پاورپوینت کامل از شعر گفتن ، در شعر زیستن ۷۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل از شعر گفتن ، در شعر زیستن ۷۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل از شعر گفتن ، در شعر زیستن ۷۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل از شعر گفتن ، در شعر زیستن ۷۹ اسلاید در PowerPoint :
درباره شعر ـ این شاخه پُر بار و گرانقدر درخت هنر و فرهنگ و ادب پارسیـ فراوان گفتهاند و فراوانتر هم خواهند گفت و به گمانم هنوز ناگفتههای زیادی باقی مانده و خواهد ماند و هر چقدر حول این محور مهم و نیرومند صحبت کنند و بنویسند و پژوهش کنند، باز هم در حد شایگانی آن سخن نرفته است.
درباره شعر ـ این شاخه پُر بار و گرانقدر درخت هنر و فرهنگ و ادب پارسیـ فراوان گفتهاند و فراوانتر هم خواهند گفت و به گمانم هنوز ناگفتههای زیادی باقی مانده و خواهد ماند و هر چقدر حول این محور مهم و نیرومند صحبت کنند و بنویسند و پژوهش کنند، باز هم در حد شایگانی آن سخن نرفته است.
تا شعر هست(که همیشه خواهد بود)، از شعر گفتن هم ادامه خواهد داشت. مبحث شعر به مثابه یک هنروالا، ارزشمند و تبلور و نیز به عنوان یک دانش ممتاز، منضبط و منظم، یک علم دیرینه مصدور از ناحیه عقل و عاطفه و احساس و فرهنگ و انسان دوستی و اجتماعگرایی از اولین دورههای زایش تمدن بشری وجود داشته و خواهد داشت.
انسان اولیه صدا را کشف کرد. برخورد با دو نسیم را با شاخ و برگ درختان، افسوس صدا برایش درک موسیقی را به همراه داشت و با اختراع کلمه، شعر در ذات جستجوگر و کنه معصومش پدید آمد. زبان فارسی همیشه و در طول تاریخ با شعر آمیختگی و انس و الفت داشته .
در متون پهلوی ـ در زنده اوستا (مجموعه کتابهای متون ایرانیان باستان) که متأسفانه طبق دلایل به دست آمده، قسمت زیادی از آن نابود شده و تنها بخشهای اندکی از آن به جا مانده است، همه جا با شعر مواجهیم.
سروده هایی به شعر هجایی در ستایش اورمزد و امشا سپندان و نیز اشارههایی به آفرینش جهانی و مطالب دیگر دیده میشود. درگا تاهایاگاتها که در نخستین قسمت اوستا جا گرفته (مجموعه۲۴۸بند و ۱۷ بخش از اوستا) در پشتها ویسناها و آثار مکتوب باستانی و دیگر همه جا حضور روشن شعر حس میشود.
سرودههای پنجگانه که گاتا هستند، ما را به این واقعیت شادیبخش رهنمون میشوند که ایرانیان در بیش از ۳۰۰۰ سال قبل اثر منظوم و شاعرانه داشتهاند.
در بررسیهای به عمل آمده توسط خاورشناسان بر روی کتیبهها و سنگ نبشتههای باستانی ایران مانند کتیبههای هخامنشیان(بهستان، بغستان، بیستون) و کتیبههای شهر پازارگاد( که به خط میخی است) و در تخت جمشید و در مرودشت فارس و نیز نقش رسم و کتیبه تنگه سوئز و آثار داریوش شاه در شوش خوزستان و همچنین کرمان و الوند و همدان و… که از زمان پیترودلاواله جهانگرد مشهور ایتالیایی که در زمان شاه عباس صفوی به ایران سفر کرده و سفرنامه خواندنی و جالبش نیز به فارسی ترجمه شده تا کار سنن نیبور (در نیمه دوم قرن هجدهم میلادی) و پس از او گرونفند آلمانی و سپس راولینسون انگلیسی و به دنبال آن دمرگان فرانسوی (در شوش) و هرشغلد و نیزجکسون آمریکایی و غیره؛ به نمونههای فراوانی از شعر یا کلمات و عبارات منظوم و موزون که شناسایی و معرفی شده است، مواجه شده و به این حقیقت دست یافتهایم که ایران و ایرانی همیشه با شعر پیوندی استوار، دیرینه و بسیار نزدیک داشته است.
