پاورپوینت کامل پوزیتیویسم و نقد آن از نظرگاه هابرماس ۶۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پوزیتیویسم و نقد آن از نظرگاه هابرماس ۶۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پوزیتیویسم و نقد آن از نظرگاه هابرماس ۶۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل پوزیتیویسم و نقد آن از نظرگاه هابرماس ۶۴ اسلاید در PowerPoint :

هابرماس بزرگترین نظریه پرداز اجتماعی معاصر است که بعد از آدورنو و هورکهایمر مدتی رهبری و هدایت مکتب فرانکفورت را بر عهده داشت و به تعبیری فعال ترین و مؤثرترین نماینده و رهبر نسل دوم مکتب فرانکفورت به شمار می رود.

اگرچه مسئله نقد محور اصلی اندیشه متفکران فرانکفورت است، اما نظریه انتقادی و مسئله نقد برای این متفکران صورت واحدی نداشته است. به نظر هابرماس پیشینیان واقعیت بازگونه را کل واقعیت می‌شناختند و مارکس آن را لحظه ای از واقعیت می‌دانست، لحظه‌ای که باید عوض شود.

هابرماس بزرگترین نظریه پرداز اجتماعی معاصر است که بعد از آدورنو و هورکهایمر مدتی رهبری و هدایت مکتب فرانکفورت را بر عهده داشت و به تعبیری فعال ترین و مؤثرترین نماینده و رهبر نسل دوم مکتب فرانکفورت به شمار می رود.

اگرچه مسئله نقد محور اصلی اندیشه متفکران فرانکفورت است، اما نظریه انتقادی و مسئله نقد برای این متفکران صورت واحدی نداشته است. به نظر هابرماس پیشینیان واقعیت بازگونه را کل واقعیت می‌شناختند و مارکس آن را لحظه ای از واقعیت می‌دانست، لحظه‌ای که باید عوض شود. بنابراین نقد به ایدئولوژی باید جدی و رادیکال باشد؛ یعنی به شکلی بنیادین گامی باشد جهت دگرگونی واقعیت موجود. بنابراین نظریه انتقادی در مقابل نظریه سنتی ایجاد شده است، پس متفکرین نظریه انتقادی و مخصوصاً هابرماس به رشته‌ای از پرسش‌های شک‌آورانه که هرگز در نظریه‌های سنتی مطرح نمی‌شوند تکیه دارند. هابرماس علاوه بر مقوله های نظام سرمایه داری، خرد ابزاری و فرهنگ، انتقاداتی به فلسفه های پوزیتیویستی دارد که در این مقاله بدان می پردازیم.

***

از منظر فلسفه های پوزیتیویستی، هرگونه شناخت مبتنی بر تجربه حسی است و هر پژوهش اصیل مبتنی بر توصیف و تبیین واقعیات تجربی است. به این خاطر پوزیتیو یا اثباتی نامیده شده است که خود را به چیزهایی محدود می سازد که به گونه ای اثباتی ارائه شده باشند و از هرگونه تأمل و اندیشه اجتناب می ورزد. کنت در درس هایی درباره فلسفه پوزیتو بحث خود را با این پیش فرض آغاز می کند که نخستین ویژگی فلسفه پوزیتیویست این است که تمام پدیده ها را تابع قوانین طبیعی می داند.۱ متفکرین انتقادی در نقد پوزیتیویسم مواضع گوناگونی اتخاذ کرده اند. هورکهایمر در مقاله نظریه سنتی و انتقادی، نقد پوزیتیویست را به عنوان فلسفه علم، بویژه در شکل«پوزیتیویسم منطقی» و «امپیریسم منطقی حلقه وین» می داند، اما مارکوزه در خرد و انقلاب توجه خود را به پوزیتیویسم کنت _ به عنوان واکنشی آگاهانه در برابر گرایشات انتقادی و ویرانگر عقل گرایی فرانسه و آلمان _ معطوف ساخت.

