پاورپوینت کامل نگاهی به «زیبایی‌شناسی هایدگر» از مجموعه دانشنامه فلسفی استنفورد ۴۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نگاهی به «زیبایی‌شناسی هایدگر» از مجموعه دانشنامه فلسفی استنفورد ۴۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نگاهی به «زیبایی‌شناسی هایدگر» از مجموعه دانشنامه فلسفی استنفورد ۴۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نگاهی به «زیبایی‌شناسی هایدگر» از مجموعه دانشنامه فلسفی استنفورد ۴۱ اسلاید در PowerPoint :

قبل از اینکه وارد مبحث نه‌چندان جذاب تفسیرهای فیلسوف ارجمند هایدگر از هنر ونسان ون‌گوگ، هنرمند برجسته هلندی شویم، باید کمی به حال‌وهوای نقاشان پسا‌امپرسیونیسم در قرن نوزدهم بپردازیم. این پرداختن به حال‌وهوا می‌تواند حال‌و‌هوای ما را نیز کمی عوض کند. اما اجازه دهید که به عقب‌تر از این دوستان نیز برویم. گسست نقاشی کلاسیک با مابعد خود، از اواخر قرن نوزدهم و قبل از جنگ جهانی اول آغاز شد. این گسست در ابتدا از نکات و مفاهیمی مانند واقعیت و عینیت آغاز شد