باز هم به یاد بیاوریم که ادبیات منظوم ایران سابقهای دست کم ۳۰۰۰ ساله دارد، اما شعر در گستره زبان دری و با مفهوم شناخته شده آن، حداقل پیشینهای۱۰۰۰ ساله را داراست.
این را نیز بگوییم که شعرهای سروده شده به زبان دری، همه شعرهای فارسی نبودهاند. چرا که زبان دری، زبان همه مناطق کشور نبوده و تنها اهالی بلخ و بخارا و بدخشان و احتمالاً مردم خراسان ومشرق کشور به آن تکلم میکرده و مینوشتهاند. و نیز زبان رسمی درباری بوده و میان بزرگان و درباریان پایتخت ساسانی(تیسفون) رواج داشته است.
به هر حال، اشعار و آثاری به زبانها و لهجات دیگر مانند پهلوی و طبری هم به طور همزمان تا مدتها ـ و قبل از استیلای کامل زبان دری ـ سروده میشده. زبان دری را از طریق اشعار و سرودهها و منظومات سرایندگان و سخن سرایانی چون: حنطله بادغبسی، بَسّام کورد خارجی، محمدبن وصیف سکزی، رودکی سمرقندی، ترک کتنی ابلاقی، دقیق طوسی، حکیم ابوالقاسم فردوسی، فرخی سیستانی، منوچهری دامغانی، عنصری بلخی، عسجدی مروی، رابعه بنت کتب قزداری (اولین بانوی سخن سرای ایران) و… میشناسیم.
زبان آنها را زبان معیار قرار داده و در حقیقت به زبان آنها ـ با توجه به تغییرات زبانی و زمانی ـ سخن میگوییم، مینویسم و میسراییم. از آن زمان تاکنون صدها سراینده بزرگ و کوچک در پهنه این کشور خجسته و در جغرافیای زبان فارسی داشتهایم و داریم که علیرغم همه مشکلات و مضایق و صعوبتهای موجود، دلمشغولی مهم خود یعنی:«سرودن»، «شعر گفتن» و «شعر نوشتن» را داشتهاند. مشعل فروزان شعر در میهن ما هرگز خاموش نشده و نخواهد شد. مصدر مرکب «شعر گفتن» در ایران بسیار بیشتر از «شعر نوشتن» رایج است؛ چرا که مردم کوه و دشت و صحرا و روستاها و شهرها حتی بدون اتکا به خط و در بسیاری موارد بدون داشتن سواد خواندن و نوشتن، شعر گفتهاند که اگر به گنجینه ادبیات منظوم فولکلور یک ایرانی، به آن همه ترانههای عاشقانه عاطفی، مثَلها و مِتَلهای منظوم، بازیهای کودکانه، واسونکها، معماها، لالاییها، شادیانهها (که در عروسیها و تولد نوزادان و ختنهسورانها و ولیمهها خوانده میشود)، سوکرودها و غیره و غیره مراجعه کنیم؛ اطمینان و ایقان ما به این ادعا بیشتر میشود.
با پیدایی خط فارسی، خوشبختانه امکان ثبت و ضبط آن گنجینه فراهم شد. شاعران از آن پس سرودههای خود را روی کاغذ آوردند و شعر گفتن با شعر نوشتن ملازمه پیدا کرد. در انگلیسی مصدر شعر نوشتن کاملاً رایج است و روی مجموعه اشعار شاعران معمولاً مینویسند «
written by
…» (نوشته شده توسط)؛ اما در زبان فارسی هنوز میگوییم: « … فلانی شعرهای خوبی گفته».
بیهیچ دودلی یکی از رازهای بزرگ ماندگاری زبان فارسی، وجود گنجینه ادبیات منظوم آن است. ارسطو، فیلسوف بزرگ یونانی قبل از میلاد مسیح که میدانیم از مؤسسان و متقدمان دانششناسی و هنرپژوهی و نقد ادبی و به خصوص «شعر» است، میگوید: «شعر سخنی است که شوری در دل برانگیزد و آن را کلامی «خیالانگیز» میداند.
