پاورپوینت کامل دانشگاه و گفتمان‌های ایدئولوژیک در ایران ۶۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دانشگاه و گفتمان‌های ایدئولوژیک در ایران ۶۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دانشگاه و گفتمان‌های ایدئولوژیک در ایران ۶۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دانشگاه و گفتمان‌های ایدئولوژیک در ایران ۶۱ اسلاید در PowerPoint :

دانشگاه از ملحقات نهادهای دیگر

در اینجا پرسش از نهاد دانشگاه است. اولین بار دکتر غلامحسین صدیقی، پدر جامعه‌شناسی ایران از نسل اول پایه‌گذاران جامعه‌شناسی بود که نهاد را در برابر Institution ترجمه کرد و نهادها به لحاظ جامعه‌شناسی ساخته‌ای اجتماعی (social construction) هستند که از شیوه‌های زیست تکرارشونده به وجود می‌آیند. شیوه‌های زیست با تکرار، متفکر شده و وقتی شیوه زیست نسبتا پایدار است و مرتب تکرار می‌شود شیوه‌های هنجارین بر اثر تکرار در زندگی، ساخت پیدا می کند و به نهاد بدل می‌شود و چرا نهاد، نهاد می شود؟ چون ارزش بقا پیدا می‌کند.

معصومه آقاجانپور: دومین نشست از سخنرانی‌های پنجشنبه سال جاری موسسه پرسش به موضوع وضعیت نهاد دانشگاه در ایران اختصاص یافت. همگان از هر طیف سیاسی یا اجتماعی بر وجود مشکلات عدیده در نهاد دانشگاه اذعان دارند و بر لزوم تغییر این نهاد چه در وجه علمی آن و چه در وجه فرهنگی و سیاسی و … تاکید. اما هر کدام با دید خود به این معضل می نگرند و بر همان اساس هم به دنبال ریشه یابی آن هستند. در این نشست مقصود فراستخواه درباره دانشگاه و گفتمان ایدئولوژیک در ایران سخن گفت، محمد مالجو با نگاه اقتصاد سیاسی دانشگاه ایرانی مورد نقد قرار داد و عباس کاظمی به نقد و بررسی پرولتاریای پژوهشی در دانشگاه‌های ایران اشاره کرد. بخش نخست گزارش به سخنان مالجو اختصاص داشت که با در نظر گرفتن یک سیر تاریخی به این پرسش پاسخ داد که دانشگاه در عصر اعتدال به کجا می‌رود؟ بخش دوم به سخنان عباس کاظمی اختصاص یافت که ایشان به عدالت آموزشی و مساله اشتغال اساتید و دانشجویان پرداختند. گزارش پیش رو سخنان مقصود فراستخواه در این نشست است.

******

دانشگاه از ملحقات نهادهای دیگر

در اینجا پرسش از نهاد دانشگاه است. اولین بار دکتر غلامحسین صدیقی، پدر جامعه‌شناسی ایران از نسل اول پایه‌گذاران جامعه‌شناسی بود که نهاد را در برابر

Institution

ترجمه کرد و نهادها به لحاظ جامعه‌شناسی ساخته‌ای اجتماعی (

social construction

) هستند که از شیوه‌های زیست تکرارشونده به وجود می‌آیند. شیوه‌های زیست با تکرار، متفکر شده و وقتی شیوه زیست نسبتا پایدار است و مرتب تکرار می‌شود شیوه‌های هنجارین بر اثر تکرار در زندگی، ساخت پیدا می کند و به نهاد بدل می‌شود و چرا نهاد، نهاد می شود؟ چون ارزش بقا پیدا می‌کند. اینجاست که یک نظم نهادین به وجود می‌آید و نهادی شکل می‌گیرد مثل نهاد خانواده، نهاد مالکیت، نهاد دولت، نهاد دین و نهاد آموزش. دانشگاه در اروپا نیز یک نهاد تمام و شهری بود، نهادی که از پویایی‌های و داینامیز شهر مدرن، تجربه مدرنیته در شهر و از زیست اجتماعی مردم مثل نهادهای دیگر ساخت پیدا کرد و شیوه‌های هنجارین خاص خود را دارد. وقتی مرتن درباره هنجارهای علم می‌گوید، علم یعنی شک منظم، یعنی ارزش‌های خود را دخالت ندهیم و وقتی یافته‌های ما برخلاف یافته‌های پیشین است آنها را پی‌جویی کنیم، اینها هنجارهایی هستند که از شیوه‌های زیست تکرارشونده، ساخت و ارزش بقا پیدا کرده و به نهاد (

