پاورپوینت کامل سه معنای دموکراسی ۵۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سه معنای دموکراسی ۵۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سه معنای دموکراسی ۵۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سه معنای دموکراسی ۵۷ اسلاید در PowerPoint :
مراد فرهادپور از دموکراسی به سهگونه میتوان سخن گفت: نخست، مفهوم عام و کلی دموکراسی از یونان باستان تا امروز.اما به غیر از این، دو معنای پیچیده دیگر هم دارد: مورد اول، به دموکراسی بورژوایی برمیگردد: ساختار قدرت و نظامی حکومتی که برای نگهداری و حفظ سلطه سرمایهداری به وجود آمد. معنای دوم به ریشهها و خاستگاههای دموکراسی بورژوایی در قرون ۱۵ و ۱۶ میلادی و دوران بحران نظام اجتماعی فئودالیسم در اروپای غربی و شکلگیری پدیده دولت مطلق (absolutist state، از قرون ۱۴ و ۱۵ بهبعد، با رشد روابط پولی و بحران فئودالیسم، تمرکز قدرت مبنای اصلی بازتولید جامعه فئودالی شد.
مراد فرهادپور از دموکراسی به سهگونه میتوان سخن گفت: نخست، مفهوم عام و کلی دموکراسی از یونان باستان تا امروز.اما به غیر از این، دو معنای پیچیده دیگر هم دارد: مورد اول، به دموکراسی بورژوایی برمیگردد: ساختار قدرت و نظامی حکومتی که برای نگهداری و حفظ سلطه سرمایهداری به وجود آمد. معنای دوم به ریشهها و خاستگاههای دموکراسی بورژوایی در قرون ۱۵ و ۱۶ میلادی و دوران بحران نظام اجتماعی فئودالیسم در اروپای غربی و شکلگیری پدیده دولت مطلق (
absolutist state
، از قرون ۱۴ و ۱۵ بهبعد، با رشد روابط پولی و بحران فئودالیسم، تمرکز قدرت مبنای اصلی بازتولید جامعه فئودالی شد.
***
از دموکراسی به سهگونه میتوان سخن گفت: نخست، مفهوم عام و کلی دموکراسی از یونان باستان تا امروز. این مفهوم را با استناد به آرای ژاک رانسیر مساوی با سیاست تعریف میکنیم؛ سیاست مردمی و رهاییبخش که مبارزه و مقاومتی است علیه هرگونه سلطه. چگونه این معنی از این واژه مستفاد میشود؟ دموکراسی به عنوان مفهومی در برابر دیگر شکلهای حکومتداری در یونان باستان و در برابر دعاوی گروههای دیگری مطرح شد که حکومت را برازنده خود میدانستند، مثل سالمندان یا پدران، اشراف و نجیبزادگان، قدرتمندان و ثروتمندان. در برابر حاکمیت این گروهها، دموکراسی به عنوان حکومت مردمبرمردم مفهومی طنزآمیز و دیالکتیکی دارد: چراکه اگر هر حکومتی را شکلی از سلطه بدانیم بنابراین حکومت مردم بر مردم نیز به معنی سلطه مردمبرمردم است مگر آنکه دموکراسی را برپایه دیالکتیک خودگردانی و کنارگذاشتن حکومت تعریف کنیم: دموکراسی همان وضع یا جایی است که مردم در آن معنای حکومت را تغییر میدهند. پس دموکراسی را نمیتوان به عنوان یک نظام حکومتی در کنار سایر نظامهای حکومتی در نظر گرفت. دموکراسی به عنوان سیاست رهاییبخش مستلزم فاصلهگیری از حکومت و ایجاد فضایی برای ایستادگی در برابر حکومت است- برای ساختن جامعهای که در آن نیازی به سلطه و درنتیجه نیازی به حکومت بر مردم نباشد. این مفهوم کلی دموکراسی نوعی آرمان است و دستکم به لحاظ نظری پشتوانهای برای مبارزات فراهم میکند. اما به غیر از این معنای کلی، دموکراسی دو معنای پیچیده دیگر هم دارد که بر سر آنها مجادله بیشتری شده است.
مورد اول، به دموکراسی بورژوایی برمیگردد: ساختار قدرت و نظامی حکومتی که برای نگهداری و حفظ سلطه سرمایهداری به وجود آمد. دموکراسی از این حیث ابزاری است در خدمت منافع سرمایه هرچند نه ضرورتا در اختیار منافع طبقه بورژوا. شاید برخی اتفاقات سالهای اخیر مثل بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ که در آن همه دولتها برای نجات سرمایهداری بسیج شدند باعث چنین تصوری شود. امروزه با بحران دموکراسی بورژوایی مواجهیم که به عنوان ساختار سیاسی تجدید تولید جامعه بورژوایی و روابط سرمایهداری، از قرن نوزدهم به وجود آمد. برای مثال در تجربه یونان شاهد بودیم که چگونه حتی ظاهر دموکراتیک دولت نیز زیر سؤال میرود و پاسخ منفی ۶۲ درصدی مردم به راهحل نجات نظام سرمایهداری نادیده گرفته و نفس همهپرسی بیمعنا میشود.