این قول فیلسوف بزرگ کاملاً درست است، اما هرگز کافی نیست. عناصر «شورانگیزی»، «وزن» و «مخیل بودن»؛ سه ضلع اصلی مثلثی هستند که ارسطو ترسیم مینماید و حال آنکه شعر با «احساس»، «تفکر»، «عاطفه»، «دانش»، «صور ظاهری یا تشکل صوری»، «آهنگ کلمات»، «رسانندگی و نظم موسیقایی صدا»، «چیدمان آگاهانه واژگان» و عوامل و اسباب دیگر نیز سر و کار دارد.
نظامی عروضی سمرقندی نویسنده، ادیب و شعرشناس قرن ششم هجری که معاصر خیام نیشابوری و امیر معزّی سمرقندی بوده؛ در کتاب مشهور خود ـ چهار مقاله ـ تألیف شده به سال ۵۵۰ تا ۵۵۲ هجری در مقالت دوم که در «ماهیت علم شعر و صلاحیت شاعر» نگاشته شده میگوید:
«شاعری صناعتی است که شاعر بدان اِتِسّاقِ مقدمات موهمه کند و التئام قیاسات منتجه بر آن وجه که معنی خرد را بزرگ گرداند و معنی بزرگ را خُرد و نیکو را خلقت زشت باز نماید و زشت را در صورت نیکو جلوه دهد و به ایهام قوتهای غضبانی و شهوانی را برانگیزد تا بدان ایهام، طباع را انقباضی و انبساطی بُوَد و امور عظام را در فطام عالم سبب شود …»
این شرح و توضیح و تبیین نظامی با همه اهمیت و تقدمی که در شعرشناسی و نقد کلاسیک ادبی ایران دارد، وافی به مقصود نیست. چرا که با این توصیف، شاعر شعبدهبازی است که واقعیتها را دگرگون میسازد و راست و دروغ را نه تنها در هم میآمیزد، بلکه آنها را به جای یکدیگر قالب میکند. شاید بر همین اساس است که شیخ عبدالرحمن، شاعر مشهور قرن ۹ هجری، انذار داده و میگوید:
در شعر مپیچ و در فن او
چون اکذب اوست احسن او و آن هم مبتنی است بر این کلام معروف عرب: «اَلْشِعْر اَکْذَبُها، اَحْسَنُها».
ابوعلی سینا فیلسوف، طبیب، نویسنده، شاعر، دانشمند و متفکر پرآوازه ایران ـ همان
Avesina
که در مجامع آکادمیک غرب شهرت و وجاهتی داردـ (متولد ۳۷۰ و متوفای ۴۲۸ هـ.ق) در کتاب مَدْرسی خود «شِفا» میگوید:
«شعر سخنی است خیالانگیز، که از اقوالی موزون و متساوی ساخته شده باشد…» که در این وصف و بیان نیز در باب عناصر «خیال»، «توازن» و «تساوی» گفتههایی مطرح شده و به نظر میرسد که قول حکیم مقتبس از رأی ارسطو است که ذکر آن آمد و این مؤلفهها تنها اجزایی از از کلیت بسیار پیچیده و پرساز و کار شعر و تنها سه ضلع از شکل هندسی کثیرالاضلاع شعر هستند و نه همه آن.
خواجه نصیر طوسی، دانشمند بزرگ قرن ۷ هجری در کتاب مشهور خود «اساسالاقتباس» میگوید: «شعر از نظر اهل منطق کلامی است خیالانگیز و در عرف مردم کلامی موزون و مقفّی». این تعریف نیز بسیار به تعریف ارسطو و شیخالرئیس شبیه است با این تفاوت که بین مخاطبین شعر تفاوت قائل شده و اهل منطق را از سایر مردم جدا نموده و تعاریف ویژه آن دو گروه را عرضه کرده است. و میدانیم که تفاوت نطق و منطق این است که نطق، مطلق سخن است اما منطق، سخن علمی عُقلایی سنجیده انسانی است. مولانا میفرماید:
نطق آب و نطق خاک و نطق گل
هست محسوس حواس اهل دل
آب و خاک و گل هم نطقی دارند، اما این انسان است؛آن هم انسان فرهیخته و با فضیلت که با منطق سر و کار دارد و شعر پدیدهای است که بیهیچ دودلی منطق را در خود به همراه دارد.
