پاورپوینت کامل راز زدایی از پیام متن هرمنوتیک بولتمان و گستره راززدایی از متون دینی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل راز زدایی از پیام متن هرمنوتیک بولتمان و گستره راززدایی از متون دینی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل راز زدایی از پیام متن هرمنوتیک بولتمان و گستره راززدایی از متون دینی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل راز زدایی از پیام متن هرمنوتیک بولتمان و گستره راززدایی از متون دینی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
مسأله اصلی که هرمنوتیک متون با آن سروکار دارد فهم وتفسیر متون است. گرچه هرمنوتیک گام به گام و تدریجاً کار خود را به همه علوم انسانی گسترش داده است و حتی امروزه مباحثی از آن در بیرون از قلمرو تفسیر متون، از قبیل جامعه شناسی، روانشناسی، معرفت شناسی، فلسفه، سیاست و غیره نیز مطرح میشود، ولی اکثر مباحث آن با فهم و تفسیر متون ارتباط دارند.
اشاره :
مسأله اصلی که هرمنوتیک متون با آن سروکار دارد فهم وتفسیر متون است. گرچه هرمنوتیک گام به گام و تدریجاً کار خود را به همه علوم انسانی گسترش داده است و حتی امروزه مباحثی از آن در بیرون از قلمرو تفسیر متون، از قبیل جامعه شناسی، روانشناسی، معرفت شناسی، فلسفه، سیاست و غیره نیز مطرح میشود، ولی اکثر مباحث آن با فهم و تفسیر متون ارتباط دارند.
از این رو، هرمنوتیک برای رشتههایی که با متون دینی سروکار دارند، اهمیت بسزایی دارد.
متون دینی در ادیان مختلف پیام و یا پیامهایی برای مخاطبان خود دارند و وظیفه مفسران راز زدایی از این پیامها و گشودن راز آنها است. هرمنوتیک نیز در این میان تلاش میکند تا راهی برای حل این مسأله بیابد.
تعبیر «راز متن» نکته جدیدی نیست که تنها هرمنوتیک بدان اشاره کرده باشد، بلکه مفسران رسمی متون دینی از سنتها و ادیان مختلف از قدیم به این نکته اشاره کردهاند و متون دینی خود را اسرارآمیز دانستهاند. این نکته حتی در لابهلای سخنان مفسران قرآن کریم نیز به چشم میخورد.(۱)
وقتی از «راز متن» سخن میگوییم به سطح و مقیاس خاصی از زبان نظر داریم. هر متنی از علایم و نمادهای زبانی فراهم آمده است. نظریهپرداز معاصر «پل ریکور»(۲) تحلیلهای جذابی در این زمینه دارد. او معتقد است که متون تنها مقیاس و سطح زبان نیستند و زبانشناسان از سطوح و مقیاسهای دیگری نیز سخن میگویند. آنها از واژههاو جملات بحث میکنند. معناشناسی لُغتی(۳) به سطح و مقیاس واژهها مربوط میشود. همچنین، زبانشناسان از جملات و بافتهای گوناگونی که واژهها در آنها قرار میگیرند و اختلاف این بافتها بحث میکنند. این مقیاس و سطح غیر از سطح معناشناسی لغتی است و معناشناسی ساختاری(۴) نام دارد(۵)، متون به سطح و مقیاس سومی از زبان تعلق دارند که سطح هرمنوتیکی است. مسأله راز متن از این جهت مسألهای هرمنوتیکی است و به تبیینی هرمنوتیکی نیاز دارد.
متون دینی میخواهند پیامی را به مخاطبان خود انتقال دهند. مفسر نیز میخواهد از این پیام پرده بردارد و آن را بر مخاطبان مفهوم سازد. اما چرا این پیام به صورت راز در میآید و به تفسیر نیاز پیدا میکند؟ و هرمنوتیک معاصر چه پاسخی به این پرسش میدهد؟
هرمنوتیک کلامی(۶) بولتمان، پاسخ خاصی برای این مسأله پیش کشیده است که قصد دارم در این مقاله به شرح و بررسی آن بپردازم. پیش از بیان نظر بولتمان مقدمهای را که ریکور برای ورود به نظر او بیان کرده به اختصار میآورم. این مقدمه اشاره به خاستگاههای مسأله هرمنوتیک در مسیحیت است.