اساس کار هابرماس متوجه انتقاد از روش علوم طبیعی است. به عقیده وی علوم طبیعی انگیزه فلسفی خود را از گرایشات پوزیتویستی معاصر گرفته است. تعریفی که هابرماس از پوزیتویسم به دست می دهد نوعی علم گرایی است که بر روش علوم طبیعی معاصر حاکم است. براساس این نوع علم گرایی تنها قضایا و مفاهیمی می توانند در عرصه داوری و نیز در ارتباط با هر گونه نظریه شناخت معتبر به شمار آیند که با قضایا و مفاهیم علوم طبیعی هماهنگ و همسو باشند. هابرماس میان خردباوری روشنگری که یک بار آن را مدرن و بارها نقادانه خوانده است با خردباوری پوزیتویستی یا دگماتیک تفاوت می گذارد. روشنگران، خرد را با پیشرفت علم و تکنولوژی همراه می دانستند اما هیچ اعتقاد نداشتند که هر جا پیشرفت فنی به هر دلیل کند شود، کارکرد خرد نیز کند خواهد شد. آنان ایده فلسفی خرد را فراتر از علم و فن می دانستند. به همین دلیل هم، از ماتریالیست های دگماتیک روزگارشان بسیار دور بودند، یعنی از کسانی که کارکرد خرد را نتیجه عملکرد زیست شناسانه و مکانیکی می شناختند. تقلیل پوزیتویستی که تمامی عناصر تصمیم گیری و خردورزی انسانی را به کارکرد مکانیسم تحویل می دهد ریشه در چنان برداشتهایی دارد و هیچ شباهتی با درک روشنگران از عقل ندارد.

هابرماس در نقد پوزیتویستی خود بر عقل گرایی انتقادی پوپر و هانس آلبرت بر این نکته تأکید می ورزد که نباید اجازه داد تا مضمون مهم حقیقت رهایی بخش در اثر سیطره و رواج روش شناسی علمی محض، که تمامی معانی و مفاهیم را مردود دانسته مگر آنهایی که به کمک تحلیل و تبیین علمی قابل شرح و تفسیر باشند، به حاشیه رانده شود. به اعتقاد هابرماس، برخلاف پندار شایع پوزیتویسم تصمیمات و ارزشهای مرتبط با حیات اخلاقی و سیاسی را نمی توان با محاسبات علمی سودگرایانه کنار زد یا آنها را عقلانی ساخت. وانگهی در پژوهشهای علوم اجتماعی و انسانی نمی توان فاکتها و هنجارها را از هم جدا ساخت. جالب اینجاست که گادامر در این خصوص با هابرماس هم عقیده است. لیکن هابرماس همانگونه که در برابر اقتدار ایدئولوژیک استدلال علمی مبنی بر وضع قوانینی برای مسائل مربوط به ارزشها و هنجارهای سیاسی و اجتماعی (استدلال پوپر و پوزیتویست ها) مقاومت به خرج داده و معتقد است که نمی توان این قبیل ارزشها و هنجارها را تابع قوانین و قواعد علمی ساخت (قواعدی که در نهایت در جهت منافع خاصی عمل می کنند، زیرا مبتنی بر ایدئولوژی یا ایدئولوژی های خاصی هستند) و یا قوانین معینی را بر آنها حاکم ساخت، به همین نحو در برابر استدلال گادامر و هرمنوتیک سنتی مبنی بر اینکه اقتدار سنت تاریخی و فرهنگی تنها رقیب نیرومند تفکر تکنولوژیک می باشد، نیز به چالش برخاسته و از آن انتقاد می کند.۲

رادیکالیسم روشنگری که با نبرد برای آزادی و حقوق اجتماعی و انسانی همراه بود، هیچ شباهتی با برداشتهای اجتماعی از علم گرایی مکانیکی و پوزیتویستی ندارد. در نیمه دوم سده نوزدهم که این برداشتها سلطه یافت، خرد چون کارکردهای خود نمایان شد، به گفته نیچه آن ایام، روزگار پیروزی روش علمی بود بر علم. روزگاری بود که در آن خرد، در همبسته فنی- اجتماعی حل شد و دانشی علت و معلولی پدید آمد که در آن جنبه پوزیتویستی علم طبیعی و کاربردهای فنی آرمانی شد و جز جرقه هایی از سویه نقادانه خرد باقی نماند که به کار رویارویی با دگماتیسم آمد، هر چند که خودگاه به چیزی یاری رساند که به نظر هابرماس دگماتیسم نسبیت مطلق است. به هر رو آن باور به بی طرفی ارزشی در بررسی علمی که پوزیتویست ها تبلیغ می کنند، در گام نخست براساس بی اعتنایی به این نکته شکل گرفت که بی طرفی علمی خود یک ایدئولوژی است که یکی از مایه های آنهم دقت است: هر چیز که با دقت علمی قابل بررسی و تبیین نباشد، موردی است دگماتیک.۳