قبل از اینکه وارد مبحث نه‌چندان جذاب تفسیرهای فیلسوف ارجمند هایدگر از هنر ونسان ون‌گوگ، هنرمند برجسته هلندی شویم، باید کمی به حال‌وهوای نقاشان پسا‌امپرسیونیسم در قرن نوزدهم بپردازیم. این پرداختن به حال‌وهوا می‌تواند حال‌و‌هوای ما را نیز کمی عوض کند. اما اجازه دهید که به عقب‌تر از این دوستان نیز برویم. گسست نقاشی کلاسیک با مابعد خود، از اواخر قرن نوزدهم و قبل از جنگ جهانی اول آغاز شد. این گسست در ابتدا از نکات و مفاهیمی مانند واقعیت و عینیت آغاز شد. سؤالی که هم واقع‌گرایانی چون گوستاو کوربه و هم رمانتیک‌ها مطرح می‌کردند این بود: «واقعیت و تصویری که ما از جهان درک می‌کنیم چه نسبتی با عینیت و آنچه می‌بینیم دارد و چگونه می‌توان این‌دو را در نقاشی نشان داد؟» آیا این‌دو یکی نیستند. آیا عینیت همان واقعیت نیست؟ با دو کلمه متفاوت به‌لحاظ ساختار زبانی؟ خود رئالیست‌ها هم نتوانستند به این سؤال پاسخ دقیقی دهند. اما مهم‌ترین و ابتدایی‌ترین گامی که هنرمندانی چون کوربه برداشتند، این بود که گزارش بی‌نقصی از آنچه در حال روی‌دادن است به نمایش بگذارند. اما این گزارش از رویداد می‌توانست از دریچه‌های مختلف احساسی و عاطفی دیده شود. در اینجا بود که واقعیت از بُعد عینی‌گرایی صرف مکتب کلاسیک و نئوکلاسیک قرون هجده و نوزده جدا شد. دیگر وقت آن به‌ سر رسیده بود که نقاش تنها با عینیتی متکی بر تکنیک به بازنمایی عین‌به‌عین شمایل درباریان و سگ و گربه‌های آنها بپردازد. بی‌تردید (به‌استثنای رامبرانت و ورمییر و فرانسیس گویا) قرون هجده و نوزدهم قرون زوال مفهوم در هنر نقاشی اروپاست. بی‌خبری و خوش‌خبری. فقط به تکنیک بپرداز و از مفهوم و رویداد فرار کن. رئالیست‌ها این دستور را نادیده گرفتند. مکتب باربیزون در فرانسه از یک طرف و بزرگانی چون ترنر در بریتانیا چیزی جدید را دیده بودند و دست به اعلام آن زدند. کشف جهان و حس زنده‌بودن میان دیگر زندگان. این زندگان آن‌چنان که ورمییر قرن هجدهمی هم اعتقاد داشت زندگی می‌کردند. زندگان در طبقات مختلف اجتماعی. دیدگاه این‌گونه هنرمندان باعث شد تا طبقات اجتماعی/اقتصادی در هنر به رسمیت شناخته شود. فرودستان، کارگران، کشاورزان، روسپیان و… .
تا قبل از این کشف بزرگ، تمامی هنر اروپا به پادشاهان و خرده‌ریزهای دربارها، کلیسا، مسیح و روایات عهد عتیق و اناجیل اربعه خلاصه شده بود. البته نباید اعجوبه‌هایی چون ژروم بوش و پیتر بروگل (قرون شانزده و هفده) را نادیده گرفت که به زندگی روزمره مردم نگون‌بخت اروپای طاعون‌زده نگاه می‌کردند. اینکه می‌گوییم تمام هنر اروپا بین پادشاهان و کلیسا تقسیم شده بود، یک گزاره کلی در سنت نقاشی اروپاست. به بیان دیگر جریان اصلی دست حضرات بی‌خبر خوش‌خبر بود. پس از هنرمندان واقع‌گرای مکتب باربیزون فرانسوی و ترنر انگلیسی داستان شکل هیجان‌انگیزتری به خود گرفت. وقتی که گروهی از هنرمندان جوان فرانسوی آثار خود را به سالن پاریس تحویل دادند و با مخالفت مدیران سالن مواجه شدند. هنر محافظه‌کار و بورژواپسند قرن نوزدهم فرانسه که خود را مدیون نوکیسه‌گان و تازه به دوران‌رسیده‌ها می‌دید چاره‌ای نداشت جز اینکه این جوانان را دست‌به‌سر کند. مونه، مانه، دُگا، رنوار، سیسیلی، لوترک همه از جمله مردودشدگان بودند. نمایشگاه «مردودین»، خود پاسخی به این پاسخ بود. نبردی تمام‌عیار در گرفته بود. دیگر زمان آن رسیده بود که نقاش تجربه «نقاشی‌کردن» را با مردم به اشتراک بگذارد. چراغ سُنت عینیت‌گرا و کمال‌گرای قرون پیش بی‌سروصدا و بدون مقاومت برای (حدود) یک قرن کاملا خاموش شد.
اروپا… اروپای عزیز… اروپای همیشه تب‌دار و پرهیاهو. و پاریس… شهر فقر و ثروت. شهر پاکی‌ها، رفاه و لذت‌های متظاهرانه، تبدیل شد به موضوع هنرمندان بزرگی چون دُگا، رنوار. با یک دست جعبه رنگ و قلمو و با دست دیگر کاغذ و بوم و سه‌پایه میان بازارها، کافه‌های بدنام، پارک‌های زیبا و مزارع و مرغزارهای خارج از شهر… وعده‌گاه عشاق. تازه چشم مردم به جمال پرخیر و بی‌برکت هنرمندان بازشده بود. هنرمندان با مردم حرف می‌زدند، مردم هم برای جلب‌نظر هنرمندان با یکدیگر رقابت می‌کردند.
امپرسیونیسم هم توانست به پاریس سبک زندگی اهدا کند و هم سبک زندگی این شهر را به تصویر کشد. با هم غذایی مختصر می‌خوریم. با هم می‌خندیم و من شما را در حال شادمانی به تصویر می‌کشم، نقاشی می‌کنم. به همین سادگی. دگا دغدغه خودش را داشت و آن‌ چیزی نبود جز حرکت. به پیست‌های مسابقات اسب‌دوانی می‌رفت و برای نخستین مفهوم حرکت را به همگان نشان داد. به سالن‌های باله می‌رفت و حرکات موزن دخترکان ریزاندام را با پاستل گچی می‌کشید. شیرین‌ترین آثار از آنِ ادگار دُگا است، چون با حرکت در‌آمیخته بود این هنرمند. مگر زندگی چیز دیگری است جز حرکت و پویایی هر روزه که با نور همراه است؟ انسان این نکات را فراموش می‌کند. نور صبحگاهی و حرکت از نو. روزمر‌گی‌ها باعث شده تا این ارزش‌های طبیعی روزانه زندگی را از دست بدهیم. در آن دوران نیز چنین بود… همیشه این‌چنین است: «فراموشی حرکت و پویایی زندگی» بدون در نظرگرفتن عادات ذهنی و عینی روزانه. موریانه‌های ساکتی که می‌جَوند زندگی را و انسان را مسموم ذهنیت‌های بی‌فایده اما دهان‌پرکن می‌کنند. امپرسیونیسم مسئله دیگری را نیز به همگان گوشزد کرد و آن موضوع نور و زمان بود. عنصری طبیعی که می‌تواند دشمن انسان تلقی شود. این هنرمندان با تسریع در طراحی و تأکید بر تفاوت نور در ساعات مختلف روز از بی‌خبری انسان خبر دادند. نور ساعت نُه صبح چه تفاوتی با نور ساعت ده صبح دارد؟ نور ساعت ده چه تفاوتی با نور ساعت نُه صبح دارد؟ سایه‌ها چگونه در خیابان‌ها، در جنگل یا در یک پارک، بزرگ و کوچ

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.