شمس قیس رازی، دانشمند و ادیب قرن ۷ هجری در کتاب بسیار مشهور و مهم خود«المعجم فی معابیر اشعارالعجم» (که به سال ۱۳۱۴ شمسی مرحوم سیدمحمدتقی مدرس رضوی، استاد برجسته دانشگاه تهران با توضیحات مفید و مستوفا به چاپ رساند)، میگوید: «شعر سخنی است اندیشیده، مرتب، معنوی، موزون و متساوی».
گفته این ادیب و دانشمند بزرگ ایرانی که به خصوص و به طور اختصاصی سقر عجم یعنی شعر فارسی را در محط نظر خود قرار داده و به آن توجه کرده است نیز درست و دلنشین به نظر میرسد و حتی بر اقوال ارسطو و بزرگان متقدم دیگر نیز برتری دارد؛ اما باز تعریف جامع و مانعی ارائه نکرده است. چرا که این نظریه بیشتر مبتنی بر ساحتهای صوری و ظاهری شعر است و جوهره سیال و پرتپش درونی و بافتار پیچیده و رنگین و سنگین آن مورد عنایت قرار نگرفته است.
با این تعاریف که به عنوان نمونه و مثال ارائه شدند، جنبههای ظاهری و فیزیکی شعر از قبیل: وزن، قافیه، ردیف، سجع، تساوی مصرعها، توالی و تبعیت ابیات و غیره در نظر گرفته میشود. به اضافه لذتی که انسان از خواندن آن میبَرَد، یا از شنیدن آن و یا از سرودن آن و هیجانی از این رهگذر به او دست میدهد که نشان دهنده قدرت تخیل و درک تیز او از حساسیتهای عاطفی و فرهنگی مخاطبان است.
ویلیام وردز ورشا شاعر بزرگ و پرآوازه انگلیسی متولد سال ۱۷۷۰ و متوفای ۱۸۵۰ میلادی اعتقاد دارد که «شعر سپلان خود به خود احساسات و بیان خیالانگیز آن است که در بیشتر مواقع حالت موزون و آهنگدار به خود میگیرد.» این بیان نیز هرچند توسع بیشتر و رسانندگی راضیکنندهتر دارد و از جهاتی بر شرح پیشینیان ارجح است؛ اما باز هم فقط از «احساسات» و «تخیل» گفته شده و از «وزن» و «آهنگ» و این هم کافی نیست.
دانتون شاعر و منتقد بزرگ کلاسیک انگلیسی میگوید: «شعر بیان هنری ملموس فکر بشر است به زبانی عاطفی و به صورت آهنگدار…». در این کلام، عبارت «بیان هنری» میتواند جامعیت مطلوبی را برای توصیف تا حدی قاطع النزاع چیستی شعر و کیستی شاعر ارائه نماید.
ساموئل کالریج، شاعر انگلیسی اواخر قرن ۱۸ و اوائل قرن ۱۹ میلادی میگوید: «هدف مشخص و مستقیم شعر «لذت» است». این رأی و قول نیز نمیتواند مقبول و مطلوب باشد؛ چرا که بسیاری از پدیدههای منظم و غیرمنظم موجود در جهان و کائنات میتوانند موجد لذت باشند اما شعرنباشند. افزون بر آن، اینکه لذت حالتی عرضی است که به ذوق و سلیقه و احساس و آگاهی شخص مربوط میشود. ممکن است یک نفر از چیزی لذت ببرد و آن دیگری نه تنها لذت نبرد که از آن منزجر هم بشود.
استاد بزرگوارگرانقدر ادیب و شاعر توانای معاصر مرحوم محمدتقی ملکالشعرای بهار در کلیات خود اشعاری در این ارتباط سرودهاند که من آنها را چنین در حافظه دارم:
شعر دانی چیست؟ مرواریدی از دریای عقل
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 