پاورپوینت کامل شعر بهار، در مرکز مشروطیت ۶۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل شعر بهار، در مرکز مشروطیت ۶۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شعر بهار، در مرکز مشروطیت ۶۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل شعر بهار، در مرکز مشروطیت ۶۵ اسلاید در PowerPoint :
هر نسلی بیشتر، شعر نسل خود را در حافظه دارد ولی اگر شاعری که از اوج دوران شاعریاش تا امروز پنج شش نسل گذشته (نسل را با فاصله ده سال تا دوازدهسال به کار میبرم نه با اصطلاح علمای انساب) در ذهن و ضمیر تمام نسلها به یک اندازه یا به طور مستمر، شعرهایش حکومت کرده باشد، میتوان پذیرفت که شخصیت طبیعی خویش را در تاریخ ادبیات عصر ما به دست آورده است و از خطر فراموشی مطلق رسته است.
هر نسلی بیشتر، شعر نسل خود را در حافظه دارد ولی اگر شاعری که از اوج دوران شاعریاش تا امروز پنج شش نسل گذشته (نسل را با فاصله ده سال تا دوازدهسال به کار میبرم نه با اصطلاح علمای انساب) در ذهن و ضمیر تمام نسلها به یک اندازه یا به طور مستمر، شعرهایش حکومت کرده باشد، میتوان پذیرفت که شخصیت طبیعی خویش را در تاریخ ادبیات عصر ما به دست آورده است و از خطر فراموشی مطلق رسته است.
من معتقدم که شعر بهار و شعر ایرج از روزگار عرضه شدن تا امروز، همه نسلها را تسخیر کرده است و در آینده نیز بیش و کم، حضور و استمرار خود را در حافظه نسلهای مختلف حفظ خواهد کرد؛ ولی چنین تضمینی را در باب قاآنی یا یغما یا از شعرای مشروطیت، ادیبالممالک و سید اشرف، و از شعرای نسلهای بعد (خودتان مثال بزنید) نمیتوانیم بدهیم؛ در صورتی که اینان هر کدام در عصر خویش طرفدارانی داشتهاند و بعضی از اهل ادب در حق آنان، گاه عقاید افراطی نیز ممکن است ابراز کرده باشند.
بگذارید اول در بافت تاریخی عصر بهار، نگاهی کنیم به موقعیت او: شعر بهار در مرکز مشروطیت قرار دارد، و تمایز او از اقرانش (ادیب پیشاوری، ادیبالممالک، دهخدا، سید اشرف، عارف، عشقی و ایرج) در این است که پس از دوره مشروطیت نیز ادامه یافته و قریب سه دهه پس از مسخ مشروطیت به دست رضاشاه را نیز زیر چتر خلاقیت خود دارد و این سی سال بهترین سالهای شاعری اوست. از نوادر حوادث تاریخ شعر فارسی در قرن اخیر (و شاید هم تمام قرون) اینکه شعر بهار تا آخرین روزهای حیاتش همواره در اوج زندگی و پیوند با نبض جامعه بوده و هرگز به ابتذال و سستی و تکرار ـ که از ویژگیهای دیگران در سنین کهولت و پیری است ـ گرفتار نشده است (نگاه کنید به «هدیه باکو»، «لاله خونین کفن از خاک سرآورده برون» و «جغد جنگ» و…) و حال آنکه غالب معاصران پس از یک دوره کوتاه شهرت، کارشان گاه به ابتذال عجیبی میکشد و هیچ کدامشان حاضر نیستند که این حقیقت را بپذیرند و اصرار دارند که آن روزها آن نوع شعر، ضرورت داشت و این روزها این نوع شعر. نمونههایش را خودتان نام ببرید.
در همین زمینه شعر مشروطیت که اشاره کردم، اگر بخواهیم شعر بهار را بررسی کنیم، تنها شاعری که به لحاظ حجم آثار با او قابل مقایسه است، ادیبالممالک است و تنها شاعری که به لحاظ نفوذ در میان توده وسیع خوانندگان، میتواند با او رقابت کند، ایرج. وگرنه دیگران به هیچ وجه جایی برای مقایسه ندارند؛ نفوذ سید اشرف بیشتر در روزگار حیات او و آن هم در قشرهای خاصی از خوانندگان و دوستداران شعر بوده و نفوذ عارف به خاطر تصنیفها و مقام موسیقایی اوست.