مسأله هرمنوتیک در مسیحیت
چرا در مسیحیت مسأله هرمنوتیک مطرح شد؟ در مسیحیت همواره مسأله هرمنوتیک مطرح بوده است، زیرا مسیحیت گونهای پیام و اعلان(
Proclamation
) برای یهودیان داشت. این پیام از طریق مکتوباتی، یعنی از طریق متون مقدس دست به دست به مسیحیان امروزی رسیده است. آنگونه که از متون مقدس مسیحیان استفاده میشود، پیام اصلی مسیحیت در این باره آن است که خدا در حضرت مسیح به صورت خاصی برای بشر تجلی کرده است. این پیام اصلی مسیحیت که از طریق متون به دیگران رسیده، باید با همان قوت اصلی که برای مسیحیان اولیه وجود داشته،زنده نگه داشته شود. از این نظر، هرمنوتیک مسیحی رابطه یگانه میان متون مقدس و پیامی که مدلول آنها است را مورد بحث و بررسی قرار داده است.
رابطه مکتوبات با این پیام و رابطه این پیام با واقعه مسیحیت و معنای آن پیام، موضوع اصلی هرمنوتیک مسیحی بوده است.(۷) ولی این نکته در خور توجه است که این روابط، یعنی رابطه متون با پیام و نیز رابطه پیام با واقعه مسیحیت، که معنای آن پیام است، همواره از طریق مجموعهای از تفاسیر ظاهر شدهاند. ظهور و بروز این تفاسیر در حقیقت سرگذشت هرمنوتیک در مسیحیت را نشان میدهد. ویژگیهای موقعیت هرمنوتیکی مسیحیت تا عصر ما در پردهای از ابهام فرو رفته بود و تنها اندیشمندان دوره مدرن از این ویژگیها پرده برداشتند، لذا مسأله هرمنوتیک در مسیحیت را باید مسألهای نوین به شمار آورد، چرا که نقشه موقعیت آن تنها در دوره مدرن بطور کامل ترسیم شد.(۸)
«پل ریکور» نقشه موقعیت هرمنوتیکی مسیحیت را به شیوهای نظامند و تاریخی در سه مرحله، ترسیم میکند. این سه مرحله به طور متوالی و پی در پی مطرح شدهاند. هر چند به طور ضمنی و هم زمان مطرح بودهاند. مسأله هرمنوتیک در مرحله اول از پرسشی برخاسته است که اذهان مسیحیان اولیه را به خود مشغول داشته بود و حتی در عصر جنبش اصلاحات در صدر مباحث قرار داشت. پرسش مذکور این بود که چه رابطهای میان دو عهد، یعنی عهد عتیق و عهد جدید وجود دارد؟ کتاب مقدس از دو عهد عتیق و جدید تشکیل یافته است و ارتباط این دو، بحثی هرمنوتیکی را میطلبیده است. اگر از منظر تاریخی به این مسأله بنگریم؛ در حقیقت دو متن مقدس در کار نبوده، بلکه یک متن مقدس و یک واقعه در کار بوده است. عهد عتیق متنی بود که در تاریخ حیات آن، واقعه مسیحیت رخ داده است و وقوع همین واقعه متن مقدس یهودیان را عتیق و باستانی کرده است. عهد جدید جایگزین عهد عتیق نمیشود، بلکه رابطه مبهمی با آن دارد که به تفسیر نیازمند است.(۹)
در مرحله دوم، خاستگاه مسأله هرمنوتیک در مسیحیت را باید در سخنان «پولس» جستجو کرد، گرچه نظر او با نظر بولتمان به شکوفایی کامل رسیده است. بولتمان میگوید که تفسیر کتاب مقدس و تفسیر زندگی به طور متقابل جرح و تعدیل مییابند و با یکدیگر وفق داده میشوند. پولس زمانی که میگفت مخاطب پیام مسیحیت باید در پرتو مصائب و رستاخیز مسیح، فراز و نشیبهای زندگی خود را تفسیر و رمزگشایی کند، همین نکته را در نظر داشت. مرگ و رستاخیز مسیح از طریق انعطافپذیری تفسیر وجود بشری، تفاسیر جدیدی مییابند.
