پاورپوینت کامل آسمان پر ستاره و قانون اخلاقی درون ۷۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل آسمان پر ستاره و قانون اخلاقی درون ۷۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آسمان پر ستاره و قانون اخلاقی درون ۷۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل آسمان پر ستاره و قانون اخلاقی درون ۷۴ اسلاید در PowerPoint :
پروفسور پل گایر، کانتشناس برجستهی آمریکایی، در مقدمهی کتاب خود دربارهی فلسفهی کانت به طرح این مسأله میپردازد که چگونه کانت از یکسو میان برداشت موجبیت علیباورانهی خود از طبیعت و قوانین آن و اختیار که مقتضای غیرقابل انکار اخلاق است، جمع میکند. به نظر وی یکی از مهمترین اهداف نقد سوم کانت، یعنی نقد قوهی حکم، به دستدادن مبنایی برای گشودن این مسأله است. آنچه در زیر میخوانید ترجمهی بخشی از این مقدمه است.
فلسف کانت
پروفسور پل گایر، کانتشناس برجستهی آمریکایی، در مقدمهی کتاب خود دربارهی فلسفهی کانت به طرح این مسأله میپردازد که چگونه کانت از یکسو میان برداشت موجبیت علیباورانهی خود از طبیعت و قوانین آن و اختیار که مقتضای غیرقابل انکار اخلاق است، جمع میکند. به نظر وی یکی از مهمترین اهداف نقد سوم کانت، یعنی نقد قوهی حکم، به دستدادن مبنایی برای گشودن این مسأله است. آنچه در زیر میخوانید ترجمهی بخشی از این مقدمه است.
امانوئل کانت
شاید معروفترین عباراتی که ایمانوئل کانت در طی بیش از پنجاه سال نویسندگی نگاشته، عبارات زیر باشد از کلام پایانی کانت در اثر ۱۷۸۸ خود دربارهی بنیاد امکان اخلاق، نقد عقل عملی:
دو چیز ذهن را، هرچه آدمی بیشتر و پیوستهتر دربارهی آنها به تأمل بپردازد، با تحسین و احترامی دمادم نو و فزاینده سرشار میکند: آسمان پر ستارهی بالای سر من و قانون اخلاقی درون من. لازم نیست تا در جستجوی آنها برآیم و صرفاً دربارهی آنها به حس و گمان اکتفا کنم آنچنانکه گویی آنها در پردهای از تاریکی و ابهام پوشیده شدهاند یا در قلمروِ متعالی فراسوی افق من جای دارند؛ من آنها را پیش روی خود میبینم و بیواسطه با آگاهی هستیام [/ آگاهی به هستیام] پیوند میدهم. اولی از جایی که من در جهان بیرونی حس دارم، آغاز میشود و پیوندی را که من در آن قرار میگیریم تا مقداری بیپایان با جهانها بر فراز جهانها و منظومههای منظومهها، و افزون بر آن تا زمانهای بیپایان حرکت تناوبی آنها، آغازشان و تداومشان گسترش میدهد. دومی از خود نادیدنیام، یعنی شخصیتام، آغاز میشود و مرا در جهانی نشان میدهد که به راستی نامتناهی است اما تنها بهوسیلهی فهم میتواند کشف شود، و من درمییابم که پیوند من با آن جهان (و به موجب آن همچنین با همهی آن جهانهای دیدنی) صرفاً، به مانند پیوند نخست، ممکن و اتفاقی نیست، بلکه کلی و ضروری است. دیدگاه نخست که از کثرت بیشماری از جهانها سخن میگوید، گوییکه اهمیت مرا در مقام حیوانی در میان سایر حیوانات مخلوق، که پس از برخورداریی کوتاه مدت از نیروی حیاتی (کسی نمیداند چگونه) میبایست بدن مادی خود را به سیارهای (که خود ذرهای بیش در کیهان نیست) که از آن گرفته باز پس دهد، هیچ و پوچ میگرداند. بر عکس، دیدگاه دومی ارزش مرا در مقام یک عقل از طریق شخصیتم، که در آن قانون اخلاقی زندگیای مستقل از حیوانیت و حتی مستقل از کل جهان محسوس، دستکم تا آنجایی که این را میتوان از تعیین هدفمند هستیام بهوسیلهی این قانون استنتاج کرد، بر من آشکار میکند، تا بینهایت بالا میبرد….(نقد عقل عملی، ۵: ۲-۱۶۱).