گونه یا معنای دوم به ریشهها و خاستگاههای دموکراسی بورژوایی در قرون ۱۵ و ۱۶ میلادی و دوران بحران نظام اجتماعی فئودالیسم در اروپای غربی و شکلگیری پدیده دولت مطلق (
absolutist state
، از قرون ۱۴ و ۱۵ بهبعد، با رشد روابط پولی و بحران فئودالیسم، تمرکز قدرت مبنای اصلی بازتولید جامعه فئودالی شد. شاه از بزرگترین فئودال بدل به نماینده کل این طبقه و سرور مطلق جامعه شد و دولت به عنوان قویترین و منسجمترین نیرو و نهاد جامعه از کلیسا و اشراف و باقی نیروها پیشی گرفت) بازمیگردد که خود جزئی از روند کلیتری است که از آن به عنوان مدرنیته یاد میکنیم و اجزای گوناگونی دارد: کشفیات پیدرپی علمی در قرون ۱۶ و ۱۷، کشف آمریکا و گسترش دریانوردی، گسترش تجارت در سطح جهانی، افزایش جمعیت و شهرنشینی، ظهور پروتستانیسم و بهدنبال آن جنگهای مذهبی و نهایتا صلح وستفالی که دولت را از دین جدا کرد.
به فرایندهای دیگری نیز میتوان اشاره کرد که در این گذار مشارکت داشتند. اما مسئله اصلی در این گذار نقش دولت مطلق و تأثیری است که بر تحولات اجتماعی و حرکت بهسوی عصر جدید داشت، حرکتی که اروپا را ظرف چند دهه عمدتا از طریق دریانوردی و تجارت به قدرت اصلی دنیا بدل کرد. این در حالی است که قبل از آن جهان به عرصههایی جدا و بیخبر از هم مثل چین، حوزه اسلامی- عربی و اروپا تقسیم میشد. در آن دوره اروپا یکی از عقبماندهترین بخشهای جهان بود، اما پس از دوره گذار همهچیز تغییر کرد. به نظر من، این دوره و نقش دولت مطلق در آن و پیوند دولت با فرایندهای دموکراتیکشدن اساسیترین پرسشی است که در پژوهش تاریخی مارکس نادیده گرفته شده و چندان که باید بررسی نشده است. این امر نشان میدهد مستقل از تحلیل روابط اقتصادی با فرایندهایی مواجهیم که عمدتا در قالب شکلگیری نهاد سلطه دیگری، یعنی دولت، آشکار میشود.
در این فرایند گذار، دموکراسی معنایی ندارد جز سازماندهی، هدایت و سلطه دولت بر تودههای جمعیت که موضوع اصلی پژوهشهای فوکو است. جمعیت متمرکز شهرنشین برای اولینبار نیازهای جدیدی به وجود میآورد و دولت را وامیدارد از اتکا به شاه و اشراف و جنگهای سلاطین به مسائل آموزش، بهداشت، راهسازی، مالیاتگیری، ساختن کشتیها، ضرب سکه، پیشگرفتن سیاست اقتصادی و… بپردازد، کارهایی که برخی از آنها پیش از این هم صورت میگرفت ولی اکنون گسترده شده و هرچهبیشتر دولت را با جامعه مرتبط میکرد. از سوی دیگر، جامعه و نهادهای آن نیز همین مسیر دموکراتیکشدن را طی میکنند و با روند افزایش جمعیت شهرنشینی و غیره به مسائلی میپردازند که هرگز پیش از آن مطرح نبود: جمعکردن زبالهها، ترافیک، برنامهریزی توسعه شهری، ساختن پارک و… . بیشک، بهجز موارد خاصی مثل انقلاب فرانسه یا انقلاب آمریکا و جنگهای استقلال، در اغلب موارد فاعل اصلی این جریان گذار «دولت مطلق» بود که دموکراتیکشدن جزئی از تحول و مدرنشدن آن است و در ادامه همین تحول نیز با جزئی دیگر پیوند میخورد که ترکیب آنها بعدها در قرن نوزدهم خالق «لیبرالدموکراسی» شد. به عبارت دیگر، دولت مطلق از یکسو تحتتأثیر فرایندهای دموکراتیکشدن بود و از سوی دیگر تحتتأثیر آنچه در کل میتوان سنت لیبرال نامید که بیشتر معطوف به قانون بود، یعنی محدودکردن قدرت مطلق شاه بهخصوص درباره مسائل مهمی چون مالیات و جنگ. این سنت نیز در نهایت حرکت به سوی حکومت قانون و ظهور مفهوم حقوق فردی را تسهیل کرد.
مجموعهای از فرایندها که به عنوان «دوران گذار» از قرن پانزدهم آغاز میشود و تا امروز نیز ادامه دارد زمینهای است که براساس آن میتوان تعریفی خاص از دموکراتیکشدن را به عنوان شکلی از سازماندهی دولت و جامعه ارائه کرد. در اینجا دموکراسی اگرچه ازیکسو ناشی از فشار تودههای مردم و نیاز آنهاست، ازسویدیگر سازماندهی و حفظ و تعمیم سلطه بر آنها نیز هست. دموکراسی در متن جامعهای که در حال مدرنشدن است و از هر نظر با پرسشهای جدیدی روبهرو است به سلطه و نیازهای سلطه گره میخورد. فرایند گذار فرایندی طولانی و چندبعدی است که به شکلهای مختلفی مطرح میشود. من توصیه میکنم برای فاصلهگیری از تاریخ سطحی که فقط به اومانیسم رمانتیک و وقایع و اتفاقات و جنگهای شاهان میپردازد کتاب درخشان فرناند برودل، «سرمایهداری و حیات مادی»، را مطالعه کنید، یکی از مهمترین آثار مکتب تاریخی آنال که در آن غنای تجربی این گذار و ابعاد و سویههای گوناگون آن مشخص میشود.
حال میرسیم به سومین گونه یعنی دموکراسی لیبرال به عنوان ساختار سیاسی سرمایهداری پیشرفته که تا به امروز نیز، عمدتا در غرب، باقی است. پس از صلح وستفالی و شکلگیری دولتهای مطلق اروپایی بهخصوص هفت قدرت اصلی، تسهیل حرکت ب
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 