Institution

) تبدیل شده است. پشت دانشگاه یک زیست اجتماعی و اکوسیستم وجود دارد، پشت دانشگاه حس سوژگی وجود دارد، انسانی که می‌گوید می‌خواهم بفهمم، پشت دانشگاه تحولات معرفتی است، طبقات متوسط نیرومند است که روی پای خود ایستاده اند، پشت دانشگاه جهازات و آپاراتوس‌های اجتماعی، اقتصادی، مدنی، صنفی و حرفه‌ای است. دانشگاه به این معنا در اروپا یک نهاد نیرومند بود و به این معنا در ایران می‌توان گفت اصلا نهاد نبود بلکه یک

Institute

(موسسه) بود نه

Institution

و به زعم من حداقل نهاد نیرومندی نبود و طبق بحث‌هایی که عزیزان مطرح کردند نیز می‌توان گفت هستی اجتماعی دانشگاه در ایران ضعیف بود. ما ستاره‌های دانش داشتیم اما موسسات دانشی نداشتیم بنابراین دانش در ایران تاسیس نمی‌شود تا دانشگاه به وجود بیاید. حتی مدرسه‌هایی که ما در نیشابور سمرقند بلخ، و بخارا در دوره زرین تمدنی خود داشتیم ملحقات نهادهای دیگر بودند. مثل مسجد –مدرسه.

دانشگاه در سیطره ایدئولوژی

به همین دلیل، دانشگاه در دوره معاصر ایران به تصاحب ایدئولوژی های مسلط درآمده است زیرا خود آن هستی نیرومندی ندارد. از همان ابتدا در ذیل گفتمان مدرنیزاسیون دولتی تعریف شد. دولتی که هستی بسیار بزرگی دارد و به دنبال نوسازی است. در پی آن دانشگاه تهران به معنای

bilding

تاسیس می‌شود که بیشتر اهداف سیاسی باعث آن شد. تاسیس دانشگاه در دوره رضاشاه ممانعت از رفتن دانشجویان به خارج بود. و چون دانشسراهای عالی را نمی توانست کنترل کند در یک مکان جمع کرد تا راحت تر بتواند کنترل کند. بعدها نیز موجودیت آکادمیک دانشگاه تحت‌الشعاع موجودیت‌های ایدئولوژی های دیگر قرار گرفت اعم از چپ یا مذهبی تا اینکه در انقلاب فرهنگی و بعد از انقلاب اسلامی این‌بار در مقابل نوسازی ذیل اسلامی‌سازی قرار گرفت. و دانشگاه به دستگاه بازتولید نابرابری ها تبدیل شد. سومین ایدئولوژی که به تصاحب دانشگاه درآمد خصوصی‌سازی است که عزیزان درباره آن توضیح دادند. الان ایدئولوژی بازار به دنبال ان است که سیطره هایی داشته باشد. پولی شدن دانشگاه را هم توضیح دادند یکی از نشانه‌های سیطره خصوصی‌سازی بر دانشگاه است دانشگاه یک نهاد اجتماعی است یک نهاد عام المنفعه است سرشت اجتماعی دارد یک نهاد مدنی است حساسیت آن به خیر عمومی است. ۸۵ در صد از مردم به عناوین مختلف برای درس خواندن پول می دهند. دکتر مالجو به خوبی توضیح دادند که ابعاد مشکل وقتی است که با وجود این همه پولی که از مردم می‌گیرند دانشگاه زیر سیطره مدیریت دولتی است، یعنی پول از خانواده‌ها و تصاحب از سازمان بروکراتیک دولت. یعنی یک دیوانسالاری دست‌وپاگیر و یک مدیریت دولتی حتی در دانشگاه‌های آزاد و غیردولتی. یعنی یک پارادوکس عجیب وجود دارد که ۸۵ درصد پول مردم توسط دولت تصاحب می‌شود. آن هم نه یک دولت، بلکه ۱۷ سازمان دولتی بر دانشگاه سیطره دارند، یعنی متولیان متعدد و موازی هر یک حرفی برای دانشگاه دارند. شاید به‌ندرت در ایران می‌توان جایی را یافت که رییس دانشگاه بی‌اذن دولت بر کرسی ریاست بنشیند اما همین رییس از سوی همان دولت مرتب مامور می‌شود بنگاهداری کند. پرولتاریایی که آقای دکتر صحبت کردند پرولتاریای سیاه بود یک پرولتاریای سفید هم در درون دانشگاه داریم که حکم استخدامی هم در دانشگاه دارند .از یک سو دانشگاه به عنوان یک بنگاه سودآور معرفی می‌شود و از سوی دیگر این بنگاه سودآور مدیرعامل (رییس دانشگاه) خود را نمی‌تواند انتخاب کند. در همه جای دنیا دانشگاه را به عنوان یک اقلیم و سرزمین تلقی می‌کنند که برای خود یک تمامیت دارد و رییس دانشگاه در آن حکفرمایی می‌کند. اما در ایران به یک سازمان دولتی با مدیریت دولتی تبدیل شده است. ما دانشگاهیان نیز باید هم هزینه ایدئولوژی دولت را بدهیم و هم خرج سرمایه‌داری پولی را و در واقع، از دو سو گرفتار یک چنبره هستیم. به این ترتیب، دانشگاه ایرانی در طول هشت دهه که از آن می‌گذرد گرفتار ایدئولوژی ها بوده و نتوانسته هستی و چیستی و هویت آکادمیک خود را مستقل از گفتمان های ایدئولوژیک تعریف و مستقر کند.

