پاورپوینت کامل مفهوم سوژه دراندیشه سیاسی میشل فوکو ۵۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مفهوم سوژه دراندیشه سیاسی میشل فوکو ۵۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مفهوم سوژه دراندیشه سیاسی میشل فوکو ۵۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مفهوم سوژه دراندیشه سیاسی میشل فوکو ۵۴ اسلاید در PowerPoint :

یکی ازمهم ترین فیلسوفان قرن بیستم دراندیشه پست مدرنیته که جایگاه ویژه ایی درفلسفه پست مدرن در عصر حاضردارد میشل فوکوفرانسوی(۱۹۲۶-۱۹۸۴) است. اساسا،”فوکو فیلسوف یا اندیشمندی”شبیه همه وشبیه هیچ کس”است. وهمچنین فوکو دوست داشت همواره با ماسک به میدان آید تاخوانندگانش را غافل گیر کند. دیدگاههای متنوع فوکو درحوزه اندیشه ی سیاسی درمورد؛ قدرت، اقتصاد، سیاست، جامعه، دانش، گفتمان ،جنسیت، فرهنگ، جنون، قدرت، عقل گرایی، علوم انسانی اجتماعی،سوژه و ابژه قدرت، و غیره می توان نام برد که او را در زمره ی اندیشمندان پست مدرن مطرح اروپایی قرار داده است. فوکونقدهای خود را دراندیشه ی سیاسی برپایه سنت فلسفی نیچه، هایدگر، ژرژباتلای استوارساخته است.

مقدمه

یکی ازمهم ترین فیلسوفان قرن بیستم دراندیشه پست مدرنیته که جایگاه ویژه ایی درفلسفه پست مدرن در عصر حاضردارد میشل فوکوفرانسوی(۱۹۲۶-۱۹۸۴) است. اساسا،”فوکو فیلسوف یا اندیشمندی”شبیه همه وشبیه هیچ کس”است. وهمچنین فوکو دوست داشت همواره با ماسک به میدان آید تاخوانندگانش را غافل گیر کند. دیدگاههای متنوع فوکو درحوزه اندیشه ی سیاسی درمورد؛ قدرت، اقتصاد، سیاست، جامعه، دانش، گفتمان ،جنسیت، فرهنگ، جنون، قدرت، عقل گرایی، علوم انسانی اجتماعی،سوژه و ابژه قدرت، و غیره می توان نام برد که او را در زمره ی اندیشمندان پست مدرن مطرح اروپایی قرار داده است. فوکونقدهای خود را دراندیشه ی سیاسی برپایه سنت فلسفی نیچه، هایدگر، ژرژباتلای استوارساخته است.

سوژه در اندیشه فوکو

فوکو نه انسان مدرن و نه اندیشه را مکانیکی نمی ‌بیند. گرچه نحوه بیان دیرینه شناسی(

Archeology

)این توهم را ایجاد می‌کند لکن در تبارشناسی(

Genealogy

)کاملاً آشکار می‌ شود که سوژه(

Subject

)به عنوان موجودی متفاوت از سایر موجودات عالم از جانب فوکو پذیرفته شده است. این سوژه است که مراسم اعتراف یا پژوهش در ابژه‌ های انسانی را به عهده دارد. سخن فوکو مکانیکی بودن انسان نیست بلکه تبدیل شدن “منِ فاعلی” به “منِ مفعولی” می ‌باشد. با ورود فرهنگ و خودِ اجتماعی به بحثها، بررسی اذهان دیگر برای یافتن بنیان معرفت شناختی کاری بس ضروری نمود. اذهان وقتی کنار یکدیگر قرار می ‌گیرند رنگ خاصی به شناختِ ابژه ‌ها از جمله شناختِ خودِ انسان می ‌دهند. مثل عناصری که در کنار هم، ساختار و تأثیراتی جدای از تأثیرات عناصر منفرد، تولید می ‌کنند. این رویکرد ملازم با قرار گرفتن ابزارِ ارتباط و حامل های فرهنگ یعنی زبان و بدن در کانون تحلیل ها شد. هر چه بار فرهنگی که زبان و بدن حمل می‌ کنند بیشتر باشد، تأثیرش روی افراد زیادتر خواهد بود.