بعضی از ادیبان معاصر را دیدهام که بهار را با ادیبالممالک مقایسه میکنند، تنها دلیل آنان زمینه مشروطگی شعر این دو و گرایش غالب این دو شاعر به قالب قصیده و زبان قدمایی است؛ ولی این قیاسی است معالفارق. از مجموع شعر استادانه و بسیار استوار ادیبالممالک، چند شعر میتوان یافت که توانسته باشد به میان انبوه خوانندگان شعر، در نسلهای پس از او، راه یافته باشد؟ اگر به دیوانش مراجعه نکنید و از حافظهتان مدد بگیرید، خواهید گفت: «برخیز شتربانا بربند کجاوه» آن هم آغاز شعر و چند بند آن که در میان وعاظ و اهل منبر شهرت یافته. و «قاضی عدلیه بلد» و شاید یکی دو شعر دیگر مثل «تا زبر خاکیای نهال برومند» بقیه شعرها استوار و خوب و به هنجار قدماست و شاید به لحاظ صورت و ساخت قدمایی، قویتر از بعضی از شعرهای بهار؛ اما چرا به میان حوزههای وسیع خوانندگان شعر راه نیافته است؟
طنز ایرج، بهویژه در قلمروهای خاصی، بسیار دلپذیر و در نوع خود بیبدیل است، نه تنها در قیاس با معاصرانش که در طول تاریخ شعر فارسی؛ اما از قلمرو طنز به جد کمتر پرداخته و اگر پرداخته، توفیق طنزهای او را ندارد؛ دو سه شعر استثنایی او مانند «قلب مادر» یا «گویند مرا چو زاد مادر» و… را به خاطر دارم؛ ولی در شعر بهار، طنز اگر به حد ایرج شیرین و نافذ نیست، تنوع اقالیم شعری او را نباید فراموش کرد: در حوزههای گوناگون وصف طبیعت (گیلان و مازندران)، خشم و خروشهای انقلابی (دماوند) و در قلمرو طنز (ترسیم من از جهنم و آتشفشان او) و در قلمرو وطنیات که حوزه اصلی شعر اوست (لزن و قصیده نوروز آمد سپس بهمن و اسفند) و در قلمرو مسائل سیاسی روز (جغد جنگ) و در تصویر نفسانیات و احوال خویش در محبس؛ به مناسبت قرارگرفتن بهار در دوران پس از قرون وسطی، حبسیههایش بر حبسیههای مسعود سعد میتوان گفت رجحان دارد ـ دست کم برای خواننده عصر ما و پس از عصر ما که جهانبینی انسان عصر فئودالی را بیش و کم وداع گفته است. حتی در اخوانیات (که غالباًآن را از حدود شعرهای خصوصی به درآورده و به نوعی سروده است که لذت یک شعر گسترده را به خواننده میدهد: یاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود). و مرثیه،چه مرثیههای دوستانه و چه مذهبی و بسیاری اقالیم دیگر، دیوان بهار، متنوعترین دیوان شعر فارسی است، در عصر مشروطیت.
این مسأله مقایسه تنوع اقالیم شعری بهار را میتوان از عصر مشروطه به قدما نیز سرایت داد و گفت: در دیوان هیچ شاعر قصیدهسرایی (با همه عظمت و بیکرانگی شعر سنایی و استواری ساخت و انسجام فکری ناصر خسرو و تصاویر بدیع خاقانی) به اندازه دیوان بهار، تنوع اغراض وجود ندارد. این یکی از سعادتهای بهار بوده است که قصیده را در روزگاری به خدمت شعر خویش درآورده که تاریخ اجتماعی ایران و جهان هر روز گونه و رنگ تازهای به خود گرفته و او تجارب شعری قدما را به خدمت اندیشههای خویش، در ارتباط با حوادث عصر، درآورده است؛ این چنین امکانی برای خاقانی و ناصر خسرو و سنایی نبوده است (در قصاید قدما متنوعترین حوزه موضوع از آن سنایی است) و این به معنی آن نیست که بخواهم بگویم قصیده بهار بهتر از قصیده سنایی یا خاقانی است؛ سخن بر سر چیز دیگری است و آن مسأله تنوع زمینههای شعری است.
