و نگفتی این شریعت حالیه بدان شریعت و شرایع سابقه تقدم دارد و برآن البته میداشت هَلمّ جراً این مسئله تا دامان قیامت تجدید و تسلسل میگرفت، پس چگونه آن حضرت بر چنین جرئت مقاومت میفرمود و دعاوی خود را در ضمن کتابی مثل قرآن در میان خلق جهان منتشر میساخت و با معدودی قلیل بر روی سلاطین عظیم الشأن جهان و تمامت خلق کیهان ب
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 