در اینجا «دور هرمنوتیکی» میان معنای مصائب، مرگ و رستاخیز حضرت مسیح، و معنای وجود در کار است که به طور متقابل از یکدیگر رمزگشایی میکنند. ما براساس فهمی که از مصائب حضرت مسیح داریم به سراغ زندگی و وجود خود میرویم و آن را تفسیر میکنیم و سپس براساس تفسیر خود از زندگی و وجود باز میگردیم و در تفسیر مصائب حضرت مسیح تجدید نظر میکنیم.(۱۰)
متون دینی از این نظر گنج بیپایانی هستند که اندیشه آدمی را درباره هر چیزی بر میانگیزند. وظیفه هرمنوتیک در این مرحله، گسترش دادن فهم متن تا آنجا است که این فهم با تفسیری جامع از وجود و واقعیت در قالب دستگاه مسیحیت، یکسان و برابر شود. در نتیجه، فهم و تفسیر متن دینی ابزاری برای درک هستی و واقعیت میشود.
در مرحله سوم، خاستگاه مسأله هرمنوتیک کاملاً نوین مینماید و تا زمانی که روشهای انتقادی علوم دنیوی در تفسیر کتاب مقدس به کار گرفته نشده بودند از آن خبری نبود. پیام مسیحیت در قالب داستانها و متونی مطرح شده است و ما این پیام را تنها از راه تفسیر به مَدَد علوم و روشهای انتقادی میتوانیم به دست بیاوریم. از این نظر، عهد جدید نیز متعلق تفسیر قرار میگیرد و وظیفه هرمنوتیک پرده برداشتن از پیام آن است. هرمنوتیک نه تنها باید از ارتباط عهد جدید با عهد قدیم بحث کند، بلکه در فهم عهد جدید نیز نقش دارد. مسأله هرمنوتیک به این معنا محصول مدرنیته است، چرا که از واکنش علوم انتقادی از قبیل لغت وتاریخ و غیره نسبت به متون مقدس پدید آمده است.(۱۱)
هرمنوتیک به این صورت سوم که در مدرنیته مطرح شده اصلی را در بر دارد که بولتمان آن را «اسطوره زدایی»
demythologization
مینامد. به نظر بولتمان کتاب مقدس پیامی دارد که مفسر باید آن را به دست آورد. این پیام در قالب زبان اسطورهای بیان شده و حجاب اسطوره، بر تن دارد و این حجاب پیام را در هالهای از ابهام قرار داده و آن را رازآلود ساخته است. از این رو، مفسر باید حجاب از آن برگیرد و راز زدایی کند.(۱۲) اشارهای به نظر ریکور درباره متن و مقایسه نظر بولتمان با آن میتواند در ایضاح نظر او مفید باشد.
ریکور متن را اثری از گفتار میداند. هر متنی پیامی دارد که در شرایط و ظروف خاص زمانی و مکانی به مخاطبان خاصی القا شده است. متن اثری کتبی است و صرفاً تثبیت گفتار نیست، بلکه همراه با عمل تثبیت ویژگیهایی را نیز مییابد. فرض کنید شما به سخنانی گوش میدهید و سپس آن را یادداشت میکنید. با این عمل، شما گفتار را تثبیت میکنید، ولی متنی که نگاشتهاید، از ظروف و شرایط شکل گفتاریاش فاصله گفته و با آن تفاوتهایی پیدا کرده است. متن از سه جهت با شکل گفتاریاش تفاوت پیدا کرده است: اولاً، در گفتار، گویندهای در کار است که خود، سخن میگوید اما بعد از عمل نگارش متن و تثبیت آن، دیگر گویندهای در میان نیست. بنابراین متن از گوینده، فاصله زمانی گرفته است. ثانیاً، در گفتار، مخاطبان شفاهی طرف گفتگو بودهاند و گوینده مستقیماً با آنها ارتباط برقرار میکرده است. اما با عمل تثبیت، این مخاطبان غایب شدهاند. لذا متن از مخاطبان شفاهی نیز فاصله زمانی گرفته است. ثالثاً، گفتار در شرایط و موقعیتی خاص رخ داده است. با عمل تثبیت، متن از شرایط و موقعیت اصلی گفتار فاصله گرفته است. خلاصه آنکه، در متن نسبت به گفتار سه نوع فاصلهگیری زمانی؛ یعنی فاصلهگیری از مؤلف، فاصلهگیری از مخاطبان شفاهی و فاصلهگیری از شرایط و موقعیت اصلی وجود دارد.(۱۳)
به نظر بولتمان فاصلهگیری متون دینی از گفتار مشکلی را برای بشر نوین به بار آورده است. عهد جدید برای مخاطبان شفاهی خاصی بوده و آن مخاطبان جهانبینی خاصی داشتهاند. مخاطب امروزی عهد جدید، یعنی بشر نوین جهانبینی دیگری دارد و به کلی از جهانبینی مخاطبان شفاهی عهد جدید دست شسته است. جهانبینی خاص مخاطبان شفاهی جزو مختصات فکری آنان بوده است و بشر نوین مختصات فکری جدیدی دارد. بنابراین، تفسیر عهد جدید باید به گونهای باشد که آن را از مختصات فکری قدیمی به مختصات فکری بشر نوین انتقال دهد، چرا که این دو نوع مختصات با یکدیگر همخوانی ندارند.