هابرماس در رابطه با جایگاه اثباتگرایی در بین روشهای گوناگون پژوهش استدلال می کند که برخی نارساییهای دیگر در مفهوم ابطال پذیری پوپر وجود دارد. در حقیقت در این خصوص هابرماس بیش از پوپر برای روشهای اثبات گرایانه اعتبار قائل می شود. دلیل این اختلاف به توقعات آنها از چارچوبهای تحقیقاتی مربوط می شود. در حالی که پوپر لاجرم اثبات گرایی را به این دلیل نفی می کند که چنین نگرشی نمی تواند روش معتبر عامی برای کلیه علوم به دست دهد، هابرماس با محدود ساختن صلاحیت و اعتبار پژوهش تجربی- تحلیلی به آن نوع از شناخت که منتج از علایق خاصی است، می تواند اهمیت اثبات گرایی را برای مطالعه یک بعد از فعالیت انسان تأیید کند.

بر طبق استدلال هابرماس تجربه گرایی با اتخاذ مفروضاتی درباره تجربه، آزمایش و واقعیات، حوزه اعتبار خاصی ایجاد می کند. اگر ما از حدود این مفروضات پا فراتر نهیم و آنها را مورد نقد قرار دهیم، در آن صورت به محدودیتهای آن پی می بریم اما اگر در چارچوب آن مفروضات فکر کنیم در این صورت آنها اعتباری هر چند محدود خواهند داشت.

هابرماس مدعی است که نگرشی عملگرایانه به نظریات تجربی نشان می دهد که آنها مبتنی بر ساختار و کنشهایی هستند که بوسیله جریان پس خوران تنظیم و اصلاح می شوند و همواره به موجب پیش بینی وجود نظم و قاعده در رفتار هدایت می گردند.۴

نظریه کنش ارتباطی به مثابه نقد عقل ابزاری و کارکردی نظریه کنش ارتباطی تا امروز اثر اصلی یورگن هابرماس به حساب می آید. از آنجا که او تزهای خود را در حالی بسط می دهد که با شماری دیگر از نویسندگان وارد چالش می شود و کارهای آنان را تا حدودی بازسازی می کند. نمونه عالی این نحو بسط نظریه، نقد نظریه به طور سیستماتیک ساختار کنش اجتماعی تالکوت پارسونز است. پارسونز در کتابش بر آن بود که تضادهایی را رفع کند که می شد در رهیافت های جامعه شناختی پیدا کرد، به تبع آن هابرماس نیز به غلبه بر موضع های یک سویه در درون سنتهای جامعه شناختی متفاوت می کوشد. «نظریه کنش ارتباطی، همنهادی نگریسته می شود که یکسویه انگاری های غلط را در قالب یک نظریه فراگیر وضع می کند. این یکسویه انگاری ها عبارت از چیستند؟ اگر به عنوان های فرعی دو جلد نظریه کنش ارتباطی توجه کنیم دو مورد از آنها را می توانیم تشخیص دهیم: موضوع جلد یکم نقادی عقل ابزاری است و موضع جلد دوم نقادی عقل کارکردگرا.»۵ فرآیند تاریخی که عقل در آن تبدیل به ابزار می شود، از جهتی غیر قابل اجتناب و برگشت ناپذیر است. موضع فلسفی موسوم به پوزیتوسیم به این نتیجه می رسد که عقل باید با آن نوع عقلی که در علم طبیعی به کار برده می شود، یکی انگاشته شود. متعاطیان نظریه انتقادی بر آن هستند که عقل علمی صورت بسیار بالیده عقل ابزاری است. مسأله به دست آوردن تصویر دقیقی از این واقعیت فی حیث هی و از قوانین علمی‌ای که بر حوادث حاکمیت دارند، دست انسانها را باز می گذارد تا جهان را به طور موفقیت آمیز برای رسیدن به مقاصد و غایاتشان ترتیب دهند. پوزیتویست ها معقتدند برای اینکه این امر ممکن شود، اصطلاحاتی که در گفتمان علمی معنی دار طرح می شوند باید به طور روشن و واضح تعریف شوند، و نسبتشان با تأیید یا عدم تأیید ممکن تجربه ادراکی به روشنی مشخص گردند.۶

متعاطیان نظریه انتقادی تصور می کنند که این طرز تفکر پوزیتویست ها اغو

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.