در دام یک ایدئولوژی آهنین

در ادامه به موضوع اصلی بحث خود می‌پردازم. بهتر است در ابتدا بگویم مراد من از ایدئولوژی چیست؟ گاه ما با کلمات گردو غبار راه می اندازیم و راه اصلی را نمی‌بینیم. زبان، خانه هستی است. وقتی زبان ویران می‌شود زندگی ویران می‌شود. یکی از گرفتاری‌های زندگی ما آشفته شدن زبان است. ذهن و زبان آشفته نتیجه ای جز زندگی آشفته ندارد. مراد من از ایدئولوژی، معرفتی است مخدوش که بیش از اندازه محصور کننده شده است. معرفتی مخدوش که با صدای بسیار بلند دعوی سخن گفتن از یک کلیت می‌کند. ایدئولوژی می‌گوید من یک کلیت را بیان می‌کنم به شکل منسجم و با صدای بلند. البته من در اینجا نمی‌خواهم از یک امر اهریمنی که دیگر مد شده است سخن بگویم. درواقع من از ایدئولوژی نمی‌خواهم به عنوان یک برچسب و انگ و ناسزا استفاده کنم ولی می‌خواهم بگویم همه ما در معرض کژتابی‌های ایدئولوژیک اعمال و افکار خود هستیم. و در قلمرو حقیقت سکنی نداریم در یک وضعیت فراگفتمانی نیستیم. بنابراین همه ما در معرض ایدئولوژی هستیم. اما ناگهان در دام یک ایدئولوژی آهنین می‌افتیم. مثلا می گوییم سرزمین ملت قوم و .. که همه مفاهیم خوبی هستند اما یک دفعه مثلا دچار ایدئولوژی نازیسم می‌شویم. می‌گوییم برابری، اما یک دفعه اسیر ایدئولوژی استالینی می‌شویم. پس عناصر ایدئولوژیک بخشی از حیات ما هستند اما باید مرتب آنها را تحلیل بکنیم. مشکل آنجاست که یک یا چند ایدئولوژی مسلط بر زندگی انسان‌ها مستولی شود. بحث من این است که چند ایدئولوژی آمده به شکل مسلط بر دانشگاه سیطره پیدا کرده است. در اروپا هم دانشگاه به عنوان امر ناب نبود و انواع ایدئولوژی‌های طبقاتی در پشت آن بود. ملت – دولت از ایدئولوژی‌هایی بود که در تکوین دانشگاه نقش داشت. در اروپا ایدئولوژی‌های مختلف می توانستند هم به تکوین دانشگاه کمک بکنند و هم به توسعه و تحول آن. اما مشکل وقتی ایجاد می‌شود که یک ایدئولوژی مسلط بر دانشگاه سیطره پیدا می‌کند. وگرنه فوکو هم مطرح کرده که خود دانش هم قدرت ایجاد می‌کند و به نوعی صورت‌بندی‌های معرفتی حاصل از دانش، یک نظارت اجتماعی و قدرت را به وجود می آور

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.