بستر اندیشه فرد، فرهنگِ ساخته‌ ی اذهان گوناگون به طور مثال مردان، زنان، کودکان، افراد مسن، دانشمندان، عوام،… می‌ باشد (پیش فرض دکارت که اذهان همه یک شکل کار می‌ کنند، امروزه دیگر قائل ندارد). با ادامه این سیر اندیشه، برخی متفکران نقش فرهنگ در معرفت را چنان شدید کردند که خودِ فاعلی رنگ می ‌بازد و مسئله جبر پیش می ‌آید. روانشناسانی ندا برآوردند که آگاهی افراد کاملاً در چنبره سائقه ‌ای درونی و ناخودآگاه است. معرفت شناسان می‌ پرسیدند اگر ابزار تفکر یعنی مفاهیم و حتی نوع تفکر را جامعه مشخص می ‌کند پس تفکر آزاد چه معنایی می‌ تواند داشته باشد؟ دغدغه جدیدی ایجاد شد. آیا فرد آزاد و مختار وجود خارجی دارد یا انسان محصول جامعه می ‌باشد؟ اساساً آیا انسان به معنای خودِ فاعلی واقعاً وجود دارد؟

فوکو از جمله این اندیشمندان است.او بر این باور است که هر چقدر جامعه منظم‌ تر می‌ شود، فرد در ابعاد بیشتری ساختار می‌ یابد و لذا آزادی ‌اش محدودتر می ‌شود و گسست این بندها سخت‌ تر می ‌نماید. شاید تنها عشق و در نظر فوکو جنون قادر باشد بر این ساختارهای سفت و سخت حاکم بر جامعه بشورد و انسان آزاد و واقعی را برای مدتی کوتاه به نمایش گذارد. در جوامع ساختارمند، خودِ نظام و ساختار، کنترل جامعه و افرادش را به عهده می ‌گیرد و رویکردهای جامعه را تعیین می ‌کند. انسان‌ ها «عامل کلیِ دگرگونی ‌ها نیستند» .وی در پی حذفِ انسان در تحلیل ها بر می ‌ آید و تنها فرایندهای کلی تر یعنی گفتمان در دیرینه شناسی و روابط قدرت و دانش در تبارشناسی را مورد کنکاش و جستجو قرار می ‌دهد. وی سوژه را ساخته گفتمان یا روابط قدرت حاکم بر زمانه می‌ داند نه سازنده آنها. افراد صرفاً کارگزاران و بازیگرانی هستند که افکار جامعه در زبانشان جاری است. «از دیدگاه تبار شناس هیچ ذهن شناساگر فردی یا جمعی وجود ندارد که تاریخ را به حرکت در آورد». فوکو می‌گوید مطالعه تاریخ نشان می ‌دهد که روابط قدرت حاکم و ساختارهای گفتمانی سوژه را ایجاد کرده و تاکنون ادامه داده طوری که اکنون “فرد” امری بدیهی به نظر برسد. در مصاحبه ‌ای از او می ‌پرسند در پشت چنین سیستمی چه چیزی یا کسی نهفته است. او پاسخ می‌ دهد:

«این سیستم ناشناسِ بی سوژه چیست؟ آن چیست که می‌ اندیشد؟ “من” دیگر اعتباری ندارد…از برخی جهات ما به دیدگاه قرن هفدهم باز می‌گردیم با این تفاوت که انسان را به جای خدا بر تخت نمی نشانیم. بلکه اندیشه‌ی ناشناس، دانش بی سوژه و نظریه بی وحدت را به جای خدا حاکم می کنیم.»