اگر از دو سه قصیده انوری (یکی از پیمبران شعر) بگذریم، بقیه شعرهای او همه تکرار یک مطلب است: مدح و گدایی؛ البته بعضی قطعات و بعضی غزلهای او ارزش والای خویش را دارد. صحبت بر سر قصیدهسرایی اوست که در آن وادی، پیمبر شناخته شده است. در تمام دیوان قصاید این پیمبر قصیدهسرایی، جز مدیحههای مکرر، هیچ چیز وجود ندارد. اگر منکر حرف بنده هستید، به حافظهتان مراجعه کنید فوراً «بر سمرقند اگر بگذری ای با سحر» و «ای برادر بشنوی رمزی ز شعر و شاعری» به یادتان میآید و بعد میرسد به بعضی قطعههای هجوی یا اخلاقی او.
تنها شاعری که از نسلشاعران پس از مشروطیت، هم به لحاظ تنوع در اسالیب بیان و هم به لحاظ نفوذ در میان خوانندگان، میتواند با بهار مورد مقایسه قرار گیرد، پروین اعتصامی است؛ اما در دیوان پروین اگر تنوع اسالیب بیان وجود دارد (مناظرهها، فابلها) ولی از حوزه اخلاق، آن هم همان آموزشهای تجربهشده شاعران پیشین،بهندرت گامی بیرون نهاده است و تنوع اقلیمی شعر بهار را ندارد. البته دیوان پروین یکدستتر از دیوان بهار است و نفوذ او در میان خوانندگان شعر بهار بیشتر از بهار مینماید. شعر فارسی پس از ظهور نیما، چه بخواهید و چه نخواهید، معیارهای تازهای را پذیرفته و در قلمرو آن معیارها دیگر جایی برا ی مقایسه کسی با بهار باقی نیست. بهار واپسین تجلی یکی از ارجمندترین صورتهای شعر فارسی است؛ صورتی که از رودکی آغاز و به بهار ختم میشود. منظور سیر طبیعی این قالب است، وگرنه در دوهزار سال دیگر هم ممکن است کسی بیاید و قصیدهای بگوید. در حوزه تاریخی و مسیر طبیعی قصیده از عصر رودکی تا بهار، اگر حجم شعرهای خوب و تنوع زمینههای فکری را ملاک قرار دهیم ـ و پسند و حافظه نسلهای پس از شاعر را داور این محکمه بشناسیم ـ بهار حق داشته است که بگوید:
از پس سعدی و حافظ کز جلال معنوی
رتبت ایوانشان بر تارک کیوان بوَد
آن اساتید دگر هستند شاگرد بهار
گر امامی گر همام ار سیف، گر سلمان بود
و بدون تردید اگر معیارها و موازینی را که بهار بدان دلبسته بوده است، یعنی سنّتی که شعر بهار از درون آن برخاسته (یعنی زبان خراسان و صورت قصیده) را مورد نظر قرار دهیم، سخنش را باید پذیرفت. شعر صائب (برای طرفدارانش) و شعر بیدل (برای طرفدارانش) و شعرهای اسالیب بعد از نیما، در این دعوی مستثنای منقطع است؛ زیرا بهار آن موازین را نه میپسندیده و نه در نظر داشته است.
اگر نبوغ را نوعی حسن تصادف در مسیر زندگی افراد ندانیم، یکی از اموری که سبب توفیق چشمگیر بهار در شعر فارسی شده است، این است که او در پایان یک دوره عظیم از تجارب قدما، بخش مهمی از آن تجربهها را به خدمت مسائلی درآورده که قدما از پرداختن به آنها محروم بودهاند؛ یعنی ساخت و صورتهای قدمایی شعر را که بیشتر در خدمت معانی و محدودی از هجو و مدح و اخلاق بوده، به قلمرو گستردهای از مسائل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی عصر جدید در آورده است. اگر از چند اثر استثنایی بهار بگذریم، شاهکارهای او، همه استقبالهایی است که از قدما کرده و در حقیقت تجربههای آنان را در زمینه زبان و موسیقی و تصویر به خدمت اندیشههای عصر خویش درآورده است، حتی بعضی از این کوششها به گونهای است که نوعی نقیضه یا پارُدیسازی۱ در قبال کارهای قدما به شمار میرود؛ مثل نقیضه گونه «کاروانی همی از ری به سوی دسگره شد» که در داستان پیشهوری و وقایع آذربایجان سروده است.
در شعر بهار ساخت و صورتهای قدمایی، بر اثر ترکیب با عوالم روحی انسان عصر جدید، بافتتازهای به خود گرفته که در مجموع نوعی سبک شخصی۲ را در شعر او به وجود آورده است و این مهمترین امتیاز اوست. البته
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 