کانت با این عبارات شورانگیز(۱) به دو مسأله و دستاورد عظیم تفکر فلسفیاش گریز میزند. از یکسو، او میخواهد بداند که چگونه ما به عنوان مخلوقاتی که تنها جزئی از طبیعت را تشکیل میدهیم، میتوانیم دریابیم که تمامی طبیعت، حتی آن بخشهایی از آن که یکسره فراسوی دسترس جسمانی ما هستند، چگونه کار میکنند و حتی چگونه باید کار کنند: چگونه است که ما میتوانیم به اصول بنیادی تجربهی هر روزه و علم طبیعی یقین پیدا کنیم و به وسیلهی آنها شناختی پیوسته فزاینده از نظم طبیعی به دست آوریم؟ از دیگر سو، کانت میخواهد ارزش نامشروطی را که ما در مقام موجوداتی عاقل، و نه صرفاً طبیعی، واجد آن هستیم، بنمایاند و نیز این را نشان دهد که اصل بنیادی اخلاق چیزی نیست مگر شرط ضروری و بسندهی تحقق این ارزش نامشروط، و اینکه ما همواره آزاد و مختاریم که بر طبق و در واقع به خاطر این اصل عمل کنیم، و بنابراین آزادیم که ارزش نامشروطی را که ما قوهی آن را بر خلاف هر چیز دیگری در طبیعت داریم، تحقق بخشیم.
به هر روی، اطمینان کانت به اختیار کامل ما برای زندگی کردن بر طبق مقتضیات اخلاق، ظاهراً با برداشت وی از قوانین بنیادی طبیعت سازگار نمینماید: تصور کانت از اختیاری که ما در انتخاب اعمالمان مطابق با قانون اخلاقی داریم، تصور توانایی عمل کردن به اقتضای آن قانون آن هم در هر شرایطی است، به گونهای که مهم نیست رفتار گذشتهی ما یا حتی تمایلات حال حاضرمان ممکن است ما را به انجام چه اعمالی در چنین شرایطی سوق دهد؛ اما در عین حال وی تصوری یکسره موجبیتباورانهی از قوانین طبیعت دارد که بنا بدان وضعیت طبیعت در هر زمانی، از جمله رفتار خود ما به عنوان اعیانی در درون طبیعت، موجب و مستلزم وضعیت آن در زمانی متعاقب است، آن هم با التزام فرسختی مشابه التزام منطقیای که میان مقدمات یک قیاس و نتیجهی آنها وجود دارد. اما این تعارض، که نه تنها اطمینان ما به تواناییمان در فهم طبیعت را بر باد میدهد، بلکه همچنین انگیزهی ما در کوشش برای زندگی کردن مطابق مقتضیات اخلاق را سست میسازد، به نظر کانت تعارضی نیست که نتوان از آن اجتناب نمود، چرا که تنها نظریهی فلسفیی که میتواند تبیین کند چگونه ما میتوانیم قوانین موجبانهی طبیعت را بشناسیم، همچنین، بر خلاف آنچه در نظر نخست مینماید، این را نیز قبول میکند که رفتار ما آدمیان در عمیقترین سطحاش به وسیلهی آن قوانین بر ما تحمیل نمیشود، بلکه عقل عملی محض و قانون اخلاقی، که تنها تجلی بسندهی آن است، میتواند آن را در حاکمیت خود درآورد. این نظریه، همان آموزهی به یکسان معروف و بحثبرانگیز ”ایدهآلیسم استعلایی“ کانت است. بر وفق ایدهآلیسم استعلایی، ما میتوانیم قوانین بنیادی طبیعت را با یقین کامل بشناسیم، چرا که آنها توصیف این نیستند که اشیاء، فینفسه و مستقل از ادراک و تصور ما از آنها چگونه هستند، بلکه آنها ساختاری اند که قوانین ذهن خود ما در بر نحوهی نمودار شدن اشیاء برای ما بار میکنند _ و خود قوانین ذهن رازهای پنهانیی نیستند که تنها تحقیقات تجربی روانشناسان یا عصبشناسان قادرند آنها را کشف کنند، بلکه هر انسان معمولیی که در حد ابتدایی از حساب، هندسه و منطق سررشته دارد به آسانی میتواند آنها را کشف کند. اما دقیقاً بدان جهت که بنیادیترین قوانین طبیعت در واقع صرفاً اموری اند که از سوی ما بر نمودار واقعیت بار میشوند، میتوانیم همچنین باور داشته باشیم که انتخابهای ما، بر خلاف آنچه مینمایند، تحت حاکمیت قوانین موجبانهی طبیعت نیستند، بلکه میتوانیم آنها را مختارانه بر وفق قانون اخلاقی و به خاطر آن در پیش بگیریم. در عین حال کانت این را نیز روشن میسازد که خود این ”واقعیت عقل“ (تعبیری که او به کار میبرد) که ما از اختیار برای عمل به خاطر و بر وفق قانون اخلاقی برخورداریم همچنین مستلزم آن است که در سرپیچی از آن قانون نیز مختار باشیم، و بنابراین امکان بدکاری به همان اندازهی امکان درستکاری نسبت به ارادهی انسان ضروری و اساسی است، و لذا همهی انسانها به سبب همین ماهیت رادیکالِ خودِ اختیار و نه به خاطر گناه نخستین برخی از نیاکان دور ما، در معرض خطر بدکاری هستند.