لذا فوکو مدعی است «به جهت دست یافتن به تحلیلی که قادر باشد در بستری تاریخی فرایند ساخته شدن سوژه را تبیین کند… باید از سوژه‌ ی سازنده چشم پوشی کنیم» و در یک جمله قصار در قیاس با نیچه که “مرگ خدا” را مطرح کرده بود “مرگ انسان” را اعلام می‌ کند.

«در هر صورت در یک نکته شکی نیست و آن اینکه انسان نه کهن‌ ترین و نه دائمی ترین مسئله‌ ای است که در علم طرح شده است. برای یک بازه زمانیِ نسبتاً کوتاه در یک حوزه ‌ی جفرافیایی محدود، فرهنگ اروپایی را از قرن هجدهم به بعد در نظر بگیرید؛ به یقین می توان گفت که انسان اختراع تازه‌ ای است در این محدوده‌ ی زمانی و جفرافیایی. دانش بشری زمان زیادی در مجهولات و رازهای پیرامون انسان کنکاش نکرد… دیرینه شناسی اندیشه ی ما به راحتی نشان می ‌دهد که انسان اختراع زمانه ی اخیر است وگویا به انتهای خود نزدیک می‌ شود.»

گرچه در این مصاحبه منظور فوکو از انسان، سوژه خودبنیا ن است که کانت مطرح کرد، لکن فوکو با همه انواع سوژه بلکه با فرد مشکل دارد. اومانیسم یعنی اعتقاد به اینکه هر فرد ذاتاً متمایز از دیگران است و فرد کلید راه یابی به شیوه ‌های معنادهیِ پدیده‌ها است، اندیشه ای است که فوکو به شدت با آن مخالف بود. وی در حالی که متأثر از مارکس روی ساختارها و فرایندهای فرافردی متمرکز است اما از مارکس گذر کرده و حتی به سوژه جمعی نیز نقشی انتخاب گر نمی ‌دهد. این ایده محور اندیشه خیلی از متفکران را تشکیل می ‌دهد. مثلا گروهی از اندیشمندان بر این باورند که در دنیای امروز خودِ سیستم سرمایه داری، نه سرمایه داران، مسیر جامعه را تعیین می‌کند. فوکو برای پیاده کردن ایده خود در دو دوره فکری، دو مسیر متفاوت ولی مکمل هم را طی می ‌کند. وی همچون کانت، دست به انقلابی کپرنیکی زده و دوبار محور معرفت را جابه جا می ‌کند.

در طول تاریخ در تمام مدل های فکری ارائه شده، پدیدارها صرفاً محصول سوژه یا م اوراء و یا جهان مادی هستند. فوکو برای اولین بار به خودِ پدیدارها نقش، نیرو و قدرت بخشید. وی در دوره اول فکری خود که به دیرینه شناسی معروف است قائل بر این شد که پدیدارها با ساختاری که پیدا می ‌ کنند به خود معنا می ‌بخشند و داده‌ های خام جهانِ خارج را تفسیر می ‌کنند. در این طرح، سوژه نقش رهبری ندارد. «می ‌خواهم از نوع ناآگاهانه و مثبتی از شناخت پرده بردارم: ساحتی که از آگاهی دانشمندان می‌ گریزد». جهان خارج در اندیشه فوکو به مانند جهان در اندیشه کانت صرفاً ماده خام اولیه اندیشه است و بس. در واقع استعلای کانتی از سوژه به پدیدارها منتقل شده و همان دوگانگی استعلا/تجربه کانتی که بین سوژه و جهان خارج بود، این بار در سطح پدیدارها و جهان خارج اتفاق می افتد. ابزار این شیوه زبان است که واسطه بین پدیدارهای سوژه‌ های مختلف (سوژه ساخته شده نه سازنده) و بستر و زمینه برای جولان و تعامل و تقابلشان را بازی می ‌کند. «فوکو بر خصلت صرفاً زبانی موضوع بررسی خود و از همین رو بر استقلال حوزه ثب

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.