ناهمخوانی جهانبینی اسطورهای با جهانبینی علمی نوین: بولتمان در ابتدای مقاله مشهورش، «عهد جدید و اسطورهشناسی»، به طرز بدیعی به شرح این ناهمخوانی همت گمارده است. به نظر او، در عهد جدید باورهایی به چشم میخورند که امروزه نه تنها علما و دانشمندان آنها را نمیپذیرند، بلکه باور به آنها را غیر معقول میدانند. پیام مسیحیت در عهد جدید در قالب «دستگاه جهانشناختی»(۱۴) آمده است، که انسان جدید دیگر آن را نمیپذیرد و به جای آن دستگاه دیگری را پیش کشیده است. او جهانشناسی عهد جدید را «جهانبینی اسطورهای»(۱۵) و جهان شناسی انسان جدید را «جهانبینی نوین علمی»(۱۶) می نامد.(۱۷) جهانشناسی عهد جدید اسطورهای است و بر طبق آن جهان ساختاری سه طبقه دارد که زمین در مرکز آن، بهشت در بالا و دوزخ در پایین است. بهشت منزلگاه خدا و موجودات ملکوتی و دوزخ محل درد و عذاب است. در این جهانشناسی زمین صرفاً صحنه حوادث طبیعی و روزمره نیست، بلکه از یک سو، صحنه فعالیت خدا و ملائکه، و از سوی دیگر، صحنه فعالیت ابلیس و شیاطین است. نیروهای فوق طبیعی در امور طبیعی و در تفکر انسان و اراده و افعالش دخالت میکنند. زندگی این مخلوق الهی معرکه نزاع خدا و شیطان است. گاهی ارواح خبیثه و شیاطین، و گاهی نیز خدا ، او را به تصرف خود در میآورد.(۱۸)
بولتمان در مقاله «درباره مسأله اسطوره زدایی» درباره اسطوره توضیحاتی داده است. او اسطوره را به معنایی به کار میبرد که معمولاً در علوم دینی و تاریخ به کار میرود. اسطوره حادثهای است که در آن نیروهای فراطبیعی و فراانسانی فعالیت دارند، تفکر اسطورهای در مقابل تفکر علمی قرار دارد و بر طبق آن، جهان و حوادث آن نسبت به دخالت نیروهای فراطبیعی گشوده و باز(۱۹) هستند. به همین دلیل تفکر اسطورهای از دیدگاه تفکر علمی مملو از خلأها و شکافهای پرنشدنی است، چرا که در تفکر علمی، بر خلاف تفکر اسطورهای، جهان نسبت به دخالت نیروهای فراطبیعی، بسته(۲۰) است. در تفکر اسطورهای نه تنها جهان، بلکه حیات شخصی انسانها نیز صحنه فعالیت نیروهای فراطبیعی است.(۲۱)
تفکر اسطورهای همانند تفکر علمی عینیت بخش(۲۲) است و همین امر موجب میشود که مراد واقعی از اسطوره، مستور و پنهان بماند. اسطوره به گونهای سخن میگوید که جهان و حیات بشر را پر از معماها و رازها نشان میدهد، درباره دخالت خدا و نیروهای فراطبیعی که وابسته به آنها هستیم، در طبیعت تصاویری جامع به دست میدهد. به گونهای سخن میگوید که واقعاً مکانی بالاتر از زمین از لحاظ مکانی وجود دارد که نیروهای فراطبیعی در آنجا اقامت دارند و پایینتر از آن مکانی هست که دوزخ در آن قرار دارد. همچنین، اسطوره به شیوهای نارسا و ناقص درباره نیروهای فوق طبیعی سخن میگوید که آنها را مانند نیروهای طبیعی و در ردیف آنها قرار میدهد. به عنوان نمونه، وقتی معجزهای را بیان میکند، به این شیوه سخن میگوید که موجود فراطبیعی ناگهان در زنجیره علتهای طبیعی در میآید و موجب وقوع حادثهای میشود. و یا درباره خدا به شیوهای بحث میکند که گویی از یک انسان سخن میگوید.