بدینسان، کانت روشن میسازد که تنها تبیین ممکن از یقین ما دربارهی قوانین نظری طبیعت همچنین راه را برای کارایی عقل عملی، یعنی اختیار و آزادی آدمی برای عمل بر وفق قانون اخلاقی باز میگذارد، هر چند در اینجا دیگر از یقین به اینکه ما چنین عمل خواهیم کرد خبری نیست چرا که چنین یقینی با بنیادیترین واقعیت در مورد خود اختیار در تعارض است. اما اینجا نیز گویی به نظر میرسد که کانت از زیر تعارض میان طبیعت و اختیار، میان علم و اخلاق، میگریزد، آن هم با بیارتباط ساختن آنها نسبت به یکدیگر، یا با تقسیم شخصیت خودمان و نهادن ما در دو جهان موازی: یکجا در قلمروی که اعمال ما را به مانند هر چیز دیگری در طبیعت، حوادث سابق و قوانین موجبانه کاملاً متعین و ضروری ساختهاند، اما جایی دیگر در قلمروی، که به یک معنا بنیادین است، که در آن انتخابهای ما کاملاً از روی اختیار هستند، هر چند که آنها به نحوی خود را در سطح نموداری چنین مینمایند که گویی آنها پیوسته معلول حوادث سابق بودهاند.
شاید به نظر آید که کانت بدین نگرش دوگانهباورانهی رادیکال در مورد فعل آدمی خرسند بود، اما در اصل او چنین خرسندی خاطری نداشت. زیرا پس از اینکه وی در نخستین اثر عظیماش، نقد عقل محض (که در ۱۷۸۱ چاپ شد و سپس در ۱۷۸۷ مورد تجدید نظر اساسی قرار گرفت) مستدل ساخت که ذهن ما با بار کردن قوانین بنیادی طبیعت بر نمودار، دست کم امکان اختیار در سطحی عمیقتر از واقعیت را متصور میشمارد، و سپس در نقد عقل عملی (۱۷۸۷) افزود که آگاهی ما از وظیفهای که ما در قبال زندگی کردن مطابق مقتضیات قانون اخلاقی داریم، نه تنها مستلزم امکان، بلکه مستلزم واقعی بودن اختیار رادیکال ما در این سطح عمیقتر است، کانت سومین اثر عظیمش، نقد قوهی حکم (۱۷۹۰) را نوشت، آن هم دقیقاً به منظور پل زدن بر فراز:
ورطهی گستردهای که قلمرو مفهوم طبیعت را، به عنوان محسوس، از قلمرو مفهوم اختیار، به عنوان فرامحسوس، جدا میکند. این ورطه چنان است که هیچ گذاری از اولی به دومی (بدین سان بهوسیلهی کاربرد نظری عقل) ممکن نیست، درست چنانکه اگر جهانهای گوناگون بسیاری وجود داشت، نخستین آنها نمیتوانست بر دومی تأثیری داشته باشد.
چنین ورطهای، یعنی این تصور که قلمروهای طبیعت و اخلاق در اساس دو جهان متفاوت هستند که در واقع تأثیری بر یکدیگر ندارند، تصوری ناپذیرفتنی است چرا که خود اخلاق مستلزم آن است که جهان ”دوم“ اخلاق ”باید بر جهان نخستین“، یعنی جهان طبیعت، ”تأثیری داشته باشد“:
یعنی مفهوم اختیار باید غایتی را که به وسیلهی قوانینش بار شده، در جهان محسوس واقعی سازد؛ و بنابراین باید امکان آن نیز باشد که طبیعت به نحوی تصور شود که قانونمندی صورتش دستکم با امکان این غایتها که میبایست در آن بر طبق قوانین اختیار متحقق شوند، سازگار باشد. _ بدینسان همچنان میبایست مبنایی برای وحدت فرامحسوس، که شالودهی طبیعت است، با آنچه که مفهوم اختیار عملاً دربردارد، وجود داشته باشد … که مفهوم آن [یعنی مفهوم این مبنا] گذار از شیوهی اندیشیدن بر طبق اصول یکی به شیوهی اندیشیدن بر طبق اصول دیگری را ممکن میگرداند. (نقد قوهی حکم، مقدمه، بخش
II
، ۵
:
۶-۱۷۵)
کانت در اینجا فرض میگیرد که اخلاق صرفاً با در پیش گرفتن انتخابهای درست یا فضیلتمندانه سر و کار ندارد، بلکه همچنین اخلاق از ما میخواهد تا آن انتخابها را با تلاش در متحقق ساختن اهداف یا غایاتی که لازمهی آنها در عرصهی عمل اند، یعنی عرصهای که جز همان قلمرو طبیعت مکانی، زمانی، علیای که در آن میزییم و به کنش مشغول ایم، نیست، عملی سازیم. سپس کانت دست به کار پرداختن استدلال مفصلی میشود مشعر بر اینکه ما وجود زیبایی طبیعی آثار هنری حاصل از نبوغ هنری، آثاری که خود فرآوردههای جانی خلاق، و به یکسان طبیعی و عاقل اند، و وجود زیباییِ طبیعیِ سازمانمندی شگفتانگیزی را که در سازوارههای درون طبیعت مییابیم و سپس آن را به کل طبیعت فرامیافکنیم، میتوانیم به عنوان تأییدی آشکار بر این فرض نظریمان تجربه کنیم که طبیعت میبایست قلمروی باشد که در آن غایاتی که به نام
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 