(۲۳) این گونه امور را نمیتوان مقصود و مراد اصلی اسطوره دانست، و چنانکه گفتیم جهانبینی علمی نوین آنها را نمیپذیرد. اسطوره زدایی نیز روشی برای رسیدن به مراد اصلی اسطوره است.
اسطورهزدایی و راز زدایی: در اسطوره میان حجابها و گوهر باید فرق گذاشت. گوهر همان مراد اصلی است که حجابهایی مانند عینیت بخشی و سخن گفتن به شیوهای نارسا، آن را در بر گرفته است. اسطورهزدایی برگرفتن و کنار زدن این حجابها برای رسیدن به آن گوهر است؛ یعنی رسیدن به پیام متن است. مراد اصلی اسطوره، سخن گفتن از وجود انسان است به نحوی که بر پایه امور فراطبیعی استوار گشته و به آنها مقید شده است. در حقیقت، اسطورهزدایی اقدامی سلبی ایجابی را در بر دارد. در نگاه نخست، اسطورهزدایی اقدامی کاملاً سلبی است که میخواهد لباس اسطورهای را از تن پیام مسیحیت کنار نهد. این روش ما را از جهانبینی اسطورهای، که پیام در قالب آن بیان شده، آگاه میسازد و مانع منحرف شدن توجه ما از پیام و مقصود اصلی اسطوره به این جهانبینی و لباس اسطورهای میشود. اما در نگاهی دیگر، اسطورهزدایی اقدامی ایجابی نیز هست. این روش با کنار نهادن حجاب اسطوره به پایان نمیرسد، بلکه با کنار نهادن این حجاب، پیام اسطوره و مقصود اصلی آن نیز برملا میشود و این جنبه ایجابی اسطورهزدایی است. از این لحاظ، اسطورهزدایی تفسیر وجودی است؛ به این معنا که از مقصود و مراد اصلی اسطوره که سخنی درباره وجود انسان است، پرده بر میدارد.(۲۴)
پوسته و حجابهای اسطورهای در حقیقت موجب شده که پیام و مراد اصلی رازآلود شود و از این رو، اسطوره زدایی با راز زدایی همراه است، ولی تفاوت اندکی نیز با آن دارد. راز تفاوت را باید در تفکیک جنبه سلبی اسطورهزدایی از جنبه ایجابی آن جست. با کنار نهادن پوسته و حجابهای اسطورهای که در کارکرد سلبی، اسطورهزدایی صورت میگیرد و راز آلود بودن پیام نیز زدوده میشود، و در واقع جنبه سلبی با راز زدایی همراه است. لیکن اسطورهزدایی گامی فراتر از راز زدایی میرود و به تفسیر وجودی نیز میپردازد. به عبارت دیگر، اسطورهزدایی هم پرده کاذب را از پیام اصلی بر میدارد و هم به تفسیر وجودی آن میپردازد و برای فهم عمیق آن تلاش میکند. اما راز زدایی تنها در کارکرد سلبی صورت میگیرد.
دور فهم و ایمان در اسطورهزدایی: هنگامیکه مفسر با زبان اسطورهای مواجه میشود، میداند که حجاب اسطورهای کاذب و ناخوشایند است، و باید به دنبال مراد اصلی آن بگردد. جستجوی مفسر برای فهم، به خاطر ایمان او به متن صورت میگیرد. در این مورد دور هرمنوتیکی ظاهر میشود؛ مفسر برای اینکه بفهمد، باید ایمان بیاورد، در صورتی که فهم پیام برای ایمان آوردن ضروری است. بیان دور این است که مفسر میخواهد آنچه را که متن میگوید، بفهمد و برای اینکه بفهمد، باید به آنچه که متن میگوید ایمان داشته باشد، اما آنچه که متن میگوید در جایی غیر از متن نیامده است. بنابراین، برای اینکه به سخن متن ایمان بیاورد آن را نخست باید بفهمد.(۲۵)
بولتمان در این سخن تا حدی با «کارل بارت
karl Barth
» وفاق دارد. به قول بارت: «فهم در سیطره متعلق ایمان است». بولتمان نیز به تقدم متعلق ایمان بر فهم اذعان دارد، ولی تفاوت او با بارت در این است که میگوید این تقدم در مرحله تفسیر و فهم متن، تنها به این صورت تحقق مییابد که برای فهم باید ایمان بیاوریم و متعلق ایمان نیز از طریق فهم متن به دست میآید و دور هرمنوتیکی در واقع میان فهم و ایمان در کار است.(۲۶)
عناصر جهانشناسی اسطورهای: بر طبق توصیفی که بولتمان از جهانشناسی اسطورهای ارائه میدهد این جهانشناسی مجموعهای از باورها است که یا باید همه را پذیرفت و یا همه را کنار نهاد. لیکن علوم نوین بر شق اخیر مهر تأیید مینهند. ما در جهانبینی عهد جدید چهار عنصر متمایز را تشخیص میدهیم، که چنین جهانشناسی را پدید آوردهاند، و در جهانشناسی نوین مقبول نیستند. این عناصر عبارتند از: جهان سه طبقه، مفهوم خاصی از علیت که در معجزات عهد جدید به چشم میخورد، دخالت روانی و آخرت شناسی.(۲۷)
پیش از آن که به توضیح این عناصر بپردازم باید به نقشی که مفهوم جهانشناسی اسطورهای در اندیشه بولتمان دارد، اشاره کنم. کارکرد این مفهوم در هرمنوتیک بولتمان این است که او را در این نکته یاری میرساند که باورهای عهد جدید را به صورت یک دو شقی «این … یا آن…» مطرح کند. بسیاری از مسیحیان امروزه بر این باورند که برخی از باورهای پولس مثلاً قابل قبول نیست، اما امروزه برخی از آنها را بدون هیچ تجدید نظری باید پذیرفت.
آنها برخی از باورهای عهد جدید راطرد میکنند و برخی دیگر را میپذیرند. مثلاً میگویند این باور را که حضرت عیسی پسر خداست و به خاطر گناهان ما به صلیب کشیده شد و بعد از مرگ زنده شد و غیره را باید بیهیچ چون و چرایی پذیرفت. بولتمان در مقابل میگوید که ما نمیتوانیم در مورد باورهای عهد جدید گزینشی عمل کنیم، یعنی برخی را انتخاب کنیم و آنها را با تبصره و بر حسب مورد صحیح بدانیم.
رویکرد گزینشی و تبصرهای (موردی
ad hoc
( نسبت به عهد جدید امکانپذیر نیست. زیرا بر طبق جهانبینی عهد جدید این باورها از یکدیگر مستقل نیستند، بلکه در بُن و اساس آنها دستگاهی عام از باورها، راجع به جهان قرار دارد. هر یک از باورهای خاص در عهد جدید به گونهای ضرورت منطقی، مستلزم این دستگاه هستند. اگر از این دستگاه چشم بپوشیم باید آن باورها را نیز کنار بگذاریم. بنابراین، با یک دو شقی مواجه هستیم، یا باید همه این باورها را با دستگاهی که در بُن آنها قرار دارد یک جا بپذیریم و یا همه را کنار بگذاریم.(۲۸) لذا او میگوید:
«ما نمیتوانیم پیام
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 